۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مجلسي، محمد باقر بن محمدتقي' به 'مجلسی، محمدباقر') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
1.احاديث شيعه - قرن 12ق. | 1.احاديث شيعه - قرن 12ق. | ||
2. | 2.علی بن حسین(ع)، امام چهارم، 38 - 94ق. - سرگذشتنامه | ||
3.محمد بن علي(ع)، امام پنجم، 57 - 114ق. - سرگذشتنامه | 3.محمد بن علي(ع)، امام پنجم، 57 - 114ق. - سرگذشتنامه | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| تعداد جلد = | | تعداد جلد = | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =02583 | ||
| کد کنگره = BP 136 /م3 ب30423 1355الف | | کد کنگره = BP 136 /م3 ب30423 1355الف | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02583AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02583AUTOMATIONCODE | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''زندگانى حضرت سجاد و امام باقر عليهماالسلام''' ترجمه جلد يازدهم [[بحارالانوار| | '''زندگانى حضرت سجاد و امام باقر عليهماالسلام''' ترجمه جلد يازدهم [[بحارالانوار|بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]]، تألیف [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسى]] كه در بر دارنده روايات مختلف از شرح حال آن حضرت است كه توسط آقاى [[خسروي، موسی|موسى خسروى]] به زبان فارسى ترجمه گشته است. | ||
== ساختار و گزارش محتوا == | == ساختار و گزارش محتوا == | ||
مؤلف سعى كرده تا شرح حال اين امام بزرگوار را كه برگرفته، از متن [[بحارالانوار| | مؤلف سعى كرده تا شرح حال اين امام بزرگوار را كه برگرفته، از متن [[بحارالانوار|بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]] مىباشد تا حد امكان، ساده و روان بيان كند، و اگر جملهاى نيز ابهام داشت و قابل تعمق و شور بود از همفكرى و روشنبینی جمعى از فضلا و دانشمندان در تفسير و ترجمه آن استفاده كرده است. و از تكرار بعضى روايات كه فقط جنبه اثبات مطلب داشته و اضافه قابل توجهى نداشت، خوددارى شده و در پاورقى وجه اختلاف دو روايت در مواردى كه لازم بوده ذكر شده است تا خوانندگان از تكرار ملول نگردند. بالاخره در اين ترجمه اختصارى كه به اصل كتاب زيان وارد نشود. | ||
كتاب شامل دو قسمت است: | كتاب شامل دو قسمت است: | ||
#زندگانى حضرت زين العابدين(ع) | #زندگانى [[امام سجاد علیهالسلام|حضرت زين العابدين(ع)]] كه شامل يازده باب مىباشد: | ||
#:أ- | #:أ- اسامى و لقبها و نقش انگشترى و تاريخ ولادت آن جناب و احوال مادر و بعضى مناقب و مختصرى از احوال امام(ع) مىباشد. | ||
#:ب- تصريح به امامت ايشان و ساير دلائل امامت است. | #:ب- تصريح به امامت ايشان و ساير دلائل امامت است. | ||
#: ت- شامل معجزات و كارهاى شگفت انگيز امام(ع) | #: ت- شامل معجزات و كارهاى شگفت انگيز امام(ع) مىباشد. | ||
#:ث- در مستجاب شدن دعاى امام(ع) است، ثابت بنانى میگويد: من و گروهى از عباد بصره از قبيل ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و مالك بن دينار به حج رفتيم، همين كه داخل مكه شديم ديديم مردم از نظر آب در مضيقه هستند و از شدت تشنگى ناراحتند، چون باران كم باريده بود. | #:ث- در مستجاب شدن دعاى امام(ع) است، ثابت بنانى میگويد: من و گروهى از عباد بصره از قبيل ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و مالك بن دينار به حج رفتيم، همين كه داخل مكه شديم ديديم مردم از نظر آب در مضيقه هستند و از شدت تشنگى ناراحتند، چون باران كم باريده بود. | ||
