سیمای آفتاب سیری در زندگانی حضرت مهدی علیه‌السلام

    از ویکی‌نور
    ‏سیمای آفتاب: سیری در زندگانی حضرت مهدی علیه‌السلام
    سیمای آفتاب سیری در زندگانی حضرت مهدی علیه‌السلام
    پدیدآورانطاهری، حبیب‌الله (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرسیری در زندگانی حضرت مهدی علیه‌السلام
    ناشرآستانه مقدسه قم، انتشارات زائر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1389 ش
    چاپ7
    شابک978-964-6401-40-2
    موضوعمحمد بن حسن(عج)، امام دوازدهم، 255ق. - غیبت مهدویت - انتظار
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏224‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ط‎‏2‎‏س‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سيماى آفتاب، سيرى در زندگانى حضرت مهدى(عج)، اثر حبيب‌الله طاهرى، دربردارنده مطالبى است درباره امامت حضرت مهدى(عج)، مسائل مربوط به غيبت او و وظايف شیعیان در زمان غيبت كبرى كه به زبان فارسى و در سال 1380ش نوشته شده است.

    نویسنده احساس نموده است كه امام زمان(عج)، نه تنها در بين مردم به فراموشى سپرده شده، بلكه در ميان طلاب علوم دينى نيز متأسفانه چنين مشكلى وجود دارد و لذا تصميم به نوشتن كتابى درباره آن حضرت گرفته است.

    ساختار

    كتاب با پيشگفتارى از نویسنده آغاز شده و نویسنده با بهره‌گيرى از آيات قرآن و روايات شيعه، در قالب بيست و پنج درس، اين عناوين را به بحث گذاشته است: مهدویت در اسلام، مشخصات و اوصاف حضرت مهدى(عج)، غيبت و فلسفه غيبت حضرت مهدى(عج)، نواب خاص، ياران، توقيعات و علائم و نشانه‌هاى حضرت مهدى(عج)، حكومت واحد جهانى، جهان در عصر قبل از ظهور و پس از ظهور حضرت، رجعت در زمان ظهور امام مهدى(عج).

    گزارش محتوا

    نویسنده در پيشگفتار، ضمن بررسى آينده جهان از نظر شيعه، به بحث از لزوم شناخت امام زمان(عج)، راه‌هاى معرفت امام(عج) و نكاتى پيرامون انگيزه تأليف پرداخته است.

    درس اول، به بحث از مصلح كل يا موعود كل ملل اختصاص يافته است. نویسنده بر اين باور است كه عقيده به مصلح كل، اختصاص به شيعه يا مسلمانان ندارد، بلكه تمام اديان و مذاهب آسمانى در اين عقيده مشتركند و پيروان همه اديان معتقدند كه در يك عصر تاريك و بحرانى كه جهان را فساد و بيدادگرى و بى‌دينى فراگرفته، نجات‌دهنده‌اى بزرگ طلوع مى‌كند و به‌واسطه نيروى فوق‌العاده غيبى، اوضاع آشفته جهان را اصلاح كرده و خداپرستى را بر بى‌دينى و مادى‌گرى غلبه مى‌دهد.

    وى با اشاره به اين كه نبايد مهدى(ع) و نجات‌دهنده جهان را به يك ملت معينى اختصاص داد، تأكيد مى‌نمايد كه در صدد اثبات مهدى موعود(عج) با استدلال به بشارت‌هاى كتب قديم نيست، بلكه مقصود وى در اين درس، اثبات اين امر است كه عقيده به ظهور يك نجات‌دهنده فوق‌العاده جهانى، يك عقيده مشترك است كه از مصدر وحى سرچشمه گرفته و همه پيامبران بدان بشارت داده و همه ملل در انتظار او هستند، لكن در تطبيق آن اشتباه كرده‌اند.

