الكافية (في علم النحو) و الشافية (في علمي التصريف و الخط)
الکافية (في علم النحو) و الشافية (في علمي التصريف و الخط) | |
---|---|
پدیدآوران | ابن حاجب، عثمان بن عمر (نویسنده) شاعر، صالح عبدالعظیم (محقق) |
ناشر | مکتبة الآداب |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1431 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 978-977-468-235-0 |
موضوع | زبان عربی - صرف و نحو |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PJ 6141 /الف2ک2* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الكافية (فى علم النحو) و الشافية (فى علمي التصريف و الخط)، عنوان دو كتاب از ابوعمر عثمان بن حاجب نحوى (متوفاى 346ق)، در علم نحو، صرف و خط مىباشد كه با تحقيق و تنظيم دكتر صالح عبدالعظيم الشاعر، در يك كتاب، ارائه گرديده است.
كتاب به زبان عربى نوشته شده و از جمله آثار مربوط به قرن چهارم هجرى مىباشد.
نام كامل كتاب الكافيه، «كافية ذوى الأرب في معرفة كلام العرب» است.
وجود بيش از 124 شرح به عربى و غير عربى، مطبوع و مخطوط، بيانگر اهميت علمى و فنى اين كتاب نسبت به كتب پيش از خود و جايگاه ويژه آن نزد دانشمندان است.[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در دو بخش «كتاب الكافية» و «كتاب الشافية» ارائه شده است.
با توجه به اينكه كتاب الشافيه، در اثر ديگرى تحت عنوان «الشافية في التصريف و يليها الوافية نظم الشافية» كتابشناسى گرديده است، در اين مقاله، فقط به كتابشناسى كتاب الكافيه پرداخته شده است.
مطالب كافيه، در نوزده عنوان، تنظيم گرديده است.
ايجاز غير مخل، تبويب جالب و استحكام متن، از مزاياى نسبى اين كتاب بر تأليفات پيش از خود مىباشد كه سبب گشته از ديرباز تاكنون بهعنوان متن درسى در حوزههاى علميه اسلامى مطرح شوند و شروح فراوانى بر آنها نگاشته شود.[۲]
نكتهاى كه بايد بر آن تاكيد شود، اين است كه خود ابن حاجب هم با ديگر آثار علمى خود، بر قوام اين اثر افزوده است؛ زيرا وى با آگاهى از امعان نظر علما نسبت به كتابش، اولا كافيه را شرح نموده و ثانيا به نظم درآورده و در آخر هم بر اين نظم، شرح ديگرى زده است.[۳]
شرح نقدى تحليلى مرحوم رضىالدين استرآبادى (متوفاى 686ق) بر دو كتاب كافيه و شافيه، حقا بسان نقطه عطفى در علم نحو و صرف در دوره ژرفنگرى محسوب مىشود و بر اهميت اين دو اثر افزوده است. نكاتى از اين دست، بيانگر اين نكته مىباشد كه جايگاه الكافيه، درخور تامل بوده و از رتبه علمى بالايى برخوردار است.[۴]
الكافيه و شروح آن، بارها بهعنوان كتاب درسى زينتبخش محافل علمى بوده است.[۵]
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، به دوران زندگانى ابن حاجب و اساتيد، شاگردان و آثارى وى، اشاره مختصرى شده است.
مطالب، با تعريف كلمه و كلام آغاز و پس از تقسيمبندى انواع اعراب و توضيح غير منصرف، عناوين زير، مورد بحث قرار گرفته است: مرفوعات، منصوبات، مجرورات، مبنى، مضمر، نون وقايه، ضمير فصل، ضمير اشاره، موصول، اسماء افعال، اسماء اصوات، مركبات، كنايات، ظروف، معرفه و نكره، عدد، مذكر و مؤنث، مثنى، جمع، مصدر، اسم فاعل، اسم مفعول، صفت مشبهه، اسم تفضيل، افعال و حروف از جمله حروف جر، مشبهة بالفعل، عاطفه، تنبيه، نداء، ايجاب، تفسير، مصدر، تخصيص، توقع، استفهام، شرط و...
