گنجينة الأسرار عمان سامانی و غزلیات وحدت کرمانشاهی (گزیده آثار دو همزاد معنوی)
گنجينه اسرار عمان ساماني، غزليات وحدت کرمانشاهي | |
---|---|
پدیدآوران | عمان سامانی، نورالله بن عبدالله (نویسنده)
وحدت، طهماسبقلی بن رستم(نویسنده) مجاهدی، محمدعلی(اهتمام) |
عنوانهای دیگر | غزليات وحدت کرمانشاهي |
ناشر | اسوه |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1371ش |
چاپ | 2 |
موضوع | 1.شعر عرفاني - قرن 13ق.
2.شعر فارسی - قرن 13ق. 3.شعر مذهبی - قرن 13ق. 4.عمان سامانی، نورالله بن عبدالله، قرن 13ق. - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
کد کنگره | PIR 7241 /گ9* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
گنجينة الأسرار عمان سامانی و غزلیات وحدت کرمانشاهی (گزیده آثار دو همزاد معنوی)، اثر محمدعلی مجاهدی (پروانه)، گزیده اشعار عمان سامانی از شاعران سده سیزدهم هجری و اشعار وحدت کرمانشاهی است.
ساختار
کتاب در دو بخش تنظیم شده و در ابتدای هر بخش، به معرفی شاعر مربوطه و ارائه زندگینامه مختصری از وی، پرداخته شده است.
گزارش محتوا
بخش نخست، به اشعار عمان سامانی اختصاص یافته است. عمان سامانی مسودات گنجینه را به سال 1305ق، در اصفهان، به تشویق و ترغیب آقاسلیمانخاننامی که رئیس خواجهسرایان بوده است، در طول یکسال جمعآوری و تدوین نموده است[۱]
وی گنجينة الأسرار را به سبک و شیوه و وزن «زبدة الأسرار» صفی اصفهانی ساخته و پرداخته است و انصافا از شاهکارهای ادب شیعی بشمار میرود[۲]
اگرچه «زبدة الأسرار» صفی اصفهانی بر گنجینه اسرار قدمت زمانی دارد و صفی اصفهانی در منظومه عاشورایی خود برای اولین بار با قرائت عرفانی از فرهنگ خوننگار کربلا به تجزیه و تحلیل عارفانه این رخداد بینظیر تاریخی پرداخته است (پیش از او هیچ شاعر فارسیزبانی در این وادی خطیر و خطرخیز، گام استوار و اساسی برنداشته)، ولی حضور اصطلاحات فراوان فلسفی، حکمی، عرفانی و سلوکی در منظومه عارفانه و عاشورایی او از یکسو و غموض بیانی و افت و خیزهای کلامی او در تبیین این مقولههای مجرد ذهنی - که طبعا ناملموس و نامحسوسند - از سویی دیگر، دامنه تأثیرگذاری این اثر را کوتاه و محدود کرده است؛ بهگونهای که فقط اهل فن ازآن بهره وافر میگیرند و لاغیر؛ ولی گنجینه عمان بهخاطر شیوه بیانی بیدلانهای که دارد، مقولههای دور از دسترس عرفانی را به عینیت جامعه منتقل میکند و مفاهیم مجرد ذهنی را با ابزارهای بیانی عاشقانه بهصورت کاملا ملموس و محسوس به تصویر میکشد و با استفاده از جاذبههای سبک «وقوع» به واقعه عاشورا، صبغهای بیدلانه میبخشد، ولی بااینهمه در تأثیرپذیری «عمان» از «صفی» در آفرینش این اثر ماندگار عاشورایی نباید تردید کرد و میزان این تأثیرپذیری را هنگامی درمییابیم که میبینیم عمان سامانی در سرودن این منظومه فاخر عرفانی از همان وزن عروضی «زبدة الأسرار» بهره گرفته است؛ یعنی فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلات[۳]
صرف نظر از تسامحات ادبی معدودی که عمان در این اثر جاودانه عاشورایی داشته، گنجینه او را باید بهعنوان یک اثر فاخر و استثنایی در پیشینه شعر عاشورا تلقی کرد که مرور زمان، نهتنها از جاذبههای کلامی و روحانی آن نکاسته، بلکه شاهد بالندگی و شکوفایی اعجاببرانگیز آن در طول سده اخیر بودهایم که بهتدریج بر میزان اقبال شیفتگان ادب عاشورا از این اثر ماندگار افزوده شده است[۴]
