سوشیانت منجی ایرانویج منجی و آخر الزمان در ادبیات پیشگویانه زردشتی
سوشیانت منجی ایرانویج | |
---|---|
پدیدآوران | بونو، کریستین (مقدمهنويس) آصفآگاه، حسن (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | سوشیانت منجی ایرانویج: منجی و آخر الزمان در ادبیات پیشگویانه زردشتی |
ناشر | مؤسسه آینده روشن، پژوهشکده مهدویت |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-5073-02-7 |
موضوع | آخر الزمان
رستاخیز (زردشتی) سوشیانت (اساطیر زردشتی) |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BL 1590 /س9آ6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سوشيانت منجى ايرانويج اثر سيد حسن آصف آگاه، در بردارنده توضيحاتى درباره سوشيانت يا سوشيانس، منجى زرتشتیان بوده و به تشريح موعود از ديدگاه زرتشتیان پرداخته است.
كتاب به زبان فارسى و در سال 1386ش نوشته شده است.
كريستن بونو درباره اين كتاب معتقد است، هر چند مؤلف آن مثل هر محقق ديگرى نمىتواند، سيماى اوليه منجى در آئين زرتشتى را به ما بنماياند؛ اما با استادى و چيرهدستى، تماميت حماسه آخرالزمان و سوشيانت منجى ايرانى را در ادبيات دينى زرتشتى به نمايش گذارده است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از استاد كريستين بونو و مؤلف در توضيح جايگاه كتاب و تبيين فصول آن آغاز شده و مطالب در پنج فصل(با عنوان فرگرد) ابتدا به بيان عقايد زرتشتیان در خصوص مسئله موعود و آخرالزمان در ادبيات پيشگويانه زرتشتى، با استناد به متون پهلوى، آن چنان كه بوده و هست، پرداخته و به ويژه در بخش سوم، اصل متون ارائه شده است.
در ادامه به بيان اختلافات و تضادهاى موجود و چگونگى جعل و دستكارى در متون زرتشتى به خصوص در سدههاى دوم تا چهارم هجرى توجه شده است.
مؤلف معتقد است، برخلاف تصور برخى كه قائلند: منجى از آيين زرتشتى وارد دين يهوديت شده، سپس به مسيحيت و سرانجام به اسلام انتقال يافته، مسير در جهت عكس طى شده است؛ يعنى اعتقاد آئين زرتشتى به منجى موعود در آخرالزمان، تحت تأثير بينش ابراهيمى، به ويژه اسلام شكل گرفته است.
مؤلف هر فصل از كتاب را به «فرگرد»، كه هر فصل از كتاب «ونديداد»، يكى از پنج بخش اوستاى موجود مىباشد، نامگذارى كرده است.
نویسنده جهت استفاده بهتر خوانندگان غير متخصص، براى كليه اعلام و واژگان نامأنوس و مبهم، در بخش پىنوشتهاى هر فرگرد يا بخش، يادداشتهايى افزوده كه خواننده را از سرگردانى و پريشانى در منابع مختلف و بعضا ناياب و كمياب مىرهاند.
گزارش محتوا
در فرگرد اول، كه خلاصهاى است از دادههاى پراكنده متون زرتشتى درباره اعتقاد به دوره دوازده هزارساله تاريخ بشريت، موعود زرتشتى(سوشيانت) با توجه به آنچه در اوستا و ديگر منابع پهلوى آمده، معرفى مىشود.
در اين مبحث، به كليه مواردى كه در اوستا از سوشيانت(سوشيانس) ياد مىشود، همچون «گاثاها»، «يسنا» و «يشتها» اشاره شده، آنگاه با توجه به روايات و كتب پهلوى، موضوع شرح و بسط مىيابد.
در اين بخش، پس از معرفى سه پسر آينده زرتشت، كه همان موعودهاى نجاتبخش هستند و بنا به معتقدات زرتشتى هر يك در سر هزارهاى ظهور مىكنند، از شش پارساى جاودانى كه همان ياران و و فرمانروايان معنوى و روحانى سوشيانتاند نيز ذكرى به ميان آمده است.
در ادامه، با توجه به مطالب «يشتها» و «دين كرد»، مادران هر يك از اين موعودها معرفى شده و در آخر، شرح مفصل و جامعى درباره پيدايش و ظهور نجاتبخشان و وقايعى كه در هر هزاره اتفاق مىافتد، به روايت «صددربندهش»(از متون پهلوى) آمده است.
در دوم، به موضوع آخرالزمان بنابر آن چه در روايات و كتب پهلوى آمده توجه شده است. در اين قسمت، قبل از هر چيز، از دوتن از زمينهسازان ظهور؛ يعنى «پشوتن» و «بهرام ورجاند» ياد شده است كه بنابر متون پهلوى، خود از بىمرگان و نجاتبخشان بوده و در پايان هزاره و قبل از پيدايش سوشيانت، جهت ترويج، تازهسازى و برپاداشتند آيينهاى دين بِهى، قيام مىكنند تا زمينهساز ظهور منجيان و موعودان اصلى آينده باشند.
آنگاه به موضوع علايم آخرالزمان؛ يعنى نشانههاى ظهور منجى زرتشتى با استناد به روايات و متون پهلوى همچون «بهمن يشت»، «دين كرد»،«مينوى خرد»، «بندهش»«گزيدههاى زادسپرم»، «جاماسپ نامه» و جز آن پرداخته شده است.