#:مردم متوسل به ما شدند و تقاضاى طلب باران نمودند رفتيم، به جانب كعبه پس از طواف با تضرع و زارى از خدا درخواست باران نموديم؛ ولى دعاى ما اجابت نشد، در همين ميان جوانى كه اندوه ناراحتى غم در چهرهاش آشكارا ديده میشد، وارد شد و طوافى نمود، سپس روى به ما آورده فرمود: مالك بن دينار و ثابت بنانى و ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و يا سعد يا عمر يا صالح اعمى، رابعه، سعدانه، يا جعفر بن سليمان، عرض كرديم، بله اى جوان؟ | #:مردم متوسل به ما شدند و تقاضاى طلب باران نمودند رفتيم، به جانب كعبه پس از طواف با تضرع و زارى از خدا درخواست باران نموديم؛ ولى دعاى ما اجابت نشد، در همين ميان جوانى كه اندوه ناراحتى غم در چهرهاش آشكارا ديده میشد، وارد شد و طوافى نمود، سپس روى به ما آورده فرمود: مالك بن دينار و ثابت بنانى و ايوب سجستانى و صالح مرى و عتبه الغلام و حبيب فارسى و يا سعد يا عمر يا صالح اعمى، رابعه، سعدانه، يا جعفر بن سليمان، عرض كرديم، بله اى جوان؟ | ||
#: فرمود يك نفر از شما را خدا دوست نمیداشت؟ گفتيم ما دعا كرديم بر خداست كه اجابت نمايد، روى به جانب كعبه نموده و از آن جا به سجده رفت. | #: فرمود يك نفر از شما را خدا دوست نمیداشت؟ گفتيم ما دعا كرديم بر خداست كه اجابت نمايد، روى به جانب كعبه نموده و از آن جا به سجده رفت. | ||
#:در سجده میگفت الهى تو را به علاقهاى كه به من دارى اينها را از باران سيراب كن، هنوز دعایش تمام نشده بود كه باران چون دهانه مشك باريدن گرفت، گفتم جوان از كجا فهميدى تو را دوست دارد؟ جواب داد اگر مرا دوست نمیداشت، به خانهاش دعوت نمیكرد، چون دعوت كرده، فهميدم مرا دوست دارد. به همين جهت او را به علاقهاش قسم دادم از پيش ما رفت و اين شعر را خواند{{شعر}} | #:در سجده میگفت الهى تو را به علاقهاى كه به من دارى اينها را از باران سيراب كن، هنوز دعایش تمام نشده بود كه باران چون دهانه مشك باريدن گرفت، گفتم جوان از كجا فهميدى تو را دوست دارد؟ جواب داد اگر مرا دوست نمیداشت، به خانهاش دعوت نمیكرد، چون دعوت كرده، فهميدم مرا دوست دارد. به همين جهت او را به علاقهاش قسم دادم از پيش ما رفت و اين شعر را خواند.{{شعر}} | ||
#:{{ب|''من عرف الرب فلم تفنه''|2=''معرفة الربّ فذاك الشقى''}} | #:{{ب|''من عرف الرب فلم تفنه''|2=''معرفة الربّ فذاك الشقى''}} | ||
#:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله ''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | #:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله ''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | ||
#:{{ب|''ما يصنع العبدبغير التقى ''|2=''و العز كل العز للمتقى''}} | |||
#:{{ب|'' من عرف الرب فلم تفنه''|2=''معرفة الربّ فذاك الشقى''}} | |||
#:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | |||
#:{{ب|''ما يصنع العبدبغير التقى ''|2=''و العز كل العز للمتقى''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''ما يصنع العبدبغير التقى ''|2=''و العز كل العز للمتقى''}}{{پایان شعر}} | ||
