شرف‌الدین، سید عبدالحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR00199.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
     
    جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR00199.jpg|بندانگشتی|شرف‌الدین، عبدالحسین]]
    [[پرونده:NUR00199.jpg|بندانگشتی|شرف‌الدین، سید عبدالحسین]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|شرف‌الدین، عبدالحسین
    ! نام!! data-type="authorName" |شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ج‍ب‍ل‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌
    | data-type="authorOtherNames" | ج‍ب‍ل‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌


    ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌
    ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌


    ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌
    ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌


    ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌
    ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌
    خط ۱۶: خط ۱۶:
    م‍وس‍وی‌، ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌
    م‍وس‍وی‌، ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌


    م‍وس‍وی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌
    م‍وس‍وی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌


    م‍وس‍وی‌ ج‍ب‍ل‌ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌
    م‍وس‍وی‌ ج‍ب‍ل‌ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌
    خط ۲۳: خط ۲۳:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |سید یوسف شرف‌الدین
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|1873 م
    | data-type="authorbirthDate" |1873‌م / ۱۲۹۰ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |کاظمین
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1336 هـ.ش یا 1377 هـ.ق یا 1958 م
    | data-type="authorDeathDate" |1336ش یا ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ ه‍.ق یا 1958‌م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[آقا رضا اصفهانی]]، [[نجف، محمدطه|شیخ محمدطه نجفی]]، [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]، [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نوری]]، [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[مسایل فقهیه]]
    |-class='articleCode'
    [[المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء|المسح علی الأرجل أو غسلها فی الوضوء]]
    |کد مولف
    |data-type='authorCode'|199
    |}
    </div>


    [[الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام و عقيلة الوحي|الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء علیهاالسلام و عقیلة الوحی]]


    == ولادت ==
    [[المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت]]


    [[اجتهاد در مقابل نص]]


    «سيد عبدالحسين شرف الدين» در يكى از روزهاى سال 1290 ق. در شهر كاظمين ديده به جهان گشود. وى در دامان پر مهر مادر پاكدامن و مهربانش «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانى اش «سيد يوسف شرف الدين » پرورش يافت.
    [[الفصول المهمة في تألیف الأمة|الفصول المهمة فی تألیف الأمة]]


    == دوران تحصيل ==
    [[المراجعات]]


    [[موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين|موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف‌الدین]]


    يك ساله بود كه پدرش تصميم گرفت براى گذراندن مراحل عالى تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كند، و به اين ترتيب ، سيد عبدالحسين به همراه پدر و مادر راهى آن ديار شد. شش سال داشت كه در نجف اشرف به مكتب خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدين و عالم فرا گيرد. در هشت سالگى پس از بازگشت خانواده به جبل عامل ، در محضر پدر عالم و روحانى خود، به خواندن ادبيات عرب پرداخت و سالها به فراگيرى صرف ، نحو، لغت ، معانى ، بيان ، بديع ، شعر، انشا، تاريخ و خط مشغول شد و با تمرين و ممارست ، معلوماتش را به كمال رسانيد. پس از آنكه در ادبيات ، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضرورى را كسب كرد در محضر پدر به تحصيل فقه پرداخت و با عزمى جزم ، كتابهاى فقهى نجاة العباد، المختصر النافع فى فقه الاماميه و شرايع الاسلام را به نحو شايسته اى فرا گرفت. سيد علاوه بر اين كتابها در زمينه هاى ادبيات ،تاريخ ، تفسير، فقه ، اصول ، منطق ، اخلاق ، اعتقادات ، و... با شور و شوق جوشانى به مطالعات دامنه دار و عميقى دست زد، استعداد درخشان خويش را پروراند و به دانستنيهاى سرشارى نائل آمد. در همين سالها بود كه وى به پيشنهاد پدر و مادر، با دختر عموى خويش پيمان زناشويى بست.
    [[گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس]]


    == اساتيد ==
    [[مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام|مؤلفو الشیعة فی صدر الإسلام]]
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00199AUTHORCODE
    |}
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|شرف‌الدين (ابهام زدایی)}}
    '''سید عبدالحسین شرف‌الدین''' (1290-1377ق)، فقیه، مجتهد، اصولی، ادیب، محدث، مدافع تقریب مذاهب، نویسنده کتاب مشهور [[المراجعات]] در دفاع از عقاید تشیع


    == ولادت ==


    در سال 1310 ق. به همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پى توصيه پدربزرگش آيت الله سيد هادى صدر و ديگر آشنايانش ، به همراه خانواده اش به سامرا رفت. شرف الدين پس از گفتگو و تبادل نظر با دايى فرزانه و عالم خود آيت الله سيد حسن صدر، تحصيلات فقهى و اصولى خويش را در نزد دو استاد معروف حوزه علميه سامرا، شيخ حسن كربلايى (متوفى 1322 ق.) و شيخ باقر حيدر (متوفى 1333 ق.) آغاز كرد. همچنين هر صبح جمعه ، وى با شور و رغبت وصف ناپذيرى ، پاى درس اخلاق حكيم الهى آيت الله شيخ فتحعلى سلطان آبادى حضور مى يافت . و دل عطشناكش را از آن سرچمشه عشق حق سيراب مى ساخت .
    در یکی از روزهای سال 1290ق، در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادر پاک‌دامن و مهربانش زهرا صدر و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‌اش، «سید یوسف شرف‌الدین» پرورش یافت.  
     
    پس از گذشت يك سال و در هنگامى كه مرجع تقليد شيعيان جهان آيت الله ميرزاى شيرازى بنا به عللى سامرا را به قصد نجف ترك كرد، شرف الدين نيز با ديگر عالمان و مدرسان حوزه عمليه سامرا، راهى نجف ، ديار عشق و قبله طالبان علم شد. وى براى تحصيل دوره هاى عالى فقه ، اصول ، حديث ، كلام و... سالها پاى درس عالمان و فقيهان بزرگ حوزه علميه نجف از جمله :
     
    - آقا رضا اصفهانى (متوفى 1322 ق.)
     
    - شيخ محمد طه نجف (متوفى 1323 ق.)
     
    - آخوند خراسانى (متوفى 329 ق.)
     
    - شيخ الشريعه اصفهانى (متوفى 1303 ق.)
     
    - شيخ عبدالله مازندرانى (متوفى 1330 ق.)
     
    - سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى (متوفى 1337 ق.)
     
    - ميرزا حسين نورى (متوفى 1320 ق.)
     
    نشست .
     
    == اجتهاد ==
     
     
    شرف الدين پس از دوازده سال تحصيل ، تحقيق و مناظرات علمى و اعتقادى و در نهايت شوق و تلاش و پشتكار ويژه طلبگى ، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست يافت و از سوى فقهاى طراز اول نجف ، صاحب اجازات و تأييدات اجتهادى شد و در سى و دو سالگى ، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأييد همه مجتهدان بزرگ حوزه علميه نجف ، كاظمين ، كربلا و سامرا قرار گرفت . او در اين مدت ، در كنار تحصيلات علمى و فقهى ، با جديت تمام به فعاليتهاى ادبى و تلاش در جهت تسلط كامل بر رموز بلاغت ، صنايع ادبى و شيوه هاى سخنورى ، نويسندگى و بحث دست زد و در اين فنون نيز ممتاز گشت . در تاريخ نهم ربيع الاول سال 1322 ق. همراه با خانواده اش نجف اشرف را ترك كرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در ميان امواج خروشان احساست و عواطف پاك هم وطنانش ، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت كرد و در كنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدريس ، تعليم و تربيت نسل جوان همت گماشت، پس از سه سال ، به دعوت مردم صور، راهى آنجا شد. وى با تأسيس حسينيه صور آنجا رابه مركزى براى برگزارى برنامه هاى گوناگون دينى و اجتماعى تبديل كرد.
     
    == چاووش وحدت ==
     
     
    شرف الدين ، به مثابه عالمى آگاه به زمان ، روشن بين و آشنا به حقايق اصيل مكتب آسمانى اسلام ، از روزگار جوانى ، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامى و اختلافات بيهوده و تأسف بار مسلمانان رنج مى برد. او نه تنها به اصلاح و سازندگى جوامع شيعى مى انديشيد، بلكه از آغاز اقدامهاى اجتماعى و دينى خود، در انديشه اصلاح و عزت بخشى به همه ممالك اسلامى و ايجاد اتحاد و برادرى در بين فرقه هاى مختلف مسلمانان بود. وى نيم قرن تمام با همه توان علمى و معنوى اش و با قلم ، بيان و عمل صادقانه اش ، در متحد ساختن امت محمد (ص) كوشيد و از هيچ سعى و تلاش دريغ نورزيد.
     
    نخستين گام بلند و سنگين وى در راه وحدت امت اسلامى ، تأليف كتاب گرانقدر «الفصول المهمة فى تأليف الامة» بود كه در سال 1327 ق. در شهر صور به زيور طبع در آمد.  http://www.hawzah.net/Hawzah/Daneshvars/footnt02.htm - link330 از اين تاريخ تا پايان عمر (1377 ق.) همواره به دنبال تحقق اين آرمان الهى خويش حركت كرد و به نتايج درخشان و ثمر بخشى دست يافت .
     
    در اواخر سال 1329 ق. براى ديدار از مصر و آشنايى با علماى دينى ، دانشمندان ، متفكران و نويسندگان آن ديار و مساعد كردن زمينه ايجاد اتحاد ملت اسلام ، راهى آن ديار شد وى دريافته بود كه بهترين نقطه حركتش دانشگاه الازهر، بزرگترين مركز علمى و دينى مسلمانان اهل سنت است .
     
    دست تقدير شرف الدين را با مفتى بزرگ و استاد معروف دانشگاه الازهر، شيخ سليم بشرى مالكى ، آشنا كرد. ثمره اين آشنايى علمى و مذهبى ، مباحثات و مكاتبات شورانگيز و شگفتى زايى بود كه در تاريخ اسلام مى تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست يافتن به حقايق و وقايع تاريخ ، سرمشق عالمان و متفكران مسلمان باشد.
     
    بيست و پنج سال بعد از آن واقعه ، در سال 1355 ق. شرف الدين مجموعه مكاتبات خود و شيخ سليم را كه 112 نامه بود. به همراه مقدمه اى روشنگر، به صورت كتابى با نام المراجعات ، در شهر صيدا به چاپ رساند.
     
    از ويژگيهاى اين كتاب ، كاربرد واژه هاى نو و پرمعنا، جملات كوتاه و آهنگين ، تعبيرات بديع و دلنشين و پربار كردن مطالب از اشعار و امثال عرب ، افزون بر جنبه هاى علمى و استدلالى كتاب بود كه اين اثر را در نوع خود بى نظير ساخته است .
     
    در مصر، شرف الدين ضمن مكاتبه با شيخ سليم بشرى ، با ديگر عالمان و دانشوران اهل سنت نيز ملاقات و مباحثات علمى ، دينى و فلسفى داشت و بزرگان آنان مانند مانند شيخ محمد نجيب ، شيخ محمد سلموطى ، شيخ محمد عبده و شيخ عبدالكريم الكتانى ادريسى ، با نوشتن اجازات و تأييدات علمى ، مقام علمى و فكرى شرف الدين را گرامى داشتند و از او تجليل كردند.
     
    == دوران جهاد و مبارزه ==
     
     
    در اواخر سال 1330 ق. وى پس از انجام رسالت خويش و فتح دلهاى مخالفان ، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان مردم لبنان نيز بسان ديگر مردم سرزمينهاى اسلامى خواستار استقلال كشورشان و رهايى از زير سلطه عثمانى ها بودند.
     
    براى اولين بار و با تأييد حركت گروه‌هاى استقلال طلب ، شرف الدين وارد ميدان مبارزات سياسى و درگيريهاى اجتماعى شد. در دوران جنگهاى استقلال لبنان ، وى در كنار مردم ماند و رهبرى دينى و سياسى و پناه دادن به مردم بى پناه جبل عامل را تقبل كرد. او براى شكل دادن به قيام همگانى و هماهنگ كردن حركتهاى ضد فرانسوى در سرتاسر كشور، علما و رهبران جبل عامل را براى تشكيل يك كنگره عمومى در شهر وادى الحجير - در مرز لبنان و سوريه - فرا خواند و در ضمن سخنرانى در اين كنگره ، عليه فرانسويان فتواى جهاد داد.
     
    در پى جستجوى فرانسويان براى دستگيرى شرف الدين ، وى ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت كرد. و در اجتماعات سياسى ، علمى و دينى دمشق حضور يافت . چون آوازه علمى و سياسى‌اش آفاق كشورهاى اسلامى را پر كرده بود، هر جا مى رفت قدر مى‌ديد و بر صدر مى نشست . او علما، دانشمندان ، سياستمداران ، روشنفكران و مبارزان را راهنمايى مى كرد و راه درست مبارزات سياسى را به آنان نشان مى داد. فرانسويان كه به شرف الدين دست نيافتند، خانه و كتابخانه‌اش را آتش زدند و بسيارى از آثار خطى او را سوزاندند!
     
    شرف الدين علاوه بر فعاليتهاى سياسى و اجتماعى در دمشق ، به اوضاع تبعيديان مسلمان لبنانى و غير لبنانى رسيدگى مى كرد. او و ديگر مبارزان لبنانى ، مدتى را در دمشق گذراندند، تا اينكه فرانسويان توطئه طلب و تجاوز كار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاك سوريه را نيز اشغال كردند. شرف الدين به همراه خانواده اش به فلسطين رفت و در شهر «حيفا» سكنى گزيد. چندى بعد در سال 1338ق با لباس مبدل و براى دومين بار عازم مصر شد. وى علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمى ، سياسى و ادبى هر روز با افراد و محافل علمى ، سياسى و ادبى هر روز با افراد و گروه‌هاى مختلفى ديدار و گفتگو مى كرد و اكثر سخنانش در نشريات آن روز مصر به چاپ مى‌رسيد.
     
    در يكى از سخنرانيهاى پر شور خود جمله پر محتوا و عميقى گفت كه حقيقت وحدت اسلامى را بيان مى كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نويسنده مشهور مصرى كه در آن محفل حضور داشت ، آن جمله را با خط درشتى در مجله خود «المنار» چاپ كرد و آن جمله اين بود:
     
    شيعه و سنى را روز نخست ، سياست (و مطامع سياسى ) از هم جدا كرده است و اكنون نيز بايد سياست (و مصالح سياسى اسلام و مسلمانان ) آن دو را در كنار هم بنشاند و متحدشان كند.
     
    شرف الدين مدتى در مصر ماند. سپس بر آن شد تا در نزديك‌ترين نقطه لبنان حضور يابد، و از نزديك براى آزادى كشور و ملتش تلاشى شايسته را به انجام رساند.
     
    وقتى وارد بيروت شد، فرانسويان خواستند مقدمات عزيمت او را به شهر صور زودتر فراهم كنند، ولى شرف الدين در بيروت توقف كرد تا براى آزادى ديگر مبارزان و آزاديخواهان مهاجر، تبعيدى و متوارى ، با حاكمان مذاكره و گفتگو كند. به هر تقدير، با آزادى و بازگشت ديگر مبارزان و آزاديخواهان موافقت به عمل آمد و شرف الدين با خيالى آسوده ، آهنگ صور كرد.
     
    روز بازگشت شرف الدين به وطن ، از ايام بياد ماندنى ، تاريخ لبنان است . مردم مبارز و مسلمانى كه حدود يك سال از نعمت حضور عينى رهبر دينى و انقلابى خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شكوهمند او، تمام احساسات درونى خويش را با شور و هيجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار مى كردند.
     
    شرف الدين مردانه با استيلاى بيگانگان غربى به مخالفت برخاست و تا خروج آخرين عمال آنان از لبنان و به رسميت شناختن استقلال اين كشور در سال 1945م مبارزه كرد. در دورانى كه او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه مى كرد فلسطين تحت سيطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسأله فلسطين به صورتى كه بعد از سال 1948م مطرح شد. در نيامده بود، ولى زمينه آن آماده مى شد. در آن دوران ، شرف الدين مهاجرت يهوديان جهان به خاك فلسطين را براى آينده آن كشور خطرناك مى دانست و به همين جهت ، همواره خطر يهوديان صهيونيست را براى فلسطين تذكر مى داد.
     
    == سفرهاى زيارتى ==
     
     
    حج سال 1340ق از باشكوه‌ترين مراسم حج بود كه تاريخ به ياد دارد. حضور شرف الدين در اين كنگره عظيم جهانى مسلمانان ، جلوه و صفاى ديگرى به آن داده بود، به تقاضاى ملك حسين ، نماز جماعت به امامت يك عالم شيعه در مسجد الحرام برگزار مى شد.
     
    پس از پايان مراسم حج ، شرف الدين با هموطنانش و در ميان مشايعت ، احترام و اكرام دولتمردان عربستان ، به جبل عامل عزيمت كرد.
     
    در اواخر سال 1355ق پا در ركاب سفر نهاد و به عراق رفت . ابتدا وارد بغداد شد و سپس براى زيارت امامان معصوم (ع) عازم نجف، كاظمين ، سامرا و كربلا شد.
     
    در واپسين روزهاى سال 1355ق مقارن 1315ش شرف الدين از عراق راهى ايران شد تا مرقد هشتمين پيشواى شيعيان حضرت ابو الحسن على بن موسى الرضا (ع) را زيارت كند. در تهران عده زيادى از علما، روحانيون و شخصيتهاى علمى و دينى از او استقبال كردند. همچنين مردم ديندار، عالمان شهر به ديدار و زيارت او شتافتند و به اكرام و احترامش همت گماشتند.
     
    شرف الدين از تهران به قم عزيمت كرد تا مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه (ع)، دخت والاگهر امام موسى كاظم (ع ) را زيارت كند و از نزديك با حوزه علميه و علما و فقهاى قم كه به سختى تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانى بودند، آشنا شود. پس از اين زيارت و ديدار، رخت سفر به ديار خراسان كشيد و عازم شهر شهادت ، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع ) زد... و به آرزوى ديرين خويش دست يافت . سفر شرف الدين به ايران ، نزديك به يك ماه طول كشيد و در اوايل سال 1356ق به وطن خود بازگشت.
     
    == سرچشمه‌هاى هدايت ==


    مادرش زهرا صدر دختر [[آیت‌الله سید هادی صدر]] و خواهر [[صدر، سید حسن|سید حسن صدر]]، عالم دینی معروف و صاحب کتاب [[تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام|تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام]] بود.


    شرف الدين براى مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگى و آموزشى در لبنان كه در اثر گسترش و تحكيم سلطه خيانت آميز استعمارگران غربى در اين بار به وجود آمده بود، تصميم به اصلاح دستگاههاى آموزش و پرورش جامعه خود گرفت . وى تصميم گرفت مدرسه‌اى در صور بسازد. در اين كار از تمام كسانى كه امكان كمك مادى داشتند، دعوت به همكارى كرد.
    پدر بزرگوارش یوسف بن جواد بن إسماعیل بن محمد بن محمد بن إبراهیم شرف‌الدین موسوی شحوری فقیه و عالم متوفای 1334ق که در روستای شحور در ناحیه صور لبنان ساکن بود.


    ابتدا در سال 1357ق مدرسه‌اى ابتدايى براى آموزش و پرورش دانش آموزان مسلمان با نام المدرسة الجعفرية بنا نهاد. اين مدرسه به طور رايگان اداره مى‌شد و علاوه بر تعليم درسهاى جديد، از درسهاى معارف و اخلاق اسلامى نيز بهره مى جست .
    ==تحصیلات ==


    شرف الدين در مقام يك مصلح دلسوز و آگاه ، باشگاه مجلل و زيباى نادى الامام الصادق عليه السلام را تأسيس كرد تا بدين طريق از شركت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگيرى كند. علاوه بر آن . مسجدى در نزديكى مدرسه جعفريه و باشگاه امام صادق عليه السلام ساخت تا دانش آموزان و كسانى كه به باشگاه مى آيند، فرايض دينى خود را در مسجد انجام دهند.
    یک‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به‌همراه پدر و مادر، راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب‌خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فراگیرد.


    شرف الدين خوب مى دانست كه دختران امروز، مادران فردايند و در تربيت فرزندان مسلمان نقشى اساسى دارند. با احساس اين نياز و پس از تهيه مقدمات ، در سال 1361ق مدرسه دخترانه «الزهرا» را تأسيس كرد. پس از مدتى ، مخالفان سياسى او كه از دست نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و كمك دولت وابسته لبنان و سربازان دولتى ، مدرسه الزهرا را بستند! اما شرف الدين بدون هيچ ترس و يأسى ، كلاسهاى آن سال را در خانه خود بر پا كرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجدادا مدرسه بازگشايى شد و در كنار مدرسه جعفريه ، كار خود را آغاز كرد. بعدها دانشكده جعفريه را نيز تأسيس كرد.
    در هشت‌سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سال‌ها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشاء، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آنکه در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد، در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم کتاب‌های فقهی «[[نجاة العباد (با حاشیه یزدی و صدر اصفهانی)|نجاة العباد]]»، «[[المختصر النافع في فقه الإمامية|المختصر النافع فی الفقه الإمامیة]]» و «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (محشی حسینی شیرازی)|شرائع الإسلام]]» را به‌نحو شایسته‌ای فراگرفت.


