مقدمهای بر اقتصاد تطبیقی (بحثهایی در تاریخ عقاید اقتصادی)
مقدمهای بر اقتصاد تطبیقی (بحثهایی در تاریخ عقاید اقتصادی) | |
---|---|
پدیدآوران | مطهری، مرتضی (نويسنده) |
ناشر | صدرا |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1399ش - 1400ش - 1442ق - 1443ق |
چاپ | 1 |
موضوع | اقتصاد - تاريخ - اسلام |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مقدمهای بر اقتصاد تطبیقی، سلسله مباحثی در تاریخ عقاید اقتصادی به قلم متفکر شهید مرتضی مطهری (1298-1358ش) است.
کتاب حاضر مشتمل بر مباحث 28 جلسه است که توسط شهید مطهری و تعدادی از اقتصاددانان در فاصله زمانی شهریور 1357 تا هشتم اردیبهشت 1358 بهطور هفتگی در روزهای شنبه بیان شده است[۱]. سبک بحث به این صورت بوده است که متن کتاب تاریخ عقاید اقتصادی (تألیف شارل ژید و شارل ریست، ترجمه دکتر کریم سنجابی) محور بحث بوده و معمولاً در هر جلسه یکی از حضار گزارشی از مبحثی از آن کتاب را ارائه میداده و استاد مطهری اظهار نظر میکردهاند و گفتگوهایی صورت میگرفته است. در این مباحث، ضمن اینکه حضار نیز نکات قابل توجهی را بیان کردهاند، استاد شهید نکات بدیع و نظرات فقهی و اجتماعی و فلسفی دقیق و گاه جدیدی را مطرح کردهاند و جالب است که بر همان نظراتی که در یادداشتهای اقتصادی خود داشتهاند و بهصورت کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام منتشر شده است، تأکید ورزیدهاند[۲].
در جلد اول این کتاب، مکتب فیزیوکراسی و مکتب کلاسیک (تا پایان بررسی نظریه مالتوس) مورد بحث و بررسی واقع شده است و جلد دوم، شامل ادامه بررسی مکتب کلاسیک و مکاتب دیگر خواهد بود. در انتهای کتاب چند صفحه از کتاب تاریخ عقاید اقتصادی با حواشی استاد بهعنوان نمونه آورده شده است[۳].
نویسنده در تطبیق نظریه ارسطو درباره اجتماعی بودن انسان بر نظریه فیزیوکراتها مینویسد: «اصل این مسئله، مسئله ریشهداری است. به نظر من خلاف آنچه که در مقدمه این کتاب نوشتهاند، نویسنده این بحث را عالی طرح نکرده است. این مسئله یک ریشه خیلی قدیمی از ارسطو دارد؛ آن نظریه معروف که ارسطو میگوید: انسان طبیعتاً اجتماعی آفریده شده و در کتب قدیم ما اینطور تعبیر میکردند: «الإنسان مدني بالطبع». این نظریه از یک نظر با این نظریه فیزیوکراتها ممکن است [شبیه] باشد. منتها این نظریه ارسطو یک نظریه مبهمی است. آن را میشود به وجوه مختلفی شکافت که از بعضی از وجوهش قطعاً انسان، مدنی بالطبع به آن معنا نیست و بعضی از وجوه دیگر قابل قبول است[۴].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار و متن کتاب.