معجم أعلام النساء: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'المعجم (ابهام زدایی)' به 'المعجم (ابهامزدایی)') |
(-) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|المعجم (ابهامزدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|المعجم (ابهامزدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر| نساء (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر| نساء (ابهام زدایی)}} | ||
'''معجم أعلام النساء'''، اثر [[فواز عاملی، زینب بنت علی|زينب بنت على بن حسين فوّاز عاملى]] (جبل عامل، 1276-1332ق، قاهره) است كه در آن، شرح حال زنان مشهور و دانشمند از مليتها و مذاهب گوناگون را بيان كرده است. | '''معجم أعلام النساء'''، اثر [[فواز عاملی، زینب بنت علی|زينب بنت على بن حسين فوّاز عاملى]] (جبل عامل، 1276-1332ق، قاهره) است كه در آن، شرح حال زنان مشهور و دانشمند از مليتها و مذاهب گوناگون را بيان كرده است. |
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰
معجم أعلام النساء | |
---|---|
پدیدآوران | فواز عاملی، زینب بنت علی (نویسنده) خراط، منی محمد زیاد (محقق) |
عنوانهای دیگر | الدّرِّ المنثور في طبقات ربّات الخدور |
ناشر | مؤسسة الريان |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1421 ق یا 2000 م |
چاپ | 1 |
موضوع | زنان - سرگذشتنامه زنان مسلمان - سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | CT 3202 /ف9م6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معجم أعلام النساء، اثر زينب بنت على بن حسين فوّاز عاملى (جبل عامل، 1276-1332ق، قاهره) است كه در آن، شرح حال زنان مشهور و دانشمند از مليتها و مذاهب گوناگون را بيان كرده است. مُنى محمد زياد خراط، اين اثر را تحقيق و تصحيح كرده است. نام ديگر كتاب حاضر عبارت است از: «الدر المنثور في طبقات ربّات الخدور». نویسنده نگارش اثر حاضر را در سال 1309ق، آغاز كرده، ولى تاريخ پايانش يافت نشد.
ساختار
اين كتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلى شامل زندگىنامه تعداد 454 نفر از بانوان دانشمند و مشهور جهان بر اساس حروف الفبا، تشكيل شده است.
پارهاى از منابعى كه مؤلف به آنها استناد نموده، عبارتند از: «الكامل»، ابن اثير؛ «الكامل، مبرد؛ «وفيات الأعيان»، ابن خلّكان؛ «نفح الطيب»، احمد مقرى؛ «تاريخ أخبار الأول في من تصرّف في مصر من الدول»، اسحاقى؛ «كتاب العبر»، ابن خلدون و «الأغاني»، ابوالفرج اصفهانى.
محقق اين اثر در مقدمهاش كه در رياض، در آغاز ربيعالأول 1418ق، نوشته، چنين يادآور شده است: «... هنگامى كه خداوند مرا بر كتاب «الدر المنثور في طبقات ربّات الخدور»، نوشته اديب فاضل زينب بنت على آل فواز(ره) آگاه كرد، از كثرت مطالب سودمند و روش جالب آن، شگفتزده شدم. خانم نویسنده - كه خداى رحمتش كناد - در اين كتاب تعداد 454 شرح حال براى زنان فاضل قرون گوناگون فراهم آورده، از عصر جاهلى و صدر اسلام تا زمان خودش، مانند زندگىنامه «فطنت بنت احمد پاشا» و «مريم مكاریوس» و... نویسنده مطالب زندگىنامهها را محدود به مقدار خاصى نكرده؛ به همين جهت، برخى از آنها بسيار كوتاه و برخى بسيار بلند است. از آنجا كه اين كتاب در مصر، در سال 1312ق، چاپى قديمى شده بود بدون حاشيه، شمارهگذارى و... پس از خداى تعالى خير طلبيدم و عزمم را جزم كرده و به تحقيق و تصحيحش پرداختم و... در حاشيه، منابع هر زندگىنامه را مشخص كردم و اشتباهات چاپى را برطرف ساختم..[۱]
گزارش محتوا
