طهارة النساء في أحكام الدماء
طهارة النساء في أحكام الدماء | |
---|---|
پدیدآوران | صفاتی، زهره (نويسنده) یزدی، محمد کاظم بن عبد العظیم (محقق و معلق) |
عنوانهای دیگر | عروة الوثقي. شرح. برگزيده شرح علي العروة الوثقی |
ناشر | آیات بینات |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1384ش , 1426ق, |
شابک | 964-95427-8-7 |
موضوع | طهارت
فقه جعفری - قرن 14 قاعدگي (فقه) یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم، 1247؟ - 1338؟ق. العروه الوثقي - نقد و تفسير |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 183/5 /ي4 ع40267 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
طهارة النساء في أحكام الدماء، شرح استدلالی بانوی مجتهده زهره صفاتی (معاصر) بر بخش دماء ثلاثه کتاب «العروة الوثقی» محمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی 1337ق) است. کتاب با مقدمه و تقریظ میرزا محمدحسن احمدی فقیه (متوفی 1389ش) به زبان عربی منتشر شده است.
مباحث کتاب در ضمن پنج فصل مطرح شده که به ترتیب عبارتند از: حیض، تجاوز خون از ده روز، احکام حائض، استحاضه و نفاس مطرح شده است. بخش الحاقی کوتاهی نیز پیرامون مسئله جنابت نساء ذکر شده است. هر یک از این فصول شمارهگذاری شده است.
شرح کتاب بدینترتیب است که عبارات صاحب عروه در بالای صفحه ذکر شده است. سپس در ذیل آن با ذکر شماره، عباراتی که نیاز به توضیح داشته شرح و تبیین شده است. در انتهای صفحات نیز برخی توضیحات یا مستندات مطالب ذکر شده است.
این اثر، تحلیل، استدلال و شرحی است پیرامون مسائل و احکام ویژه بانوان (حیض، نفاس، یائسگی و...) از کتاب طهارت، بخش دماء ثلاثه از «عروة الوثقی» از تألیفات آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی[۱].
واضح است که بحث از دماء ثلاثه از جهت احکام و موضوعاتش از مباحث مهم فقهی است؛ چراکه خون حیض و استحاضه و نفاس از موضوعات مستنبطه است که درک دقیق آن به اجتهاد نیاز دارد. موضوع مستنبط –مانند اینکه معنای صعید تراب خالص است یا مطلق سطح زمین [یعنی همان موضوع لغوی]- بهخودیخود، تقلیدبردار نیست؛ اما به جهت اینکه به دنبال این موضوع، حکم شرعی جواز تیمم و... قرار میگیرد، موردی برای تقلید خواهد بود[۲].
همچنین روشن است که استنباط احکام شرعی از کتاب و سنت جداً امر مهمی است. از جمله کسانی که در کشف و استنباط احکام شرعی از ادله استنباطیه تلاش کرد بانوی عالمه فاضله معروف به مجتهده زهره صفاتی است که مدت مدیدی از عمر شریفش را در تحصیل علوم دینی بهویژه فقه نزد برخی اساطین و نزد میرزا محمدحسن احمدی داشت... تا اینکه به مراتب بالا و درجات عالی نائل گردید[۳].
بانو صفاتی حقایق و احکام و ظرایف مطالب را از آیات و روایات استنباط کرده است. وی هیچ روایتی را پیرامون این مباحث ذکر نکرده مگر آنکه آن را از حیث سند و دلالت و درایت مورد بحث و تحلیل قرار داده است. سپس مباحثش را با سخنان بسیاری از فقهای عظام متقدم متأخر و معاصر مقایسه کرده است[۴].
نویسنده در مقدمه کتاب سبب پرداختن به احکام نساء را اینگونه تشریح میکند: از زمانی که توفیق کسب انوار علوم اهلبیت(ع) را یافتم، ذهنم به موضوعات متعلق به احکام نساء مشغول شد. این موضوعات در موارد مختلفی بود و البته ابتلای به احکام باب طهارت از موارد دیگر بیشتر بود و میتوان گفت که احکام دماء ثلاثه در باب طهارت بیشترین اشکال و پیچیدگی را داشت... بسیاری از زنان را مشاهده کردم که در ذهنشان سؤالات و ابهاماتی در محدوده فهم احکام متعلق به دماء ثلاثه جلوه میکرد؛ و گاه جواب به دلیل روشن نبودن موضوع سؤال به شکل احتیاط یا احتمالی مبهم مطرح میشد و در نتیجه در مقام عمل با برخی مشکلات مواجه میشدیم. گاه نیز زنان، جرئت طرح سؤالاتشان را از فقهای مرد به جهت حالت حیا یا خجالت نداشتند. از اینجا این بارقه الهی به ذهنم خطور کرد و تصمیم به نگارش فقه استدلالی در باب طهارت مختص به احکام دماء ثلاثه گرفتم... و به همین دلیل شروع به تدریس این احکام به شکل درس خارج فقه بر اساس مسائل کتاب «عروة الوثقی» گرفتم و تدوین این دروس تدوین و به شکل کتاب به اتمام رسید[۵].
