معاد (مطهری): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'معاد (ابهام زدایی)' به 'معاد (ابهام‌زدایی)')
     
    (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    | پیش از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر|معاد (ابهام‌زدایی)}}
    '''معاد'''، اثر قرآن‌شناس و متکلم و فیلسوف معاصر، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] (فریمان 1298-1358ش. قم)، مجموعه مطالب ارائه‌شده در 10 جلسه از جلسات بحث و انتقاد انجمن اسلامى پزشكان (تهران) در سال 1350ش است. در این اثر، مباحث اصلی قیامت و معاد مانند ماهيت «مرگ» و وجود عالم برزخ و ‏پيوستگى زندگى دنيا و زندگى آخرت‏، با روش کلامی، فلسفی و قرآنی مورد بررسی قرار گرفته و در ضمن آن نظریه [[بازرگان، مهدی|مهندس مهدی بازرگان]] در کتاب [[ذره بی‌انتها]] نیز نقد شده است.
    '''معاد'''، اثر قرآن‌شناس و متکلم و فیلسوف معاصر، [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] (فریمان 1298-1358ش. قم)، مجموعه مطالب ارائه‌شده در 10 جلسه از جلسات بحث و انتقاد انجمن اسلامى پزشکان (تهران) در سال 1350ش است. در این اثر، مباحث اصلی قیامت و معاد مانند ماهیت «مرگ» و وجود عالم برزخ و ‏پیوستگى زندگى دنیا و زندگى آخرت‏، با روش کلامی، فلسفی و قرآنی مورد بررسی قرار گرفته و در ضمن آن نظریه [[بازرگان، مهدی|مهندس مهدی بازرگان]] در کتاب [[ذره بی‌انتها]] نیز نقد شده است.  


    اين جلسات به صورت گفتگوی فعال و انتقادی همراه با پرسش و پاسخ و گاه مناظره برگزار شده است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=7&viewType=pdf مقدمه ناشر، ص 7.]</ref>  
    این جلسات به‌صورت گفتگوی فعال و انتقادی همراه با پرسش و پاسخ و گاه مناظره برگزار شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=7&viewType=pdfر.ک: مقدمه ناشر، ص7]</ref>.


    به گفته [[مطهری، مرتضی|استاد مطهری]] مطرح کردن مباحث معاد در این جلسات بر خود ایشان نیز تأثیر گذاشته به طوری که مطالعه بیشتری کرده و در جلسه سخنرانی مسجد هدايت هم مبحث معاد را به صورت عمومی‌‏تر و همراه با موعظه شرح داده است. <ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=29&viewType=pdf  متن کتاب، ص29]</ref>
    به گفته [[مطهری، مرتضی|استاد مطهری]] مطرح کردن مباحث معاد در این جلسات بر خود ایشان نیز تأثیر گذاشته، به‌طوری‌که مطالعه بیشتری کرده و در جلسه سخنرانی مسجد هدایت هم مبحث معاد را به‌صورت عمومی‌‏تر و همراه با موعظه شرح داده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=29&viewType=pdfر.ک: متن کتاب، ص29]</ref>.


    برخی از مباحث تأمّل‌برانگیز این کتاب:
    برخی از مباحث تأمّل‌برانگیز این کتاب:
    ==مرگ در منطق قرآن‏==
    ==مرگ در منطق قرآن‏==
    مجموعاً آنچه كه ما از آيات قرآن می‌‏فهميم اين است كه مردن در منطق قرآن تباهى و صرف خراب شدن و انهدام نيست، بلكه مردن انتقال است (قرآن خودِ مردن را می‌‏گويد انتقال و جدايى است.) و آن كه می‌‏ميرد، در همان آن و لحظه‌‏اى كه می‌‏ميرد، از اينجا منتقل می‌‏شود به جاى ديگر و در جاى ديگر زنده است تا روز قيامت كه مسأله حشر جسمانى پيدا شود و بدنها از خاكها بيرون بيايند؛ البته قرآن كلمه عود ارواح به اجساد را ندارد، ولى می‌‏گويد مردم از قبرها زنده می‌‏شوند.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=32&viewType=pdf متن کتاب، ص32.]</ref>
    مجموعاً آنچه که ما از آیات قرآن می‌‏فهمیم این است که مردن در منطق قرآن، تباهى و صرف خراب شدن و انهدام نیست، بلکه مردن انتقال است (قرآن خودِ مردن را می‌‏گوید انتقال و جدایى است) و آن‌که می‌‏میرد، در همان آن و لحظه‌‏اى که می‌‏میرد، از اینجا منتقل می‌‏شود به جاى دیگر و در جاى دیگر زنده است تا روز قیامت که مسئله حشر جسمانى پیدا شود و بدن‌ها از خاک‌ها بیرون بیایند؛ البته قرآن کلمه عود ارواح به اجساد را ندارد، ولى می‌‏گوید: مردم از قبرها زنده می‌‏شوند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=32&viewType=pdfر.ک: همان، ص32]</ref>.