گنجینه عمان در حقیقت یک سفرنامه است؛ سفرنامهای عارفانه و روحانی که حرکت قافله عشق را در مسیر شهادت مرحلهبهمرحله گزارش میکند. قافلهای که از روز الست به راه افتاد و با عبور از نشئات مختلف وجود، به این جهان خاکی - که آخرین مرحله سیر نزولی اوست - قدم میگذارد و در پایان این سفر دور و دراز روحانی، در وادی «طف» منزل میکند تا به عهدی که در روز ازل با خدای خود بسته است، وفا کند و با کولهباری از یقین و استقامت و شهادت، مسیر تکاملی خود را در مسیر صعودی ادامه دهد[۵]
گنجینه عمان مبتنی بر قرائت عرفانی از فرهنگ خوننگار عاشوراست؛ قرائتی که به مقولههای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی اعتنایی ندارد و تنها از منظر معرفتی به واقعه کربلا نگاه میکند و در تبیین راز و رمزهای آن از شیوه بیدلانه سود میجوید[۶]
عمان سامانی بر آن است تا گلخروش شهیدان نینوا را - که در عوالم هستی طنینافکن دیده است - به گوش اسیران خاک برساند؛ تا با قدم نهادن در مسیر این خاکیان افلاکی، فاصله خود را با کاروان کربلا کمتر کنند؛ به کاروانی که پیوسته در حرکت است و لحظهای از رفتن بازنمیایستد و باید کوشید تا به این کاروان رسید. عمان، ماجرای این حرکت الهی را از «عالم ذر» به روایت مینشیند و از صدای عام «ألست بربكم» ربوبی و «قالوا بلی» این نفوس کروبی با ما سخن میگوید، تا صبغه ماورایی قیام سالار شهیدان را در بیدرنگی محض به تصویر کشد[۷]
این کاروان از غروب روز عاشورا به بعد با بهجای نهادن پیکرهای پاک و غرقه به خون 72 شهید همیشه سرافراز در بیابان تفآلود کربلا، به قافلهسالاری امام زینالعابدین(ع) و حضرت زینب(س) به حرکت سرنوشتساز خود ادامه میدهد تا به رسالت خطیری که برعهده دارد، عمل کند و پیام رهاییبخش عاشورا را به گوش جهانیان برساند؛ پیامی که تا همیشه تاریخ، منشأ حرکتهای خودجوش مردمی است[۸]
عمان در این مثنوی ماندگار، با برداشتهای ناب عرفانی از جریان عاشورایی حسینی، از حر، حضرت عباس(ع)، حضرت قاسم(ع)، حضرت علیاکبر(ع)، به میدان رفتن حضرت سیدالشهدا(ع)، عنانگیری حضرت زینب(س) و تجلیات جمال حسینی در آئینه وجود زینبی، سفارش امام حسین(ع) در مورد حضرت سجاد(ع) به حضرت زینب(س)، شهادت حضرت علیاصغر(ع)، شرفیابیزعفر به مقصد یاری و جانسپاری و سبب محرومی او از سعادت شهادت و بالاخره به میدان رفتن حضرت سیدالشهدا(ع) و جریان شهادت آن ذخیره خداوندی، سخن به میان آمده است[۹] بخش دوم، دربردارنده گزیده غزلیات وحدت کرمانشاهی است. او در سرودن غزلیات، به سبک عراقی روی داشته و سخت تحت تأثیر حافظ بوده است. وحدت در شکلگیری شعر امروز کرمانشاه نقش داشته، تا حدی که غزلیات او در نزد بسیاری از شاعران این خطه مورد توجه بوده است[۱۰]
