عقاد، عباس محمود
نام | عقاد، عباس محمود |
---|---|
نامهای دیگر | عباس محمود عقاد
محمود عقاد، عباس |
نام پدر | |
متولد | 1306ق / 1889م |
محل تولد | أسوان از شهرهاي كشورمصر |
رحلت | 1383ق / 1964م در قاهره |
اساتید | |
برخی آثار | الموسوعة التیموریة من کنوز العرب في اللغة و الفن و الأدب
ابن الرومی راه محمد مجموعة العبقریات الإسلامیة |
کد مؤلف | AUTHORCODE08344AUTHORCODE |
عباس محمود عقاد (1306-1383ق)، نویسنده بزرگ و ادیب توانای مصری است که صاحب آثاری همچون «النازية و الأديان السماوية»، «عبقرية المسيح» و «أبوالشهداء الحسين بن علی» میباشد.
ولادت
این نویسنده بزرگ و ادیب توانا، در 28 تیرماه سال 1889م/1306ق، در شهر اسوان مصر به دنیا آمد.
تحصیلات
عقّاد دوره تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در سال 1896م، در شهر اسوان آغاز کرد و با به پایان بردن آن در سال 1903م، وارد دوره تحصیلات دبیرستان شده و در رشته برق و شیمی در مدرسه فنی قاهره به فراگیری دروس مربوط پرداخت و در رشته تلگراف در منطقه دمرداش به تحصیل ادامه داد.
وی در نهمین سال تحصیلیاش زندگی ادبی خود را آغاز کرد و با پذیرش مسئولیت اداره راه آهن «قنا» در سال 1904م و سپس انتقال به «زقازیق» و قاهره، در وزارت اوقاف به روزنامهنگاری اشتغال یافت.
شخصیت علمی و فرهنگی
از همان دوران نوجوانی، شخصیت قوی، هوش سرشار و عشق به مطالعه، عقاد را بهسوی جایگاه بلندی از علم و معرفت رهنمون ساخت؛ بهگونهای که شیخ محمد عبده از آینده درخشان وی خبر داده بود.
وی با اعتماد به نفسی که داشت به پرورش فکر و اندیشه خود پرداخت و با ایجاد ارتباط با اندیشمندان معاصر و فراگیری زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه، مورد توجه بزرگان قرار گرفت. علاوه بر آن، به مطالعه آثار علمی و ادبی مشاهیری همانند تولستوی، آرنولد، هیوم، نیچه، جان استوارت میل و... پرداخت.
در سال 1938م، وی به عضویت انجمن زبان عربی قاهره درآمد و پس از آن نیز بهعنوان عضو انجمن زبان عربی دمشق و بغداد انتخاب شد و در سال 1944م، به عضویت مجلس شیوخ و در سال 1956م، به عضویت مجلس فنون و ادبیات درآمد و بالاخره در سال 1960م، جایزه تشویقی دولتی را دریافت کرد.
عقاد در فعالیت سیاسی، به حزب امت مصر تمایل داشت و از استقلال کامل مصر دفاع میکرد. وی قصد داشت در نشریه «الجريدة» به تبلیغ این حزب بپردازد، اما موفق به این کار نشد؛ ازاینرو، به سراغ نشریه «الدستور» به مسئولیت محمد فرید وجدی رفت و به تدوین مقالات در آن پرداخت تاآنکه این نشریه متوقف شد. در چنین اوضاعی و با وجود اختناق سیاسی شدید، وی به شهرش بازگشت و پس از دو سال به قاهره برگشت و برای مجله «البيان» که مسئولیت آن را عبدالرحمان برقوقی به عهده داشت، مقاله مینوشت.
از سال 1912 تا 1914م، با تمایل پیدا کردن به آرای افرادی همانند کارلایل و نیچه مطالبی را برای مجله عکاظ نوشت و با آغاز جنگ جهانی اول به تدریس در مدارس آزاد پرداخت و پس از خاتمه جنگ به مطبوعات برگشت و در نشریاتی همانند «الأهرام»، «الجهاد»، «البلاغ»، «الكتلة»، «الأساس» و... قلم میزد و از این طریق بهتدریج شهرت یافت و نوشتهها و آرایش پخش گردید تااینکه به حزب «الوفد» پیوست و از سعد زغلول تقدیرنامه دریافت کرد. به دنبال درگیریهای داخلی میان احزاب مصر، اسماعیل صدقی به ریاست رسید و دستور الغای قانون اساسی و زندانی کردن عقاد را صادر کرد. عقاد در طول نه ماه حبس، از مبارزه برای نجات کشور و نوشتن مقالات در نشریات و حمله به اسماعیل صدقی دست برنداشت.
