شرح مشاهد الأسرار القدسیة و مطالع الأنوار الإلهیة للشیخ الأکبر ابن عربي
شرح مشاهد الأسرار القدسیة و مطالع الأنوار الإلهیة للشیخ الأکبر ابن عربي | |
---|---|
پدیدآوران | ابن عربی، محمد بن علی (نویسنده)
بغداديه، ست عجم بنت نفيس (شارح) مزیدی، احمد فرید (محقق) |
عنوانهای دیگر | مشاهد الاسرار القدسيه و مطالع الانوار الالهيه. شرح |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1427ق. = 2006م. |
چاپ | چاپ يکم |
موضوع | ابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. مشاهد الاسرار القدسيه و مطلع الانوار الالهيه - نقد و تفسير
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2 م5022 / 283 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح مشاهد الأسرار القدسیة و مطالع الأنوار الإلهیة للشیخ الأکبر ابن عربي، عنوان اثری است یک جلدی به زبان عربی از بانو ستالعجم بنت نفیس بن ابوالقاسم بغدادی (متوفی پس از 852 هجری). اثر به تحقیق احمد فرید مزیدی رسیده است.
زمان نگارش و نامهای دیگر
یحیی عثمان با توجه به نسخ خطی موجود در آلمان، پاریس، ترکیه و مصر دو عنوان «التصوف» و «کتاب المشاهد» برای این اثر برمیشمرد و زمان و مکان تألیف آن را در 590ق در تونس یا 607ق در قونیه میداند[۱].
ساختار
کتاب حاوی چهارده مشهد و دو خاتمه است.
گزارش محتوا
این کتاب، شرح و توضیح گرانبهایی است، از ستالعجم بنت النفیس، آن زن صالح عابد عامی بیسواد، که صاحب المشاهد المقدسیه سید الاولیاء و قطب زمانش استاد محیالدین بن عربی بر وی املا کرده است.
کتاب «مشاهد الأسرار القدسية» یکی از روشنترین کتابهای محیالدین و در واقع از بزرگترین آنهاست. این اثر و کتاب «الإنزالات الوجودية» در اعتلای الفاظ و ارتقای معانی به بالاترین درجات، شخصیت خاصی دارند[۲]. به تعبیر دیگر، کتاب، جزو مکاشفات محسوب نمیشود، بلکه جزو مشاهدات ابن عربی است. یحیی عثمان مینویسد: دربردارنده اسرار و مطالبی، که صورت داشته و مشاهده شده است[۳].
در چهارده مشهد و دو خاتمه با عنوان خاتمه المشاهد که در آن مکاشفات، مشاهدات و مسائل مربوط به آن را با آیات و روایات و اخبار علما تائید کرده است. و خاتمه الشرح که در آن ستالعجم چگونگی نوشتن شرح را توضیح میدهد.
