ثورات الشيعة منذ استشهاد الإمام الحسين علیهالسلام و حتی الیوم
ثورات الشیعة منذ استشهاد الإمام الحسین علیهالسلام و حتی الیوم | |
---|---|
پدیدآوران | زمیزم، سعید رشید (نویسنده) |
ناشر | دار القاریء |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1427 ق یا 2006 م |
چاپ | 1 |
موضوع | شیعه - تاریخ شیعه - جنبشها و قیامها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 239 /ز8ث9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ثورات الشيعة كه نام كامل آن، «ثورات الشيعة منذ استشهاد الإمام الحسين(ع) و حتّى اليوم» (انقلابهاى شیعیان از شهادت امام حسین(ع) تا امروز) است، به بررسى تحليلى و مستند قيامهاى شيعه و دولتهاى آن در طول تاريخ مىپردازد. كتاب مذكور، از آثار مستند، سودمند و تحليلى مورخ معاصر عراقى ساكن كربلا، استاد سعيد رشيد زُمَيزِم است كه آثار تاريخى ديگرى را نيز، مانند «العراقيون براء من دم الحسين(ع)» و «ابوطالب(ع) أول المؤمنين»، به رشته تحرير درآورده است.
ساختار
اين كتاب از دو بخش جداگانه تشكيل شده: 1. قيامهاى شيعه؛ 2. دولتهاى شيعى. در بخش اول كه بيشترين حجم كتاب را به خود اختصاص داده، قيامهاى گوناگون شيعه، حدود پنجاه قيام از آغاز تا دوران معاصر و در بخش دوم كه داراى حجم بسيار كمى است، هشت دولت شيعى (ادريسيان، علويان، حمدانيان، آل بويه، فاطميان، مزيديه، صفويه، متوكليان) مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
گزارش محتوا
در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مقدمه يادآور شده است كه تاكنون جهان اسلام شاهد انقلابهاى فراوانى از جانب شیعیان بوده است. عامل پيدايش انقلابهاى شيعى در سراسر جهان در طول تاريخ عبارت از ظلم و جور و سياستهاى ناعادلانهاى بوده كه حاكمان متعصب بر ضد تشيع اعمال كردهاند كه به ريختن خون پاک هزاران شهيد انجاميده است... بنابراین، شیعیان، اولين مبارزان و عدالتخواهان و ظلمستيزان تاريخ هستند و خوانندگان در اين كتاب گزارشى از اين انقلابها و جهادهاى بزرگ و همچنين مباحثى در مورد دولتهاى شيعه در طول تاريخ را مشاهده خواهند كرد[۱]
- نویسنده، نخست به تعريف شيعه پرداخته و نوشته است كه شيعه؛ يعنى قومى كه عترت پيامبر(ص) را دوست مىدارند و پيرو آنان هستند و همانطوركه در «روضات الجنات» آمده، اولين عنوان و اسمى كه در اسلام آشكارا مطرح گرديد و شناخته شد شيعه بود و اين عنوان، لقب براى چهار نفر از صحابه رسول اكرم(ص) بود: ابوذر غفارى، سلمان فارسى، عمار بن ياسر، مقداد بن اسود كندى. همچنين نویسنده بعد از اين بحث مقدماتى به بيان اجمالى اعتقادات شيعه پرداخته و نوشته است كه انديشه تشيع در هفت مطلب خلاصه مىشود:
- الف)- امامت حضرت على(ع) بعد از وفات پيامبر(ص)؛
- ب)- ايمان به ظهور مهدى موعود(عج)؛
- ج)- قداست امامان دوازدهگانه(ع)؛
- د)- اعتماد به كتاب و سنت رسولالله(ص) و اقوال ائمه(ع) در مورد همه تعاليم شريعت اسلامى از همه ابعادش؛
- ه)- امامان(ع) از هرگونه خطايى معصوم هستند؛
- و)- علماى شيعه وكلاى امامان(ع)هستند؛
- ز)- بر افراد شيعه لازم است كه پيرو راه علماى خودشان باشند و كسى كه بميرد درحالىكه از عالمان شيعه پيروى نكرده پس به مرگ جاهلى مُرده است.[۲]
- نویسنده درباره دولت صفويان نوشته است كه اين دولت خدمات بسيارى به ترويج مذهب جعفرى كرد و در اين دوره سعه صدر و تسامح دينى وجود داشت و تعصبى و عنادى نسبت به مذهبى معين اعمال نمىشد[۳]
- نویسنده در مورد چگونگى پيدايش دولتهاى شيعه يادآور شده است كه شیعیان هرچند گرفتار هزارها رنج و بلا و تبعيد و ستم و... شدند، ولى شجاعانه ايستادگى كردند و انقلابها آفريدند و با روحيه انقلابى و با صبر سرانجام پيروز شدند و توانستند دولتهايى نيز در سراسر جهان اسلام پديد آورند[۴]
