التيسير في مفاتيح التفسير

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    التيسير في مفاتيح التفسير‏
    التيسير في مفاتيح التفسير
    پدیدآورانانحاس، عبدالقدوس (نويسنده)
    ناشردار المناهل
    مکان نشر- - سحب
    سال نشرمجلد1: 2010م,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    التيسير في مفاتيح التفسير، اثر دکتر عبدالقدوس انحاس کتابی است به زبان عربی با موضوع علوم قرآنی. در این کتاب، به شیوه علمی تمثلات مختلف نص قرآنی بررسی می‌شود. نویسنده بر مبنای دو عنصر بیانی و نقلی به شرح محتوای مطالب آن می‌پردازد.

    ساختار

    کتاب دارای تمهید و محتوای مطالب در چهار بخش اصلی و خاتمه است. نویسنده منابع کتاب را در دو قسمت مجزا تحت عنوان لائحة المراجع و المصادر و المراجع العلمیه، ذکر کرده است. در لائحة المراجع از قرآن کریم، صحاح بخاری، مسلم، ابو داود، نسائی، ترمذی، ابن ماجه، ابن حبان، مسندهای احمد و مالک، مستدرک حاکم، شعب الایمان بیهقی، جمع الجوامع سیوطی و کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال علامه علی هندی نام برده شده و در المراجع العلمیه از کتاب‌هایی چون: سیره ابن اسحاق، نشوار المحاضرة تنوخی، مجموع الفتاوای ابن تیمیه، احکام القرآن جصاص، النشر فی القراءات العشر ابن جزری و... یاد شده است.[۱]

    گزارش محتوا

    این اثر به لحاظ روشی و محتوایی دارای مطالب تازه‌ای نسبت به کتاب‌های دیگری است که تاکنون در این زمینه و با این موضوع چاپ شده است. نویسنده معتقد است که هر عصر و دورانی شیوه و مسلک خاصی در عرضه درس دینی و شرعی خواهد داشت؛ ازاین‌رو خصوصیت این کتاب در بیان درس شرعی به شیوه‌ای اجرائی مطابق با اهداف و مقاصد پیشینیان است و منظور از این شیوه، به دست آوردن درس علمی آنان در مراحل اولیه به‌صورت محدود و تجدیدنظر شده است. در این کتاب، به شیوه علمی تمثلات مختلف نص قرآنی بررسی می‌شود.[۲]

    شیوه بحث در این اثر به دو عنصر نظری و تطبیقی قوام دارد؛ از لحاظ نظری: مطلب کتاب شناخت علم و قاعده و حد و تعریف آن در زبان عربی و معاجم فصیحان و بلیغان و تطبیق و مقارنت آن با بیان قرآنی است. این امر از استقصای ابعاد بیانی آیات و تتبیع دلالات لفظ در زبان عربی و مقتضای نزول آیه، صورت می‌پذیرد. از لحاظ تطبیقی هم مطلب کتاب تتبع کلید بیانی از خلال آموزش نص قرآنی به شیوه مباشر است به‌صورتی که برای آموزنده، اصول و کلیدهای این علم را از موارد اصلی آن بیاموزد.[۳]

    او می‌نویسد: قصد ما در این کتاب، تخریج حفظ یا دایرة‌المعارف‌های بشری (عقل محور و شیوه محور) نیست بلکه هدفمان ساختن نسلی قرآنی است که بر کلیدهای لغوی و شرعی فهم نصوص وحی توانایی داشته باشد. نسلی توانا بر دستیابی به تجارت واقعی و حرکت‌های اجتماعی بر اساس آنچه از کلیدها و قواعد و روش‌های شرعی به دست آورده است.[۴]

    مباحث این کتاب از یک مقدمه نظری و دو عنصر اساسی تکوین یافته است؛

    الف. عنصر بیانی: که همان بخش لغوی کتاب است که بر مبنای بحث‌های لغوی و زبان شناسه‌گانه در بحث در نص قرآنی می‌کوشد. از این طریق دستیابی به مطالب شیوه قرآنی در گفتمان با مکلفین آشکار می‌شود و طبیعت بیانی این شیوه روشن می‌گردد؛ زیرا فراگیری متن قرآنی و دستیابی به کلیدهای تدبر مقتضی ضرورت توقف در ترکیبات بیانی قرآن و استنباط عناصر و کلیدهای آن به‌صورت تجزیه‌ای و تفکیکی و پس‌ازآن انتقال به بازگردان ترکیب آن بر اساس قواعد بیانی زبان عربی است. بدین منظور نویسنده محورهای این عنصر بیانی را در موارد ذیل شناسایی کرده است؛ لفظ مشترک، حقیقت و مجاز، حذف، قسم، تقدیم و تأخیر، احتراس، تشبیه، خاص و عام، تکرار، مطلق و مقید، مثل، امر و نهی، و منطوق و مفهوم.[۵]

