الميسر في علوم القرآن
المیسر فی علوم القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | غفار، عبدالرسول (نویسنده) |
ناشر | دار و مکتبة الرسول الاکرم(ص) |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1415 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | قرآن - تحریف
قرآن - علوم قرآنی قرآن - وحی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 69/5 /غ7م9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الميسر في علوم القرآن تألیف دكتر عبدالرسول الغفار، پيرامون برخى از موضوعات مهم علوم قرآن نوشته شده است. مؤلف كه از قرآنپژوهان معاصر مىباشد كتاب را (بنابر آنچه كه در مقدمه كتاب ذكر مىكند) بنا بر درخواست برخى از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامى كه علاقهمند به مباحث علوم قرآنى مىباشند نوشته است.
گزارش محتوا
وى مطالب را در نه فصل ارائه كرده كه خلاصه مباحث مطرح شده در آنها به قرار زير است:
در فصل اول اسامى قرآن بررسى شده است.در ابتداى اين فصل به اين نكته اشاره مىكند كه برخى از نويسندگان علوم قرآن توهم كردهاند كه قرآن داراى 55 اسم مىباشد و اين به علت آن است كه بين اسامى و اوصاف قرآن خلط كردهاند
در ادامه پنج اسم از اسامى قرآن به نامهاى:قرآن، فرقان ذكر، كتاب و تنزيل مورد بررسى قرار گرفته است در پايان نيز مباحثى همچون: تدبّر در قرآن، شفاعت قرآن اهتمام مسلمانان صدر اسلام در عمل كردن به قرآن و حفظ آن، توضيح داده شده است.
فصل دوم:در اين فصل به تعريف علوم قرآن پرداخته آنرا از نظر لغت و اصطلاح معنا مىكند و اشاره دارد به اينكه
در صدر اسلام علوم قرآن به اين معنا و اصطلاح معروف نبوده و لذا تأليفاتى كه وجود داشته به صورت مباحث پراكنده بوده است.
آنگاه برخى از اين تأليفات را نام مىبرد. در ادامه:اين نكته را توضيح مىدهد كه چه كسى نخستين بار به علوم قرآن اشاره نموده است كه در اين رابطه بيان مىكند كه اولین شخص در قرن چهارم هجرى به نام محمد بن جعفر نعمانى يكى از شاگردان مرحوم شيخ كلينى بوده است.در پايان اين فصل برخى از تأليفات دربارۀ علوم قرآن را نام مىبرد
فصل سوم:اين فصل مربوط است به «تفسير» که در آن ابتدا واژۀ تفسير از نظر لغت و اصطلاح تعريف شده آنگاه مفسران اولیه
از نظر شيعه را معرفى مىكند(كسانى كه از شیعیان حضرت على(ع) و از صحابه بودهاند) مانند:سعيد بن جبير، عبداللّه بن عباس، جابر بن عبداللّه انصارى، ابىّ بن كعب، ابوصالح تابعى، طاووس بن كيسان و...
