بازگشت خورشید برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    ({{امام علی علیه‌السلام}})
     
    (۷۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR03977J1.jpg|بندانگشتی|بازگشت خورشید برای امیر المومنین علیه السلام]]
    | تصویر =NUR03977J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =بازگشت خورشید برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|بازگشت خورشید برای امیر المومنین علیه السلام
    [[محمودی، محمدجواد]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏145‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏4‎‏م‎‏3
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    احادیث خاص (رد الشمس)
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[محمودی، محمدجواد]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏145‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏4‎‏م‎‏3
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|احادیث خاص (رد الشمس)


    احادیث شیعه - قرن 14
    احادیث شیعه - قرن 14


    علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - احادیث
    [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - احادیث
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    مشعر
    |data-type='publisher'|مشعر
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1387 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1387 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|3977
    |}
    </div>
     
     
    == معرفى اجمالى ==
     


    «بازگشت خورشيد براى اميرالمؤمنين عليه السلام»، اثر محمدجواد محمودى (متولد 1340ش) است كه نويسنده در آن، موضوع «ردّ الشمس»؛ يعنى بازگشت خورشيد براى حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را از نظر روايى، تاريخى، فقهى و ادبى بررسى كرده و به چند شبهه و اشكال در ارتباط با اين مسئله پاسخ داده است.
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03977AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | شابک =978-964-540-105-2
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =03977
    | کتابخوان همراه نور =03977
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    '''بازگشت خورشيد براى اميرالمؤمنين عليه‌السلام'''، اثر [[محمودی، محمدجواد|محمدجواد محمودى]] (متولد 1340ش) است كه نویسنده در آن، موضوع «ردّ الشمس»؛ يعنى بازگشت خورشيد براى حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] را از نظر روايى، تاريخى، فقهى و ادبى بررسى كرده و به چند شبهه و اشكال در ارتباط با اين مسئله پاسخ داده است.


    او همچنين از اسامى و مشخصات تعداد 15 كتاب مستقلّ و 133 كتاب غير مستقلّ در اين موضوع، ياد كرده است.
    او همچنين از اسامى و مشخصات تعداد 15 كتاب مستقلّ و 133 كتاب غير مستقلّ در اين موضوع، ياد كرده است.


    == ساختار ==
    ==ساختار==
     
    كتاب حاضر، از مقدمه و متن اصلى (شامل 7 بخش) تشكيل شده است. روش نویسنده در اين كتاب، روايى - تاريخى است.
     
    كتاب حاضر، از مقدمه و متن اصلى (شامل 7 بخش) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين كتاب، روايى - تاريخى است.
     
    == گزارش محتوا ==
     


    ==گزارش محتوا==
    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:


    1. نويسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در حوزه علميه قم نوشته، ولى تاريخش را مشخص نكرده - يادآور شده است: «... اين نوشتار در نظر دارد به‌تفصيل به معرّفى اين معجزه بزرگ - كه در منابع تاريخى و روايى از آن تعبير به «ردّ الشمس» مى‌شود - بپردازد و به همين جهت سعى شده ابعاد گوناگون آن مورد توجّه قرار گيرد... مطابق روايات فراوان، معجزه بازگشت خورشيد براى حضرت على(ع) دو بار اتّفاق افتاده است؛ يكى در زمان حيات رسول خدا(ص) و ديگرى پس از ارتحال پيامبر(ص) و در زمان حكومت ظاهرى اميرالمؤمنين(ع). در اين كتاب، هر دو داستان مورد توجّه قرار گرفته و آنها را در دو بخش جداگانه ملاحظه خواهيد فرمود... (مقدمه كتاب، ص8-10).
    #نویسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در حوزه علميه قم نوشته، ولى تاريخش را مشخص نكرده - يادآور شده است: «... اين نوشتار در نظر دارد به‌تفصيل به معرّفى اين معجزه بزرگ - كه در منابع تاريخى و روايى از آن تعبير به «ردّ الشمس» مى‌شود - بپردازد و به همين جهت سعى شده ابعاد گوناگون آن مورد توجّه قرار گيرد... مطابق روايات فراوان، معجزه بازگشت خورشيد براى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] دو بار اتّفاق افتاده است؛ يكى در زمان حيات رسول خدا(ص) و ديگرى پس از ارتحال پيامبر(ص) و در زمان حكومت ظاهرى اميرالمؤمنين(ع). در اين كتاب، هر دو داستان مورد توجّه قرار گرفته و آنها را در دو بخش جداگانه ملاحظه خواهيد فرمود.<ref>مقدمه كتاب، ص8-10</ref>
     
