رسالة الحقوق للإمام زينالعابدين عليهالسلام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی') |
||
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR17888J1.jpg | |||
| عنوان =رسالة الحقوق للإمام زینالعابدین علیهالسلام | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[علی بن حسین(ع)، امام چهارم]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 248 /ع8ر5 | |||
| | | موضوع = | ||
احادیث اخلاقی | |||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
اخلاق اجتماعی | اخلاق اجتماعی | ||
خط ۲۶: | خط ۱۵: | ||
روابط اجتماعی | روابط اجتماعی | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | انتشارات بینالمللی الهدی | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
| سال نشر = 1421 ق یا 2000 م | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE17888AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =2 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17888 | |||
| کتابخوان همراه نور =17888 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|رسالة الحقوق (ابهامزدایی)}} | |||
'''رسالة الحقوق'''، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض امام سجاد(ع) جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است. | |||
'''رسالة الحقوق للإمام زينالعابدين عليهالسلام'''، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد(ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است. | |||
آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است. | آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه [[امام سجاد(ع)]] آغاز گرديده است. آن امام همام در اين منشور جاويد، پنجاه و يك حق الهى را در هفت دسته كلى، در دوازده بخش برشمرده است. اين هفت دسته عبارتند از: حق خداوند، حق نفس و اعضاى بدن، حق افعال عبادى، حق سائسان و رعايا، حقوق خويشاوندان، حقوق برخى اصناف اجتماعى و حق مالى. | |||
كتاب با مقدمه امام سجاد(ع) آغاز گرديده است. آن امام همام در اين منشور جاويد، پنجاه و يك حق الهى را در هفت دسته كلى، در دوازده بخش برشمرده است. اين هفت دسته عبارتند از: حق خداوند، حق نفس و اعضاى بدن، حق افعال عبادى، حق سائسان و رعايا، حقوق خويشاوندان، حقوق برخى اصناف اجتماعى و حق مالى. | |||
اين رساله مختصر، در حقيقت درسنامهاى اخلاقى است كه ترسيمكننده يك سلسله خط و مشىهاى رفتارى در حوزه تعاملات فردى و اجتماعى است. | اين رساله مختصر، در حقيقت درسنامهاى اخلاقى است كه ترسيمكننده يك سلسله خط و مشىهاى رفتارى در حوزه تعاملات فردى و اجتماعى است. | ||
خط ۵۶: | خط ۴۳: | ||
اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از: | اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از: | ||
#«تحف العقول»، اثر [[ابن شعبه، حسن بن علی|حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى]]؛ | |||
#«[[من لايحضره الفقيه]]»، اثر [[ابن بابویه، محمد بن علی|ابىجعفر محمد بن على بن حسين بابويه قمى]]، ملقب به [[شيخ صدوق]]؛ | |||
#«خصال» [[شيخ صدوق]]. | |||
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شیعیان است. | |||
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان | |||
مطالعه اين كتاب به همه كسانى كه نمىخواهند در روز رستاخيز با كولهبارى از حقوق ادا نشده مردم، محشور شوند، توصيه مىشود. | مطالعه اين كتاب به همه كسانى كه نمىخواهند در روز رستاخيز با كولهبارى از حقوق ادا نشده مردم، محشور شوند، توصيه مىشود. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
[[امام سجاد(ع)]] در مقدمه رساله حقوق خود، در بيان مبانى و فلسفه حقوق در اسلام مىفرمايد: | |||
امام سجاد(ع) در مقدمه رساله حقوق خود، در بيان مبانى و فلسفه حقوق در اسلام مىفرمايد: | |||
«بدان كه خداوند را بر تو حقوقى است كه در هر حركتى كه صورت دهى و هر سكونى كه بر آن بمانى و به هر مكانى كه درآيى و هر عضوى را كه بجنبانى و هر وسيلهاى كه به كار گيرى، آن حقوق تو را فراگرفته است. [اين حقوق، همه در يك پايه نيست، بلكه] پارهاى از آنها مهمتر و بزرگتر از پارهاى ديگر است. بزرگترين حقى كه خداى متعال براى خويش بر تو واجب ساخته، حق الله است كه اصل و بنيان همه حقوق است و بقيه حقوق، جملگى شاخه و برگهاى آن است. آنگاه خداوند، حقوق تو را، از فرق سر تا نوك پايت، به تفاوت اعضاى بدن تو بر خودت واجب كرده است». | «بدان كه خداوند را بر تو حقوقى است كه در هر حركتى كه صورت دهى و هر سكونى كه بر آن بمانى و به هر مكانى كه درآيى و هر عضوى را كه بجنبانى و هر وسيلهاى كه به كار گيرى، آن حقوق تو را فراگرفته است. [اين حقوق، همه در يك پايه نيست، بلكه] پارهاى از آنها مهمتر و بزرگتر از پارهاى ديگر است. بزرگترين حقى كه خداى متعال براى خويش بر تو واجب ساخته، حق الله است كه اصل و بنيان همه حقوق است و بقيه حقوق، جملگى شاخه و برگهاى آن است. آنگاه خداوند، حقوق تو را، از فرق سر تا نوك پايت، به تفاوت اعضاى بدن تو بر خودت واجب كرده است». | ||
