مدخل إلی علم التفسير (دروس منهجية)

    از ویکی‌نور
    مدخل إلی علم التفسير (دروس منهجية)
    مدخل إلی علم التفسير (دروس منهجية)
    پدیدآورانابوخمسين، هاشم عبدالنبي (نویسنده) رهيف، احمدعبدالحسين (محقق)
    ناشرباقيات
    مکان نشرايران - قم
    چاپ1
    شابک978-600-213-192-8
    موضوعتفسير
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ‏مدخل إلی علم التفسير (دروس منهجية) نوشته‌هاشم ابوخمسین و تحقیق احمد عبدالحسین رهیف، کتابی است در موضوع علم تفسیر قرآن کریم که در طی بیست درس به اهم موضوعات مطروحه در این علم پرداخته شده است. این کتاب به زبان عربی در زمان معاصر و در یک جلد به نگارش درآمده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر یک مقدمه و بیست درس است. در پایان هر کدام از دروس خلاصه و سؤالاتی از آن درس مطرح شده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف در مقدمه کتاب پیرامون اهمیت مباحث تفسیری مطالبی را مطرح می‌کند. او می‌گوید تفسیر از مهم‌ترین علوم دینی است که فراگیری آن بر مسلمانان ضرورت دارد و فراگیری آن بر دانشجویان علوم اسلامی دوچندان است و به‌یقین این فراگیری باید در چارچوب قواعد و قوانین این علم باشد لذا مطالب مطرح شده در این کتاب بر این مبناست. لازم به ذکر است که محتوای این کتاب در حد استفاده دانشجویان علوم دینی و طلاب در مراحل اولیه تحصیل است[۱].

    درس اول از کتاب در مورد تعریف و ماهیت علم تفسیر است، تفسیر در لغت به معنای بیان و توضیح یک شیء است و در تعریف اصطلاحی اختلاف نظر در تعاریف موجود بین علمای این علم وجود دارد که نویسنده به مطرح کردن اقوال مختلف در این باب می‌پردازد سپس به هر یک از این تعاریف را مورد نقد و تحلیل قرار می‌دهد؛ و تعریف مختار خویش را چنین ارائه می‌دهد: تفسیر عبارت است از بیان معنای استعمالی آیات قرآن کریم و اظهار مراد جدی خداوند متعال از آیات.[۲].

    در ادامه فرق بین تفسیر و تأویل را این‌گونه بیان می‌کند که تفسیر درواقع کشف پیچیدگی‌ها و غوامض ظواهر آیات قرآن کریم به کمک شرح الفاظ و جستجوی در معانی وضعی لغات و استنتاج مفاهیم و معانی آن‌هاست، اما تأویل تطبیق صحیح مفاهیم و معانی آیات در دنیای خارج است و به‌عبارتی‌دیگر تعیین مصادیق خارجی برای معانی است[۳].

    درس دوم این نوشتار پیرامون ضرورت و احتیاج به علم تفسیر است که مؤلف در دو بخش به این ضرورت اشاره می‌کند: بخش اول ضعف مخاطبین و فاصله زمانی و مکانی بین نزول آیات و مخاطبین قرآن، دلیل ضرورت وجود علم تفسیر است.

    بخش دوم عوامل قرآنی که مستلزم وجود علم تفسیر است را توضیح داده است. مضامین عالیه و باطنی قران کریم، مفردات غریبه موجود در قرآن کریم، مفاهیم متشابه در قرآن کریم،‌ احکام عامه و مجمله در قرآن کریم و... از جمله مطالب این بخش است[۴].

    درس سوم در مورد شروط مفسر است. ابتدا مفسر را تعریف می‌کند به اینکه مفسر شخصی است که در جهت استنباط معانی آیات قرآن کریم تلاش می‌کند و مقصود و مراد خداوند از آن آیات استخراج می‌کند برای مفسر مصادر، قرائن و شواهد معتبرِ و اسلوب صحیح برای بهره بردن از آن‌ها لازم و ضروری است و نیز باید مفسر، معلومات زیادی در علوم مختلف را دارا باشد تا گرفتار تفسیر به رأی و مغالطه نشود؛ از جمله آن علوم تسلط بر علم لغة، صرف، نحو، معانی و بیان، قرائات، اصول دین،‌ اصول فقه، ناسخ و منسوخ، فقه،‌حدیث و... است[۵].

    درس چهارم از کتاب در موضوع فواید تفسیر قرآن کریم است که مؤلف آن‌ها را برمی‌شمارد:

    1. شناخت مراد جدی از آیات قران کریم به‌وسیله تعریف یا تشخیص.
    2. توضیح آیات.
    3. تخصیص عموم آیات به‌وسیله روایات.
    4. بیان آیات ناسخِ و منسوخِ در احادیث.
    5. توضیح شأن نزول آیات قرآن کریم.
    6. رفع اختلاف ظاهری بین آیات قران کریم.
    7. ارجاع متشابهات به محکمات[۶].

    موضوع درس پنجم و ششم تاریخ تفسیر است، در ابتدا مؤلف به مراحل تاریخی تطور تفسیر قرآن کریم اشاره می‌کند:

    1. تفسیر قرآن در عصر رسالت و نزول قرآن که مسلمانان در آن عصر برای درک مفاهیم و احکام قرآنی به پیامبر اکرم(ص) مراجعه می‌نمودند تفسیر قرآن را مستقیم از شخص ایشان مطالبه می‌کردند.
    2. تفسیر به‌وسیله شخص خاصی که پیامبر اکرم(ص) ایشان را تربیت مستقیم و مخصوص کرده بود که آن شخص حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) بود. پس‌ازآن تفسیر قرآن توسط اهل‌بیت مکرم اسلام(ع) و سایر صحابه و تابعین صورت می‌گرفت که طی قرون متوالی دارای تاکنون به طول انجامیده و در هر قرن و عصری تفسیر و روش آن از ویژگی‌ها و خصوصیات خاص به خود برخوردار بوده که نویسنده یک‌به‌یک به‌تفصیل به ذکر ادوار مختلف و ویژگی‌های آن اشاره می‌کند[۷].