    نویسنده در درس دوم، به‌منظور نگاه به مهدویت از منظر اسلام، به دنبال آن است تا آن مصلح كل و موعود ملل را در شخص حضرت حجت بن الحسن(ع)، پسر امام عسكرى(ع)، خلاصه كرده و در ضمن، سؤالاتى كه از طرف بعضى از مخالفان شيعه به خاطر تعصب‌هاى بى‌جايشان مطرح شده، پاسخ دهد. اين پرسش‌ها، عبارتند از اينكه: آيا مهدویت از مخترعات شيعه است؟ آيا اهل سنت به مهدى موعود(عج) به شكلى كه شيعه معتقد است، عقيده دارند؟ و...

    در درس سوم، به بعضى از كلمات و رواياتى كه از ائمه(ع) در مورد وجود حضرت مهدى(عج) صادر شده و نيز بشارت‌هايى كه در مورد وجود آن حضرت(ع) داده شده، اشاره گرديده است. نویسنده در اين درس، به ذكر چند روايت از هر معصومى(ع) اكتفا نموده است.

    در درس چهارم، مشخصات و اوصاف حضرت مهدى(عج) بيان شده است. نویسنده، معتقد است كه شناختن مشخصات آن حضرت(ع)، از دو جهت داراى اهميت مى‌باشد:

    1. از نظر تكليف، زيرا شناختن امام، شرعا و عقلا واجب است؛
    2. از جهت شناختن دروغ و باطل بودن دعاوى كسانى كه به دروغ ادعاى مهدویت كرده‌اند.

    در درس پنجم، نسبت حضرت مهدى(عج) از طرف پدر و مادر بررسى و سرگذشت مادر آن حضرت(ع)، مفصلا بيان شده است.

    نویسنده در درس ششم، در چهار قسمت، به مطالعه ولادت امام زمان(عج) پرداخته است: دوران قبل از ولادت، ايام ولادت، دوران پس از ولادت، علماى اهل سنت و مسئله ولادت.

    نویسنده به اين نكته اشاره نموده كه ممكن است گفته شود اگر امام عسكرى(ع) فرزندى به نام مهدى(عج) داشت، بايد علماى اهل سنت هم آن را در كتبشان مى‌نوشتند و در پاسخ به اين شبهه، به تعدادى از علماى اهل سنت كه حضرت مهدى(عج) را فرزند امام عسكرى(ع) مى‌دانند، اشاره كرده است. بعضى از ايشان عبارتند از: محمد بن طلحه شافعى، محمد بن يوسف، ابن صباغ مالكى، يوسف بن قزاوغلى، شبلنجى، ابن حجر و...

    در درس هفتم، فلسفه اعتقاد به وجود حضرت مهدى(عج) مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده در اين درس، به اين مطلب پرداخته است كه چرا شيعه اصرار دارد بايد فعلا حضرت مهدى(عج) زنده باشد. در اين عقيده چه سرى است؟ وى مباحث مربوط به اين مسئله را تحت عناوين زير، به‌صورت سؤال، مطرح كرده و بدان‌ها پاسخ داده است:

    فلسفه اعتقاد به امام حى چيست؟ آيا نظام امامت، امرى مستمر است يا پس از انقطاع و فترت، دو مرتبه با ظهور حضرت مهدى(عج) از نو برقرار مى‌شود؟ تفسير آيه«... اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة» چيست؟

    در درس هشتم، از فلسفه غيبت آن حضرت(عج) صحبت به ميان آمده و نویسنده مسائل مربوط به اين مطلب را تحت پرسش‌هاى زير مطرح و به آن‌ها پاسخ داده است: آيا غيبت از ساخته‌هاى برخى از شیعیان از قبيل عثمان بن سعيد است؟ براى امام زمان(عج) چند غيبت است؟ فلسفه غيبت صغرى چه بود؟ آيا غيبت كبرى حدى دارد، فلسفه غيبت چيست؟

    از جمله حكمت‌هايى كه نویسنده براى غيبت كبرى برشمرده، مى‌توان به آزمايش و امتحان، بيعت نكردن با ستمكاران، نجات از قتل، قدرشناسى، آمادگى پذيرش و... اشاره كرد.