وحدت کرمانشاهی بهلحاظ علمی، شاعری صاحب سبک شناخته نمیشود؛ زیرا کسی صاحب سبک است که «شیوه بیان خود را از کسی به عاریت نگرفته باشد و جنبههای فصاحت و بلاغت را در کلام خویش رعایت کرده باشد و در شیوه صور خیال و استفاده از عناصر اولیه زبان و به کار بردن امکانات بالقوه آن، مبدع و مبتکر باشد و بتواند اندیشه خود را بهگونهای بیان کند که دسترسی به شیوه بیان او بهآسانی حاصل نیاید و مفاهیم عالی و در ضمن فراگیر را آنچنان در قالب جملهها و عبارتها بریزد که کلامش در زبان مثل سایر شود و یا در حکم امثال به کار رود و جذابیت شیوه بیانش بهگونهای باشد که گروهی از همعصران یا پیشینیان خویش را به دنبال سبک خود بکشاند و مدار و محور سبکی خاص قرار گیرد؛ درحالیکه وحدت در بسیاری از غزلیات، به استقبال حافظ رفته است[۱۱]
در سطح زبانی، از جهت بررسی مسائل آوایی و موسیقی بیرونی، وحدت بیشتر از سه وزن «رمل مخبون»، «مضارع» و «مجتث» بهره برده است تا بدینسان وزن شعر به کلام عادی نزدیک شود. بیشتر غزلیات شاعر مردف هستند و این امر در موسیقیایی کردن سرودههای او بیتأثیر نبوده است[۱۲]
با بررسی صنایع بدیع لفظی روشن میشود که وی از سجع (هر سه نوع متوازی، مطرف و متوازن) در حد معمول استفاده کرده و بیشتر جناسهای بهکاررفته، جناس مذیل، لاحق و اشتقاق بوده است. وی با تکرار واژگان در غزلهایش، سعی بر موسیقیایی کردن شعر خود داشته و در حد معمول از همحروفی و همصدایی بهره برده است. در سطح لغوی نیز مشاهده میشود که بیش از 40 درصد واژگان او عربی است. لازم به ذکر است که پیروی از سبک عراقی، بهویژه حافظ و نیز گنجاندن مفاهیم و اصطلاحات عرفانی در این امر بیتأثیر نبوده است؛ اما با وجود این از واژگان ثقیل عربی استفاده نکرده و زبان شعری او ساده و روان است. در سطح نحوی، جملات برخلاف سرودههای امروزی، از نظم ارکان جمله (فاعل- مفعول- فعل) پیروی نمیکند و به نظر میرسد عمدهترین دلیل این امر، انتخاب ردیفهای اسمی باشد[۱۳]
نکته دیگر اینکه شاعر گاه به سبک قدیم، «ب» را در آغاز فعل نیاورده و از ماضی محقق الوقوع بهجای مضارع استفاده کرده است[۱۴]
در سطح فکری نیز شاعر تکیه بر وحدت وجود و عشق دارد و گاه به تقلید از حافظ، به «شیخ»، «زاهد» و «واعظ» طعنه میزند[۱۵]
پایان سخن آنکه سرودههای وحدت کرمانشاهی به دلایلی چون عرفانی بودن و زبان صمیمیشان، پیوسته در میان ادب دوستان کرمانشاهی مورد توجه بوده است؛ بهگونهای که شاهبیتهای غزلیات او، زبانزد خاص و عام مردم این سامان شده است[۱۶]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.
در پاورقیها، علاوه بر تشریح و توضیح برخی از مفردات و کلمات متن[۱۷]، به توضیح برخی از ابیات پرداخته شده است[۱۸]
پانویس
- ↑ مقدمه، ص18
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ مقدمه، ص20
- ↑ ر.ک: سپهوندی، مسعود، ص137
- ↑ همان، ص138
- ↑ همان، ص153
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص153-154
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص31
- ↑ ر.ک: همان، ص30
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- «پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری»، تاریخ درج: 25/3/1390، برگرفته در 16 آبانماه 1395
- سپهوندی، مسعود، «سبکشناسی غزلیات وحدت کرمانشاهی»، فصلنامه علمی - پژوهشی زبان و ادب فارسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سال هفتم، شماره 23، تابستان 1394