- نویسنده در مورد قيام و انقلابى كه امام خمينى آفريد، نوشته است كه شخصيتهاى شيعه از شاه مىخواستند كه به حوزههاى علميه آزادى عمل بدهد تا به فعاليت دينى بپردازند، ولى او مخالفت مىكرد و آيتالله خمينى از بانشاطترين شخصيتهاى دينى و اسلامى بود كه مردم را به مشاركت در مبارزه با طاغوت دعوت كرد و به تشويق و هدايت آنان پرداخت و روحيه اسلامى و انقلابى را در آنها بيدار كرد و سرانجام شاه به زندانى كردن شخصيتهاى دينى و مخالفانش پرداخت و قبل از همه امام خمينى را دستگير كرد كه همين موضوع، خشم مردم را برانگيخت و آتش انقلاب را شعلهور كرد... مردم صبورانه مقاومت كردند و آگاهانه شهيد دادند و سرانجام پيروز شدند... آرى اراده مردم شكستناپذير است و به قول شاعر: اگر مردم زندگى را بخواهند پس بايد كه سرنوشت نيز لبيك بگويد[۵]
- همانطوركه از نام كتاب و تعبير «ثورات» پيداست، اين كتاب نه به زبان عربى قديم، بلكه به زبان عربى معاصر و با اصطلاحات جديد، مانند «انتفاضة»، «انتفاضات»، «ثورة»، «ثورات»، «المُنظّمة»، «المُنظّمات»، «الاحتلال»، «إطلاق الرصاص» و... نوشته شده است.[۶]
- يكى از اشكالات اين كتاب، اين است كه نویسنده از پاورقى و يا ارجاع درونمتنى استفاده نكرده و منابع مباحث خودش را در پايان هر قسمت بهصورت پىنوشت آورده است، ولى شماره ارجاع در متن نيامده و بنابراین، هرچند در پىنوشتها منابع بهصورت مشخص و همراه با ذكر جلد و صفحه آمده، ولى بهصورت دقيق معلوم نمىشود كه هر مطلب خاصّ از كدام منبع و كدام جلد و صفحه گرفته شده است.[۷]
- اين اثر هرچند در مجموع، مستند است، ولى نویسنده در مواردى نيز منابع مطالبش را ذكر نكرده است.[۸]و گاهى نام كتابهاى مورد استفاده آمده، ولى جلد و صفحه مورد نظر ذكر نشده است.[۹]
- نویسنده در مورد جهاد شیعیان لبنان بر ضد اسرائيل نوشته است كه شیعیان در بين صف مقدم مبارزه با اشغالگران صهيونيست بودند و جوانان قهرمان شيعه مانند شهيد حسن قصير با مقاومت و مبارزه جانانه و طولانى خودشان در قلب دشمنان اسرائيلى بيم و هراس كاشتند و آنان را به شكست واداشتند... نویسنده در پايان تأكيد كرده است كه اين پيروزى در پرتو هدايت قهرمانان بزرگى چون سيد موسى صدر، نبيه برى، سيد عباس موسوى، سيد محمدحسين فضلالله، سيد حسن نصرالله، شيخ محمدمهدى شمسالدين، شيخ عبدالامير قبلان و... به دست آمده است.[۱۰]
- در اين اثر نظم خاصى در مورد چينش انقلابها و نيز دولتهاى شيعه ديده نمىشود؛ بهطورىكه مثلاً ترتيب تاريخى و يا نظم الفبايى مراعات نشده است و هيچ ترتيب موضوعى ويژهاى نيز مشاهده نمىشود، ولى مىتوان گفت كه نویسنده نخست به جهاد شیعیان نخستين پرداخته و بعد به انقلابهاى شیعیان متأخر توجه كرده است، اما در اين بين قدرى آشفتگى و نابسامانى هست و بازبينىنشده و عجولانه عرضه شده است؛ بهعنوان مثال آخرين انقلاب مطرحشده عبارت است از انقلاب حسن علوى در سال 250ق، درحالىكه انقلاب احمد بن محمد در سال 255ق و انقلابهاى متعدد ديگر كه در سالهاى بعد اتفاق افتاده در مباحث قبلى بيان شده است.[۱۱]
- با تأسف بايد گفت كه در اين اثر اشتباهات لفظى و چاپى، كم نيست و گويى با عجله و بدون بررسى و مقابله كافى منتشر شده است.[۱۲]
- نویسنده در خاتمه، نتيجه پژوهش خودش را چنين خلاصه كرده است كه از آنچه ذكر شد كه شيعه همواره در كمين حاكمان جور بودند و پرچم قيام و انقلاب را بلند میكردند، آشكار مىشود كه شیعیان، مردمانى انقلابى و داراى انديشههايى روشن هستند كه هرگز هيچ نوع جمود و ركود و انحطاطى را نمىپذيرند و در برابر هرگونه سياست ظالمانه مقاومت مىكنند[۱۳]
پانويس
- ↑ مقدمه، ص5 - 6
- ↑ متن كتاب، ص7 - 12
- ↑ همان، ص349 - 353
- ↑ همان، ص309 - 310
- ↑ همان، ص151 - 155
- ↑ همان، ص5، 6، 11، 191، 192، 193 و...
- ↑ همان، ص12، 22، 44، 50، 59، 71 و...
- ↑ همان، ص38، 174، 175 و 177
- ↑ همان، ص32، 33، 131، 132، 142 و 188
- ↑ همان، ص207 - 212
- ↑ همان، ص305 - 291 و...
- ↑ بهطور مثال ر. ك.: همان، ص75، 229، 331، 340 و...
- ↑ همان، ص359 - 360
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.