    #حديث ردّ الشمس براى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از ديرباز مورد توجّه و عنايت انديشمندان و دانشمندان رشته‌هاى مختلف علوم بوده و هركدام به سهم خويش به نقل و بررسى آن پرداخته‌اند. تاريخ‌نگاران از ديد تاريخى به آن نگريسته‌اند. مفسّران به نقل آن در ذَيل آيه متناسب پرداخته‌اند و آنان كه در زمينه فضايل و مناقب اهل‌بيت قلم زده‌اند آن را از ديدگاه خويش مورد توجّه قرار داده و به‌عنوان يك فضيلت ثبت كرده‌اند. فقيهان نيز به سهم خويش آن را مورد استفاده قرار داده و در ابواب مختلف فقهى به آن استناد جسته‌اند. برخى نيز كتاب يا رساله مستقلّى در اين زمينه نگاشته و با سندهاى گوناگون و به‌تفصيل به نقل حديث پرداخته‌اند؛ به همين جهت مى‌توان حديث را در كتاب‌هاى مختلف كه در رشته‌هاى گوناگون نوشته شده يافت.<ref>متن كتاب، ص15</ref>
    2. حديث ردّ الشمس براى حضرت على(ع) از ديرباز مورد توجّه و عنايت انديشمندان و دانشمندان رشته‌هاى مختلف علوم بوده و هركدام به سهم خويش به نقل و بررسى آن پرداخته اند. تاريخ‌نگاران از ديد تاريخى به آن نگريسته‌اند. مفسّران به نقل آن در ذَيل آيه متناسب پرداخته‌اند و آنان كه در زمينه فضايل و مناقب اهل‌بيت قلم زده‌اند آن را از ديدگاه خويش مورد توجّه قرار داده و به‌عنوان يك فضيلت ثبت كرده‌اند. فقيهان نيز به سهم خويش آن را مورد استفاده قرار داده و در ابواب مختلف فقهى به آن استناد جسته‌اند. برخى نيز كتاب يا رساله مستقلّى در اين زمينه نگاشته و با سندهاى گوناگون و به‌تفصيل به نقل حديث پرداخته‌اند؛ به همين جهت مى‌توان حديث را در كتاب‌هاى مختلف كه در رشته‌هاى گوناگون نوشته شده يافت (متن كتاب، ص15).
    #محدّث بزرگ شيعه، محمّد بن يعقوب [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] به سند خويش از محمّد بن بسّام روايت نموده كه از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اين‌گونه شنيده است: عدّه‌اى مى‌گويند علم نجوم صحيح‌تر ومعتبرتر از رؤيا و ديدن چيزى در خواب است. اين سخن در زمان‌هاى گذشته سخنى صحيح بوده، ولى پس از وقوع ردّ الشمس براى يوشع و [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] ديگر صحيح نمى‌باشد. پس از بازگشت خورشيد براى اين دو، دانشمندان علم ستاره‌شناسى گمراه شدند؛ برخى درست محاسبه مى‌كنند و عدّه‌اى در محاسبات خود اشتباه مى‌نمايند. اين حديث را مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] در كتاب تعبير الرؤيا روايت كرده است. اين كتاب در اختيار سيّد بن طاووس بوده و حديث را از آن نقل كرده است.<ref>همان، ص67</ref>
     
