جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'تآ' به 'تآ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هنر (ابهام زدایی)' به 'هنر (ابهامزدایی)') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
قرآن -- مسائل لغوي | قرآن -- مسائل لغوي | ||
| ناشر =شرکت انتشارات علمي و | | ناشر =شرکت انتشارات علمي و فرهنگی | ||
| مکان نشر =ايران - تهران | | مکان نشر =ايران - تهران | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| شابک =978-964-445-908-5 | | شابک =978-964-445-908-5 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =12863 | ||
| کتابخوان همراه نور =12863 | | کتابخوان همراه نور =12863 | ||
| کد پدیدآور =01246 | | کد پدیدآور =01246 | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| هنر (ابهامزدایی)}} | |||
'''جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن'''، تألیف [[محمدقاسمي، حميد|حمید محمدقاسمی]] (معاصر)، نمایش جلوههایی از هنر خارقالعاده قرآن در صحنهپردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم و خلق تصاویری زنده و بدیع است که نویسنده با ذکر نمونههایی از تابلوها و چشماندازهای زیبای قرآن، اثر نو و تازهای ارائه داده است. | '''جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن'''، تألیف [[محمدقاسمي، حميد|حمید محمدقاسمی]] (معاصر)، نمایش جلوههایی از هنر خارقالعاده قرآن در صحنهپردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم و خلق تصاویری زنده و بدیع است که نویسنده با ذکر نمونههایی از تابلوها و چشماندازهای زیبای قرآن، اثر نو و تازهای ارائه داده است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دلها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص26-33</ref>. | روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دلها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص26-33</ref>. | ||
نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی میگوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره میجوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات میپوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنههای زنده و احساسبرانگیز میآفریند؛ مثلاً: بهجای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز میگردد، از این تعبیر مصور بهره میجوید که: «ما حق را بهشدت بر سر باطل میکوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود میشود»؛ '''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾. | نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی میگوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره میجوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات میپوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنههای زنده و احساسبرانگیز میآفریند؛ مثلاً: بهجای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز میگردد، از این تعبیر مصور بهره میجوید که: «ما حق را بهشدت بر سر باطل میکوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود میشود»؛'''بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ''' ﴿انبیاء: 18﴾. | ||
در فصل دوم، به روشهای جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنهها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونههایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه '''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالیترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آنها استقرار یافته و آنها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آنها تصرف میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>. | در فصل دوم، به روشهای جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنهها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونههایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفه'''وَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ''' ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالیترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آنها استقرار یافته و آنها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آنها تصرف میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-41</ref>. | ||
ایشان در تصویرگری بهوسیله حرف «فاء» در قرآن میگوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با بهکار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنهای پرتحرک و زنده مبدل میسازد و نبض کلمات را به تپش وامیدارد؛ بهعنوان نمونه در این آیه شریفه که میفرماید: '''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و بهطور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنهای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسهوار و بیوقفه در برابر چشمان ما میآیند و میروند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | ایشان در تصویرگری بهوسیله حرف «فاء» در قرآن میگوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با بهکار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنهای پرتحرک و زنده مبدل میسازد و نبض کلمات را به تپش وامیدارد؛ بهعنوان نمونه در این آیه شریفه که میفرماید:'''فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا''' ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و بهطور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنهای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسهوار و بیوقفه در برابر چشمان ما میآیند و میروند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | ||
نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه میگوید: در آیه '''إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ''' ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسانهایی حیوانصفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به تمامی جنبندگان زمین اطلاق میشود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات بهکار میرود و بهکار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسانهای غافل و بیتفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بیخبری آن کوردلان دارد<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه میگوید: در آیه'''إِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ''' ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسانهایی حیوانصفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به تمامی جنبندگان زمین اطلاق میشود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات بهکار میرود و بهکار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسانهای غافل و بیتفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بیخبری آن کوردلان دارد<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | ||
در آخرین فصل نیز نمونههایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روانشناسی و پدیدههای شگفتآور جهان خلقت که هریک در قالب صحنههایی بدیع و شگفتانگیز به نمایش گذارده شدهاند، ارائه شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. | در آخرین فصل نیز نمونههایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روانشناسی و پدیدههای شگفتآور جهان خلقت که هریک در قالب صحنههایی بدیع و شگفتانگیز به نمایش گذارده شدهاند، ارائه شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | {{الگو:علوم قرآنی}} | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۸۹: | خط ۹۲: | ||
[[رده:مسائل لغوی و صرفی و نحوی]] | [[رده:مسائل لغوی و صرفی و نحوی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۳
جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | محمدقاسمي، حميد (نويسنده) |
ناشر | شرکت انتشارات علمي و فرهنگی |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1387ش, |
شابک | 978-964-445-908-5 |
موضوع | قرآن -- مسائل ادبي قرآن -- مسائل لغوي |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 82 /ق2ج8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جلوههایی از هنر تصویرآفرینی در قرآن، تألیف حمید محمدقاسمی (معاصر)، نمایش جلوههایی از هنر خارقالعاده قرآن در صحنهپردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم و خلق تصاویری زنده و بدیع است که نویسنده با ذکر نمونههایی از تابلوها و چشماندازهای زیبای قرآن، اثر نو و تازهای ارائه داده است.
ساختار
کتاب از مقدمه، متن در سه فصل و خاتمه تشکیل شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه مطالبی درباره تصاویر هنری خارقالعادهای که خداوند در قرآنش خلق نموده، بیان کرده، سپس خلاصهای از محتویات کتاب را به تصویر کشیده است[۱].
در فصل نخست، ضمن اشاره به تعریف تصویر و جایگاه و اهمیت آن در آشکار نمودن معانی، به اقسام تصویرگری در قرآن پرداخته و آنگاه مزیتهای روش تصویرگری را در قرآن بازشمرده است[۲].
مقصود از تصویر در اینجا، بهرهگیری از کلمات و جملات با نظمی دقیق و به شیوهای لطیف و هنری است؛ بهگونهای که یک معنا و مفهوم خاص را در قالب حقیقتی زنده و مجسم ارائه دهد و ضمن برانگیختن خیال و احساسات مخاطب، فکر و پیام خاصی را نیز به وی منتقل نماید[۳].
تصویر در قرآن بر پایه اصولی چون تجسیم، تشخیص و تخییل استوار است[۴].
روش تصویرگری مزایایی چند دارد که دمیدن روح حیات و حرکت در معانی، تأثیرگذاری عمیق بر دلها، انتقال معانی بسیار در قالب الفاظ اندک (ایجاز) و برانگیختن قوای حسی در جهت اقناع عقلی از جمله آنهاست[۵].
نویسنده در ذیل دمیدن روح حیات و حرکت در معانی میگوید: قرآن، فراوان از این شیوه بهره میجوید و بر اندام معانی مجرد و ذهنی، خلعتی از حیات میپوشاند و با تعابیر اعجازگر خود صحنههای زنده و احساسبرانگیز میآفریند؛ مثلاً: بهجای آنکه بگوید که حق بر باطل پیروز میگردد، از این تعبیر مصور بهره میجوید که: «ما حق را بهشدت بر سر باطل میکوبیم تا سرش را خرد و متلاشی کند؛ در اینجاست که باطل محو و نابود میشود»؛بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى اَلْبٰاطِلِ فَيدْمَغُهُ فَإِذٰا هُوَ زٰاهِقٌ وَ لَكمُ اَلْوَيلُ مِمّٰا تَصِفُونَ ﴿انبیاء: 18﴾.
در فصل دوم، به روشهای جذاب قرآن در تصویرپردازی صحنهها پرداخته و در این زمینه، هشت روش بدیع قرآن را مورد اشاره قرار داده است[۶]. بیشترین صفحات این بخش به سه روش تصویرپردازی با حروف، تصویرپردازی با کلمات و بهره جستن از فنون بلاغت اختصاص یافته است. نویسنده در تصویرپردازی با حروف، نمونههایی از تصویرگری با حروف «علی»، «فی»، «لام»، «فاء»، «اذا» و «هاء» را به معرض نمایش گذاشته است. در تصویرگری با حرف «علی» به آیه شریفهوَ إِنَّك لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿قلم: 4﴾، استناد نموده است و گفته: خداوند عالیترین مکارم اخلاقی را برای پیامبر اسلام(ص) در قالب تصویری گویا و محسوس ترسیم نموده است. حرف «علی» به معنای استعلا و برتری و تسلط است و این آیه پیامبر را در بالاترین مراتب اخلاق و کمالات انسانی قرار داده است که کسی را یارای رسیدن به آن مرتبت عظیم و قله رفیع نیست. گویی مکارم اخلاقی چنان منقاد و تسلیم اویند که او بر بلندای آنها استقرار یافته و آنها را چنان در اختیار خود گرفته که هرگونه بخواهد، در آنها تصرف میکند[۷].
ایشان در تصویرگری بهوسیله حرف «فاء» در قرآن میگوید: قرآن در برخی تعابیر خود، با بهکار بردن حرف «فاء» که بر وقوع حوادث پشت سر هم و بدون وقفه دلالت دارد، آن جریان را از یک واقعه معمولی به صحنهای پرتحرک و زنده مبدل میسازد و نبض کلمات را به تپش وامیدارد؛ بهعنوان نمونه در این آیه شریفه که میفرماید:فَكذَّبُوهُ فَعَقَرُوهٰا فَدَمْدَمَ عَلَيهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّٰاهٰا ﴿شمس: 14﴾، چهار مرتبه و بهطور پیاپی از حرف «فاء» استفاده نموده و از این طریق صحنهای سرشار از حرکت و پویایی آفریده است که حوادث آن سلسهوار و بیوقفه در برابر چشمان ما میآیند و میروند[۸].
نویسنده در تصویرگری کلمات قرآن به چند واژه، از جمله «دواب» استناد نموده است. ایشان در ذیل این واژه میگوید: در آیهإِنَّ شَرَّ اَلدَّوَابِّ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلصُّمُّ اَلْبُكمُ اَلَّذِينَ لاٰ يعْقِلُونَ ﴿انفال: 22﴾، کلمه «دواب» تصویرگر انسانهایی حیوانصفت است؛ زیرا «دواب» جمع «دابة» به تمامی جنبندگان زمین اطلاق میشود و غالباً ً این کلمه در خصوص حیوانات بهکار میرود و بهکار بردن آن برای انسان، نشانگر تحقیر است؛ لذا گزینش عمدی این کلمه برای انسانهای غافل و بیتفاوت در برابر آیات الهی، نقش مؤثری در مجسم کردن صفت حیوانی و ترسیم حالت جهل و بیخبری آن کوردلان دارد[۹].
در آخرین فصل نیز نمونههایی چند از تصاویر هنری قرآن در موضوعاتی مختلف، همچون مباحث اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخ، روانشناسی و پدیدههای شگفتآور جهان خلقت که هریک در قالب صحنههایی بدیع و شگفتانگیز به نمایش گذارده شدهاند، ارائه شده است[۱۰].
نویسنده در بحث فضائل اخلاقی در قالب تصاویر قرآنی، به مباحثی چون انفاق، بخل و اسراف، احترام به والدین، لباس معنوی و زاد و توشه معنوی پرداخته است. ایشان در بحث انفاق به آیه 261 و 265 سوره بقره اشاره میکند؛ آنجا که خداوند میفرماید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هرکس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر میکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست» و «(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی) در روح خود انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و بارانهای درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره بگیرد) و میوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد، بارانهای ریز و شبنم بر آن میبارند (لذا همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است».
ترسیم حالات طاغوتیان بعد از نزول عذاب نیز یکی از بخشهای کتاب است که نویسنده در پایان و قبل از خاتمه به آن اشاره نموده است.
ایشان با ذکر دو آیه شریفه 31 سوره قمر و 41 سوره مؤمنون میگوید: قرآن اجساد ثمودیان بعد از نزول عذاب را به گیاه خشک کوبیدهای که زیر دست و پای گوسفندان میریزند و یا خاشاک و گیاهان خشکیدهای که بهصورت درهمریخته بر روی سیلاب قرار میگیرند تشبیه کرده[۱۱]. لشکریان پیلسوار ابرهه را به کاه جویدهشده به تصویر کشیده است[۱۲].
نویسنده در خاتمه میگوید: ما در قرآن با الفاظی عادی و تعابیری معمولی مواجه نیستیم، بلکه قرآن با کلمات خود صحنهها و تصاویر زندهای خلق نموده است که سرشار از حرکت و پویایی است و میتوان تپش نبض زندگی را از لابهلای کلماتش احساس نمود... کسانی میتوانند از مناظر دلربا یا صحنههای مهیب قرآن بهره جویند و از آن تأثیر پذیرند که دل و جان خویش را در چشمهسار زلال ایمان شستشو داده باشند و دلداده این کلمات آسمانی باشند... اما آنان که به تعبیر لطیف قرآن، بر دلهایشان قفل زده شده، از درک لطایف و زیباییهای آن و شنیدن پیام روحبخشش محرومند[۱۳].
وضعیت کتاب
فهرست محتویات در ابتدا و نمایه آیات، اعلام و کتابنامه در انتهای کتاب آمده است.
پاورقیها به ذکر منابع مطالب کتاب و ترجمه آیات متن اختصاص یافته است.
روش نویسنده در استناددهی چنین است: نام نویسنده، نام کتاب، انتشارات، محل نشر، سال نشر، شماره جلد و صفحه. درصورتیکه این منبع در صفحات دیگر به آن استناد شده باشد فقط به نام نویسنده، نام کتاب و شماره جلد و صفحه اشاره میکند.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.