درباره روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مقدمهاش كه تاريخ و مكان نگارشش را مشخص نكرده، تأكيد كرده است: «... چون علم تاريخ بهترين علم است و برترين گفته و مردان اين علم فراوانند و... ولى در بين اينان كسى را نديدم كه بهطور مستقل در زبان عربى به نصف جهان انسانى بپردازد و بانوان فاضل را بشناساند باآنكه در بين زنان، نويسندگان و بزرگانى پيدا شدهاند كه با دانشمندان سترگ و شاعران والا، برابرى مىكنند و... پس غيرتم به جوش آمد و تصميم به تأليف كتابى گرفتم كه فضيلتهاى آنان را آشكار سازد و زندگىنامههاى پراكنده آنان را جمع كند... از تواريخ عمومى و نشريات علمى استفاده كردم و آن را بر طبق حروف الفبا منظمش كردم و آن را «الدر المنثور في طبقات ربات الخدور» ناميدم. همچنين در اختصار كوشيدم و سلسله سندها را حذف كردم و... در 4 ربيعالأوّل سال 1309ق، مطابق 7 اكتبر سال 1891م، شروع به نگارشش كردم و آن را از عدهاى از كتابهاى تاريخى و ادبى گرد آوردم و..[۲]
- آمنه فرزند وهب بن عبدمناف بن زهره، مادر پيامبر(ص): قرمانى گفته است: خداى متعال چنان جمال و كمالى به او داده بود كه به سبب آن، در بين قوم خودش بهعنوان حكيمه خوانده مىشد و فصاحت، حكمت و بلاغتى والا داشت كه بر او هيچكسى از زنان عرب سبقت نگرفته بود. شش سال بعد از ولادت پيامبر(ص) درگذشت و در ابواء دفن شد... آمنه بعد از آنكه اين كلام را گفت: «كل حيّ ميت و كل جديد بال و كل كبير يفنى و أنا ميتة و ذكري باق»؛ يعنى: «هر زندهاى مىميرد و هر نوى كهنه مىشود و هر بزرگى فانى مىشود و من ميرا هستم و يادم باقى»، جان به جانآفرين تسليم كرد[۳]
- نویسنده، شرح حال زليخا و داستان او و حضرت يوسف(ع) را بهصورت مفصل آورده است[۴]
- مارى آنتوانت، دختر دوق توسكا، از ماريا تريزيا، در سال 1755م، زاده شد و در 16 سالگى در سال 1774م، با ولىعهد فرانسه ازدواج كرد و اين زمان، سرآغاز سختىهاى فرانسه بود؛ پس مردم فرانسه از اين زن بدشان آمد و او را متهم به دسيسههاى گوناگون كردند كه نتوانستند حتى يكى از آن را نيز ثابت كنند. اشتباه بزرگ او عبارت بود از اينكه فخرفروشى و مهمانى و سوردادن را دوست مىداشت و بيچارگى و مصيبتهاى مردم را درك نمىكرد. گويند: او ديد كه نيازمندان از درد گرسنگى به خود مىپيچند پس گفت: من بهخاطر فقر اينان غمگين مىشوم! حالا كه نان ندارند كه بخورند، كيك بخورند..[۵]گفتنى است كه در متن مذكور، تاريخ ازدواج با مقدار عمر «مارى آنتوانت» ناسازگار است و بايد يكى اشتباه باشد: يا تاريخ و يا مقدار عمر و شايد تاريخ تولد. تاريخ صحيح (مطابق با شانزده سالگى شخص متولد در 1755م) مساوى است با 1771م.
- هاجر همسر ابراهيم خليل(ع)، كنيزى مصرى بود و شكل و شمايل زيبايى داشت كه او را فرعون پادشاه مصر به ساره همسر ابراهيم(ع) هديه كرد در زمانى كه ساره در نزد فرعون بود و بعد ساره او را به ابراهيم(ع) هديه كرد و به او گفت من او را زنى نيكو و نورانى مىبينم؛ او را بگير شايد خداى تعالى از او به تو فرزندى عنايت كند. پس ابراهيم(ع) با او ازدواج كرد و خداى متعال از او به آن حضرت، اسماعيل(ع) را روزى داد و حضرت ابراهيم آن دو را به مكه برد... و هاجر قبل از سيد و سرورش ساره از دنيا رفت و..[۶]
وضعيت كتاب
مصحح براى كتاب حاضر، در پايان كتاب فقط فهرست تفصيلى مطالب را فراهم كرده و متأسفانه فهارس فنى و حتى فهرست منابع را نيز آماده نكرده است. بانوى مصحح، زندگىنامه نویسنده كتاب حاضر را نيز بهصورت مختصر ذكر كرده است[۷]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.