    #دوّمين حادثه عظيم ردّ الشمس براى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] پس از رسول خدا(ص) و در زمانى اتّفاق افتاده كه حضرت از جنگ با خوارج در سرزمين نهروان فراغت يافته و در مسير بازگشت به كوفه بوده است. داستان اين واقعه عظيم را چند نفر كه برخى از آنها در نهروان حضور داشته‌اند روايت كرده‌اند.<ref>همان، ص105</ref>
    3. محدّث بزرگ شيعه، محمّد بن يعقوب كلينى به سند خويش از محمّد بن بسّام روايت نموده كه از امام صادق(ع) اين‌گونه شنيده است: عدّه‌اى مى‌گويند علم نجوم صحيح‌تر ومعتبرتر از رؤيا و ديدن چيزى در خواب است. اين سخن در زمان‌هاى گذشته سخنى صحيح بوده، ولى پس از وقوع ردّ الشمس براى يوشع و اميرالمؤمنين(ع) ديگر صحيح نمى‌باشد. پس از بازگشت خورشيد براى اين دو، دانشمندان علم ستاره‌شناسى گمراه شدند؛ برخى درست محاسبه مى‌كنند و عدّه‌اى در محاسبات خود اشتباه مى‌نمايند. اين حديث را مرحوم كلينى در كتاب تعبير الرؤيا روايت كرده است. اين كتاب در اختيار سيّد بن طاووس بوده و حديث را از آن نقل كرده است (همان، ص67).
    #يكى از امورى كه دلالت بر ثبوت ردّ الشمس براى اميرالمؤمنين [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] دارد، عبارت‌هاى واردشده در برخى زيارت‌ها است كه در آنها به بازگشت خورشيد براى آن حضرت تصريح شده است و به واقع هركدام از اين زيارت‌نامه‌ها روايتى از حديث ردّ الشمس است.<ref>همان، ص125-126</ref>
     
    #حديث ردّ الشمس علاوه بر جنبه اعجاز آن و دلالتش بر عظمت مقام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، از جنبه فقهى نيز مورد توجّه و عنايت فقيهان واقع شده و از زمان‌هاى گذشته جمعى از اين دانشمندان باريك‌انديش و تيزبين به آن استناد جسته‌اند؛ حتّى محدّثانى كه احاديث را بر اساس موضوعات فقهى تنظيم كرده‌اند، اين حديث را در جاى مناسب خويش آورده‌اند. محدّث بزرگ شيعه محمّد بن يعقوب [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] در باب «إتيان المشاهد و قبور الشهداء» از كتاب الحجّ، حديث اسماء بنت عميس پيرامون ردّ الشمس را آورده است. همچنين محدّث و فقيه بزرگ شيعه [[شيخ صدوق]] در كتاب گران‌سنگ «[[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]» كه به‌عنوان يك كتاب فقهى نگاشته است، هنگام بحث از اعداد و فرائض نماز و وقت آن، به حديث ردّ الشمس استناد جسته است. همچنين مرحوم شيخ حرّ عامِلى، حديث ردّ الشمس را در كتاب «[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]» كه بر اساس ابواب فقهى تنظيم شده و مورد استفاده و استناد فقيهان مى‌باشد، آورده است. از جمله در ابواب مكان نمازگزار عنوان باب سى و هشتم را «باب حكم الصلاة في أرض بابل...» انتخاب كرده وبخشى از احاديث ردّ الشمس را در آن آورده است.<ref>همان، ص129-130</ref>
    4. دوّمين حادثه عظيم ردّ الشمس براى اميرالمؤمنين(ع) پس از رسول خدا(ص) و در زمانى اتّفاق افتاده كه حضرت از جنگ با خوارج در سرزمين نهروان فراغت يافته و در مسير بازگشت به كوفه بوده است. داستان اين واقعه عظيم را چند نفر كه برخى از آنها در نهروان حضور داشته‌اند روايت كرده‌اند... (همان، ص105).
    #در ادبيّات اسلامى، به‌ويژه در بخش عربى آن توجّه زيادى به حديث ردّ الشمس شده است... هريك از اين شعرها بخشى از يك مثنوى، قصيده يا غزل است كه در مدح پيامبر(ص)، [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] يا اهل‌بيت(ع) سروده شده است و ما تنها به همان بخش كه مربوط به داستان ردّ الشمس است اكتفا مى‌كنيم.
     