    ==ايراد برخى افراد بر بهشت‏==
    ==ایراد برخى افراد بر بهشت‏==
    می‌‏گویند: بهشت اگر همان طور باشد که قرآن می‌‏گوید، جاى خستگی‌‏آورى است؛ چون... تازه بهشت می‌‏شود مثل زندگى اشراف‏زاده‏‌ها؛ یک زندگی‌‏اى که از اوّلى که آدم پایش را آنجا می‌‏گذارد می‌‏بیند همه چیز فراهم است: '''فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْينُ'''؛ آنجا هرچه که نفوس بخواهند و هرچه که چشم‌ها لذت ببرند، وجود دارد. جوابش این است که اگر آنچه در بهشت هست، از نوع آن چیزهایى است که در دنیا هست، مطلب از همین قرار است؛... ولى دلیل ندارد انسان به چیزى برسد که آن چیز یا عین خواسته نهایى اوست یا پیوندى با خواسته نهایى او دارد (یعنى جنبه کرامت اللّهى دارد) و از آن خسته شود. انسان وقتى به آن هدف واقعى می‌‏رسد، معنى ندارد از هدف خودش تنفر پیدا کند. انسان از چیزى تنفر پیدا می‌‏کند که هدفش نیست. قرآن هم ظاهرا براى همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت می‌‏کند: '''لا يبْغُونَ عَنْها حِوَلًا'''؛ یعنى برعکسِ نعمت‌هاى دنیا که انسان وقتى داشته باشد خسته می‌‏شود و طالب تحول و تغیر و تجدد می‌‏شود و می‌‏گوید: «لِكلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ»، آنجا دیگر بحث «لِكلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ» مطرح نیست و تحول و تغیر و خستگى و دل‌زدگى در آنجا وجود ندارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=155&viewType=pdfر.ک: همان، ص155]</ref>.


    می‌‏گويند بهشت اگر همان طور باشد كه قرآن می‌‏گويد، جاى خستگی‌‏آورى است، چون ... تازه بهشت می‌‏شود مثل زندگى اشراف‏زاده‏‌ها؛ يك زندگی‌‏اى كه از اوّلى كه آدم پايش را آنجا می‌‏گذارد می‌‏بيند همه چيز فراهم است: فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ. آنجا هرچه كه نفوس بخواهند و هرچه كه چشمها لذت ببرند وجود دارد. جوابش اين است كه اگر آنچه در بهشت هست از نوع آن چيزهايى است كه در دنيا هست، مطلب از همين قرار است؛ ... ولى دليل ندارد انسان به چيزى برسد كه آن چيز يا عين خواسته نهايى اوست يا پيوندى با خواسته نهايى او دارد (يعنى جنبه كرامت اللّهى دارد) و از آن خسته شود. انسان وقتى به آن هدف واقعى می‌‏رسد، معنى ندارد از هدف خودش تنفر پيدا كند. انسان از چيزى تنفر پيدا می‌‏كند كه هدفش نيست. قرآن هم ظاهرا براى همين نكته بوده است كه اين تعبير را درباره بهشت می‌‏كند: لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا. يعنى برعكسِ نعمتهاى دنيا كه انسان وقتى داشته باشد خسته می‌‏شود و طالب تحول و تغيّر و تجدد می‌‏شود و می‌‏گويد: «لِكُلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ»، آنجا ديگر بحث «لِكُلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ» مطرح نيست و تحول و تغيّر و خستگى و دلزدگى در آنجا وجود ندارد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/64593?pageNumber=155&viewType=pdf متن کتاب، ص155.]</ref>
    ==پانویس==
    <references/>


    ==پانویس ==
    <references/>
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه ناشر و متن کتاب.
    {{استاد شهید مطهری}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    ==وابسته‌ها==


    [[مجموعه آثار استاد شهید مطهری]]
    [[مجموعه آثار استاد شهید مطهری]]
    خط ۶۲: خط ۶۵:
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کلام و عقاید]]  
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:مباحث خاص کلامی]]
     