    ب. عنصر نقلی که فصول آن در کلیدهای شرعی‌ای که معمولاً مفسر در عادت بیان آیات قرآن بر آن التزام دارد، تعریف می‌شود. این عنصر به سه عنصر دیگر تقسیم می‌شود؛

    1. وحدت تاریخ قرآن؛ که تحت مباحث بیان حقیقت وحی، تنزلات قرآن، تعریف قرآن و بیان اسماء آن، کتابت قرآن و جمع و تدوینش، رسم عثمانی، احرف سبعه، اولین و آخرین چیزی که نازل شد، تنجیم قرآن، و ترتیب آیات و سوره‌ها به آن پرداخته می‌شود.
    2. وحدت علم مناسبت. مباحث این بخش تحت عناوین علم المناسبة در قرآن، تدرج احکام شرعی در نزول قرآن، و مکی و مدنی بررسی می‌شود.
    3. وحدت اسباب نزول و ناسخ و منسوخ که در بحث از عناوین شناخت اسباب نزول، اسباب در قرآن، شناخت ناسخ منسوخ، آرای علما و تطبیقات عملی، و اعجاز قرآنی، روشن می‌شود.[۶]

    آموختن دو عنصر اصلی فوق و مباحث ذیل آن، در دستیابی به تدبر و تفسیر قرآن اهمیت اساسی دارد و بر آموزنده و آموزگار است که همواره این مباحث را در نظر داشته باشند.

    در بخشی از مطالب کتاب (در عنوان اسلوب الحذف) می‌خوانیم: حذف در لغت به معنی اسقاط است و در هنگامی که بخشی از شعر از آن بیفتد می‌گویند حذفت الشعر. همچنین حذف در اصطلاح عبارت است از اسقاط جزئی از کلام یا تمام آن به خاطر وجود سبب یا قرینه‌ای که بر آن دلالت می‌کند. این روش یکی از شیوه‌های مجاز است. مثال برای این مورد قول خداوند متعال در: «وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ» ﴿یوسف: ٨٢﴾ و همچنین «مَتَاعٌ قَلِيلٌ» ﴿النحل: ١١٧﴾ و همچنین قول خداوند متعال از زبان یعقوب علی نبینا و آله و علیه‌السلام «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ» ﴿یوسف: ٨٣﴾ است. شیوه حذف در این آیه واضح است و تقدیم محذوف مطلوب، به خاطر فهم آن توسط مخاطب بوده است. حذف تحقق از الفاظ است، به خاطر تعبیر به‌صورتی بهتر و نیکوتر از معانی مضاف به معنی اول؛ مانند قول شاعر:

    یشکو الی جملی طول السری صبر جمیل فکلانا مبتلی

    امام جرجانی می‌گوید: «ما من اسم حذف فی الحالة التی ینبغی أن یحذف فیها، الا و حذفه احسن من ذکره»؛ هیچ اسمی در حالتی که حذف آن جایز باشد نیست، مگر اینکه حذفش از ذکرش بهتر است.

    معمولاً حذف، اضافات و دلالاتی را در پی دارد که اشاره به آن موارد به‌جز توسل به حذف امکان‌پذیر نیست. ابن قیم درباره قول خدای متعال «هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٤﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ» ﴿٢٥﴾ در سوره ذاریات می‌گوید: مبتدا از قول خداوند متعال در قوم منکرون حذف شده است، هنگامی که ابراهیم آنان را نشناخت از مواجهه با آنان با لفظی که مهمان را ناراحت کند پرهیز کرد و به‌صورت مؤدبانه با آنان صحبت کرد؛ زیرا اگر می‌گفت انتم قوم منکرون، شاید ناراحتشان می‌کرد. حذف مبتدا در اینجا، ز موارد لطف و نیکویی سخن است.[۷]

    وضعیت کتاب

    فهرست‌های منابع و مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.

    ارجاعات (که اکثراً مربوط به آیات قرآنی می‌شود) در پاورقی آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: منابع کتاب، ص427-431
    2. ر.ک: تمهید کتاب، ص14
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص15
    5. ر.ک: همان، ص15-16
    6. ر.ک: همان، ص16-17
    7. ر.ک: متن کتاب، ص86-87

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها