قیامهای شیعه در تاریخ اسلام: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:امام حسین(ع)' به 'رده:حسین بن علی(ع)') برچسب: برگرداندهشده |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:حسین بن علی(ع)' به 'رده:امام حسین(ع)') برچسب: واگردانی دستی |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[رده:کلیات]] | [[رده:کلیات]] | ||
[[رده:تاریخ اسلام]] | [[رده:تاریخ اسلام]] | ||
[[رده:حسین | [[رده:امام حسین(ع)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۱
قیامهای شیعه در تاریخ اسلام | |
---|---|
پدیدآوران | آیینهوند، صادق (نویسنده) |
ناشر | مرکز نشر فرهنگی رجاء |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1367 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شیعه - تاریخ - قرن 1ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 14 /آ9ق9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
قیامهای شیعه در تاریخ اسلام اثر صادق آئينهوند، بررسى ريشهها، علل و نتايج دو قيام حجر بن عدى و توابين مىباشد كه به زبان فارسى و در سال 1360ش نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در دو بخش، تنظيم شده است.
انقلابها و قيامهاى شيعى، داراى ابعاد اعتقادى- سياسى- فرهنگى- نظامى است و نویسنده در اين اثر، سعى بر آن دارد تا اين ابعاد را به گونهاى ملموس نشان دهد[۱] وى مستقيماً از تجربه و عينيات، استمداد گرفته و متون روائى و جهتگيرى و عملكرد امامان را كه برخوردار از ويژگىهاى مكتبى و محورى است، پايه و اصل قرار داده است، تا منش تاريخى شيعه را با تكيه بر تجربيات تاريخى نشان دهد[۲]
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن پرداختن به چگونگى شروع قيامهاى مخفى و علنى شيعه، نحوه زمينهسازى قيامهاى شيعه، چگونگى حمايت مردم از نهضتهاى شيعه، عوامل استمرار و تداوم قيامهاى شيعه و نيز قيامهاى مورد نظر كتاب، بررسى شده است[۳]
در بخش اول كتاب، قيام حجر بن عدى مورد ارزيابى و بررسى قرار گرفته است. نویسنده در ابتدا، به ريشهيابى اين قيام پرداخته و ضمن نظرى به اوضاع سياسى جامعه اسلامى پس از امام على(ع)، سابقه حجر در اسلام را بررسى كرده و در پايان، از واكنش جامعه مسلمين پس از شهادت حجر و ياران او، سخن گفته است[۴]
نویسنده معتقد است براى آشنائى با شكل نخست مبارزه و نيز فهم درست راهى كه حجر پيمود، بايد بيش از هر چيز، محيطى را كه جنبش حجر در آن رخ داد، بشناسیم و مناسبات و شرايط خاص سياسى و اجتماعى و دينى آن محيط را نيك دريابيم. نيز بايد در آخر عوامل اساسىاى كه حجر را نه به صورت يك مبارز، بلكه به صورت انقلابىاى پيشتاز وارد صحنه كرد، بررسى كنيم تا بدانيم كه چگونه تغيير شكل مبارزه حجر به انقلاب خونين، پايههاى حكومت اموى را سخت لرزان كرد[۵]
به باور وى، اين مسأله را آنگاه نيك مىتوان شناخت و به تفسير و ارزيابى آن پرداخت كه تمام شرايط و عوامل مؤثر در جامعه آن روز را نيك بشناسیم. نخست بايد بدانيم كه اوضاع چگونه بود؟ مردم چگونه مىزيستند؟ و در آخر ببينيم كه مبارزه چگونه تبديل به «قيام خونين» شد[۶]
نویسنده پييش از آنكه به شرح قيام حجر و اثرات آن در جامعه اسلامى بپردازد، شخصيت حجر را پيش از قيام و در رابطه با امام على(ع) بررسى نموده است. وى معتقد است كه شخصيت حجر، حاصل امتحان نيكوئى است كه در رابطه با جهتگيرى خاص امام على(ع) در بروز حوادث و مشكلات پنج ساله حكومت، از خود نشان داده است. همگامى با خط فكرى و عملى امام و بهرهگيرى از مشى امامت و ره سپردن در مسير عدالت، مجموعاً حجر بن عدى را به اينجا رسانده بود كه اكنون براى تداوم و استمرار امامت و عدالت بپا خيزد و قيام شكوهمند مكتبى خود را آغاز كند. با عنايت به تأثير عناصر فكرى و عملى امامت در شخصيت حجر، وى شخصيت حجر را در حكومت امام، بررسى نموده است[۷]