خط ۷۵: | خط ۵۸: | ||
آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند: | آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند: | ||
#حقوق الهى بر انسان: حق برتر خداوند بر انسان اين است كه او را عبادت كند و كمترين شركى به او نورزد. اگر انسان، خداى خويش را خالصانه پرستش كند، خداوند نيز امور دنيا و آخرت او را كفايت خواهد كرد و آنچه محبوب و مطلوب آدمى است، برایش حفظ و تدارکمىكند. | |||
#حق انسان بر خويش: حق نفس آدمى بر او اين است كه آن را در اطاعت خداوند به كار گيرد، سرمايه وجود را هدر ندهد و صرف بيهودهگىها و گمراهىها نكند و حق زبان، گوش، چشم و دست و... را ادا كند و آنها را در مسير باطل و پوچ به كار نيندازند و در راستاى استفاده صحيح از اين امكانات خداوند يارى بجويد. | |||
#:اين حقوق، عبارتند از: | |||
#:الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد(ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد. | |||
اين حقوق، عبارتند از: | #:ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر. | ||
#:ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست. | |||
الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير امام سجاد(ع)؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد. | #:د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد. | ||
#:ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت. | |||
ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر. | #:و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى. | ||
#:ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى. | |||
ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست. | #حقوق افعال، شامل حق نماز، حج، روزه، صدقه و قربانى. | ||
#حقوق پيشوايان، شامل حق سلطان، معلم و مالك. | |||
د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد. | #حقوق رعيت نسبت به سلطان، معلم، همسر و ملك اليمين. | ||
#حق خويشاوندى، شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر. | |||
ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت. | #حق الناس كه عبارتند از: حق آزادكننده برده، برده آزادشده، نيكوكار، اذانگو، امام جماعت، همنشين، همسايه، همصحبت، شريك، مال و دارایى، طلبكار و معاشر. | ||
#حق خصم، شامل حق طرف مدعى تو و حق كسى كه تو عليه او ادعا دارى. | |||
و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى. | #حق مشاورت و نصيحت، شامل حق مشورتكننده، مشورتشونده، اندرزخواه و اندرزگو. | ||
#حق سن، شامل حق سالخوردگان و خردسالان. | |||
ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى. | #حق سؤال، شامل حق سائل، مسئول، شادكننده، حق كسى كه از او به تو بدى رسيده. | ||
#حق بقيه مردم، شامل حق همكيشان و حق اهل ذمه. | |||
در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است. | در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۹۲: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#پاياننامه «شرح رسالة الحقوق [[امام سجاد(ع)]]»، نوشتهى «احمد فغانى»، فارغالتحصيل مقطع دكتراى رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه قم كه در بهار 1383 دفاع شده است. | |||
{{نرمافزار کتابخانه دروس حوزوی (نسخه دوم)}} | |||
{{امام سجاد علیهالسلام}} | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[شرح رسالة الحقوق للإمام زينالعابدين عليهالسلام (قپانچی)]] | |||
[[ترجمه و شرح رسالة الحقوق امام سجاد(ع)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | [[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | ||
[[رده:امام سجاد(ع)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۹
رسالة الحقوق للإمام زینالعابدین علیهالسلام | |
---|---|
پدیدآوران | علی بن حسین(ع)، امام چهارم (نویسنده) |
ناشر | انتشارات بینالمللی الهدی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1421 ق یا 2000 م |
چاپ | 2 |
موضوع | احادیث اخلاقی
اخلاق اجتماعی تعهدات (حقوق) روابط اجتماعی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 248 /ع8ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسالة الحقوق للإمام زينالعابدين عليهالسلام، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض امام سجاد(ع) جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است.
آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه امام سجاد(ع) آغاز گرديده است. آن امام همام در اين منشور جاويد، پنجاه و يك حق الهى را در هفت دسته كلى، در دوازده بخش برشمرده است. اين هفت دسته عبارتند از: حق خداوند، حق نفس و اعضاى بدن، حق افعال عبادى، حق سائسان و رعايا، حقوق خويشاوندان، حقوق برخى اصناف اجتماعى و حق مالى.