    [[رده:آثار مرتضی مطهری]]
     
    [[رده:مقالات آبان 01 خردمند]]
    [[رده:مقالات آبان 01 خردمند]]
    [[رده:آثار مرتضی مطهری]]
     
    [[رده:مقالات بازبینی نشده1]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده آبان 01]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1401]]
    [[رده:معادشناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۵

    معاد(مطهری، مرتضی)
    معاد (مطهری)
    پدیدآورانمطهری، مرتضی (نويسنده)
    ناشرصدرا
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    موضوعکلام و عقاید
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معاد، اثر قرآن‌شناس و متکلم و فیلسوف معاصر، مرتضی مطهری (فریمان 1298-1358ش. قم)، مجموعه مطالب ارائه‌شده در 10 جلسه از جلسات بحث و انتقاد انجمن اسلامى پزشکان (تهران) در سال 1350ش است. در این اثر، مباحث اصلی قیامت و معاد مانند ماهیت «مرگ» و وجود عالم برزخ و ‏پیوستگى زندگى دنیا و زندگى آخرت‏، با روش کلامی، فلسفی و قرآنی مورد بررسی قرار گرفته و در ضمن آن نظریه مهندس مهدی بازرگان در کتاب ذره بی‌انتها نیز نقد شده است.

    این جلسات به‌صورت گفتگوی فعال و انتقادی همراه با پرسش و پاسخ و گاه مناظره برگزار شده است[۱].

    به گفته استاد مطهری مطرح کردن مباحث معاد در این جلسات بر خود ایشان نیز تأثیر گذاشته، به‌طوری‌که مطالعه بیشتری کرده و در جلسه سخنرانی مسجد هدایت هم مبحث معاد را به‌صورت عمومی‌‏تر و همراه با موعظه شرح داده است[۲].

    برخی از مباحث تأمّل‌برانگیز این کتاب:

    مرگ در منطق قرآن‏

    مجموعاً آنچه که ما از آیات قرآن می‌‏فهمیم این است که مردن در منطق قرآن، تباهى و صرف خراب شدن و انهدام نیست، بلکه مردن انتقال است (قرآن خودِ مردن را می‌‏گوید انتقال و جدایى است) و آن‌که می‌‏میرد، در همان آن و لحظه‌‏اى که می‌‏میرد، از اینجا منتقل می‌‏شود به جاى دیگر و در جاى دیگر زنده است تا روز قیامت که مسئله حشر جسمانى پیدا شود و بدن‌ها از خاک‌ها بیرون بیایند؛ البته قرآن کلمه عود ارواح به اجساد را ندارد، ولى می‌‏گوید: مردم از قبرها زنده می‌‏شوند[۳].

    ایراد برخى افراد بر بهشت‏

    می‌‏گویند: بهشت اگر همان طور باشد که قرآن می‌‏گوید، جاى خستگی‌‏آورى است؛ چون... تازه بهشت می‌‏شود مثل زندگى اشراف‏زاده‏‌ها؛ یک زندگی‌‏اى که از اوّلى که آدم پایش را آنجا می‌‏گذارد می‌‏بیند همه چیز فراهم است: فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْينُ؛ آنجا هرچه که نفوس بخواهند و هرچه که چشم‌ها لذت ببرند، وجود دارد. جوابش این است که اگر آنچه در بهشت هست، از نوع آن چیزهایى است که در دنیا هست، مطلب از همین قرار است؛... ولى دلیل ندارد انسان به چیزى برسد که آن چیز یا عین خواسته نهایى اوست یا پیوندى با خواسته نهایى او دارد (یعنى جنبه کرامت اللّهى دارد) و از آن خسته شود. انسان وقتى به آن هدف واقعى می‌‏رسد، معنى ندارد از هدف خودش تنفر پیدا کند. انسان از چیزى تنفر پیدا می‌‏کند که هدفش نیست. قرآن هم ظاهرا براى همین نکته بوده است که این تعبیر را درباره بهشت می‌‏کند: لا يبْغُونَ عَنْها حِوَلًا؛ یعنى برعکسِ نعمت‌هاى دنیا که انسان وقتى داشته باشد خسته می‌‏شود و طالب تحول و تغیر و تجدد می‌‏شود و می‌‏گوید: «لِكلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ»، آنجا دیگر بحث «لِكلِّ جَديدٍ لَذَّةٌ» مطرح نیست و تحول و تغیر و خستگى و دل‌زدگى در آنجا وجود ندارد[۴].

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه ناشر و متن کتاب.

    وابسته‌ها