او از ياران امام على(ع) بود كه با ايشان در جنگ جمل و صفّين شركت كرد. يعقوب بن سفيان، حجر را از اميران لشكر امام على(ع) در جنگ صفّين آورده است و در «أسد الغابة في معرفة الصحابة» آمده است كه در صفين رياست كنده را داشت و در نهروان فرماندار ميسره بود، در جنگ جمل نيز شركت كرد. در منتهى الآمال آمده است كه در حرب صفين از جانب اميرالمؤمنين على(ع) امارت لشكر كنده به او متعلق بود و در روز نهروان امير لشكر اميرالمؤمنين(ع) بود. علّامه حلّى(ره) فرموده كه حجر از اصحاب حضرت امير(ع) و از ابدال بوده و حسن بن داود ذكر نموده كه حجر از عظماء صحابه و اصحاب اميرالمؤمنين(ع) است[۸]
نویسنده در ترسيم واكنش جامعه مسلمين، پس از شهادت حجر و ياران او، به نامه معاويه به امام حسين(ع) اشاره كرده است كه در آن نوشته بود: «اى ابوعبداللّه دانستى كه ما شیعیان پدرت را كشتيم، پس آنها را حنوط كرديم و كفن پوشانديم و بر آنان نماز خوانديم و دفنشان كرديم؟» و آن حضرت در پاسخ فرمودند: «به پروردگار كعبه قسم كه بر تو پيروز آمدم، ليكن ما به خدا قسم اگر شیعیان ترا بكشيم، آنان را نه كفن كنيم و نه حنوط و نه برایشان نماز بخوانيم و نه دفنشان كنيم»[۹]
در بخش دوم، به بررسى قيام توابين پرداخته شده است. نویسنده به اين نكته اشاره دارد كه قيامهاى شيعه بعد از شهادت امام على(ع) در سال 40ق، به اِشراف امام حسن(ع) شروع و پس از ده سال، از سال 51ق نخستين شكوفه آن در لباس قيام حجر به بار نشست. بعد از شهادت حجر و سركوبى قيام او، دوره ده ساله دوم شروع و با انقلاب امام حسين(ع) در سال 61ق در طف، شكوهمندترين مبارزات خونين بشرى به وقوع پيوست. دوره نخست با هدايت مكتبى امام و به ارشاد او در كوفه رخ نمود و در دمشق موقتاً سركوب شد و اكنون دوره دوم قيام بود كه بايد با رهبرى امام از مدينه شروع شود و در كوفه ختام پذيرد[۱۰]
نویسنده در اين بخش، به آثار و نتايج قيام كربلا و بررسى ميزان تحول جامعه اسلامى آن روزگار پرداخته است. سلسله مبارزاتى كه در اين برهه از تاريخ در خلال قيامهايى رخ نموده، مطمح نظر نویسنده بوده و نقطه توجه وى قيام توّابين است كه به نظر وى، تبلورى است از قيامى الهى و مكتبى در جهت جبران گناه؛ گناه تنها رها كردن امام[۱۱]
نویسنده معتقد است قيامهايى كه در دوره سوم از سال 61 تا 65ق، به وقوع پيوسته و حد اعلاى آنها در قيام توابين متجلى است، تلاشهائى است در مسير ولايت امام(ع) و بهرهگيرى از مشى مكتبى او در مبارزه با طاغوت و ستم. نویسنده به منظور فهم بهتر ارزش قيام توابين، ابتدا اوضاع سياسى و شرايط و مناسبات اجتماعى جامعه آن روزگار را بررسى نموده و در ابتدا، به بحث از شورش مدينه، پرداخته است[۱۲]
به نظر نویسنده، پس از شهادت امام حسين(ع)، شهرى كه بيش از هر جاى ديگر از اين حادثه متأثر شد و بهانه خروج بهدست آورد، مدينه بود. مدينه پايگاه وحى و جائى بود كه مهاجرين، انصار و اصحاب پيامبر(ص) و بزرگان، عالمان، فقيهان و محدثان در آن بودند. بدين لحاظ در تدارک حملهاى عليه نظام اموى- كه اين گونه بىشرمانه براى نابودى اسلام قد برافراشته و فرزندان وحى را نابود مىكرد- بود. يزيد هر اندازه كوشيد كه مدينه را گاه از طريق محاصره و گاه از طريق تهديد رام كند، نتوانست. در كنگرهاى كه سران مدينه در مسجد منعقد كردند، يزيد را خلع و با عبداللّه حنظله انصارى به عنوان رهبر نهضت بيعت كردند[۱۳]
نویسنده در ادامه، ضمن اشاره به نتيجه اين شورش، به توضيح شورش مكه، زمينه خروج توابين، تركيب سياسى جامعه كوفه و نحوه شروع قيام و سرانجام آن پرداخته است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست نامها؛ مكانها؛ مذاهب، فرق، قبايل، خاندانها؛ كتابها؛ آيات؛ احاديث و اشعار، در انتهاى كتاب آمده است.
فهرست منابع هر بخش، در انتهاى همان بخش آمده است.
در پاورقىها كه بسيار مختصر مىباشد، به توضيح برخى از كلمات متن پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.