تاريخ ابن خلدون

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از العبر)
    تاريخ ابن خلدون
    تاريخ ابن خلدون
    پدیدآورانابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد (نویسنده)

    زکار، سهیل (مصحح)

    شحاده، خليل (مصحح)
    عنوان‌های دیگرالعبر و ديوان المبتدا و الخبرفي ايام العرب و البربر

    مقدمه ابن خلدون

    ديوان المبتداء و الخبر في تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوي الشان الاکبر
    ناشردار الفکر
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ2
    موضوعاسلام - تاريخ - متون قدیمی تا قرن 14 تاريخ جهان - متون قدیمی تا قرن 14
    تعداد جلد8
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏35‎‏/‎‏63‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ع‎‏2‎‏ ‎‏1360
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ ابن خلدون المسمی ديوان المبتدأ و الخبر في أيام العرب و البربر و من عاصرهم من ذوي الشأن الأكبر، معروف به «تاريخ ابن خلدون» یا «العبر»، اثر عبدالرحمن بن خلدون (732-‌808ق)، کتاب تاریخ عمومی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است که به زبان عربی نوشته شده است.

    در بعضی نسخ، نام کتاب، «تاريخ ابن خلدون المسمی العبر و ديوان المبتدأ...» ذکر شده است.

    ابن خلدون در آغاز کتاب درباره وجه تسمیه آن می‌نویسد: چون این کتاب شامل اخبار عرب و عجم و بَربَر، خواه شهرنشینان و خواه بادیه‌نشینان آنان و پرتوافکنی پیرامون دولت‌های بزرگ معاصر آنان است، آن را بدین نام نامیدم[۱].

    این اثر از همان زمان تألیف مورد توجه و ستایش صاحب‌نظران قرار گرفته است؛ اما شهرت و اعتبار علمی ابن خلدون مرهون مقدمه و کتاب اول اوست که مجموعاً «مقدمه» نامیده می‌شود. ابن عمار (یکی از شاگردان ابن خلدون) می‌گوید: مقدمه او (ابن خلدون) شامل همه علوم است. از بیان حقایق آن، زبان فصیحان روزگار ناتوان است و هرگز تاب و توان ادای حق آن را ندارند. به جانم سوگند، این کتاب از آن دسته کتاب‌هایی است که نامشان بیانگر محتوای وسیع و ارزنده آنها نیست، مانند کتاب «الأغاني» که برخلاف اسمش، همه چیز در آن هست و مانند «تاریخ بغداد» خطیب که در واقع، تنها تاریخ بغداد نیست، بلکه تاریخ عالم است، یا همچون کتاب «حلية الأولياء» تألیف ابونعیم، که گرچه مؤلفش آن را به این نام نامیده، اما مباحث مهم فراوانی در آن هست[۲].

    همچنین دوستدار و معاصر ابن خلدون، یعنی مقریزی‌ (م 845ق) تاریخ ابن خلدون را مورد ستایش قرار داده و درباره مقدمه آن می‌گوید: نظیر آن نوشته نشده است و به‌ندرت کسی می‌تواند چنین اثری پدید آورد[۳].

    تحقیق و تصحیح کتاب، توسط خلیل شحاده و سهیل زکار صورت گرفته است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه کوتاهی از خلیل شحاده آغاز و مطالب در هشت جلد (یک جلد مقدمه و هفت جلد مباحث کتاب)، تنظیم شده است. مباحث کتاب ابن خلدون شامل یک مقدمه و سه کتاب است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه مصحح، توضیحات مختصری پیرامون کتاب و مؤلف آن، ارائه گردیده است.[۴].

    مقدمه کتاب، درباره فضیلت دانش تاریخ، بررسی روش‌های تاریخ‌نگاری، اشاره به اشتباه‌ها و خطاهای مورخان است. کتاب اول، درباره اجتماع و تمدن و معرفی عوارض ذاتی (خواص و قوانین) آن است؛ مانند: کشورداری، پادشاهی، کسب، معاش، هنرها، دانش‌ها، بیان موجبات و علل هریک.

    در کل می‌توان چنین گفت که شهرت و اعتبار علمی ابن خلدون، مرهون مقدمه و کتاب اول او است. به‌خاطر نظریه‌های ابتکاری او در مقدمه، در زمینه تاریخ‌نگاری و فتح باب تحلیل عقلی در تاریخ، بنیان‌گذار تاریخ علمی و در پرتو نوآوری‌هایی که در زمینه جامعه‌شناسی و تحولات اجتماعی در کتاب اول دارد، نخستین جامعه‌شناس شناخته شده است.

    کتاب دوم، در اخبار عرب، قبیله‌ها و دولت‌های آن از آغاز آفرینش تا روزگار مؤلف است که در آن اشاره شده است به برخی از ملت‌ها و دولت‌های آنان از آغاز آفرینش تا روزگار مؤلف و نیز در آن اشاره شده است به برخی از ملت‌ها و دولت‌های مشهور که با ایشان هم‌زمان بوده‌اند؛ مانند: نبطیان، سریانیان، ایرانیان، بنی‌اسرائیل، قبطیان، یونانیان، رومیان، ترکان، فرنگان. کتاب سوم، در اخبار بربر و موالی ایشان چون زناته و بیان آغاز حال و طوایف ایشان و کشورها و دولت‌هایی که به‌ویژه در دیار مغرب تشکیل داده‌اند[۵].