نویسنده، شهرت فراگير خويش را - خاصه در شرق - مديون اين كتاب مىباشد. اين اثر، از همان آغاز، در بيشتر كشورهاى اسلامى شهرت يافت و بسيارى از دانشمندان بخش شرقى سرزمينهاى اسلامى به شرح آن پرداختند؛ چنانكه امروز نسخههاى بسيارى از آن به جاى مانده است؛ با وجود اين، نویسنده آن، صاحب مكتب نيست و او را بايد همچون ديگر نحويان قرن ششم هجرى به بعد، از شارحان و مفسران و مختصرنويسان نحو به شمار آورد.[۶]
در روزگار او جدال ميان دو مكتب بصره و كوفه فروكش كرده بود و كسى نسبت به اين يا آن مكتب تعصبى به خرج نمىداد؛ به همين جهت وى بهآسانى توانسته است معقولترين و مقبولترين ديدگاهها را - خواه از اين مكتب و خواه از آن - فراهم آورده و با هوشمندى و زبردستى، آن مجموعه را پيوستگى و انسجام بخشد و به مذاق دانشطلبان شيرين سازد. اين شيوه، در اثر حاضر، بهنيكى آشكار است.[۷]
«المفصّل» زمخشرى و تا حدودى «الايضاح» ابوعلى فارسی، در اين كتاب، با عباراتى فشرده و درعينحال نسبتا روشن، تنسيق و تركيبى تازه يافته و مجموعهاى پديد آوردهاند كه نه به اين مكتب متعلق است و نه به آن. تنها تغييرى كه در مجموع ساختمان دستورى كتاب ابن حاجب ديده مىشود، اين است كه وى صرف و نحو را كه زمخشرى در هم آميخته بود، دوباره از هم جدا كرد و به شيوه ابن جنّى و مازنى بازگشت.[۸]
وضعيت كتاب
كتاب، نخستين بار در 1592م، در رم و سپس در شهرهاى ديگر مانند دهلى، كانپور، كلكته و قاهره بارها به چاپ رسيده است. بسيارى از دانشمندان، بر الكافيه به عربى و فارسی شرح نوشته، عدهاى آن را مختصر كرده، يا به نظم درآوردهاند. برخى از شروح عربى آن عبارت است از:
- شرح خود مؤلف كه نسخ خطى آن در بعضى كتابخانههاى دنيا موجود است. اين كتاب يك بار نيز در استانبول به چاپ رسيد.
- شرح رضىالدين استرآبادى كه در 683ق / 1284م، انجام يافت و ظاهرا بهترين شرح است. اين شرح در تهران، بولاق، استانبول و قاهره به چاپ رسيده است.
- شرح ابن جماعه كه در 1408ق / 1987م، در قاهره به كوشش محمد عبدالنبى عبدالمجيد چاپ و منتشر شده است.
- شرح عبدالرحمن جامى 898ق / 1493م كه براى پسرش ضياءالدين نوشته و نام آن را «الفوائد الضيائية» نهاده است. اين شرح كه بارها به چاپ رسيده، به شرح جامى مشهور است.
- شرح بدرالدين بن مالك، 686ق / 1287م.
- شرح خواجه نصيرالدين طوسى، 672ق / 1372م.
از شروح فارسی الكافيه نيز مىتوان موارد زير را نام برد:
- حل تركيب كافيه، تأليف برهانالدين بن شهابالدينعبداللّه جانى، لكهنو، 1884م.
- لامع الغموض، نگارش ابن عبدالنبى بن علىاحمد نگرى، هند، 1881م و كانپور 1896م.
- شرح محمد سعدى جعفرى كه در 1103ق، انجام يافت.[۹]
در اين ميان مرحوم سيد علىخان مدنى با آگاهى از توانايىهاى فنى و علمى اين كتاب، آن را بهصورتى جذاب، در مجموع 960 بيت به نظم درآورده است. نكته حائز اهميت اين است كه الفيه ايشان، ناظر به تمامى شروح و كتبى است كه تا آن زمان پيرامون كتاب الكافيه نوشته شده كه با توجه به شناختى كه از مرتبه علمى ايشان وجود دارد، چارهاى جز تصديق اين نكته نيست كه الفيه مذكور، از قدر و منزلت علمى بالايى برخوردار است.[۱۰]
فهرست مطالب، آيات قرآنى، شواهد شعرى، امثال و اقوال عرب و اعلام مذكور در متن، به همراه منابع و مراجع مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها، توسط محقق نوشته شده و در آنها، به ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است.
پانويس
- ↑ كتابشناسى آثار ناشناخته سيد علىخان مدنى(ره)، قسمت اول
- ↑ كتابشناسى آثار ناشناخته سيد علىخان مدنى(ره)، قسمت اول
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ احمدى، آصفه و... ص104
- ↑ بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ص297
- ↑ همان
- ↑ همان، ص298
- ↑ احمدى، آصفه و... ص105
- ↑ كتابشناسى آثار ناشناخته سيد علىخان مدنى(ره)، قسمت اول
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 3، ص296 الى 298، ایرانناز كاشيان.
- احمدى، آصفه؛ افتخارى، طاهره؛ معدلى، هاجر؛ نافلى، مريم، «كتابشناسى موضوعى: كتابشناسى و نسخهشناسى الكافيه و الهدايه (1)»، مجله آينه پژوهش، آذر و دى 1388- شماره 119، (25 صفحه- از صفحه 103 تا 127).
- «كتابشناسى آثار ناشناخته سيد علىخان مدنى(ره)، قسمت اول»، پايگاه اطلاعرسانى ادبستان، شنبه 30 ارديبهشت 1391ش.