اين نشانهها شامل تمامى تغييرات شگفت در طبيعت و چهارچوب ادوار جهانى و وقوع انقلابات سماوى و كيهانى است كه بعضا بنابر روايات، آن نشانهها بى هيچ ترديدى واقع خواهد شد.
در ذكر اين نشانهها، قسمتى مربوط به نشانههايى است كه در پيش از ظهور موعودان در جهان و پيرامون انسانها اتفاق مىافتد. بنابه گفته مؤلف، جهان پيش از ظهور منجيان، جهانى انباشته از ظلم و ستم، سياهى و تباهى است كه در آن همه كس و همه چيز گرفتار انواع سختىها، زشتىها، و نابسامانىهاست و راهى جز فساد و نابودى نمىپيمايد.
در بخش ديگر، جهان و اوضاع آن پس از ظهور هر يك از سه موعود زتشتى؛ يعنى «هوشيدر»، «هوشيدرماه» و «سوشيانس» مورد توجه و بررسى قرار گرفته است.
نویسنده، با تذكر اين كه در روايات و متون پهلوى، در چگونگى پيدايش و تولد هر يك از سه تن و ويژگىهاى آنها ونيز اوضاع جهان در زمانهايى كه ظهور مىكنند، مطالب مفصلى ذكر شده است، خلاصههاى از تلفيق اين روايات را بر اساس سه كتاب بندهش، دينكرد و روايات پهلوى برگزيده و نقل كرده است.
سوم، اختصاص به كليه متون فارسى ميانه دارد كه در آنها از موضوعات مذكور، سخن به ميان آمده است. از متون مهم پيشگويانه مىتوان از «زند بهمن يسن» و «جاماسپ نامه» ياد نمود كه در اين فرگرد، متن آنها به طور كامل آمده و ديگر متنها همچون «زراتشت نامه»، «روايت پهلوى»، «بندهش»، «يادگار جاماسپ» و مانند آنها كه در بخشهايى از آنها به مسئله موعود و نجاتبخشى اختصاص دارد، تنها مطالب مربوط به همان بخشها جهت آگاهى خوانندگان ذكر شده است.
اين بخش براى افرادى كه خواهان استفاده از اصل متون و دسترسى و تطبيق آنها هستند، از اهميت ويژهاى برخوردار است.
نویسنده در چهارم، به پيدايش اوستا و چگونگى تغييرات راه يافته در آن، از آغاز تاكنون، پرداخته و نشان مىدهد روايات سنتى محفوظ در آثار پهلوى و به ويژه مطالب «دين كرد» درباره چگونگى پيدايش متن كامل اوستا و زندِ آن در دو نسخه به فرمان داريوش سوم، خالى از حقايق تاريخى است.
در بخش ديگرى از اين فرگرد، به علل شكست ايران در برابر تازيان و دين جديد پرداخته شده تا خواننده به علل اصلى تغييرات راه يافته در دين زرتشت و به تبع آن در اوستاى متأخر موجود و كتب پهلوى، هر چه بيشتر آگاه شود.
در بخشى ديگر، نشان داده شده چگونه در قرون نخستين اسلامى، روحانیون و كاتبان زرتشتى، از سر اجبار در متون جمعآورى شده، در زمانهاى مختلف، جرح و تعديلهاى بسيارى انجام دادند تا اين كتاب مقدس، بيش از پيش با نيازهاى زمان همسو گردد.
به عقيده مؤلف، چنين تلاشهايى نه تنها فايدهاى نداشت، بلكه بزرگترين ضربات را بر پيكر دين مزديسنا فرود آورد؛ اين نوشتهها و منابع كه غالباً مربوط به دوران سلطه اسلام با موضوعات مذهبى و اجتماعى است، در طى ادوار، ديدگاههايى بسيار انحرافى در دين زرتشتى ايجاد كردند، به نحوى كه پيروان اين به چند گرايش و فرقههاى مختلف منشعب شدند.
آخرين فرگرد، اختصاص به بررسى ادبيات پيشگويانه و نقش آنها و به طور كلى چگونگى سير تكاملى انديشه موعود در پيشگويىهاى زرتشتى دارد كه در آن، با استناد به منابع پهلوى و به ويژه «زند بهمن يسن»، اولا تغييرات راه يافته در اين رساله را نشان داده شده و ثانيا تغيير در شخصيتهاى موعودهاى سهگانه در دورههاى مختلف و نيز ويژگىها و علائم قبل و بعد از ظهور منجيان چنانچه در روايات آمده، پرداخته شده است.
مؤلف در دو فرگرد آخر، راهى را به روى پژوهشهاى تازه گشوده است كه مىتواند منشاء پيشرفتهاى جالبى در علم و تاريخ اديان گردد.
نویسنده بر اين باور است كه در آئين زرتشتى، هيچ اثرى از منجىها، بگونهاى كه زرتشتیان امروزى به آن اعتقاد دارند، وجود نداشته و در حقيقت سيماى اوليه منجى، بعدها تحت تأثير سيماى مهدى(ع) در اسلام به ويژه تشيع، تغيير كرده است.
در سراسر كتاب همواره سعى مؤلف بر آن بوده تا از ترجمهها و متونى استفاده كند كه از اعتبار، صحت و مقبوليت بيشترى برخوردار باشد.
وضعيت كتاب
فهرست منابع در ابتدا و نمايه و مقدمه استاد كريستين بونو راجع به كتاب، به زبان اصلى، در انتهاى كتاب آمده است.
پينوشتها در آخر هر فرگرد آمده و به توضيح لغات مشكل متن پرداخته است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.