    مهم‌ترین و باارزش‌ترین مباحث کتاب، قسم‌هایی است که متعلق به تاریخ بلاد مغرب است؛ زیرا اطلاعاتی که در این قسمت کتاب آمده، جنبه ابتکاری دارد و ابن خلدون آنها را از کتب دیگر نقل نکرده، بلکه خود آنها را گرد آورده است؛ یعنی مطالب مزبور، عبارت از اطلاعات و تجربیاتی است که وی در ضمن رفت‌وآمد با قبایل و اقامت در شهرهای گوناگون مغرب به دست آورده، یا شرح وقایعی است که خود در آنها دخالت داشته است و به همین سبب دو مجلد از کتاب، مأخذ اساسی تاریخ بلاد مذکور از آغاز فتح اسلام تا قرون اخیر بشمار می‌رود و مورخان و خاورشناسانی که در تاریخ مغرب به تحقیق پرداخته‌اند، می‌گویند: بدون کتاب «العبر» هرگز اطلاع صحیحی از تاریخ بلاد مغرب و ملت‌ها و طوایف آن در خلال اعصار مزبور به دست نمی‌آید. ازاین‌رو می‌بینیم این قسمت از تاریخ ابن خلدون به بیشتر زبان‌های اروپایی به‌طور کامل ترجمه شده است؛ چنان‌که این قسمت تاریخ وی به زبان فرانسه ترجمه شده است. ولی قسمتی از کتاب که مربوط به تاریخ مشرق است، مقتبس از تألیفات دیگران است و از لحاظ مطالب با کتب معروف تاریخ این نواحی که دیگران تألیف کرده‌اند، چندان اختلافی ندارد[۶].

    مؤید این معنا این است که نویسنده، قسمت‌های قابل توجهی از تاریخ عرب را از تاریخ طبری تلخیص کرده است؛ چنان‌که خود در پایان جنگ جمل می‌گوید: «این بود واقعه جمل، آن‌سان که ما از کتاب ابوجعفر طبری خلاصه کردیم» و در پایان فصل خلافت اسلامی (شامل حوادثی حدود سی سال؛ یعنی از آغاز خلافت ابوبکر تا برقراری پیمان صلح میان امام حسن(ع) و معاویه) که می‌گوید: «سخن ما، در خلافت اسلامی و حوادثی که در آن اتفاق افتاده بود، چون ردّه و فتوحات و جنگ‌ها، تا به اتفاق و اتحاد انجامید، به پایان آمد و ما آن را از کتاب محمد بن جریر طبری خلاصه کرده‌ایم...»[۷].

    از جمله انتقادهایی که بر ابن خلدون‌ وارد کرده‌اند، این است که وی معیارهای تاریخ‌نگاری را که در مقدمه مطرح کرده‌، خود در مباحث تاریخی رعایت نکرده و نتوانسته از بی‌دقتی‌های مورخان دیگر که به‌خاطر آن به آنها تاخته، مصون بماند و ازاین‌رو عملاً طرح او در این‌باره، در حد اصول نظری در مقدمه باقی مانده است؛ یعنی در واقع، تاریخ او امتیازی بر دیگر تواریخ ندارد[۸].

    به انتقادهای وارد بر کتاب، سه گونه پاسخ داده شده است:

    1. اگر ابن خلدون‌ در کتاب «العبر» نتوانسته حاصل آرای انتقادی خویش را به کار برد، ازآن‌رو است که شاید هیچ‌کس نمی‌تواند یک دوره تاریخ انسانی را به‌تنهایی از روی اصول و مبادی این مقدمه بنویسد. به تعبیر دیگر، تاریخ‌نگاری به شیوه علمی و بازجست از علل وقایع، چیزی به آن آسانی نیست که در زمان ابن خلدون‌ با آن مقدورات، امکان تحقق یافتنش باشد و از او نیز چنان انتظاری را نباید داشت[۹].
    2. ابن خلدون، تاریخ خود را برحسب سنوات‌، چنان‌که مورخان پیش از او و معاصران او می‌کردند، مرتب نکرده است. او وقایع مربوط به یک سلسله را که مورخان دیگر برحسب سنوات در جاهای گوناگون می‌آوردند، همه را در یک جا آورده است؛ به‌طور مثال، آنجا که از صفاریان حکایت می‌کند، از وقایعی که به آن سلسله ارتباط ندارد و در دیگر جای‌ها اتفاق افتاده، سخن نمی‌گوید[۱۰].
    3. از مزایای کار ابن خلدون در این کتاب، پیراستن آن از خرافات و افسانه‌ها و نیز خودداری از ذکر ارقام و اعدادی است که با عقل راست نمی‌آیند. او در آغاز مقدمه تحت عنوان اشتباه‌های مورخان، به چند مورد از این‌گونه امور اشاره می‌کند. اگر ابن خلدون در نگارش تاریخ خود همین چند نکته را رعایت کرده باشد، کتاب او از دیگر کتب تاریخ ممتاز خواهد بود[۱۱].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده و جلد هشتم، به فهرست اعلام مذکور در کل مجموعه، اختصاص یافته است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر اختلاف نسخ، به تصحیح برخی اغلاط و توضیح بعضی از کلمات و عبارات متن، پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشوایی، مهدی، 1382، ص19
    2. ر.ک: همان، ص20
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: مقدمه، ج1، ص3-‌4
    5. ر.ک: پیشوایی، مهدی، 1382، ص20 و 24
    6. ر.ک: همان، ص21-22
    7. ر.ک: همان، ص22
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان، ص23
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان، ص23-24

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب (تصحیح سهیل زکار و خلیل شحاده)
    2. پیشوایی، مهدی، «تأملی در آثار و اندیشه‌های ابن خلدون»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تاریخ اسلام در آینه پژوهش، پیش‌شماره 3، پاییز 1382 (52 صفحه، ‌از 13 تا 64.

    وابسته‌ها