    در درس نهم نيز به چند سؤال در مورد امامت و غيبت حضرت مهدى(عج) پاسخ داده شده است. اين سؤالات عبارتند از اينكه: آيا يك كودك پنج ساله مى‌تواند امام شود؟ آيا براى يك انسان اين مقدار عمر ممكن است؟ اگر امام زمان(عج) در بين مردم ظاهر مى‌شد، چه محذورى پيش مى‌آمد؟ مگر امام(ع) از شهادت مى‌ترسد؟ آيا خدا قدرت حفظ امام را ندارد و نمى‌تواند او را از شر دشمنان حفظ كند؟ اگر امام(ع) ظاهر بود، آيا ممكن نبود كه ستمگران تسليم او شده و با ايشان بيعت كنند؟ اگر امام(ع) ظاهر بود و با ستمگران پيمان عدم تعرض مى‌بست، چه مى‌شد؟ اگر امام(ع) ظاهر بود، ولى در برابر ستمگران سكوت مى‌كرد تا سالم بماند، چه مى‌شد؟ چرا امام(ع) در غيبت كبرى، همانند غيبت صغرى، نواب خاص تعيين نكرد؟ و...

    در درس دهم، مطالبى پيرامون غيبت صغرى و نواب خاص حضرت مهدى(عج) و در درس يازدهم، نكاتى در مورد غيبت كبرى و نواب عام آن حضرت(ع) مطرح شده است.

    در درس دوازدهم، قيام و انقلاب قبل از قيام حضرت مهدى(عج) مورد بررسى قرار گرفته است. در اين مورد، دو نظر متخالف و متضاد وجود دارد: عده‌اى هر قيام و نهضتى را قبل از نهضت حضرت مهدى(عج) محكوم به بطلان دانسته و در مقابل، عده‌اى ديگر، قيام عليه ستمگران را در عصر غيبت، نه تنها جايز، بلكه واجب دانسته و سكوت را خيانت به اسلام مى‌دانند.

    وظايف شيعه در زمان غيبت، در درس سيزدهم بيان شده است كه برخى از آن‌ها عبارتند از: ياد امام زمان(عج)، دعا براى شناخت و سلامتى آن حضرت(ع)، توسل، خودسازى، توبه، اظهار علاقه، اظهار حزن، ترك توقيت، احترام به منتسبين به آن حضرت(ع)، ارجاع مردم به ايشان و...

    در درس چهاردهم، ضمن بحث از ملاقات با حضرت مهدى(عج)، به اين سه سؤال پاسخ داده شده است كه: منظور از ملاقات چيست؟ فايده مطرح كردن ديدار با امام زمان(عج) چيست؟ اگر ملاقات ممكن است، پس چرا بايد مدعى ملاقات را تكذيب كرد؟

    در درس پانزدهم، واژه انتظار فرج، از لحاظ مفهومى بررسى شده و در پايان، به سه سؤال زير در مورد انتظار، پاسخ داده شده است:

    1. منتظر واقعى كيست؟
    2. ريشه و اساس انتظار چيست؟
    3. آيا انتظار عامل تخدير است؟

    در درس شانزدهم، از ياران حضرت مهدى(عج) بحث شده است. منظور نویسنده در اين درس، اشاره به ويژگى ياران آن حضرت مى‌باشد، نه اصل اثبات اين جهت كه حضرت داراى يارانى باوفاست.

    در درس هفدهم، توقيعات صادره از طرف حضرت مهدى(عج) مورد بررسى قرار گرفته و در درس هجدهم، در مورد چگونگى عرض اعمال بر آن حضرت(ع) بحث شده است.

    نویسنده در درس نوزدهم، به دنبال پاسخ به اين سؤال مى‌باشد كه آيا شب قدر، تنها در زمان پيامبر(ص) بوده يا در هر سال وجود دارد و صاحب شب قدر، چه كسى مى‌باشد.

    درس بيستم، علائم و نشانه‌هاى ظهور حضرت مهدى(عج) را در خود جاى داده است. اين علائم عبارتند از: خروج دجال، صيحه و نداى آسمانى، خروج سفيانى، خسف بيدا، قتل نفس زكيه، خروج سيد حسنى، كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر آن.

