مقدمهای بر کلام جدید: تفاوت میان نسخهها
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR113388J1.jpg | عنوان = مقدمهای بر کلام جدید | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = مطهری، مرتضی (نويسنده) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = | موضوع =دین - مطالب گونهگون - دین - فلسفه - مطالب گونهگون - کلام ج...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مدخل و متن کتاب. | مدخل و متن کتاب. | ||
{{استاد شهید مطهری}} | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
نسخهٔ ۲۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۰
مقدمهای بر کلام جدید | |
---|---|
پدیدآوران | مطهری، مرتضی (نويسنده) |
ناشر | صدرا |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1399ش - 1441ق |
چاپ | 2 |
موضوع | دین - مطالب گونهگون - دین - فلسفه - مطالب گونهگون - کلام جدید |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مقدمهای بر کلام جدید، اثر اندیشمند شهید مرتضی مطهری (1298-1358ش)، سلسله مباحث کلام جدید در یازده درس است که در میانه دهه پنجاه برای دانشجویان دانشگاه تهران مطرح شده است.
نویسنده در ابتدای بحث از نیاز به کلام جدید را اینگونه مطرح میکند: «با توجه به اینکه در عصر ما شبهاتی پیدا شده که در قدیم نبوده و تأییداتی پیدا شده که از مختصات پیشرفتهای علمی جدید است و بسیاری از شبهات قدیم در زمان ما بلاموضوع است، همچنانکه بسیاری از تأییدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، ازاینرو لازم است کلام جدیدی تأسیس شود»[۱].
از دیدگاه نویسنده، جدیدترین مسئله قابل بحث در کلام جدید، «دینشناسی» است که بهصورت یک «علم» کموبیش پیدا شده و آن، تحلیل جامعهشناسانه، روانشناسانه و فلسفی درباره منشأ پیدایش ادیان و مذاهب است[۲]. نظریه جهل، نظریه ترس، نظریه استثمار طبقاتی، نظریه عقده روانی و نظریه روح اجتماعی از جمله نظریههای جدید درباره منشأ پیدایش دین است. نویسنده هریک از این نظریهها را توضیح داده و سپس نقد کرده است[۳]. سپس نظریه اسلام را مطرح کرده است. از نظر اسلام دین جزو سرشت انسان است؛ یعنی دین در هر فرد قبل از اجتماعی شدن وجود دارد. قرآن در این مورد سه تعبیر دارد: فطرت، صبغة الله و حنیف[۴].
ماهیت فطرت، ویژگیهای امر فطری، جلوههای فطرت در انسان و ریشه ایرادهای هیوم بر برهان نظم عناوین دیگر مباحث کتاب است. نویسنده پس از طرح ایردهای هیوم و پاسخ به آنها در آخر چنین نتیجهگیری میکند: ... همه اشکال او بر برهان نظم بر این اساس بود که ناظم بودن خدا را با ناظم بودن بشر یکسان در نظر بگیریم؛ درحالیکه خداوند ناظمی است که با حکمت بالغه، عوامل درونی هریک از موجودات را بهگونهای خلق نموده که علاوه بر دارا بودن نظم سازمان و تشکیلات داخلی و راهیابی از گذشته، که از علت فاعلی سرچشمه گرفته است، نوعی دیگر راهیابی که از رابطه مرموز میان شیء و آیندهاش بوده و نشان از علت غایی دارد، یعنی یک نوع علاقه و توجه به غایت و هدفی مشخص در او وجود دارد. خداوند او را اینگونه خلق کرده که خودش عاشقانه بهسوی کمالش برود[۵].
پانویس
منابع مقاله
مدخل و متن کتاب.