    #:ناصرخسرو قباديانى{{شعر}}
    5. يكى از امورى كه دلالت بر ثبوت ردّ الشمس براى اميرالمؤمنين على بن ابى‌طالب(ع) دارد، عبارت‌هاى واردشده در برخى زيارت‌ها است كه در آنها به بازگشت خورشيد براى آن حضرت تصريح شده است و به واقع هركدام از اين زيارت‌نامه‌ها روايتى از حديث ردّ الشمس است... (همان، ص125-126).
    #:{|''خورشيد به فرمان تو برگشت ز مغرب''|2=''آمد به زمين زهره از اين چرخ مقوّس''}}{{پایان شعر}}
     
    #:سنايى غزنوى:{{شعر}}
    6. حديث ردّ الشمس علاوه بر جنبه اعجاز آن و دلالتش بر عظمت مقام اميرالمؤمنين على(ع)، از جنبه فقهى نيز مورد توجّه و عنايت فقيهان واقع شده و از زمان‌هاى گذشته جمعى از اين دانشمندان باريك‌انديش و تيزبين به آن استناد جسته‌اند؛ حتّى محدّثانى كه احاديث را بر اساس موضوعات فقهى تنظيم كرده‌اند، اين حديث را در جاى مناسب خويش آورده‌اند. محدّث بزرگ شيعه محمّد بن يعقوب كلينى در باب «إتيان المشاهد و قبور الشهداء» از كتاب الحجّ، حديث اسماء بنت عميس پيرامون ردّ الشمس را آورده است. همچنين محدّث و فقيه بزرگ شيعه شيخ صدوق در كتاب گران‌سنگ «من‌لايحضره‌الفقيه» كه به‌عنوان يك كتاب فقهى نگاشته است، هنگام بحث از اعداد و فرائض نماز و وقت آن، به حديث ردّ الشمس استناد جسته است. همچنين مرحوم شيخ حرّ عامِلى، حديث ردّ الشمس را در كتاب «وسائل الشيعة» كه بر اساس ابواب فقهى تنظيم شده و مورد استفاده و استناد فقيهان مى‌باشد، آورده است. از جمله در ابواب مكان نمازگزار عنوان باب سى و هشتم را «باب حكم الصلاة في أرض بابل...» انتخاب كرده وبخشى از احاديث ردّ الشمس را در آن آورده است... (همان، ص129-130).
    #:{{ب|''قوّت حسرتش ز فوت نماز''|2=''داشته چرخ را ز گشتن باز''}}{{پایان شعر}}{{شعر}}
     
    #:{{ب|''تا دگر باره برنشاند به زين''|2=''خسرو چرخ را تهمتن دين''}}{{پایان شعر}}
    7. در ادبيّات اسلامى، به‌ويژه در بخش عربى آن توجّه زيادى به حديث ردّ الشمس شده است... هريك از اين شعرها بخشى از يك مثنوى، قصيده يا غزل است كه در مدح پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع) يا اهل‌بيت(ع) سروده شده است و ما تنها به همان بخش كه مربوط به داستان ردّ الشمس است اكتفا مى‌كنيم.
    #:علامه محمّد اقبال لاهورى:{{شعر}}
     
    #:{{ب|''هركه در آفاق گردد بوتراب ''|2=''بازگرداند ز مغرب آفتاب''}}{{پایان شعر}}
    ناصرخسرو قباديانى:
    #:صاحب بن عبّاد:{{شعر}}
     
    #:{{ب|''أوّل الناس صلاة ''|2=''جعل التقوى جلاها''}}
    {| class="wikitable poem"
    #:{{ب|''ردّت الشمس عليه ''|2=''بعدما غاب سناها''}}{{پایان شعر}}
    |-
    #:
    ! «خورشيد به فرمان تو برگشت ز مغرب !! آمد به زمين زهره از اين چرخ مقوّس».
    {| style="margin: 0 auto; "
    |}
    | class="b" |<span class="beyt">''أوّل الناس صلاة ''</span>
     
    | style="width:2em;" |
    سنايى غزنوى:
    | class="b" |<span class="beyt">''جعل التقوى جلاها''</span>
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! «قوّت حسرتش ز فوت نماز !! داشته چرخ را ز گشتن باز»؛
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! «تا دگر باره برنشاند به زين !! خسرو چرخ را تهمتن دين».
    |}
     
    علامه محمّد اقبال لاهورى:
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! «هركه در آفاق گردد بوتراب !! بازگرداند ز مغرب آفتاب».
    |}
     
    صاحب بن عبّاد:
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! «أوّل الناس صلاة !! جعل التقوى جلاها»؛
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    |-
    ! «ردّت الشمس عليه !! بعدما غاب سناها».
    | class="b" |<span class="beyt">''ردّت الشمس عليه ''</span>
    | style="width:2em;" |
    | class="b" |<span class="beyt">''بعدما غاب سناها''</span>
    |}
    |}
     
    و.<ref>ر.ک: همان، ص144-145 و ص167</ref>
    و... (ر.ك: همان، ص144-145 و ص167).
    نویسنده به هشت شبهه و اشكال درباره ردّ الشمس پاسخ داده است؛ از جمله چنين نوشته است: ردّ الشمس معجزه پيامبر(ص) است، نه على(ع). عدّه‌اى پس از اينكه نتوانسته‌اند اصل داستان را انكار كنند، به طرح اين اشكال سست و بى‌اساس پرداخته‌اند و بدين وسيله خواسته‌اند بگويند اين معجزه هيچ‌گونه ارتباطى به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ندارد. اين اشكال سست‌تر از آن است كه نياز به جواب داشته باشد؛ زيرا هيچ‌كس منكر اين نيست كه ردّ الشمس از معجزات رسول خدا(ص) است، امّا نكته‌اى كه بايد مورد توجّه قرار گيرد - و اين اشكال‌كنندگان از آن غافل شده‌اند - اين است كه رسول خدا(ص) اين تقاضا را به‌خاطر [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نموده است؛ حضرت در دعاى خويش تصريح نموده كه: «خدايا خورشيد را براى على برگردان تا او نماز عصرش را بخواند».
     
    و به‌عبارت‌ديگر، اين معجزه از يك‌سو نبوى است؛ چراكه به دعاى پيامبر(ص) اتّفاق افتاده است و از يك‌سو علوى است؛ چراكه اصل درخواست به سبب تأخير يا قضا شدن نماز [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] بوده است.<ref>همان، ص192</ref>
    8. نويسنده به هشت شبهه و اشكال درباره ردّ الشمس پاسخ داده است؛ از جمله چنين نوشته است: ردّ الشمس معجزه پيامبر(ص) است، نه على(ع). عدّه‌اى پس از اينكه نتوانسته‌اند اصل داستان را انكار كنند، به طرح اين اشكال سست و بى‌اساس پرداخته‌اند و بدين وسيله خواسته‌اند بگويند اين معجزه هيچ‌گونه ارتباطى به حضرت على(ع) ندارد. اين اشكال سست‌تر از آن است كه نياز به جواب داشته باشد؛ زيرا هيچ‌كس منكر اين نيست كه ردّ الشمس از معجزات رسول خدا(ص) است، امّا نكته‌اى كه بايد مورد توجّه قرار گيرد - و اين اشكال‌كنندگان از آن غافل شده‌اند - اين است كه رسول خدا(ص) اين تقاضا را به‌خاطر حضرت على(ع) نموده است؛ حضرت در دعاى خويش تصريح نموده كه: «خدايا خورشيد را براى على برگردان تا او نماز عصرش را بخواند».
     
    و به‌عبارت‌ديگر، اين معجزه از يك‌سو نبوى است؛ چراكه به دعاى پيامبر(ص) اتّفاق افتاده است و از يك‌سو علوى است؛ چراكه اصل درخواست به سبب تأخير يا قضا شدن نماز اميرالمؤمنين(ع) بوده است (همان، ص192).


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    در آغاز كتاب حاضر، فهرست تفصيلى مطالب و در پايان آن، فهرست منابع آمده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى تنظيم نشده است.


    كتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعات و استنادات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.


    در آغاز كتاب حاضر، فهرست تفصيلى مطالب و در پايان آن، فهرست منابع آمده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى تنظيم نشده است.
    نویسنده از منابع معتبر و متعددى (159 منبع) براى توليد اثر حاضر استفاده كرده است.


    كتاب حاضر، مستند است و نويسنده ارجاعات و استنادات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.
    ==پانويس ==
    <references />


    نويسنده از منابع معتبر و متعددى (159 منبع) براى توليد اثر حاضر استفاده كرده است.
    ==منابع مقاله==


    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن كتاب.




    مقدمه و متن كتاب.
    {{امام علی علیه‌السلام}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5645 مطالعه کتاب بازگشت خورشید برای امیر المومنین علیه السلام در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:حدیث]]
    [[رده:حدیث]]
    [[رده:متون احادیث]]
    [[رده: متون احادیث]]
     
    [[رده:امام علی(ع)]]
     

    نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۰۶

    بازگشت خورشید برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام
    بازگشت خورشید برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام
    پدیدآورانمحمودی، محمدجواد (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ1
    شابک978-964-540-105-2
    موضوعاحادیث خاص (رد الشمس)

    احادیث شیعه - قرن 14

    علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - احادیث
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏145‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏4‎‏م‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بازگشت خورشيد براى اميرالمؤمنين عليه‌السلام، اثر محمدجواد محمودى (متولد 1340ش) است كه نویسنده در آن، موضوع «ردّ الشمس»؛ يعنى بازگشت خورشيد براى حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را از نظر روايى، تاريخى، فقهى و ادبى بررسى كرده و به چند شبهه و اشكال در ارتباط با اين مسئله پاسخ داده است.

    او همچنين از اسامى و مشخصات تعداد 15 كتاب مستقلّ و 133 كتاب غير مستقلّ در اين موضوع، ياد كرده است.

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه و متن اصلى (شامل 7 بخش) تشكيل شده است. روش نویسنده در اين كتاب، روايى - تاريخى است.

    گزارش محتوا

    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:

    1. نویسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در حوزه علميه قم نوشته، ولى تاريخش را مشخص نكرده - يادآور شده است: «... اين نوشتار در نظر دارد به‌تفصيل به معرّفى اين معجزه بزرگ - كه در منابع تاريخى و روايى از آن تعبير به «ردّ الشمس» مى‌شود - بپردازد و به همين جهت سعى شده ابعاد گوناگون آن مورد توجّه قرار گيرد... مطابق روايات فراوان، معجزه بازگشت خورشيد براى حضرت على(ع) دو بار اتّفاق افتاده است؛ يكى در زمان حيات رسول خدا(ص) و ديگرى پس از ارتحال پيامبر(ص) و در زمان حكومت ظاهرى اميرالمؤمنين(ع). در اين كتاب، هر دو داستان مورد توجّه قرار گرفته و آنها را در دو بخش جداگانه ملاحظه خواهيد فرمود.[۱]
    2. حديث ردّ الشمس براى حضرت على(ع) از ديرباز مورد توجّه و عنايت انديشمندان و دانشمندان رشته‌هاى مختلف علوم بوده و هركدام به سهم خويش به نقل و بررسى آن پرداخته‌اند. تاريخ‌نگاران از ديد تاريخى به آن نگريسته‌اند. مفسّران به نقل آن در ذَيل آيه متناسب پرداخته‌اند و آنان كه در زمينه فضايل و مناقب اهل‌بيت قلم زده‌اند آن را از ديدگاه خويش مورد توجّه قرار داده و به‌عنوان يك فضيلت ثبت كرده‌اند. فقيهان نيز به سهم خويش آن را مورد استفاده قرار داده و در ابواب مختلف فقهى به آن استناد جسته‌اند. برخى نيز كتاب يا رساله مستقلّى در اين زمينه نگاشته و با سندهاى گوناگون و به‌تفصيل به نقل حديث پرداخته‌اند؛ به همين جهت مى‌توان حديث را در كتاب‌هاى مختلف كه در رشته‌هاى گوناگون نوشته شده يافت.[۲]
    3. محدّث بزرگ شيعه، محمّد بن يعقوب كلينى به سند خويش از محمّد بن بسّام روايت نموده كه از امام صادق(ع) اين‌گونه شنيده است: عدّه‌اى مى‌گويند علم نجوم صحيح‌تر ومعتبرتر از رؤيا و ديدن چيزى در خواب است. اين سخن در زمان‌هاى گذشته سخنى صحيح بوده، ولى پس از وقوع ردّ الشمس براى يوشع و اميرالمؤمنين(ع) ديگر صحيح نمى‌باشد. پس از بازگشت خورشيد براى اين دو، دانشمندان علم ستاره‌شناسى گمراه شدند؛ برخى درست محاسبه مى‌كنند و عدّه‌اى در محاسبات خود اشتباه مى‌نمايند. اين حديث را مرحوم كلينى در كتاب تعبير الرؤيا روايت كرده است. اين كتاب در اختيار سيّد بن طاووس بوده و حديث را از آن نقل كرده است.[۳]
    4. دوّمين حادثه عظيم ردّ الشمس براى اميرالمؤمنين(ع) پس از رسول خدا(ص) و در زمانى اتّفاق افتاده كه حضرت از جنگ با خوارج در سرزمين نهروان فراغت يافته و در مسير بازگشت به كوفه بوده است. داستان اين واقعه عظيم را چند نفر كه برخى از آنها در نهروان حضور داشته‌اند روايت كرده‌اند.[۴]
    5. يكى از امورى كه دلالت بر ثبوت ردّ الشمس براى اميرالمؤمنين على بن ابى‌طالب(ع) دارد، عبارت‌هاى واردشده در برخى زيارت‌ها است كه در آنها به بازگشت خورشيد براى آن حضرت تصريح شده است و به واقع هركدام از اين زيارت‌نامه‌ها روايتى از حديث ردّ الشمس است.[۵]
    6. حديث ردّ الشمس علاوه بر جنبه اعجاز آن و دلالتش بر عظمت مقام اميرالمؤمنين على(ع)، از جنبه فقهى نيز مورد توجّه و عنايت فقيهان واقع شده و از زمان‌هاى گذشته جمعى از اين دانشمندان باريك‌انديش و تيزبين به آن استناد جسته‌اند؛ حتّى محدّثانى كه احاديث را بر اساس موضوعات فقهى تنظيم كرده‌اند، اين حديث را در جاى مناسب خويش آورده‌اند. محدّث بزرگ شيعه محمّد بن يعقوب كلينى در باب «إتيان المشاهد و قبور الشهداء» از كتاب الحجّ، حديث اسماء بنت عميس پيرامون ردّ الشمس را آورده است. همچنين محدّث و فقيه بزرگ شيعه شيخ صدوق در كتاب گران‌سنگ «من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه» كه به‌عنوان يك كتاب فقهى نگاشته است، هنگام بحث از اعداد و فرائض نماز و وقت آن، به حديث ردّ الشمس استناد جسته است. همچنين مرحوم شيخ حرّ عامِلى، حديث ردّ الشمس را در كتاب «وسائل الشيعة» كه بر اساس ابواب فقهى تنظيم شده و مورد استفاده و استناد فقيهان مى‌باشد، آورده است. از جمله در ابواب مكان نمازگزار عنوان باب سى و هشتم را «باب حكم الصلاة في أرض بابل...» انتخاب كرده وبخشى از احاديث ردّ الشمس را در آن آورده است.[۶]
    7. در ادبيّات اسلامى، به‌ويژه در بخش عربى آن توجّه زيادى به حديث ردّ الشمس شده است... هريك از اين شعرها بخشى از يك مثنوى، قصيده يا غزل است كه در مدح پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع) يا اهل‌بيت(ع) سروده شده است و ما تنها به همان بخش كه مربوط به داستان ردّ الشمس است اكتفا مى‌كنيم.
      ناصرخسرو قباديانى
      خورشيد به فرمان تو برگشت ز مغربآمد به زمين زهره از اين چرخ مقوّس
      سنايى غزنوى:
      قوّت حسرتش ز فوت نمازداشته چرخ را ز گشتن باز
      تا دگر باره برنشاند به زينخسرو چرخ را تهمتن دين
      علامه محمّد اقبال لاهورى:
      هركه در آفاق گردد بوتراب بازگرداند ز مغرب آفتاب
      صاحب بن عبّاد:
      أوّل الناس صلاة جعل التقوى جلاها
      ردّت الشمس عليه بعدما غاب سناها
    أوّل الناس صلاة جعل التقوى جلاها
    ردّت الشمس عليه بعدما غاب سناها