وی سپس شیوه حل معضلات در استنباط احکام در دماء ثلاثه را اینگونه توضیح میدهد: «چهبسا در عملیات استنباط فقهی با پیچیدگی و معضلاتی از قبیل تعارض روایات و عدمکفایت دلالت روایت و اشکال سندی مواجه میشدیم. در این موارد اقدام به حل تعارض کرده و گاه از مؤیداتی از اصول لفظیه یا عملیه برای حل این مسئله استفاده میکردیم و چون مشکلات مسائل نساء غالباً ً به شناخت یا تشخیص موضوع تعلق میگیرد و ازآنجاکه تعیین موضوع به عهده عرف است و از سوی دیگر تفکیک موضوع از حکم و صدور حکم شرعی کار فقیه است، به همین جهت در موارد لازم، برای تشخیص موضوع علمی این مسائل، بحث را با زنان متخصص در این موضوع مطرح و نکات علمی دقیقی را برای تشخیص موضوع بهدست آوردیم. لازم به ذکر است که احکام باب طهارت نساء ازآنجاکه با عباداتی چون نماز و روزه و حج مرتبط است، در آن حکم به احتیاط میشود. مشخص است که حکم به احتیاط نیاز به دلیل خاص دارد و با نبود آن حکم مذکور مجاز نیست و چهبسا گاه در دایره احکام حرجی وارد میشود که شارع آن را نمیپذیرد. در این مجموعه سعی کردیم که موارد احتیاط فاقد دلیل را بیان و احکامی که مترتب بر آن است را از دایره حرج خارج کنیم»[۶].
سپس به مواردی اشاره میکند که ابتلای به آن بیشتر و حکمش ابهام دارد:
- بلوغ و مراتبش، بلوغ در عبادت و بلوغ نکاح و بلوغ در معاملات؛
- مرحله یائسگی و اینکه ممکن است که زن بعد از پنجاه سالگی خون ببیند و حیض ممکن است؛
- حکم خون قبل از ولادت؛
- در صورت جریان خون در رحم و عدم خروجش آیا حیض شمرده میشود یا نه؟
- بحث از کیفیت امکان خروج خون حیض از غیر محل اصلی؛
- تشخیص انواع خون حیض از استحاضه و خون جراحت و زخم و مانند آن و بیان معیار تشخیص آنها؛
- تفکیک روایات وارده در باب استحاضه و توضیح موارد استحاضه و بیان اینکه آنچه گفته میشود که زنان بعد از پنجاه سالگی تنها خون استحاضه مشاهده میکنند نه حیض، اساس و پایهای ندارد[۷].
شارح به شیوهای استدلالی و متین عبارات عروه را شرح کرده است؛ بهعنوانمثال وجوب غسل بر نفساء را از ضروریات دین دانسته که در روایات متعددی به آن تصریح شده است. وی در این رابطه به حدیث سماعه از امام صادق(ع) که غسل را بر نفساء واجب دانسته و خبر ابن عمار از آنحضرت که غسل در سفر را بر نفساء واجب ندانسته استناد کرده است. سپس روایت دوم را حمل بر حالت عذر کرده که تکلیف را تا زمان ارتفاع عذر به تأخیر میاندازد نه اینکه غسل بر نفساء در سفر واجب نباشد. سپس کلام شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه را نیز بر سخن خود شاهد میآورد[۸].
رعایت اختصار و پرهیز از تکرار مطالب از ویژگیهای کلام شارح است. وی در موارد فراوانی به مباحث پیشین ارجاع داده است؛ بهعنوانمثال در احکام مشترکه بین حیض و نفاس به مسائل احکام حائض ارجاع داده و اطاله کلام خودداری کرده است[۹].
فهرست آیات، احادیث، اسامی معصومین، روات، کتب وارده در متن، اعلام، روایات موصوفه و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- پروینزاد، شهلا؛ «نگاهی به آثار بانو مجتهده زهره صفاتی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کیهان فرهنگی، ارديبهشت 1382، شماره 199.
- علوی گنابادی، سید جعفر؛ فخلعی، محمدتقی؛ «پژوهشی درباره نقش اجتهاد در تشخیص موضوعات احکام»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فصلنامه فقه و اصول، بهار و تابستان 1388، شماره 82، ص99 تا 134.