اين رساله مختصر، در حقيقت درسنامهاى اخلاقى است كه ترسيمكننده يك سلسله خط و مشىهاى رفتارى در حوزه تعاملات فردى و اجتماعى است.
اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از:
- «تحف العقول»، اثر حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى؛
- «من لايحضره الفقيه»، اثر ابىجعفر محمد بن على بن حسين بابويه قمى، ملقب به شيخ صدوق؛
- «خصال» شيخ صدوق.
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شیعیان است.
مطالعه اين كتاب به همه كسانى كه نمىخواهند در روز رستاخيز با كولهبارى از حقوق ادا نشده مردم، محشور شوند، توصيه مىشود.
گزارش محتوا
امام سجاد(ع) در مقدمه رساله حقوق خود، در بيان مبانى و فلسفه حقوق در اسلام مىفرمايد:
«بدان كه خداوند را بر تو حقوقى است كه در هر حركتى كه صورت دهى و هر سكونى كه بر آن بمانى و به هر مكانى كه درآيى و هر عضوى را كه بجنبانى و هر وسيلهاى كه به كار گيرى، آن حقوق تو را فراگرفته است. [اين حقوق، همه در يك پايه نيست، بلكه] پارهاى از آنها مهمتر و بزرگتر از پارهاى ديگر است. بزرگترين حقى كه خداى متعال براى خويش بر تو واجب ساخته، حق الله است كه اصل و بنيان همه حقوق است و بقيه حقوق، جملگى شاخه و برگهاى آن است. آنگاه خداوند، حقوق تو را، از فرق سر تا نوك پايت، به تفاوت اعضاى بدن تو بر خودت واجب كرده است».
آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند:
- حقوق الهى بر انسان: حق برتر خداوند بر انسان اين است كه او را عبادت كند و كمترين شركى به او نورزد. اگر انسان، خداى خويش را خالصانه پرستش كند، خداوند نيز امور دنيا و آخرت او را كفايت خواهد كرد و آنچه محبوب و مطلوب آدمى است، برایش حفظ و تدارکمىكند.
- حق انسان بر خويش: حق نفس آدمى بر او اين است كه آن را در اطاعت خداوند به كار گيرد، سرمايه وجود را هدر ندهد و صرف بيهودهگىها و گمراهىها نكند و حق زبان، گوش، چشم و دست و... را ادا كند و آنها را در مسير باطل و پوچ به كار نيندازند و در راستاى استفاده صحيح از اين امكانات خداوند يارى بجويد.
- اين حقوق، عبارتند از:
- الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير امام سجاد(ع)؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد.
- ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر.
- ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست.
- د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد.
- ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت.
- و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى.
- ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى.
- حقوق افعال، شامل حق نماز، حج، روزه، صدقه و قربانى.
- حقوق پيشوايان، شامل حق سلطان، معلم و مالك.
- حقوق رعيت نسبت به سلطان، معلم، همسر و ملك اليمين.
- حق خويشاوندى، شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر.
- حق الناس كه عبارتند از: حق آزادكننده برده، برده آزادشده، نيكوكار، اذانگو، امام جماعت، همنشين، همسايه، همصحبت، شريك، مال و دارایى، طلبكار و معاشر.
- حق خصم، شامل حق طرف مدعى تو و حق كسى كه تو عليه او ادعا دارى.
- حق مشاورت و نصيحت، شامل حق مشورتكننده، مشورتشونده، اندرزخواه و اندرزگو.
- حق سن، شامل حق سالخوردگان و خردسالان.
- حق سؤال، شامل حق سائل، مسئول، شادكننده، حق كسى كه از او به تو بدى رسيده.
- حق بقيه مردم، شامل حق همكيشان و حق اهل ذمه.
در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است.
در خاتمه كتاب، به اين نكته اشاره شده است كه اين حقوق، همواره همراه آدمى بوده و در هيچ حالى از احوال وى، از او جدا نشده و اداى آنها واجب است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است.
نام محقق كتاب، عنوان نگرديده است. پاورقىها توسط محقق نوشته شده و علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ و توضيح برخى از كلمات متن، رواياتى كه ناظر به مباحث متن مىباشد را در خود جاى داده است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- پاياننامه «شرح رسالة الحقوق امام سجاد(ع)»، نوشتهى «احمد فغانى»، فارغالتحصيل مقطع دكتراى رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه قم كه در بهار 1383 دفاع شده است.