#:از مردم مكه پرسيدم اين جوان كيست؟ گفتند على بن الحسين بن على ابن ابى طالب(ع) است. | #:از مردم مكه پرسيدم اين جوان كيست؟ گفتند [[امام سجاد علیهالسلام|على بن الحسين بن على ابن ابى طالب(ع)]] است. | ||
#:ج- در ذكر احاديثى در مكارم اخلاق و دانش آن جناب و اقرار دوست و دشمن به مقامش | #:ج- در ذكر احاديثى در مكارم اخلاق و دانش آن جناب و اقرار دوست و دشمن به مقامش مىباشد. | ||
#:ح- اندوه و گريهاش بر شهادت پدر بزرگوار است. | #:ح- اندوه و گريهاش بر شهادت پدر بزرگوار است. | ||
#:خ- آنچه بين او و محمد بن حنفيه و ساير خويشاوندانش اتفاق افتاد. | #:خ- آنچه بين او و محمد بن حنفيه و ساير خويشاوندانش اتفاق افتاد. | ||
#:د- جريانهاى مربوط به هم عصران امام از خلفا و ديگران و خدمتگزاران و غلامان آن جناب | #:د- جريانهاى مربوط به هم عصران امام از خلفا و ديگران و خدمتگزاران و غلامان آن جناب مىباشد. | ||
#:ذ- نوادر اخبار زين العابدين(ع) است كه ابوحمزه ثمالى میگويد با على بن الحسين(ع) رفتم خارج مدينه رسيد، به ديوارى فرمود يك روز به اين ديوار رسيدم به آن تكيه كردم، ناگاه ديدم مردى كه دو جامه سفيد بر تن داشت روبروى من ايستاد و به صورتم نگاه ميكرد. گفت هميشه تو را محزون میبينم، اگر براى دنيا غمناكى دنيا رزق آماده ايست كه مردمان خوب و بد از آن میخورند. | #:ذ- نوادر اخبار [[امام سجاد علیهالسلام|زين العابدين(ع)]] است كه ابوحمزه ثمالى میگويد با [[امام سجاد علیهالسلام|على بن الحسين(ع)]] رفتم خارج مدينه رسيد، به ديوارى فرمود يك روز به اين ديوار رسيدم به آن تكيه كردم، ناگاه ديدم مردى كه دو جامه سفيد بر تن داشت روبروى من ايستاد و به صورتم نگاه ميكرد. گفت هميشه تو را محزون میبينم، اگر براى دنيا غمناكى دنيا رزق آماده ايست كه مردمان خوب و بد از آن میخورند. | ||
#: گفتم براى دنيا نيست و گر نه همانست كه تو میگویی، گفت براى آخرت است كه آن هم وعدهاى است، | #: گفتم براى دنيا نيست و گر نه همانست كه تو میگویی، گفت براى آخرت است كه آن هم وعدهاى است، حتمى كه ملكى قاهر آن روز حكومت خواهد كرد، پس براى چه محزونى؟ گفتم از دست ابن الزبير ناراحتم لبخندى زده گفت، آيا ديدهاى كسى به خدا توكل كند، خدا او را كفايت ننمايد؟ گفتم نه. | ||
#: گفت ديدهاى كسى از خدا به خواهد خدا به او ندهد؟ گفتم نه. | #: گفت ديدهاى كسى از خدا به خواهد خدا به او ندهد؟ گفتم نه. | ||
#: گفت ديدهاى كسى از خدا بترسد او را نجات ندهد؟ گفتم نه. ناگاه ديدم كسى جلويم نيست. | #: گفت ديدهاى كسى از خدا بترسد او را نجات ندهد؟ گفتم نه. ناگاه ديدم كسى جلويم نيست. | ||
#:در كشف الغمه | #:در كشف الغمه مىنويسد: پس از غايب شدن آن شخص صدائى بلند شد، امام فرمود: او خضر بود با تو صحبت كرد. | ||
#: توضيح: خداوند خضر را براى تسلى و تذكر حضرت زين العابدين فرستاد، اين منافات ندارد كه زين العابدين(ع) از خضر مقامش بالاتر باشد، چنانچه ملائكه را براى تعليم و تذكر انبياء میفرستاد با اين كه پيامبران از ملائكه بهتر بودند. | #: توضيح: خداوند خضر را براى تسلى و تذكر حضرت زين العابدين فرستاد، اين منافات ندارد كه [[امام سجاد علیهالسلام|زين العابدين(ع)]] از خضر مقامش بالاتر باشد، چنانچه ملائكه را براى تعليم و تذكر انبياء میفرستاد با اين كه پيامبران از ملائكه بهتر بودند. | ||
#:ر- وفات امام(ع). | #:ر- وفات امام(ع). | ||
#:ز- تاريخچه زندگى اولاد و زنان امام(ع) | #:ز- تاريخچه زندگى اولاد و زنان امام(ع) مىباشد. | ||
#زندگانى امام محمد باقر(ع) كه از يازده باب تشكيل شده است: | #زندگانى امام محمد باقر(ع) كه از يازده باب تشكيل شده است: | ||
#:أ- تاريخ تولد و درگذشت امام باقر(ع) است. | #:أ- تاريخ تولد و درگذشت امام باقر(ع) است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۳: | ||
#:ح- مكارم اخلاق و علم آن جناب و اقرار دوست و دشمن به مقامش. | #:ح- مكارم اخلاق و علم آن جناب و اقرار دوست و دشمن به مقامش. | ||
#:خ- رفتن امام بشام و معجزههايى كه به دست حضرت روى داد. | #:خ- رفتن امام بشام و معجزههايى كه به دست حضرت روى داد. | ||
#:د- زندگى اصحاب آن جناب و خلفاء زمان او | #:د- زندگى اصحاب آن جناب و خلفاء زمان او مىباشد. | ||
#:ذ- مناظرات حضرت باقر(ع) | #:ذ- مناظرات حضرت باقر(ع) مىباشد، از جمله: عبدالله بن نافع ارزق میگفت، اگر بدانم در روى زمين كسى هست كه بتواند به من ثابت كند كه على(ع) اهل نهروان را كه كشت نسبت به آنها ستم نكرد، به سوى او خواهم رفت. گفتند اگر چه از فرزندانش باشد. گفت مگر در ميان فرزندانش عالم وجود دارد، گفتند اين اول نادانى تو است، مگر اين خانواده خالى از عالم هست. | ||
#:پرسيد اكنون عالم آن خانواده كيست. گفتند محمد بن على بن الحسين(ع). عبدالله بن نافع با گروهى از اصحاب خود به طرف مدينه رفت. | #:پرسيد اكنون عالم آن خانواده كيست. گفتند محمد بن على بن الحسين(ع). عبدالله بن نافع با گروهى از اصحاب خود به طرف مدينه رفت. | ||
#:اجازه شرفيابى از حضرت باقر(ع) خواست به حضرت باقر(ع) عرض كردند، اين عبدالله ابن نافع است. فرمود: مرا چه با او با اين كه او از من و پدرم شب و روز بيزارى | #:اجازه شرفيابى از حضرت باقر(ع) خواست به حضرت باقر(ع) عرض كردند، اين عبدالله ابن نافع است. فرمود: مرا چه با او با اين كه او از من و پدرم شب و روز بيزارى مىجويد. | ||
#:ابوبصير عرض كرد، فدايت شوم او مدعى است كه اگر كسى روى زمين باشد كه ثابت كند حضرت على(ع) اهل نهروان را كه كشت نسبت به آنها ستم روا نداشته، پيش او میروم اگر چه فاصله زيادى با من داشته باشد. | #:ابوبصير عرض كرد، فدايت شوم او مدعى است كه اگر كسى روى زمين باشد كه ثابت كند حضرت على(ع) اهل نهروان را كه كشت نسبت به آنها ستم روا نداشته، پيش او میروم اگر چه فاصله زيادى با من داشته باشد. | ||
#:امام فرمود: واقعا براى كشف مطلب آمدهاى عرض كرد، بلى. به غلامش دستور داد كه بار او را فرود آورد و بگويد فردا بيايد. فردا صبح عبدالله با سران اصحاب خود آمد، حضرت باقر(ع) نيز اولاد مهاجر و انصار را جمع كرد و با دو جامه به رنگ قرمز روشن بيرون آمد، گويى پارهى ماهى است. خطبهاى خواند بدين مضمون. | #:امام فرمود: واقعا براى كشف مطلب آمدهاى عرض كرد، بلى. به غلامش دستور داد كه بار او را فرود آورد و بگويد فردا بيايد. فردا صبح عبدالله با سران اصحاب خود آمد، حضرت باقر(ع) نيز اولاد مهاجر و انصار را جمع كرد و با دو جامه به رنگ قرمز روشن بيرون آمد، گويى پارهى ماهى است. خطبهاى خواند بدين مضمون. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۴: | ||