    و.[۷] نویسنده به هشت شبهه و اشكال درباره ردّ الشمس پاسخ داده است؛ از جمله چنين نوشته است: ردّ الشمس معجزه پيامبر(ص) است، نه على(ع). عدّه‌اى پس از اينكه نتوانسته‌اند اصل داستان را انكار كنند، به طرح اين اشكال سست و بى‌اساس پرداخته‌اند و بدين وسيله خواسته‌اند بگويند اين معجزه هيچ‌گونه ارتباطى به حضرت على(ع) ندارد. اين اشكال سست‌تر از آن است كه نياز به جواب داشته باشد؛ زيرا هيچ‌كس منكر اين نيست كه ردّ الشمس از معجزات رسول خدا(ص) است، امّا نكته‌اى كه بايد مورد توجّه قرار گيرد - و اين اشكال‌كنندگان از آن غافل شده‌اند - اين است كه رسول خدا(ص) اين تقاضا را به‌خاطر حضرت على(ع) نموده است؛ حضرت در دعاى خويش تصريح نموده كه: «خدايا خورشيد را براى على برگردان تا او نماز عصرش را بخواند». و به‌عبارت‌ديگر، اين معجزه از يك‌سو نبوى است؛ چراكه به دعاى پيامبر(ص) اتّفاق افتاده است و از يك‌سو علوى است؛ چراكه اصل درخواست به سبب تأخير يا قضا شدن نماز اميرالمؤمنين(ع) بوده است.[۸]

    وضعيت كتاب

    در آغاز كتاب حاضر، فهرست تفصيلى مطالب و در پايان آن، فهرست منابع آمده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى تنظيم نشده است.

    كتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعات و استنادات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

    نویسنده از منابع معتبر و متعددى (159 منبع) براى توليد اثر حاضر استفاده كرده است.

    پانويس

    1. مقدمه كتاب، ص8-10
    2. متن كتاب، ص15
    3. همان، ص67
    4. همان، ص105
    5. همان، ص125-126
    6. همان، ص129-130
    7. ر.ک: همان، ص144-145 و ص167
    8. همان، ص192

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    وابسته‌ها