    تفسیر علی بن ابراهیم قمی که تفسیر روایی محض است و تفسیر جامع البیان ابن جریر طبری دو تفسیری از شیعه و سنی هستند که در قرن چهارم هجری نوشته شده‌اند[۸].

    نویسنده در ادامه تفاسیر متعددی از شیعه و اهل سنت در هر قرن بر می‌شمرد[۹].

    درس هفتم پیرامون مکاتب مختلف تفسیری است که مؤلف محترم بر این باور است که مکاتب تفسیری منحصر در سه مکتب است:

    1. مکتب تفسیری ابن عباس در مکه مکرمه که مشهورترین شاگردان آن سعید بن جبیر و مجاهد است.
    2. مکتب ابی بن کعب در مدینه است و معروف‌ترین شاگردان آن ابوالعالیه، محمد بن کعب القرظی و زید بن اسلم است.
    3. مکتب ابن مسعود در عراق که مهم‌ترین شاگردان این مکتب، اقلمة بن قیس، مسروق بن اجدع و حسن بصری است.

    و ایشان در این درس می‌گوید: مکاتب تفسیری به‌حسب اعتقادی و کلامی بر سه قسم است:

    1. مکتب تفسیری معتزلی که از اهم کتب تفسیری این مکتب، تفسیر مشابهة القرآن نوشته قاضی عبدالجبار، تفسیر کشاف نوشته محمود بن عمر زمخشری و أنوار التنزيل و أسرار التأويل نوشته بیضاوی می‌توان نام برد.
    2. مکتب تفسیری اشعری که از اهم کتب تفسیری این مکتب، تفسیر تأویلات القرآن نوشته ابومنصور محمود ماتریدی، مدارک التنزيل نوشته نسفی و بيان المعاني نوشته آل غاری، می‌توان نام برد.
    3. مکتب تفسیری شیعی که از اهم کتب تفسیری این مکتب، تفسیر غرر الفوائد و درر القلائد نوشته سید مرتضی، تفسیر التبيان نوشته شیخ طوسی، تفسیر مجمع‌البیان نوشته مرحوم طبرسی و تفسیر الميزان في تفسير القرآن نوشته علامه سید محمدحسین طباطبایی می‌توان نام برد‌[۱۰].

    درس هشتم از کتاب پیرامون تفسیر به رأی است؛ تفسیر به رأی به معنای تفسیر قرآن کریم است بدون ملاحظه و مراعات قرائن عقلیه و نقلیه و تحمیل کردن رأی شخصی بر قرآن کریم است. مؤلف در ادامه بحث در طی استدلالاتی از قرآن و حدیث بر حرمت این روش انحرافی تأکید می‌کند همانند حدیث شریفه از امام صادق(ع) که می‌فرماید: «من فسر برایه آیة من کتاب الله فقد کفر»؛ هر کس آیه‌ای از قرآن کریم را تفسیر به رأی کند به تحقیق کافر شده است‌[۱۱].

    موضوع درس نهم در مورد مصادر تفسیری است، مقصود از مصادر تفسیری مستندات و معلوماتی است که به‌وسیله آن‌ها مقاصد و معانی آیات قرآن کریم کشف می‌شود و مفسر کمک می‌گیرد به‌وسیله آن‌ها در فهم قرآن کریم که از آن‌ها به مآخذ، قرائن و ادوات فهم قرآن کریم تعبیر شده است؛ مشهور علما مصادر قرآنی را قرآن کریم، روایات معصومین، مصادر لغوی، مصادر تاریخی، عقلی و نتایج قطعی در علم تجربی، به شمار آورده‌اند‌[۱۲].

    درس دهم در موضوع اصول تفسیر است، اصول تفسیر اصطلاحی است که درباره علوم قرآنی بکار گرفته می‌شود. این اصول مسلم در علوم قرآنی بدین ترتیب است:

    1. قرآن وحی و کلام خداوند متعال است.
    2. قرآن غیرقابل تحریف است.
    3. قرآن کتابی سراسر حکمت است.
    4. نظم کلمات و آیات قرآن کریم نظمی الهی و منسجم است.
    5. ظاهر قرآن حجت است.
    6. ...‌[۱۳].

    نگارنده در ادامه درس‌ها به موضوعات ذیل به‌تفصیل می‌پردازد: روش‌های تفسیری، استدلالات تفسیری، اسلوب‌های تفسیری،‌ قدم نهادن در تفسیر، آفات تفسیر، اهم تفاسیر در مکتب اهل‌بیت، شناخت مهم‌ترین تفاسیر در مکتب اهل سنت، نمونه‌هایی از تفسیر در مکتب اهل‌بیت و نمونه‌هایی از تفسیر در مکتب اهل سنت.

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب فهرست کتاب ذکرشده است.

    در پاورقی‌ها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکرشده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص 7-10
    2. ر.ک: متن کتاب، ص11-15
    3. ر.ک: همان، ص 15-16
    4. ر.ک: همان، ص 17-25
    5. ر.ک: همان، ص 25-29
    6. ر.ک: همان، ص 31-35
    7. ر.ک: همان، ص37-44
    8. ر.ک: همان، ص46
    9. ر.ک: همان، ص46-52
    10. ر.ک: همان، ص 53-64
    11. ر.ک: همان، ص65-72
    12. ر.ک: همان، ص 73-82
    13. ر.ک: همان، ص 83-90

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها