عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر
نام | عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر |
---|---|
نامهای دیگر | عراقی، فخرالدین ابراهیم
عراقی همدانی، فخرالدین ابراهیم فخرالدین عراقی فراهانی، ابراهیم بزرجمهر |
نام پدر | بزرگمهر |
متولد | 610ق |
محل تولد | كُمجان از توابع اراك كنونى |
رحلت | 688 ق |
اساتید | شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی |
برخی آثار | مجموعه رسائل عوارف المعارف |
کد مؤلف | AUTHORCODE02569AUTHORCODE |
فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى (688یا686-610ق)، عارف و شاعر متخلص به عراقى. از بزرگان تصوّف و شاعران بلند پايهى ايران در قرن هفتم هجرى است.
ولادت
در مأخذها به تاريخ ولادتش اشاره نشده است؛ امّا ظاهراً ولادت وى به سال 610ق در «كومجان» و يا «كُمجان» از توابع اراك كنونى اتّفاق افتاد. خاندان عراقى اهل علم بودهاند،
کرامت
دربارهى كرامتهاى او روايتهاى مختلف ديده مىشود كه مولودِ اعتقاد پيروان و مريدان اوست؛ از آن جمله در احوال او نوشتهاند كه چون به هفده سالگى رسيد، «بر جملهى دانشها از معقول و منقول مطّلع شده بود و مستفيد گشته تا چنان شد كه در شهر همدان در مدرسهى شهرستان به افادت و ديگران در خدمتش به استفادت مشغول بودند.» امّا گمان نمىرود كه عراقى به چنين جامعيّتى در علوم و فنون رسيده بوده باشد. آنچه دربارهى كيفيّت خروج عراقى از دنياى قيل و قال و ورود او به عالم حال و تجرّد در غالب مأخذها آمده است و به هفده سالگى او برمىگردد نيز بايد افسانهاى باشد كه بعدها به وسيلهى مريدان و پيروان او ساخته شده است. امّا به هر حال اين گونه افسانهها كه در احوال كسانى از قبيل سنائى و عطّار و مولوى و نظيرهاى آنان مىبينيم ما را به يك حقيقت راهبرى مىكند و آن اينكه عراقى در آغاز امر سرگرم تعليم و تعلّم علوم بود و سپس رخت از مدرسه به خانقاه كشيد. اين تغيير حال در اوان شباب به او دست داد.
سفر به هندوستان
بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شيخ بهاءالدين زكرياى مولتانى، موسّس سلسله سهرورديان مولتان راه جست. بعضى از تذكره نويسان عراقى را مريد مستقيم شهابالدين عمر سهروردى شمردهاند؛ امّا جامع ديوان عراقى و نویسندهى مقدمهاى آن كه دوران زندگانیش نزدیک به عهد زندگانى عراقى بود، به اين امر اشارهاى نكرده است. عراقى خرقه از بهاءالدّين زكريا گرفت و بدين طريق در جزو مشايخ سلسلهى سهرورديّه (شعبهى هند) درآمد و چندى در مولتان به سر برد و از آنجا از راه دريا به ديار روم رفت و در قونيه به خدمت شيخ صدرالدين قونوى و جلالالدين مولوى و جمعى ديگر از بزرگان صوفيّه رسيد و شيخ خانقاه توقات شد و تا سال 675ق كه پروانه به دستور آباقا به گونهاى دلخراش به قتل رسيد. فخرالدين در توقات ماند و پس از آن به مصر و از آنجا به شام رفت.
وفات
وفات عراقى را در محرّم 686 يا 8 ذىالقعدهى 688 نوشتهاند[۱] و ظاهراً او را پشت مزار محىالدين ابن عربى واقع در دامنهى جبل صالحيّه در دمشق به خاک سپردند؛ ولى اكنون اثرى از مرقد او باقى نيست.