    شرف الدين به اندازه توان مادى خويش همواره در جهت رفع نياز فقرا و مستمندان مى كوشيد. خانه اش در صور پناهگاه تهيدستان و حاجتمندان بود. وى در ادامه راه اصلاح و سازندگى اجتماعى خويش ، مؤ سسه خيريه اى را به نام «انجمن نيكوكارى و احسان » به همين منظور در سال 1365 ق. تأسيس كرد. تأسيس اين مؤسسه از كارهاى بسيار درخشان ، كارساز و اساسى شرف الدين در سالهاى آخر عمرش بود.
    سید علاوه بر این کتاب‌ها در زمینه‌های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه‌دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنی‌های سرشاری نائل آمد. در همین سال‌ها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست.


    == اجتهاد در مقابل نص ==
    ==اساتید ==


    در سال 1310ق، به‌همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پی توصیه پدربزرگش آیت‌الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به‌همراه خانواده‌اش به سامرا رفت. شرف‌الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیت‌الله [[صدر، سید حسن|سید حسن صدر]]، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی 1322ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی 1333ق) آغاز کرد. همچنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف‌ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیت‌الله شیخ فتحعلی سلطان‌آبادی حضور می‌یافت و دل عطشناکش را از آن سرچمشه عشق حق سیراب می‌ساخت.


    كار علمى و تحقيقى مهم ديگرى كه شرف الدين در واپسين سالهاى عمرش به انجام آن موفق شد نوشتن كتاب مشهور و شگفت انگيز النص والاجتهاد بود. اين كتاب يكى ديگر از آثار وحدت آفرين شرف الدين است .
    پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|آیت‌الله میرزای شیرازی]] بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف‌الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه عملیه سامرا، راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد. وی برای تحصیل دوره‌های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و... سال‌ها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف نشست از جمله:
    # آقا رضا اصفهانی (متوفی 1322ق)؛
    # شیخ محمدطه نجف (متوفی 1323ق)؛
    # [[آخوند خراسانى]] (متوفی 1329ق)؛غ
    # [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شیخ‌الشریعه اصفهانی]] (متوفی 1303ق)؛
    # شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی 1330ق)؛
    # [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]] (متوفی 1337ق)؛
    # [[میرزا حسین نوری]] (متوفی 1320ق).


    در اين كتاب ، وى حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصى در مقابل كلام صريح پيامبر) را كه خلفا، حاكمان و برخى از بستگان آنان ، در زمان رسول خدا يا بعد از رحلت آن حضرت مرتكب شدند، بر اساس كتابهاى معتبر اهل سنت بر مى شمارد و در مورد هر يك ، نظرات علمى ، تحقيقى و منتقدانه خود را بيان مى كند. نوشتن چنين كتاب ارزشمندى ، در ادامه راه اصلاح و سازندگى فرهنگى امت جدش ، آخرين كار جاودان و حسن ختام يك عمر تلاش او براى خوشبختى و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب مى شود.
    ==مرجعیت ==


    == در انتهاى راه ==
    شرف‌الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیت‌های ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه‌های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت.
    وی در تاریخ نهم ربیع‌الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‌اش، نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هم‌وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهی آنجا شد. وی با تأسیس حسینیه صور، آنجا را به مرکزی برای برگزاری برنامه‌های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد.


    ==منادی وحدت ==


    شرف الدين هيچ گاه ناتوانيهاى جسمى و بيماريهاى مربوط به دوران سالخوردگى را بهانه قرار نداد و شانه از زير بار مسئوليتهاى شرعى و اجتماعى خالى نكرد. هنگامى كه در بيمارستان بيروت بسترى بود، هر روز مردم بسيارى از اقشار مختلف و از همه شهرهاى لبنان ، براى عيادتش مى آمدند.
    شرف‌الدین، به‌مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن‌بین و آشنا به حقایق اصیل مکتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بیهوده و تأسف‌بار مسلمانان رنج می‌برد. او نه‌تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی می‌اندیشید، بلکه از آغاز اقدام‌های اجتماعی و دینی خود، در اندیشه اصلاح و عزت‌بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری در بین فرقه‌های مختلف مسلمانان بود. وی نیم قرن تمام با همه توان علمی و معنوی‌اش و با قلم، بیان و عمل صادقانه‌اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) کوشید و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزید.


    روزها در بيم و اميد و اضطراب مى گذشت تا اينكه در صبح روز دوشنه 8 جمادى الثانى سال 1377 ق. آن شعله فروزان و آن چشم هميشه بيدار، پس از 87 سال درخشش خيره كننده خاموش شد.
    نخستین گام بلند و سنگین وی در راه وحدت امت اسلامی، تألیف کتاب گران‌قدر «[[الفصول المهمة في تأليف الأمة|الفصول المهمة فی تألیف الأمة]]» بود که در سال 1327ق، در شهر صور به زیور طبع درآمد. از این تاریخ تا پایان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت.


    خبر درگذشت شرف الدين در دنياى اسلام ، انعكاس غم انگيزى داشت و مردم صور براى هميشه در حسرت ديدن دوباره آن چهره درخشان الهى و اميد دلها، سوختند.
    در اواخر سال 1329ق، برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینه ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن دیار شد. وی دریافته بود که بهترین نقطه حرکتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‌ترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است.


    سرانجام دو روز پس از وفات و تشييع مجلل و چشمگير در بيروت ، بغداد، كاظمين و نجف ، پيكر پاك شرف الدين در سمت جنوبى صحن امام على عليه السلام و مجاور آرامگاه استادش ، فقيه بزرگ سيد محمد كاظم يزدى به خاك سپرده شد.
    دست تقدیر، شرف‌الدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شیخ سلیم بشری مالکی، آشنا کرد. ثمره این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شورانگیز و شگفتی‌زایی بود که در تاریخ اسلام می‌تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد.


    ==آثار==
    بیست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‌الدین مجموعه مکاتبات خود و شیخ سلیم را که 112 نامه بود، به‌همراه مقدمه‌ای روشنگر، به‌صورت کتابی با نام «[[المراجعات]]»، در شهر صیدا به چاپ رساند.


    از ویژگی‌های این کتاب، کاربرد واژه‌های نو و پرمعنا، جملات کوتاه و آهنگین، تعبیرات بدیع و دلنشین و پربار کردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‌های علمی و استدلالی کتاب است که این اثر را در نوع خود بی‌نظیر ساخته است.
    در مصر، شرف‌الدین ضمن مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری شرف‌الدین را گرامی داشتند و از او تجلیل کردند.


    1. الفصول المهمة
    ==مبارزات علامه ==


    2. الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء
    در اواخر سال 1330ق، وی پس از انجام رسالت خویش و فتح دل‌های مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمین‌های اسلامی، خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی‌ها بودند.
    برای اولین بار و با تأیید حرکت گروه‌های استقلال‌طلب، شرف‌الدین وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیری‌های اجتماعی شد. در دوران جنگ‌های استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بی‌پناه جبل عامل را تقبل کرد. او برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکت‌های ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل یک کنگره عمومی در شهر «وادی الحجیر» - در مرز لبنان و سوریه - فراخواند و در ضمن سخنرانی در این کنگره، علیه فرانسویان فتوای جهاد داد.


