بحثی کوتاه پیرامون نهجالبلاغة و مدارک آن
بحثى كوتاه پيرامون نهجالبلاغة و مدارك آن، اثر رضا استادى، كتابى است پيرامون اثبات انتساب نهجالبلاغة به حضرت على(ع) و رد شبهات مطرحشده در اين زمينه كه به زبان فارسی و در سال 1396ق، نوشته شده است. پاسخ به شبهات مطرحشده پيرامون انتساب نهجالبلاغة و خدمت به دوستداران نهجالبلاغة از اين طريق، انگيزه تدوين اين اثر بوده است.[۱]
بحثی کوتاه پیرامون نهجالبلاغه و مدارک آن | |
---|---|
پدیدآوران | استادی، رضا (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | بحثی کوتاه پیرامون مدارک نهجالبلاغه |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | [بی جا] - |
چاپ | 1 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - ماخذ علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - نقد و تفسیر |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 38/085 /الف5ب3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در نه عنوان، مطرح گرديده است.
بااينكه در استناد جمعآورى نهجالبلاغة به سيدرضى، جاى هيچگونه ترديدى نيست، ليكن ابن خلكان (608 - 681ق) در اين موضوع ترديد كرده و گفته است: «نهجالبلاغة را برخى از شريف رضى و برخى ديگر از سيدمرتضى برادر او مىدانند» و نيز ذهبى (م 748ق) گفته است: «نهجالبلاغة تأليف سيدمرتضى است». ابن خلكان شبههى ديگرى نيز القاء كرده و نوشته است: «برخى مىگويند نهجالبلاغة از سخنان على(ع) نيست، بلكه ساخته و انشاء همان كسى است كه آن را جمعآورى كرده است و خدا بهتر مىداند» و نيز نگارنده «ميزان الاعتدال»، پا را فراتر گذارده و گفته است: «شريف رضى متهم است به اينكه نهجالبلاغة را ساخته و به على(ع) نسبت داده است».[۲]
نويسنده با استفاده از برخى كتابها كه در اين باره به بحث پرداختهاند، اثر حاضر را، در پاسخ به اين دو شبههى بىاساس، تهيه كرده است.[۳]
گزارش محتوا
در مقدمه، به شبهات مطرحشده پيرامون نهجالبلاغة و انگيزه تدوين كتاب، اشاره شده است.[۴]
عناوينى كه نويسنده در ذيل آنها به بررسى مطالب پرداخته است، به ترتيب عبارتند از:
الف)- گردآورنده نهجالبلاغة: نويسنده، معتقد است درستى استناد گردآورى نهجالبلاغة به شريف رضى را از راههاى متعددى مىتوان اثبات كرد. از جمله راههايى كه وى مطرح كرده است، عبارت است از اينكه ابوالعباس احمد بن على بن عباس نجاشى (م 450ق) در فهرست خود، شريف رضى و برادرش سيدمرتضى را ياد كرده و نگارشهاى آنان را نام مىبرد و اين كتابها را از شريف رضى مىداند: «حقائق التنزيل»، «مجاز القرآن»، «خصائص الأئمة»، «مجازات الآثار النبوية» و «نهجالبلاغة» و آنجا كه نگارشهاى سيدمرتضى را مىشمارد، از كتابى به نام «نهجالبلاغة» ياد نمىكند.[۵]
ب)- نهجالبلاغة، بخشى از سخنان على(ع) است: در اثبات اين مدعا، نويسنده دلايلى را ذكر كرده است كه از جمله آنها عبارتند از اينكه:
- اابن واضح يعقوبى (م 292ق) مىنويسد: «از على(ع) چهارصد خطبه بهجاى مانده و آنها همانهايى است كه در ميان مردم رايج است و در خطبهها و گفتارهاى خود به كار مىبرند»؛ درصورتىكه در نهجالبلاغة بيش از دويست و سى و نه خطبه نمىبينيم.
- على بن حسين مسعودى (م 346ق) مىنويسد: «چهارصد و هشتاد خطبه از على(ع) به يادگار مانده است».
- حسن بن على بن شعبه كه از دانشمندان سده چهارم است در كتاب «تحف العقول» مىنويسد: اگر فقط خطبههايى كه از على(ع) در باب توحيد به ما رسيده است جمعآورى كنيم، بهاندازهى همه اين كتاب (تحف العقول) خواهد شد و.[۶]
ج)- پيش از نهجالبلاغة، كتابهاى بسيارى مانند آن تأليف شده است: از جمله دلايلى كه به نظر نويسنده، بر انتساب نهجالبلاغة به اميرالمؤمنين(ع) دلالت دارند، اين است كه قبل از آن، كتابهايى مشابه و مانند آن نگاشته شده است كه برخى از آنها عبارتند از:
- «خطب اميرالمؤمنين»، از ابوسليمان زيد بن وهب جهنى، متوفاى پس از سال 80 يا در سال 96ق.
