آفاق نیایش تفسیر دعای کمیل: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'نیایش (ابهام زدایی)' به 'نیایش (ابهامزدایی)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:علی بن ابیطالب(ع)' به 'رده:امام علی(ع)') برچسب: واگردانی دستی |
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۴
آفاق نیایش، تفسیر دعای کمیل | |
---|---|
پدیدآوران | حسيني، محمدرضا (به کوشش) مظاهری، حسین (نویسنده) |
ناشر | اتقان |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | 1389ش |
زبان | فارسی عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آفاق نیایش، تفسیر دعای کمیل، اثر آیتالله حسین مظاهری، مطالعه و شناخت وجوه عرفانی، معنوی، اخلاقی و ادبی دعای کمیل بن زیاد نخعی میباشد که به زبان فارسی و به کوشش سید محمدرضا حسینی، تدوین شده است.
ساختار
کتاب با مقدمه سید محمدرضا حسینی آغاز و مطالب در بیستوسه بخش، سامان یافته است. این اثر در ابتدا بهصورت گفتاری ارائه شده بود و از آنجا که تنظیم این شرح و تفسیر ارزشمند بهصورت نوشتاری، ضروری مینمود، ازاینرو با نظر گوینده، پس از ویرایش و تصحیح عبارات و نزدیک ساختن آن به زبان نوشتار، استخراج و تنظیم فنی منابع، کنترل آیات و روایات و حروفچینی و صفحهبندی تازه، به شکل کنونی، تنظیم شده است.[۱].
گزارش محتوا
نگارنده در مقدمه، از شرح حال و سرگذشت شخصیت کمیل بن زیاد نخعی، از یاران نزدیک امام علی(ع) سخن به میان آورده و درباره مضمون دعای کمیل و اهمیت و فواید و آثار آن بحث میکند. در بخش اول، «الله» دربردارنده جمیع صفات کمالی دانسته شده است.[۲]. نویسنده، معتقد است که ساختمان دعا بهوسیله چهار ستون استقرار یافته و قوام میپذیرد: دعاکننده یا «داعی»، دعاشونده یا «مدعو»، آنچه در دعا به او قسم یاد میشود یا «مدعو به» و مطلب دعا یا «مدعو له». وی در این بخش، به توضیح این ارکان در مورد دعای کمیل پرداخته است.[۳]. در بخش دوم، فرق میان قدرت و قوت و قهر و غلبه بیان شده است. از جمله فرقهایی که نویسنده بین قوت و قدرت قایل شده، عبارتند از:
- قوت، عبارت است از به کار بردن قدرت (قوت، قدرت بالفعل است، برخلاف قدرت که اعم از آن است)[۴].
- قوت به علت عظمت شأنش، همه جا مورد استفاده قرار نمیگیرد[۵].
- قوت معنای عظمت در قدرت را بههمراه دارد، لذا غالباً به معنای عظیمالشأن در قدرت مورد استفاده قرار میگیرد، برخلاف قدرت که اعم از آن است.[۶].
در بخش چهارم، فرازی از این دعا تفسیر شده است که به «جبروت»، «عزت»، «عظمت» و «سلطنت» خداوند، اشاره دارند. نویسنده، معتقد است استعمال معنای سلطنت برای خداوند، به معنای این است که همه چیز مال او بوده و او حقیقتا مسلط بر اشیاست. به نظر او، تملک آفریدگار بر آفریده خود، مانند تملک انسان بر نیروهای نفسی و افعال خود است؛ حالآنکه همه آنها تبعات وجودی او و غیر مستقل از او هستند[۷]. وی بر این عقیده است که معنای ملک و سلطنت در خداوند، به قیومیت برمیگردد و هیچچیز بینیاز نیست، مگر توسط خداوند[۸]. در بخش پنجم، پیرامون «بقا و فنا»، «اسماء خدا»، «علم خدا» و «نور وجه الله» بحث شده است.[۹]. نویسنده در تفسیر فراز «و بنور وجهك الذي أضاء له كل شيء»، به این نکته اشاره دارد که منظور از نور در اینجا، وجود امکانی است که به فیض مقدس، رحمت رحمانیه، فعل خداوند، تجلی ذاتی و... اطلاق میشود؛ لذا همه اشیایی که بر عرصه وجود پا نهاده یا پا مینهند، از نور خداوند و تجلی حق، برخوردارند[۱۰]. بخش ششم، در تفسیر «نور الهی»، «قدوس» و «أول الأولین و آخر الآخرين» میباشد[۱۱]. نویسنده در این بخش، انواع هدایت را در سه قسم زیر، توضیح داده است:
- هدایت تکوینی: که آیه «قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى» (طه: 50)؛ «گفت: پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است»، به آن اشاره دارد[۱۲].