    3. المراجعات
    در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری شرف‌الدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسی‌اش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا می‌رفت قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست. او علما، دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی می‌کرد و راه درست مبارزات سیاسی را به آنان نشان می‌داد. فرانسویان که به شرف‌الدین دست نیافتند، خانه و کتابخانه‌اش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند.!


    4. النص والاجتهاد
    شرف‌الدین علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیر لبنانی رسیدگی می‌کرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا اینکه فرانسویان توطئه‌طلب و تجاوزکار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرف‌الدین به‌همراه خانواده‌اش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» سکنی گزید. چندی بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی، هر روز با افراد و گروه‌های مختلفی دیدار و گفتگو می‌کرد و اکثر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ می‌رسید.


    5. أبوهريرة
    در یکی از سخنرانی‌های پرشور خود جمله پرمحتوا و عمیقی گفت که حقیقت وحدت اسلامی را بیان می‌کرد. سید رشید رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری که در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ کرد و آن جمله این بود:


    6. المجالس الفاخرة في مآتم العترة الطاهرة
    «شیعه و سنی را روز نخست، سیاست (و مطامع سیاسی)، از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست (و مصالح سیاسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند».
    شرف‌الدین مدتی در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزدیک ‌ترین نقطه لبنان حضور یابد و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته را به انجام رساند.


    7. فلسفة الميثاق و الولاية
    وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرف‌الدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتگو کند. به‌هرتقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‌الدین با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد.


    8. أجوبة مسائل جارالله
    روز بازگشت شرف‌الدین به وطن، از ایام به‌یادماندنی تاریخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی که حدود یک سال از نعمت حضور عینی رهبر دینی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شکوهمند او، تمام احساسات درونی خویش را با شور و هیجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‌کردند.


    9. مسائل فقهية
    شرف‌الدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین عمال آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال 1945م، مبارزه کرد. در دورانی که او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‌کرد، فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطین به‌صورتی که بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنیامده بود، ولی زمینه آن آماده می‌شد. در آن دوران، شرف‌الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک می‌دانست و به همین جهت، همواره خطر یهودیان صهیونیست را برای فلسطین تذکر می‌داد.


    10. كلمة حول الرؤية
    ==مسافرت‌های علامه ==


    11. إلى المجمع العلمي العربي بدمشق
    حج سال 1340ق، از باشکوه‌ترین مراسم حج بود که تاریخ به یاد دارد. حضور شرف‌الدین در این کنگره عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت به امامت یک عالم شیعه در مسجد الحرام برگزار می‌شد.


    12. ثبت الإثباب في سلسلة الرواة
    پس از پایان مراسم حج، شرف‌الدین با هم‌وطنانش و در میان مشایعت، احترام و اکرام دولت‌مردان عربستان، به جبل عامل عزیمت کرد.
    در اواخر سال 1355ق، پا در رکاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زیارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا گردید.


    13. مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام
    در واپسین روزهای سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‌الدین از عراق راهی ایران شد تا مرقد هشتمین پیشوای شیعیان، [[امام رضا(ع)|حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع)]] را زیارت کند. در تهران عده زیادی از علما، روحانیون و شخصیت‌های علمی و دینی از او استقبال کردند. همچنین مردم دین‌دار و عالمان شهر به دیدار و زیارت او شتافتند و به اکرام و احترامش همت گماشتند.


    14. زينب الكبرى
    شرف‌الدین از تهران به قم عزیمت کرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسی کاظم(ع) را زیارت کند و از نزدیک با حوزه علمیه و علما و فقهای قم که به‌سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانی بودند، آشنا شود. پس از این زیارت و دیدار، رخت سفر به دیار خراسان کشید و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس [[امام رضا(ع)|حضرت امام رضا(ع)]]<nowiki/>زد... و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. سفر شرف‌الدین به ایران، نزدیک به یک ماه طول کشید و در اوایل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.


    15. بغية الراغبين في أحوال آل شرف الدين
    ==سرچشمه هدایت ==


    منبع : پايگاه حوزه
    شرف‌الدین برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان که در اثر گسترش و تحکیم سلطه خیانت‌آمیز استعمارگران غربی در این دیار به وجود آمده بود، تصمیم به اصلاح دستگاه‌های آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصمیم گرفت مدرسه‌ای در صور بسازد. در این کار از تمام کسانی که امکان کمک مادی داشتند، دعوت به همکاری کرد.


    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‌ای ابتدایی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفریة» بنا نهاد. این مدرسه به‌طور رایگان اداره می‌شد و علاوه بر تعلیم درس‌های جدید، از درس‌های معارف و اخلاق اسلامی نیز بهره می‌جست.


    == وابسته‌ها ==
    شرف‌الدین در مقام یک مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زیبای «نادی الإمام الصادق(ع)» را تأسیس کرد تا بدین طریق از شرکت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگیری کند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیک ی مدرسه جعفریه و باشگاه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ساخت تا دانش‌آموزان و کسانی که به باشگاه می‌آیند، فرایض دینی خود را در مسجد انجام دهند.
    [[مسایل فقهیه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    شرف‌الدین خوب می‌دانست که دختران امروز، مادران فردایند و در تربیت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس این نیاز و پس از تهیه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسیس کرد. پس از مدتی، مخالفان سیاسی او که از دست‌نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و کمک دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‌الدین بدون هیچ ترس و یأسی، کلاس‌های آن سال را در خانه خود برپا کرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشایی شد و در کنار مدرسه جعفریه، کار خود را آغاز کرد. بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد.


    [[المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    شرف‌الدین به اندازه توان مادی خویش همواره در جهت رفع نیاز فقرا و مستمندان می‌کوشید. خانه‌اش در صور پناهگاه تهیدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خویش، مؤسسه خیریه‌ای را به نام «انجمن نیکوکاری و احسان» به همین منظور در سال 1365ق، تأسیس کرد. تأسیس این مؤسسه از کارهای بسیار درخشان، کارساز و اساسی شرف‌الدین در سال‌های آخر عمرش بود.


    [[الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليها السلام و عقيلة الوحي]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    ==اجتهاد در مقابل نص ==


    [[اجتهاد در مقابل نص]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    کار علمی و تحقیقی مهم دیگری که شرف‌الدین در واپسین سال‌های عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن کتاب مشهور و شگفت‌انگیز «النص و الاجتهاد» بود. این کتاب یکی دیگر از آثار وحدت‌آفرین شرف‌الدین است.


    [[الفصول المهمة في تألیف الأمة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    در این کتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت آن حضرت مرتکب شدند، بر اساس کتاب‌های معتبر اهل سنت برمی‌شمارد و در مورد هریک، نظریات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان می‌کند. نوشتن چنین کتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرین کار جاودان و حسن ختام یک عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‌شود.


    [[المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    ==وفات ==


    [[گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    شرف‌الدین هیچ‌گاه ناتوانی‌های جسمی و بیماری‌های مربوط به دوران سال‌خوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زیر بار مسئولیت‌های شرعی و اجتماعی خالی نکرد. هنگامی که در بیمارستان بیروت بستری بود، هر روز مردم بسیاری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عیادتش می‌آمدند.