#:'''لأعطين الرايه غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله كرارا غير فرار حتى لا يرجع يفتح الله على يديه'''. | #:'''لأعطين الرايه غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله كرارا غير فرار حتى لا يرجع يفتح الله على يديه'''. | ||
#:حضرت باقر(ع) فرمود: درباره اين حديث چه میگویى؟ گفت صحيح است، هيچ شكى در آن نيست؛ ولى بعد از اين حديث كارى كه موجب كفر او شد، انجام داد. فرمود: مادر به عزايت بنشيند، بگو ببينم خدا كه على(ع) را آن روز دوست داشت، میدانست كه على بعدها نهروانيان را خواهد كشت يا نمیدانست. | #:حضرت باقر(ع) فرمود: درباره اين حديث چه میگویى؟ گفت صحيح است، هيچ شكى در آن نيست؛ ولى بعد از اين حديث كارى كه موجب كفر او شد، انجام داد. فرمود: مادر به عزايت بنشيند، بگو ببينم خدا كه على(ع) را آن روز دوست داشت، میدانست كه على بعدها نهروانيان را خواهد كشت يا نمیدانست. | ||
#: گفت میدانست فرمود: على(ع) را دوست داشت كه مطيع و فرمانبردار او بود يا دوست داشت با اين كه مخالف و خطاكار بود. گفت دوست داشت كه اطاعتش میكرد، حضرت باقر(ع) فرمود، اكنون محكوم شدى. عبدالله رافع از جاى حركت كرده با خود میگفت(حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)خداوند میداند مقام رهبرى را به كه بدهد. | #: گفت میدانست فرمود: [[امام علی علیهالسلام|على(ع)]] را دوست داشت كه مطيع و فرمانبردار او بود يا دوست داشت با اين كه مخالف و خطاكار بود. گفت دوست داشت كه اطاعتش میكرد، حضرت باقر(ع) فرمود، اكنون محكوم شدى. عبدالله رافع از جاى حركت كرده با خود میگفت(حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)خداوند میداند مقام رهبرى را به كه بدهد. | ||
خلاصه استدلال اين است كه میپرسد، خدا على(ع) را براى اين كه اطاعت میكرد، دوست داشت، قبول میكند. بعد میفرماید، پس بنابراین تو میگویى على را دوست داشت با اين كه به عقيده تو على(ع) بعدها به واسطه كشتن نهروانيان كافر شد و تمام اعمالش از بين رفت. | #خلاصه استدلال اين است كه میپرسد، خدا على(ع) را براى اين كه اطاعت میكرد، دوست داشت، قبول میكند. بعد میفرماید، پس بنابراین تو میگویى على را دوست داشت با اين كه به عقيده تو على(ع) بعدها به واسطه كشتن نهروانيان كافر شد و تمام اعمالش از بين رفت. | ||
ر- پارهاى از خبرهاى منسوب به امام(ع). | #:ر- پارهاى از خبرهاى منسوب به امام(ع). | ||
ز- همسران و اولاد آن جناب و احوال مادر عزيزش | #:ز- همسران و اولاد آن جناب و احوال مادر عزيزش مىباشد. | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == | ||
اين كتاب در سال 1396ق توسط انتشارات اسلامیه در تهران كه شامل يك جلد | اين كتاب در سال 1396ق توسط انتشارات اسلامیه در تهران كه شامل يك جلد مىباشد، چاپ شده است. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
{{امام سجاد علیهالسلام}} | |||
{{امام باقر علیهالسلام}} | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[ترجمه جلد یازدهم بحار الانوار]] | [[ترجمه جلد یازدهم بحار الانوار]] | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:متون احادیث]] | [[رده:متون احادیث]] | ||
[[رده:احادیث شیعه]] | [[رده:احادیث شیعه]] | ||
[[رده:امام سجاد(ع)]] | |||
[[رده:امام باقر(ع)]] |