آنگاه مفسران اهل سنت را نام برده آنها را معرفى مىكنددر پايان فصل موضوعاتى همچون، مدارس تفسير، تفاوت بين تفسير و تاويل، آيا علم تاويل اختصاص به خدا دارد؟، تفسير به مأثور و معرفى برخى از تفاسير مأثور، وجود دارد
فصل چهارم:اين فصل كه از مهمترين مباحث كتاب مىباشد دربارۀ وحى سخن مىگويد وى در ابتدا معانى وحى را ذكر نموده آنگاه تلقى وحى را با استفاده از روايتى از حضرت على(ع) توضيح داده سپس نزول وحى و مدت آن را با استفاده از آيات قرآن تشريح نموده است در قسمتى ديگر از اين فصل به كاتبان وحى اشاره نموده و اين موضوع را بررسى نموده كه برخى كه معاويه را به عنوان كاتب وحى محسوب نمودهاند، دچار اشتباه شدهاند چونكه معاوية كاتب وحى نبوده بلكه كاتب صدقات و برخى ديگر از امور بوده است در پايان فصل مسالۀ انقطاع وحى را بررسى كرده است
فصل پنجم:اين فصل اختصاص دارد به سورههاى مكى و مدنى كه پس از تعريف هر كدام از آنها و بيان ویژگیهاى آنها، ترتيب
سورههاى مكى و مدنى را طبق جدولى ارائه نموده است در ادامه، مسالۀ توقيفى و اجتهادى بودن ترتيب سورهها رابحث نموده و با ذكر ادلهايى بيان مىكند كه اين مسأله اجتهادى است نه توقيفى، ضمن آنكه سه ديدگاه را بيان كرده است
فصل ششم:در اين فصل جمع قرآن مورد بحث قرار گرفته وى در ابتدا با ذكر روايتى (از مستدرك حاكم) که در آن براى
جمع قرآن سه مرتبه:زمان پيامبر(ص)، زمان ابىبكر و زمان عثمان ذكر شده است، به بررسى اين سه مرتبه پرداخته در ابتدا
كسانى كه در زمان پيامبر(ص)قرآن را جمعآورى نموده معرفى مىكند سپس جمع قرآن در زمان ابوبكر و عثمان را بررسى مىنمايد.
فصل هفتم مربوط است به اسباب نزول كه در آن پس از تعريف اسباب نزول، فوائد آن را بيان مىكند آنگاه برخى از آيات كه داراى سبب نزول مىباشند را همراه با سبب نزول
آنها توضيح مىدهد در ادامه سورهها و آياتى كه مكررا نازل شده است را متذكر مىشود
فصل هشتم:اين فصل اختصاص به نسخ دارد كه ابتدا معناى لغوى و اصطلاحى نسخ را ذكر نموده، آنگاه مسالۀ جواز نسخ
را همراه با ادلۀ وقوع آن بيان كرده است.در ادامه نسخدر شرايع ديگر مثل يهود و نصارى بررسى شده است.
در قسمتى ديگر از اين فصل حكمت وقوع نسخ و تفاوت آن و بداء توضيح داده شده و سپس اقسام نسخ و شروط آن را بيان كرده است.
فصل نهم:در اين فصل مسالۀ تحريف قرآن بحث شده است وى در ابتدا واژۀ تحريف را از نظر لغت و اصطلاح معنا كرده،
آنگاه وجوه تحريف را كه در زياده و يا نقيصه باشد توضيح مىدهد و براى هر كدام چند قسم ذكر مىكند(نقص كلمه و يا بيشتر و زياده در كلمه و يا بيشتر) و هر كدام از اقسام را با ذكر مثالهایى بررسى مىكند در پايان فصل نظرات علماء شيعه را دربارۀ عدم تحريف قرآن آورده است.
ويژگىها
- در اين كتاب سعى شده است ديدگاه شيعه و علماء آن دربارۀ اهم مسائل علوم قرآن بيان شود
- در اكثر موارد جهت توضيح مطالب در كنار آيات از روايات ائمه معصومين نيز استفاده شده است
- گرچه متن كتاب عربى است، ولى مطالب به صورت ساده بيان شده به گونهایى كه عبارات آن قابل فهم مىباشد.
- مطالب كتاب به صورتى جالب دستهبندى و فصلبندى شده است مانند آنچه كه در فصل هشتم در خصوص نسخ انجام داده است
- در برخى از موارد در پايان بحث کتابهایى كه دربارۀ آن موضوع تألیف شده است را معرفى مىكند مانند آنچه كه در صفحۀ 158 دربارۀ تأليفات مربوط به اختلاف مصاحف آورده است
- با توجه به ویژگیهاى ياد شده كتاب مىتواند منبع خوبى براى تدريس در مراكز آموزشى باشد.
اشكالات
1-مطالب كتاب سير منطقى ندارد و ترتيب لازم رعايت نشده، مثلاًفصل سوم كه در مورد تفسير بحث مىكند بايد در فصل آخر بيايد،
نسخه شناسى
كتاب يك جلد، متن آن عربى و داراى 272 صفحه مىباشد كه
- داراى مقدمهايى از مؤلف
- داراى فهرست مطالب