    [[إلی المجمع العلمي العربي بدمشق]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    روزها در بیم و امید و اضطراب می‌گذشت تا اینکه در صبح روز دوشنبه 8 جمادی‌الثانی سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم همیشه بیدار، پس از 87 سال درخشش خیره‌کننده خاموش شد.


    [[مقدمة المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    خبر درگذشت شرف‌الدین در دنیای اسلام، انعکاس غم‌انگیزی داشت و مردم صور برای همیشه در حسرت دیدن دوباره آن چهره درخشان الهی و امید دل‌ها، سوختند.


    [[النص و الاجتهاد ( اسوه )]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    سرانجام دو روز پس از وفات و تشییع مجلل و چشمگیر در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف، پیکر پاک شرف‌الدین در سمت جنوبی صحن [[امام على(ع)]] و مجاور آرامگاه استادش، فقیه بزرگ [[یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]] به خاک سپرده شد.


    [[المراجعات رهبری امام علی(ع)در قرآن و سنت]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    ==آثار ==
    # الفصول المهمة؛
    # الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء؛
    # المراجعات؛
    # النص و الاجتهاد؛
    # أبوهریرة؛
    # المجالس الفاخرة فی ماتم العترة الطاهرة؛
    # فلسفة المیثاق و الولایة؛
    # أجوبة مسائل جارالله؛
    # مسائل فقهیة؛
    # کلمة حول الرؤیة؛
    # إلی المجمع العلمی العربی بدمشق؛
    # ثبت الأثبات فی سلسله الرواة؛
    # مؤلفوا الشیعة فی صدر الإسلام؛
    # زینب الکبری؛
    # بغیة الراغبین فی أحوال آل شرف‌الدین.


    [[النص و الاجتهاد (انگلیسی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    ==منابع مقاله ==


    [[موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف الدین]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر: پژوهشکده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.


    [[النص و الإجتهاد]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    {{علامه شرف‌الدین}}
    {{سرور زنان جهان}}
    {{فقیهان شیعه}}
    {{متکلمان شیعه}}


    [[ تلاش حق : حضرت علامه سید شرف الدین موسوی کی المراجعات کا خلاصه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[ترجمه المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مسایل فقهیه]]  


    [[ فاطمه عليهاسلام برترين بانو]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء]]  


    [[سخني شيوا در برتري حضرت زهراء (س)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام و عقيلة الوحي]]  


    [[مناظرات شيعه و سني (ترجمه المراجعات)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت]]  


    [[مناظره دو رهبر مذهبي، مذهب و رهبر ما(ترجمه کتاب المراجعات)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مناظرات، ترجمه المراجعات]]


    [[ الـمسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[اجتهاد در مقابل نص]]  


    [[الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليها السلام]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[الفصول المهمة في تألیف الأمة]]  


    [[رهبري امام علي (ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سال 1382 ش)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المراجعات]]  


    [[ مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين]]  


    [[ رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس]]  


    [[ سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده اي از سيره مقدس پيامبر و امام علي (ع)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام]]  


    [[المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[إلی المجمع العلمي العربي بدمشق]]  


    [[ در راه تفاهم مسلمانان (ترجمه: الفصول المهمه)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مقدمة المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة]]  


    [[جواب اشکالات موسی جار الله ترجمه اجوبه مسائل جار الله]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[النص و الاجتهاد (اسوه)]]  


    [[أبو هریرة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[النص و الاجتهاد (انگلیسی)]]  


    [[أبو هریرة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[النص و الإجتهاد]]  


    [[مسائل فقهيه (ويرايش جديد)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[تلاش حق: حضرت علامه سید شرف‌الدین موسوی کی المراجعات کا خلاصه]]  


    [[مسايل فقهية (ويرايش جديد)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[ترجمه المراجعات]]  


    [[ مسائل فقهیه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[فاطمه عليهاسلام برترين بانو]]  


    [[ المراجعات: گفتگویی میان شیعه و سنی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[سخني شيوا در برتري حضرت زهراء(س)]]  


    [[ مسائل فقیهة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مناظرات شيعه و سني (ترجمه المراجعات)]]  


    [[ ابو هریره]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مناظره دو رهبر مذهبی، مذهب و رهبر ما (ترجمه کتاب المراجعات)]]  


    [[ النص و الاجتهاد: متن و تفسیر]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[رهبري امام علي(ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سال 1382 ش)]]  


    [[ أبو هريرة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده‌ای از سيره مقدس پيامبر و امام علي(ع)]]  


    [[ راه راست]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)]]  


    [[ راه راست: ترجمة المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[در راه تفاهم مسلمانان (ترجمه: الفصول المهمه)]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[جواب اشکالات موسی جارالله ترجمه اجوبه مسائل جارالله]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[أبو هریرة]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مسائل فقهیه]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[ابوهریره]]  


    [[فاطمه عليها السلام برترين بانو]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[النص و الاجتهاد: متن و تفسیر]]  


    [[المراجعات (بيروت دار الهادي)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[راه راست]]  


    [[المراجعات (قم)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[راه راست: ترجمة المراجعات]]  


    [[راه وحدت امت اسلامی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[فاطمه عليهاالسلام برترين بانو]]  


    [[ المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[راه وحدت امت اسلامی]]  


    [[أجوبة مسائل جار الله]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[أجوبة مسائل جارالله]]  


    [[الفصول المهمة فی تألیف الأمة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[الفصول المهمة فی تألیف الأمة]]  


    [[المراجعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[السيدة زينب في تاريخ الإسلام]]  


    [[السيدة زينب في تاريخ الإسلام]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:متکلمان شیعه]]
    [[رده:شاگردان آخوند خراسانی]]
    [[رده:فقیهان شیعه]]
    [[رده:ادیبان]]
    [[رده:نویسندگان]]
    [[رده:شاگردان آیت‌الله شیخ‌الشریعه اصفهانى]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۳۱

    شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    نام شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    نام‎های دیگر ج‍ب‍ل‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌

    ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌ ج‍ب‍ل‌ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ش‍رف‌ال‍دی‍ن

    نام پدر سید یوسف شرف‌الدین
    متولد 1873‌م / ۱۲۹۰ق
    محل تولد کاظمین
    رحلت 1336ش یا ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ ه‍.ق یا 1958‌م
    اساتید آقا رضا اصفهانی، شیخ محمدطه نجفی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی
    برخی آثار مسایل فقهیه

    المسح علی الأرجل أو غسلها فی الوضوء

    الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء علیهاالسلام و عقیلة الوحی

    المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت

    اجتهاد در مقابل نص

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة

    المراجعات

    موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف‌الدین

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس

    مؤلفو الشیعة فی صدر الإسلام

    کد مؤلف AUTHORCODE00199AUTHORCODE

    سید عبدالحسین شرف‌الدین (1290-1377ق)، فقیه، مجتهد، اصولی، ادیب، محدث، مدافع تقریب مذاهب، نویسنده کتاب مشهور المراجعات در دفاع از عقاید تشیع

    ولادت

    در یکی از روزهای سال 1290ق، در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادر پاک‌دامن و مهربانش زهرا صدر و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‌اش، «سید یوسف شرف‌الدین» پرورش یافت.