    در درس بيست و يكم، وضعيت جهان، در سه مرحله قبل از ظهور، ظهور و پس از آن مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده معتقد است با استفاده از روايات، مى‌توان فهميد كه در پرتو حكومت عدل مهدوى، جهانى به وجود خواهد آمد، خالى از تبعيض‌ها، اختلاف‌هاى طبقاتى و صف‌بندى‌هاى مفسده‌آفرين.

    وى به‌طور اختصار و اجمال، به قسمتى از پيشرفت‌ها در عصر بعد از ظهور، اشاره كرده است كه برخى از آن‌ها عبارتند از: پيشرفت علوم، صنايع، امور قضايى، عدالت اقتصادى و اجتماعى، پاک‌سازى زمين از وجود ستم و ستمكاران، احياى دوباره اسلام و جهان‌شمولى آن، دگرگونى زندگى مادى و ايجاد رفاه، تشكيل حكومتى جهان‌شمول كه فراتر از حكومت سليمان(ع) و ذوالقرنين است و...

    در درس بيست و دوم، از حكومت واحد جهانى حضرت مهدى(عج) بحث شده است. نویسنده در اين درس، ضمن بررسى چشم‌انداز آينده بشريت، عوامل زمينه‌ساز حكومت واحد جهانى را در سه قسمت زير، بيان كرده است:

    1. خطر جنگ؛
    2. تضاد منافع؛
    3. تكامل عقول و ادراكات بشر.

    در پايان اين درس، نظر دانشمندانى همچون انيشتاين، برتراند راسل و پروفسور آرنولد نوين بى، پيرامون حكومت واحد جهانى، مورد بحث قرار گرفته است.

    نویسنده در درس بيست و سوم، عدل جهانى حضرت مهدى(عج) را تحت چهار عنوان زير بررسى كرده است: مفهوم عدل، ارزش عدل، ابعاد گوناگون عدل و رابطه حكومت حضرت مهدى با عدل.

    در درس بيست و چهارم، مسئله رجعت بررسى شده و به پرسش‌هايى در اين زمينه، پاسخ داده شده است، از جمله اينكه: آيا اعتقاد به رجعت از ضروريات دين است؟ آيا رجعت همان تناسخ نيست؟ آيا عقيده به رجعت از يهوديت گرفته شده است؟ آيا رجعت عمومى و همگانى است؟ رجعت در چه زمانى واقع مى‌شود؟

    در آخرين درس نيز به بيست پرسش درباره مسائل مربوط به امام زمان(عج) پاسخ داده شده است. برخى از اين پرسش‌ها عبارتند از اينكه: اقامت‌گاه حضرت مهدى(عج) كجاست؟ آيا حضرت(عج) در سرداب سامرا مخفى است؟ آيا امام زمان(عج) در جزيره خضرا زندگى مى‌كند؟ آيا براى امام زمان(عج) اهل و عيال و اولادى هست؟ آيا منكر مهدى(عج) كافر است؟ دوران حكومت آن حضرت(عج) چه مقدار است؟ پيروزى حضرت مهدى(عج) بر سلاح‌هاى مخرب و اتمى چگونه ميسر است؟ تسخير جهان با ياران اندك چگونه است؟ منظور از آيين جديد حضرت مهدى(عج) چيست؟ و...

    در پايان مى‌توان چنين ادعا كرد كه كتاب، دايرةالمعارف كوچكى است از مسائل مربوط به بحث مهدویت كه نویسنده آن‌ها را با قلمى شيوا و رسا، بيان نموده است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب و منابع مورد استفاده نویسنده در انتهاى كتاب آمده است.

    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب؛
    2. پارسا با مشاركت بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود(عج) و انتشارات مسجد جمكران، (1388)، «امام مهدى(عج) در آينه قلم كارنامه منابع پيرامون امام مهدى(ع) و مهدویت»، قم، مؤسسه اطلاع‌رسانى اسلامى مرجع، ج 1، ص 463.