- «خطب اميرالمؤمنين»، از مسعدة بن صدقه كه از راويان امام صادق(ع) و امام كاظم(ع) بوده است و شايد خطبه اشباح كه در نهجالبلاغة از مسعدة بن صدقه نقل شده، از همين كتاب او نقل شده باشد. نسخهاى از اين كتاب با تاريخ كتابت سدهى سوم نزد ابن طاووس (م 664ق) بوده و سپس همان نسخه در سدهى هشتم نزد شيخ سليمان حلى شاگرد شهيد اول بود كه در كتاب «مختصر البصائر» خود، خطبهاى از آن نقل كرده است و نيز نسخهاى از «خطب اميرالمؤمنين» تأليف مسعدة بن صدقه، نزد سيدهاشم بحرانى (م 1107ق) بوده كه در تفسير برهان رواياتى از آن نقل كرده است.
- «خطب اميرالمؤمنين»، از ابراهيم بن حكم فزازى كه در اواخر سدهى دوم مىزيسته است.
- «خطب اميرالمؤمنين»، از ابوعبداللّه محمد بن عمر واقدى (م 207).
- «خطب اميرالمؤمنين»، از اسماعيل بن مهران سكونى، زنده در سال 224ق و.[۷]
د)- مدارك نهجالبلاغة: به اعتقاد نويسنده، براى اثبات استناد نهجالبلاغة به حضرت على(ع)، از راههايى مىتوان استفاده كرد كه برخى از آنها عبارتند از:
- دقت در متن و به اصطلاح «سبک شناسى» و سنجيدن آن با ساير تأليفات شريف رضى و سيدمرتضى و ديگر دانشمندان؛ به باور نويسنده، كسانى كه با ادبيات عرب آشنائى كامل داشته باشند، با يك بررسى اجمالى يقين پيدا مىكنند كه «نهجالبلاغة» نمىتواند انشاء و ساخته شريف رضى و امثال او باشد.
- به گواهى خود شريف رضى كه مىگويد: «اين كتاب، منتخباتى از سخنان على(ع) است كه بهوسيلهى او گردآورى شده»، اكتفا كنيم و واضح است كه شريف رضى مورد اعتماد همهى دانشمندان اسلامى مىباشد.
- با تتبع و بررسى وسيع و گسترده، مدارك و كتابهايى كه مىتواند مدرك نهجالبلاغة باشد پيدا كنيم و درصورتىكه توانستيم همهى نهجالبلاغة يا بخش عمدهى آن را در كتابهايى كه پيش از نهجالبلاغة تأليف شده بيابيم، بىاساسى اين سخن: «نهجالبلاغة ساخته و انشاء شريف رضى يا سيدمرتضى يا شخصى مانند آنهاست»، واضح مىگردد.[۸]
ه)- كارى كه درباره اين موضوع، در اين رساله انجام شده است: نويسنده براى اينكه فقط «كلىگوئى» نكرده باشد و نمونههايى در اثبات مدعاى خويش و بطلان شبهات مطرحشده، به خواننده نشان دهد، در اين بخش، با راهنمائى كتاب «مصادر نهجالبلاغة»، «استناد نهجالبلاغة» و... به اصل كتابها مراجعه كرده و مواردى را كه احتمال دارد مدرك نهجالبلاغة باشد و يا لااقل مىتواند واضح سازد كه اين كلمات ساخته و انشاء شريف رضى نيست، با آدرس دقيق و تعيين چاپ كتاب، به ترتيب ذكر كرده است.[۹]
البته نويسنده خود به اين نكته اشاره دارد كه مداركى كه ذكر مىشود، معنايش اين نيست كه يقين داريم شريف رضى آن كلام را از آن مدرك نقل كرده است؛ زيرا احتمال قوى دارد وى از مدرك ديگرى نقل كرده و آن مدرك تا زمان ما باقى نمانده باشد. همچنين معنايش اين نيست كه آن كلام در مدارك موجود، جز اين مدرك، مدرك ديگرى ندارد؛ زيرا نويسنده به همهى كتابهايى كه قبلا ياد شد دسترسى نداشته است و حتىالمقدور مقيد بوده است كه آنچه خود مراجعه مىكند بنويسد و به نقل سايرين اكتفا ننمايد.
همچنين اين امر، معنايش اين نيست كه عين عبارت «نهجالبلاغة» در آن مدرك وجود دارد، زيرا گاهى عين عبارت و گاهى نقل به معناى آن و گاهى مختصر آن و گاهى مفصل آن در مدارك مذكور ديده مىشود.
كتابهايى كه مورد استفادهى نويسنده بوده، با تعيين چاپ در فصل آخر كتاب آمده است تا اگر كسى بخواهد به اصل كتابها مراجعه كند، چاپ كتاب را در نظر بگيرد.[۱۰]
در عناوين بعدى كتاب، به ترتيب به «مدارك خطبهها»، «مدارك نامه، عهدها و وصيتها»، «مدارك كلمات قصار» و «كتابهايى كه در تهيه اين كتاب از آنها استفاده شده است»، پرداخته شده است.
وضعيت كتاب
فهرست اجمالى مطالب، در ابتداى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع، توضيحات و تذكراتى پيرامون برخى از مطالب متن، داده شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.