    مادرش زهرا صدر دختر آیت‌الله سید هادی صدر و خواهر سید حسن صدر، عالم دینی معروف و صاحب کتاب تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام بود.

    پدر بزرگوارش یوسف بن جواد بن إسماعیل بن محمد بن محمد بن إبراهیم شرف‌الدین موسوی شحوری فقیه و عالم متوفای 1334ق که در روستای شحور در ناحیه صور لبنان ساکن بود.

    تحصیلات

    یک‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به‌همراه پدر و مادر، راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب‌خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فراگیرد.

    در هشت‌سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سال‌ها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشاء، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آنکه در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد، در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم کتاب‌های فقهی «نجاة العباد»، «المختصر النافع فی الفقه الإمامیة» و «شرائع الإسلام» را به‌نحو شایسته‌ای فراگرفت.

    سید علاوه بر این کتاب‌ها در زمینه‌های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه‌دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنی‌های سرشاری نائل آمد. در همین سال‌ها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست.

    اساتید

    در سال 1310ق، به‌همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پی توصیه پدربزرگش آیت‌الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به‌همراه خانواده‌اش به سامرا رفت. شرف‌الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیت‌الله سید حسن صدر، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی 1322ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی 1333ق) آغاز کرد. همچنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف‌ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیت‌الله شیخ فتحعلی سلطان‌آبادی حضور می‌یافت و دل عطشناکش را از آن سرچمشه عشق حق سیراب می‌ساخت.

    پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان آیت‌الله میرزای شیرازی بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف‌الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه عملیه سامرا، راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد. وی برای تحصیل دوره‌های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و... سال‌ها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف نشست از جمله:

    1. آقا رضا اصفهانی (متوفی 1322ق)؛
    2. شیخ محمدطه نجف (متوفی 1323ق)؛
    3. آخوند خراسانى (متوفی 1329ق)؛غ
    4. شیخ‌الشریعه اصفهانی (متوفی 1303ق)؛
    5. شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی 1330ق)؛
    6. سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی 1337ق)؛
    7. میرزا حسین نوری (متوفی 1320ق).

    مرجعیت

    شرف‌الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیت‌های ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه‌های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت. وی در تاریخ نهم ربیع‌الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‌اش، نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هم‌وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهی آنجا شد. وی با تأسیس حسینیه صور، آنجا را به مرکزی برای برگزاری برنامه‌های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد.

    منادی وحدت

    شرف‌الدین، به‌مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن‌بین و آشنا به حقایق اصیل مکتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بیهوده و تأسف‌بار مسلمانان رنج می‌برد. او نه‌تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی می‌اندیشید، بلکه از آغاز اقدام‌های اجتماعی و دینی خود، در اندیشه اصلاح و عزت‌بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری در بین فرقه‌های مختلف مسلمانان بود. وی نیم قرن تمام با همه توان علمی و معنوی‌اش و با قلم، بیان و عمل صادقانه‌اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) کوشید و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزید.

    نخستین گام بلند و سنگین وی در راه وحدت امت اسلامی، تألیف کتاب گران‌قدر «الفصول المهمة فی تألیف الأمة» بود که در سال 1327ق، در شهر صور به زیور طبع درآمد. از این تاریخ تا پایان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت.

    در اواخر سال 1329ق، برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینه ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن دیار شد. وی دریافته بود که بهترین نقطه حرکتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‌ترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است.

    دست تقدیر، شرف‌الدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شیخ سلیم بشری مالکی، آشنا کرد. ثمره این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شورانگیز و شگفتی‌زایی بود که در تاریخ اسلام می‌تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد.

    بیست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‌الدین مجموعه مکاتبات خود و شیخ سلیم را که 112 نامه بود، به‌همراه مقدمه‌ای روشنگر، به‌صورت کتابی با نام «المراجعات»، در شهر صیدا به چاپ رساند.

    از ویژگی‌های این کتاب، کاربرد واژه‌های نو و پرمعنا، جملات کوتاه و آهنگین، تعبیرات بدیع و دلنشین و پربار کردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‌های علمی و استدلالی کتاب است که این اثر را در نوع خود بی‌نظیر ساخته است. در مصر، شرف‌الدین ضمن مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری شرف‌الدین را گرامی داشتند و از او تجلیل کردند.

    مبارزات علامه

    در اواخر سال 1330ق، وی پس از انجام رسالت خویش و فتح دل‌های مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمین‌های اسلامی، خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی‌ها بودند. برای اولین بار و با تأیید حرکت گروه‌های استقلال‌طلب، شرف‌الدین وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیری‌های اجتماعی شد. در دوران جنگ‌های استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بی‌پناه جبل عامل را تقبل کرد. او برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکت‌های ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل یک کنگره عمومی در شهر «وادی الحجیر» - در مرز لبنان و سوریه - فراخواند و در ضمن سخنرانی در این کنگره، علیه فرانسویان فتوای جهاد داد.

    در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری شرف‌الدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسی‌اش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا می‌رفت قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست. او علما، دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی می‌کرد و راه درست مبارزات سیاسی را به آنان نشان می‌داد. فرانسویان که به شرف‌الدین دست نیافتند، خانه و کتابخانه‌اش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند.!

    شرف‌الدین علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیر لبنانی رسیدگی می‌کرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا اینکه فرانسویان توطئه‌طلب و تجاوزکار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرف‌الدین به‌همراه خانواده‌اش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» سکنی گزید. چندی بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی، هر روز با افراد و گروه‌های مختلفی دیدار و گفتگو می‌کرد و اکثر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ می‌رسید.

    در یکی از سخنرانی‌های پرشور خود جمله پرمحتوا و عمیقی گفت که حقیقت وحدت اسلامی را بیان می‌کرد. سید رشید رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری که در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ کرد و آن جمله این بود:

    «شیعه و سنی را روز نخست، سیاست (و مطامع سیاسی)، از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست (و مصالح سیاسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند». شرف‌الدین مدتی در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزدیک ‌ترین نقطه لبنان حضور یابد و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته را به انجام رساند.

    وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرف‌الدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتگو کند. به‌هرتقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‌الدین با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد.

    روز بازگشت شرف‌الدین به وطن، از ایام به‌یادماندنی تاریخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی که حدود یک سال از نعمت حضور عینی رهبر دینی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شکوهمند او، تمام احساسات درونی خویش را با شور و هیجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‌کردند.

    شرف‌الدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین عمال آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال 1945م، مبارزه کرد. در دورانی که او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‌کرد، فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطین به‌صورتی که بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنیامده بود، ولی زمینه آن آماده می‌شد. در آن دوران، شرف‌الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک می‌دانست و به همین جهت، همواره خطر یهودیان صهیونیست را برای فلسطین تذکر می‌داد.

    مسافرت‌های علامه

    حج سال 1340ق، از باشکوه‌ترین مراسم حج بود که تاریخ به یاد دارد. حضور شرف‌الدین در این کنگره عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت به امامت یک عالم شیعه در مسجد الحرام برگزار می‌شد.