فهرست چهارده مشاهده، بدین قرارند:
- مشهد نور الوجود و طلوع نجم العیان؛
- مشهد نور الاخذ و طلوع نجم الاقرار؛
- مشهد نور الستور و طلوع نجم التایید؛
- مشهد نور الشعور و طلوع نجم التنزیه؛
- مشهد نور صمت و طلوع نجم السلب؛
- مشهد نور المطلع و طلوع نجم الکشف؛
- مشهد نور الساق و طلوع نجم الدعاء؛
- مشهد نور الصخره و طلوع نجم البحر؛
- مشهد نور الانهار و طلوع نجم المراتب؛
- مشهد نور الحیره و طلوع نجم العدم؛
- مشهد نور الالوهیه و طلوع نجم لا؛
- مشهد نور الاحدیه و طلوع نجم العبودیه؛
- مشهد نور العمد و طلوع نجم الفردانیه؛
- مشهد نور الحجاج و طلوع نجم العدل؛
ابن النفیس، با انقطاع املا از ابن عربی، املایش را متوقف کرد؛ وی پس از دریافت آن از ابن عربی، آن را بر دو تن از مریدان املا کرده است. درهرحال این اثر تبلیغی است از استاد محیالدین عربی در مواردی که حس ظاهری و شهود باطنی او بر آن محقق شده است.[۴]
ستالعجم بنت نفیس درباره خودش میگوید: من به مشیت و اختیار الهی بر شرح این مشاهد اقدام کردم نه با اراده خودم و بر گشایش مسائل مشکلش، با نیروی الهی فائق آمدم نه با ضعف و ذلت خودم؛ من با یاری جستن از زنده نامیرا، خودم را در دریای مسائل مشکل این مباحث، انداختم و در هنگام شروع این شرح، گویندهای در من ندا داد که با نام الهی «إنا فتحنا لک فتحا مبینا» آغاز کن. البته این خطاب پس از وصیت، شاهد این کتاب بر من بود و من در عالم باطن بودم که در هنگام مراجعه، خداوند، ابتدا شرح این اثر را بر من اختیار کرد؛ پس آغاز به شرح کردم و درآغاز این شرح نیز از شرح آنچه معنایش بر سبیل التقاط، مشکل بود شروع کردم و ذکر آنچه را که ظاهر المعنی بود، وانهادم، سپس با بسمالله و الحمدالله آغاز به شرح مشاهد کردم و در اظهار معانی الفاظ مؤتلف و مختلف آن کوشیدم؛ من در این راستا، لفظی را از میان الفاظش جا نگذاشتم و معانی آن را کاملاً روشن ساختم و هرآنچه را که احتمال ظهور در معنایش بود مخفی ننهادم چه رسد به چیزهایی که آماده توضیح و متوقف بر واسطهای برای بیان بود. من این مطالب را از باب عمل به فرمایش خدای متعال که فرموده: «لا تبدیل لکلمات الله» از تغییر حفظ کردم و معانی و کمیات و لمیات و محلهای شواهد و مؤتلفش را روشن کردم؛ همچنین اوقات برخی کشفیاتش را تعیین کردم و از بعض دیگر از ترس طولانی شدن، اعراض کردم. من از معانی آن در علم الهی جز یک معنی، مخفی نکردم و این مورد را هم مخفی کردم زیرا شیخ رحمتالله علیه (محیالدین عربی) نیز قصد این امر را کرده بود و من نیز چون مقصودش را دانستم پا جای پای استاد گذاشتم و از وی پیروی کردم.[۵]
شرحهای دیگر
عدهای از شیوخ به این اثر عنایت کردهاند، از جمله بن سویدکین، شاگرد محیالدین، که در شرحی معانی آن ارائه کرده است، همچنین شیخ زینالعابدین بن عبدالرئوف مناوی که دارای شرحی دوجلدی بر این اثر است، چند شرح دیگر نیز بر آن نگاشته شده است[۶] و [۷].
و اما علمایی مانند شیخ شعرانی(رض) و شیخ مصطفی بکری(رض) شرح ستالعجم، را ستودهاند. در کتاب «السيوف الحداد» این اثر به نیکی ستوده شده. این امر صرفاً برای دفع شبهه اتحاد و حلول و مسئله وحدت وجود، برای کسانی است که فکر میکنند در این سخنان و مثل این مشاهدات و آنچه در امتداد این حقایق است، مراد، مطالبی است که محیالدین ابن عربی آنها را رد و نکوهش کرده؛ چنانکه در پایان باب نهم کتاب «الفتوحات المکیة» و جاهای دیگر در رسالههای مهم وی هست.[۸]
در صفحات 8 تا 15، رونوشتی از تصاویر نسخ خطی کتاب موجود است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه کتاب.
- يحيي، عثمان، مؤلفات إبن عربي، تاريخها و تصنيفها، مصر – قاهره، الهيئة المصرية العامة للکتاب، 2001م.