- هدایت تشریعی: که عبارت است از ارائه طریق و آیه «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (الإنسان: 3)؛ «ما راه را بدو نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار»، ناظر به آن است.[۱۳].
- عنایت خاصه: که «... هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» (البقرة: 2)؛ «... مايه هدايت تقواپيشگان است»، به آن دلالت دارد[۱۴].
در بخش هفتم، آثار گناهان، بیان شده است.[۱۵]. نویسنده، معتقد است از بیشتر آیات و روایات چنین برمیآید که گناهان علاوه بر آنکه کیفر اخروی دارند، از آثار بدی هم در دنیا برخوردارند، از قبیل دریده شدن پرده عصمت، فرود آمدن بلا، مستجاب نشدن دعا و...[۱۶]. از جمله آثاری که برای گناه برشمرده شده، سنگدلی است که دارای مراتبی میباشد:
- کسالت و بیحوصلگی در دعا و ارتباط با خدا[۱۷].
- غلبه هراس، اندوه، اضطراب و شک بر دل[۱۸].
- کفر به خداوند متعال[۱۹].
در بخش هشتم، ضمن اشاره به عامل تقرب بودن ذکر و انواع و مراتب آن، هدف از آفرینش آدمی، بیان شده است و از قرب الهی؛ مراتب قرب الی الله؛ انواع الهام و مقام قرب الهی سخن به میان آمده است.[۲۰]. در بخش نهم، واژههای «خضوع و خشوع»، «مسامحه»، «ترحم»، «قناعت» و «تواضع» تفسیر شده است.[۲۱]. در فرازی از این دعای زیبا، آمده است که: «اللهم إني أسئلك سؤال خاشع متذلل خاضع أن تسامحني و...» و نویسنده به تناسب حاجات در آن، اشاره نموده است. در این فراز، امیرالمؤمنین(ع) از خداوند در آغاز و در طول زندگانی، مسامحه و ترحم درخواست نموده است. از آنجا که مسامحه از جانب خدا، بر پایه مقام رضا و قناعت از طرف بنده و ترحم الهی نیز بر مبنای تواضع و فروتنی بنده صورت میگیرد، لذا حضرت ابتدا مقام رضا و قناعت و سپس تواضعی را که بر آن مترتب میباشد، درخواست نموده است.[۲۲]. آداب دعا، احسان پروردگار، عیبپوشی خداوند، تبدیل اعمال، ظلم به نفس، عوامل تجری و فواید ادعیه، از جمله مطالبی است که در بخش دهم، مطرح گردیده است.[۲۳]. عواملی که آدمیزاده را فریب میدهد و در سیاهچالهای زندگی فرومیبرد، بسیار است که در بخش یازدهم به موارد مهم آن، اشاره شده است. این عوامل، عبارتند از: نفس اماره، گناهان، غفلت، آرزوی دراز، تخیلات و توهمات، صفات پست و ناپسند، شیطان، دنیا، دوست بد و جهل و نادانی[۲۴]. مطالب مطرحشده در سایر بخشهای کتاب عبارتند از: راز تکلیف؛ هوا و هوس؛ شیطان نفس؛ انگیزه آزمایش؛ مساعدت قضا؛ انواع قضا و قدر؛ اعتدال در معیشت؛ پیامدهای اسراف؛ شیوه اعتذار؛ عدم منافات بخشش با عذاب الهی؛ لطف دعا؛ رحمت الهی؛ توصیف دوزخیان؛ فلسفه وجود جهنم؛ شاهدان عینی در قیامت؛ اخلاص و مراتب آن؛ خوف از عدم استجابت دعا؛ مقدمات سیر و سلوک؛ درجات سالکان؛ ارکان دعا؛ مراتب مکر الهی؛ هدف از آفرینش؛ هدف از توبه؛ انواع توحید؛ ویژگیهای طرفین دعا؛ کارگشایی دعا؛ شفاعت؛ ولایت تکوینی و...[۲۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. پاورقیها بیشتر به ذکر منابع اختصاص یافته است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه سید محمدرضا حسینی، ص26
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص31
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص43
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص68
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص71
- ↑ ر.ک: همان، ص81
- ↑ ر.ک: همان، ص83
- ↑ ر.ک: همان، ص88
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص91
- ↑ ر.ک: همان، ص92
- ↑ ر.ک: همان، ص94
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص95
- ↑ ر.ک: همان، ص107-124
- ↑ ر.ک: همان، ص127
- ↑ ر.ک: همان، ص130
- ↑ ر.ک: همان، ص143
- ↑ ر.ک: همان، ص174
- ↑ ر.ک: همان، ص197-523
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.