    پس از پایان مراسم حج، شرف‌الدین با هم‌وطنانش و در میان مشایعت، احترام و اکرام دولت‌مردان عربستان، به جبل عامل عزیمت کرد. در اواخر سال 1355ق، پا در رکاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زیارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا گردید.

    در واپسین روزهای سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‌الدین از عراق راهی ایران شد تا مرقد هشتمین پیشوای شیعیان، حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) را زیارت کند. در تهران عده زیادی از علما، روحانیون و شخصیت‌های علمی و دینی از او استقبال کردند. همچنین مردم دین‌دار و عالمان شهر به دیدار و زیارت او شتافتند و به اکرام و احترامش همت گماشتند.

    شرف‌الدین از تهران به قم عزیمت کرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسی کاظم(ع) را زیارت کند و از نزدیک با حوزه علمیه و علما و فقهای قم که به‌سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانی بودند، آشنا شود. پس از این زیارت و دیدار، رخت سفر به دیار خراسان کشید و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع)زد... و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. سفر شرف‌الدین به ایران، نزدیک به یک ماه طول کشید و در اوایل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.

    سرچشمه هدایت

    شرف‌الدین برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان که در اثر گسترش و تحکیم سلطه خیانت‌آمیز استعمارگران غربی در این دیار به وجود آمده بود، تصمیم به اصلاح دستگاه‌های آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصمیم گرفت مدرسه‌ای در صور بسازد. در این کار از تمام کسانی که امکان کمک مادی داشتند، دعوت به همکاری کرد.

    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‌ای ابتدایی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفریة» بنا نهاد. این مدرسه به‌طور رایگان اداره می‌شد و علاوه بر تعلیم درس‌های جدید، از درس‌های معارف و اخلاق اسلامی نیز بهره می‌جست.

    شرف‌الدین در مقام یک مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زیبای «نادی الإمام الصادق(ع)» را تأسیس کرد تا بدین طریق از شرکت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگیری کند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیک ی مدرسه جعفریه و باشگاه امام صادق(ع) ساخت تا دانش‌آموزان و کسانی که به باشگاه می‌آیند، فرایض دینی خود را در مسجد انجام دهند. شرف‌الدین خوب می‌دانست که دختران امروز، مادران فردایند و در تربیت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس این نیاز و پس از تهیه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسیس کرد. پس از مدتی، مخالفان سیاسی او که از دست‌نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و کمک دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‌الدین بدون هیچ ترس و یأسی، کلاس‌های آن سال را در خانه خود برپا کرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشایی شد و در کنار مدرسه جعفریه، کار خود را آغاز کرد. بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد.

    شرف‌الدین به اندازه توان مادی خویش همواره در جهت رفع نیاز فقرا و مستمندان می‌کوشید. خانه‌اش در صور پناهگاه تهیدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خویش، مؤسسه خیریه‌ای را به نام «انجمن نیکوکاری و احسان» به همین منظور در سال 1365ق، تأسیس کرد. تأسیس این مؤسسه از کارهای بسیار درخشان، کارساز و اساسی شرف‌الدین در سال‌های آخر عمرش بود.

    اجتهاد در مقابل نص

    کار علمی و تحقیقی مهم دیگری که شرف‌الدین در واپسین سال‌های عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن کتاب مشهور و شگفت‌انگیز «النص و الاجتهاد» بود. این کتاب یکی دیگر از آثار وحدت‌آفرین شرف‌الدین است.

    در این کتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت آن حضرت مرتکب شدند، بر اساس کتاب‌های معتبر اهل سنت برمی‌شمارد و در مورد هریک، نظریات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان می‌کند. نوشتن چنین کتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرین کار جاودان و حسن ختام یک عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‌شود.

    وفات

    شرف‌الدین هیچ‌گاه ناتوانی‌های جسمی و بیماری‌های مربوط به دوران سال‌خوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زیر بار مسئولیت‌های شرعی و اجتماعی خالی نکرد. هنگامی که در بیمارستان بیروت بستری بود، هر روز مردم بسیاری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عیادتش می‌آمدند.

    روزها در بیم و امید و اضطراب می‌گذشت تا اینکه در صبح روز دوشنبه 8 جمادی‌الثانی سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم همیشه بیدار، پس از 87 سال درخشش خیره‌کننده خاموش شد.

    خبر درگذشت شرف‌الدین در دنیای اسلام، انعکاس غم‌انگیزی داشت و مردم صور برای همیشه در حسرت دیدن دوباره آن چهره درخشان الهی و امید دل‌ها، سوختند.

    سرانجام دو روز پس از وفات و تشییع مجلل و چشمگیر در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف، پیکر پاک شرف‌الدین در سمت جنوبی صحن امام على(ع) و مجاور آرامگاه استادش، فقیه بزرگ سید محمدکاظم یزدی به خاک سپرده شد.

    آثار

    1. الفصول المهمة؛
    2. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء؛
    3. المراجعات؛
    4. النص و الاجتهاد؛
    5. أبوهریرة؛
    6. المجالس الفاخرة فی ماتم العترة الطاهرة؛
    7. فلسفة المیثاق و الولایة؛
    8. أجوبة مسائل جارالله؛
    9. مسائل فقهیة؛
    10. کلمة حول الرؤیة؛
    11. إلی المجمع العلمی العربی بدمشق؛
    12. ثبت الأثبات فی سلسله الرواة؛
    13. مؤلفوا الشیعة فی صدر الإسلام؛
    14. زینب الکبری؛
    15. بغیة الراغبین فی أحوال آل شرف‌الدین.

    منابع مقاله

    گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر: پژوهشکده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.

    وابسته‌ها

    مسایل فقهیه

    المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء

    الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام و عقيلة الوحي

    المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت

    مناظرات، ترجمه المراجعات

    اجتهاد در مقابل نص

    الفصول المهمة في تألیف الأمة

    المراجعات

    موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس

    مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام

    إلی المجمع العلمي العربي بدمشق

    مقدمة المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة

    النص و الاجتهاد (اسوه)

    النص و الاجتهاد (انگلیسی)

    النص و الإجتهاد

    تلاش حق: حضرت علامه سید شرف‌الدین موسوی کی المراجعات کا خلاصه

    ترجمه المراجعات

    فاطمه عليهاسلام برترين بانو

    سخني شيوا در برتري حضرت زهراء(س)

    مناظرات شيعه و سني (ترجمه المراجعات)

    مناظره دو رهبر مذهبی، مذهب و رهبر ما (ترجمه کتاب المراجعات)

    المسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء

    الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام

    رهبري امام علي(ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سال 1382 ش)

    رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية

    سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده‌ای از سيره مقدس پيامبر و امام علي(ع)

    المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)

    در راه تفاهم مسلمانان (ترجمه: الفصول المهمه)

    جواب اشکالات موسی جارالله ترجمه اجوبه مسائل جارالله

    أبو هریرة

    مسائل فقهیه

    ابوهریره

    النص و الاجتهاد: متن و تفسیر

    راه راست

    راه راست: ترجمة المراجعات

    فاطمه عليهاالسلام برترين بانو

    راه وحدت امت اسلامی

    أجوبة مسائل جارالله

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة

    السيدة زينب في تاريخ الإسلام