آینده جهان در نگاه ادیان
آینده جهان در نگاه ادیان | |
---|---|
پدیدآوران | مظفری، آیت (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | آموزش عقیدتی سیاسی |
ناشر | سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، اداره آموزشهای عقيدتی سياسی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ادیان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آینده جهان از دیدگاه ادیان اثر آیت مظفرى (قنبرى)، به بررسى و تحلیل نظریات ادیان مختلف؛ از جمله زرتشتى، یهودیت، مسیحیت و اسلام پیرامون آینده جهان پرداخته است.
کتاب به زبان فارسی، در سال 1385ش و به سفارش سپاه پاسداران انقلاب اسلامى نوشته شده است.
ساختار
کتاب با دو مقدمه از اداره آموزش عقیدتى سیاسى نمایندگى ولى فقیه در سپاه و پژوهشکده تحقیقات اسلامى در بیان دورههاى آموزشى در سپاه و اشاره به این که بشارت به فرجام خوش، قدر مشترک همه ادیان و مذاهب مىباشد، آغاز و مطالب در شانزده درس، ارائه شده است.
کتاب ویژه دوره تداوم آموزش خواهران از نظام آموزش عقیدتى - سیاسى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بوده و جز درس سیزدهم، بقیه دروس، خلاصهاى از کتاب «شیعه و جهان فردا» مىباشد. در پایان هر درس، پرسشهایى از متن همان درس، طرح شده است.
گزارش محتوا
نویسنده بر این باور است که بسیارى از متفکران معتقدند، قوانین و سنتهایى بر جامعه و تاریخ حکمفرماست و در پایان تاریخ، بشر بهترین زندگى، نظام سیاسى و عالىترین شکل حکومت را تجربه کرده و به بنیادىترین آرمانهاى خود خواهد رسید.
درس اول[۱]، در سه بخش، سه دسته تئورى از سوى فیلسوفان و جامعهشناسان در این زمینه را به اختصار معرفى کرده است:
- تئورىهاى خطى و تکاملى که بر اساس آنها، جامعه و تاریخ، همواره به سوى تکامل در حرکت است و هر چه زمان بگذرد، جامعه انسانى به سعادت خویش نزدیک تر شده، در نهایت به جامعه آرمانى خواهد رسید. دیدگاههاى آگوست کنت و تالکوت پارسونز در زمره این دسته از تئورىها بررسى شده است.
- تئورىهاى دَورانى یا ادوارى که بر اساس آن، جوامع در دایرهاى از تکامل، پیشرفت و انحطاط زندگى مىکنند؛ این سیر از نقطهاى شروع مىشود و دوباره به موقعت اول برمىگردد. در این زمینه، نظریات ابن خلدون، توین بى و سوروکین، بررسى شده است.
- تئورىهاى ستیز که جهان را صحنه درگیرى نیروهاى متضاد مىداند. آینده جهان در این دیدگاه، نتیجه تحولاتى است که بر اثر اقدامات تخاصمآمیز طبقات اجتماعى به وجود مىآید. این نظریات عمدتاًً تحت تأثیر فلسفه هگل مىباشند، بر این اساس، ابتدا نظریه او، سپس تئورى فوکویاما و مارکس ذکر و بررسى شده است.
نویسنده با این دید که بشارت به آیندهاى خوش، اصل مسلم درهمه ادیان الهى است،
در دوم[۲]، آینده جهان از دیدگاه زرتشت و بودا را مورد بررسى قرار داده است.
طبق عقاید زرتشتى، بعد از زرتشت، سه نجات دهنده به صورت پیاپى و هر کدام به فاصله یک هزار سال، خواهند آمد. نخستین ایشان به نام «اوشتار» یک هزار سال بعد از زرتشت پدیدار گشته و دومین که «اوشتار ماه» نام داشت، دو هزار سال بعد از زرتشت به جهان آمد و سرانجام آخرین ایشان که «سوشیان» نام دارد، در رأس هزاره سوم که آخرالزمان است رسیده و روزگار با او پایان مىپذیرد.
در مکتب بودا، هر انسانى که حقیقتِ تحقق یافته و موعظه شده، به وسیله بودا را درک کرده باشد، خود نیز مىتواند یک بودا نامیده شود؛ یعنى از تسلسل تولدهاى مجدد رهایى یابد. طبق این دین، تاریخ، سیکلى از کمال و انحطاط را طى مىکند، ضمن این که مکتب بودا نیز دورههاى (ظهور، مرگ، ظهور) مرگ را خواهد داشت و آینده جهان نیز مانند گذشته است.
در سوم[۳]، آینده جهان از دیدگاه یهود مورد بررسى قرار گرفته است. کتاب مقدس حضرت موسى(ع)، دنیایى نو با حاکمیت صالحان در آخرالزمان پیشبینى کرده که عصر ظلم و جور در آن به پایان مىآید. در چنین دنیایى، مسکینان به عدالت داورى خواهند شد، جهان از معرفت خداوند پر خواهد گشت و مسیح فرزند منتخب داوود، حکومت نمونهاى برپا خواهد نمود.