عقاد در عرصههای مختلف ادبی قلم زد. ارزیابی و نقد و بررسی افکار سیاسی، اجتماعی و ادبی از جمله کارهای او به حساب میآید. در زمینه شعر و ادبیات جدید عربی حرفهای تازهای داشت. وی تلاش میکرد تا بتواند روح بلند امت را نه بر اساس نامها، حوادث و رویدادهای تاریخی، بلکه طبق مظاهر طبیعت و عواطف بلند انسانی و فطرت پاک بشری معرفی کند و آزاداندیشی را در فضای علمی ـ فرهنگی جامعه رواج دهد. «عشق» و «طبیعت» از مهمترین موضوعاتی است که در اشعار عقاد جلوهگر است.
وفات
او در 13 مارس 1964 /1383ق در سن 74 سالگی در قاهره از دنیا رفت و جسدش را برای خاکسپاری به اسوان آوردند و دفن گردید.
آثار
اندیشه جهانی، فراملّی و فرادینی عقاد زمینه یکپارچگی و وحدت جامعه بشری را نوید میدهد. تدوین کتابهایی مانند «النازية و الأديان السماوية»، «عبقرية المسيح» و «أبوالأنبياء الخليل إبراهيم» از همزیستی مسالمتآمیز با ادیان دیگر حکایت میکند.
چنانکه سخن گفتن از اندیشهورزان شرقی و غربی در نوشتههایی همانند «التعريف بشكسبير»، «ابن رشد»، «القائد الأعظم محمدعلي جناح»، «سن ياتسن أبوالصين»، «برنارد شو» و... عقاد را در زمره وحدتطلبان جهانی قرار داد.
عقاد در معرفی چهرههای برجسته مسلمانان، کوشا بوده است؛ پیامبر اسلام(ص) را در کتاب «عبقرية محمد» و طلوع بعثت آن حضرت را در «مطلع النور» معرفی کرده است. علاوه بر آن، از شخصیتهای مسلمانان صدر اسلام نیز سخن گفته و در این زمینه، کتابهای زیر را تدوین نموده است: «عبقرية الإمام علي بن أبيطالب»، «فاطمة الزهراء و الفاطميون»، «أبوالشهداء الحسين بن علي»، «عبقرية الصديق»، «عبقرية عمر»، «ذوالنورين عثمان بن عفان» و....
همچنین، عقاد درباره جنایتکاران تاریخ، بهویژه استعمارگران، کتاب و مقالاتی را منتشر کرده است؛ از جمله: «هتلر في الميزان»، «الإسلام و الاستعمار»، «الصهيونية العالمية»، «لا شيوعية و لا استعمار» و.... از سوی دیگر، از برخی اصلاحگران عصر و منادیان آزادی همچون: سعد زغلول، محمدعلی جناح، عبدالرحمان کواکبی، محمد عبده و... هم سخن گفته است.
وی همچنین از تبیین مسائلی که برحسب اقتضای زمان تأکید و نشر آن، پاسخگوی بخشی از نیازهای دینی و فرهنگی جامعه بوده است، غافل نمانده و در کتابهای «المرأة في القرآن الكريم» و «المرأة في اللّغة»، از شخصیت و جایگاه زن و در کتابهایی مانند: «أفيون الشعوب»، «حقائق الإسلام و أباطيل خصومه»، «الديمقراطية في الإسلام» از نقش سازنده دین و نقد مخالفان مذهب سخن گفته و با طرح دموکراسی در اسلام، گوشههایی از حقایق اسلام را معرفی نموده است.
بالاخره، عقاد با قلم ادیبانه و روان، و با روح شاعرانه و لطیف، و با فکر اصلاحگرانه و عمیق خود توانست در عرصههای گوناگون، آثاری را به یادگار بگذارد که در زمان حیات و بعد از مرگش، بارها به چاپ رسیده و تشنگانی را سیراب نموده است[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: رضانژاد، عزالدین، ص121-130