نویسنده معتقد است، آن چه از تورات درباره آخرالزمان مىخوانیم، مؤید بسیارى از روایات اسلامى در زمینه حاکمیت دین بر سراسر گیتى است و همچنان که در روایات اسلامى، از جنگهاى وحشتناک در عصر ظهور سخن گفته شده است، تصویرى که تورات از دوره قبل از حاکمیت خداوند در جنگ روز معروف، ارائه کرده، نیز چنین مىباشد.
آینده جهان در دیدگاه مسیحیت در چهارم[۴]، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در پى اثبات این امر است که از منظر این دین، پایان تاریخ، پایانى سربلند و شکوهمند و عصر خلاصى انسانهاست. قبل از حاکمیت مسیح و سلطنت هزار سالهاش، جنگ وحشتناکى در خاورمیانه امروزى رخ خواهد داد و در این نبرد، مؤمنان راستین پیروز خواهند شد. عیسى(ع) با غلبه بر دجال، او را از بین برده و شیطان به بند کشیده خواهد شد. به عقیده نویسنده، انسان پایان تاریخ از دید مسیحیت، انسانى مؤمن خواهد بود؛ نه لیبرال دموکرات.
پنجم[۵]، آینده جهان در نظر مسیحیت صهیونیستى را بررسى مىکند. این دین، از تلفیق تعالیم مسیحیت و یهودیت به وجود آمده است؛ از جهتى چشم به منابع و الهیات انجیلى دارد و از سوى دیگر، آموزههاى تورات را به شدت دنبال مىکند. این جریان با تأکید بر عهد عتیق و مکاشفات یوحنا، معتقد است که ظهور حضرت مسیح(ع) نزدیک است و برای این واقعه مهم باید بستر لازم که همان برپایى اسرائیل است را فراهم و موانع آن را مرتفع ساخت.
در ششم[۶]، به آینده جهان از دیدگاه اسلام نگریسته شده است. به عقیده نویسنده، اسلام هیچ یک از تئورىهاى فوق را به طور مطلق تأیید نمىکند، زیرا:
- تکامل، یک قانون کلى، دائمى و ضرورى که بر جریان جامعه یا تاریخ حاکم باشد، پذیرفتنى نیست؛ گرچه مىتوان آن را به عنوان یک میل، آن هم فقط در بعضى از ابعاد، قبول کرد.
- هرچند در مجموع، تاریخ به سوى تکامل است؛ اما سیر آن، خطى و لایتخلف نیست.
- مراحل تکاملى تاریخ به یکدیگر پیوسته نبوده و امکان جابهجا شدن وجود دارد.
- اسلام تضاد بین حق و باطل را طرح کرده، اما تضاد بین روابط تولیدى و ابزار تولید، یا تضاد طبقاتى را به عنوان محرک تاریخ نمىپذیرد.
درس هفتم[۷] تا آخر، آینده جهان در نگاه شیعه را مورد بررسى قرار داده است.
نویسنده معتقد است، ادیان و دیدگاههاى مطرح شده قبلى، به حاکمیت دین و حکومت سعادت و رفاه در پایان تاریخ بشارت دادهاند؛ اما ابعاد گوناگونِ وقایعِ آن را به وضوح روشن نکردهاند و در بین مفسرانِ آینده، تنها اسلام و به ویژه مذهب شیعه است که به کلىگویى، ابهام و رمزگویى اکتفا نکرده و جزئیات را به طور دقیق و حیرتآورى برمىشمرد.[۸]
به نظر او، تنها شیعه است که ادوار سرنوشت انسان را حول محور رهبر آینده جهان، به دو دوره زیر تقسیم کرده است:
- عصر غیبت، که دوره درگیرى مستمر حق و باطل و غیبت رهبر آینده جهان است.
- عصر ظهور؛ یعنى دوره پیروزى کامل حق بر باطل و ظهور رهبر.
وى توجه به این نکته را حائز اهمیت مىداند که شیعه در تقسیم تاریخ، آینده را معیار قرار داده و این نشانگر آن است که شیعه، مکتب آینده تاریخ است.[۹] مؤلف بر این باور است که در اعتقاد شیعه، ظهور رهبر جهانى حتمى الوقوع بوده و حتى اگر یک روز از عمر دنیا باقى مانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانى خواهد کرد تا حکومت حق با ظهور امام(ع) تحقق یابد.
وى معتقد است که مطابق آن چه از روایات برمىآید، در انقلاب جهانى امام زمان(عج)، راهبرد فرهنگى، مقدم بر استراتژى نظامى است.[۱۰]
به باور او، از آن جا که اسلام ناب مهدوى، اشباع کننده عمیقترین نیازهاى فروخفته بشریت است، انگیزه و محرک لازم را برای مبارزه، جانبازى و فداکارى در اختیار مستضعفان و محرومان قرار خواهد داد.[۱۱]
در پایان، به زمینههاى فکرى و عینى[۱۲]، کادر [۱۳]و مواضع موافقان و مخالفان انقلاب حضرت مهدى(عج)[۱۴]، ویژگىهاى دولت مهدوى[۱۵] و ابعاد توسعه آن[۱۶] اشاره شده است.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده در پایان کتاب آمده است.
پاورقىها به ذکر منابع و توضیح برخى کلمات متن پرداخته است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.