استناد نهجالبلاغة (ترجمه عطاردی)
استناد نهجالبلاغة | |
---|---|
پدیدآوران | عرشی، امتیاز علیخان (نویسنده) عطاردی قوچانی، عزیزالله (مقدمهنویس) |
ناشر | مطبعه الحيدري |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1393 ق |
چاپ | 2 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - مأخذ علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - نقد و تفسیر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 38/085 /ع4الف5 |
ترجمه استناد نهجالبلاغه، برگردان عربى اثر گرانمايه امتياز عليخان عرشى، محقق و کتابشناس نامدار هندى است كه به وسيله عزيرالله عطاردى انجام شده است. نویسنده در این کتاب استنادات و مدارک نهجالبلاغه را مورد بررسى قرار داده است. این اثر در عين حجم اندكش، کتابى بسيار سودمند و باارزش است كه به عنوان یک کتاب مرجع، مورد استفاده تأليفات پس از آن، قرار گرفته است.
ساختار
شيوه نگارش کتاب بدينترتيب است كه وى نخست به چگونگى جمعآورى نهجالبلاغه و اثبات استناد كلمات نهجالبلاغه به حضرت امیر مباحثى را مطرح مىكند و از پارهاى شبهات، كه نهجالبلاغه را به ديگران منسوب مىكند، پاسخ مىگوید. سپس مدارک خطبهها، نامهها، نهجالبلاغه را از منابع شيعى و سنى كه پيش از سيدرضى نگارش شده، معرفى مىكند.
گزارش محتوا
یکى از شبهات درباره نهجالبلاغه این است كه سيدرضى اسناد خطب و رسائل را ذكر نكرده، از اينرو اعتبار آن با ترديد مواجه است؛ لذا برخى مىگویند، نهجالبلاغه کتابى است، مرسل و قابل استناد فقهى نيست و سخنانى از این دست.
پژوهشگران عرصه نهجالبلاغه كوششهاى عالمانه و ارجمندى را در پاسخ این پرسش به انجام رساندهاند، آنان مصادر نهجالبلاغه را پيش از سيد رضى و پس از آن استخراج كرده و نشان دادهاند. از جمله این آثار، کتاب حاضر است. نویسنده در این اثر نخست در چگونگى جمعآورى نهجالبلاغه و اثبات استناد كلمات نهجالبلاغه به حضرت امیر مباحثى را مطرح مىكند و از پارهاى شبهات، كه نهجالبلاغه را به ديگران منسوب مىكند، پاسخ مىگوید. پس از آن مدارک نهجالبلاغه را از منابع شيعى و سنى كه پيش از سيدرضى نگارش شده، معرفى مىكند.
نویسنده در ابتداى مطالبش به منابع مختلف استناد كرده و شبهه عدم صدور نهجالبلاغه از امام على(ع) را سخنى گزاف مىداند؛ به عنوان مثال: ابن ابىالحديد در شرح خطبه «شقشقية» به روايت از استادش ابوالخير مصدق بن شبيب واسطى (605ق/ 1208م) چنين گوید: «اين خطبه [شقشقيه] را بر ابومحمد عبداللّه بن احمد معروف به ابنالخشاب خواندم... و به او گفتم: آيا تو بر این گمان هستى كه این خطبه ساختگى است و از آن على(ع) نيست، ابنالخشاب گفت: به خدا نه، من بر این باورم كه این كلام از على(ع) مىباشد، هم چنان كه در صداقت و راستى تو يقين دارم. واسطى گفت: كه به ابنالخشاب گفتم: گروهى بر این زعم هستند كه این خطبه از پرداختههاى رضى رحمهاللّه تعالى باشد، ابنالخشاب گفت: كلام رضى و غير رضى را كى توانايى چنين دم روحانى و اسلوب باشد ما بر رسائل رضى آگاهيم و سبک و روش نگارش او را در نظم و نثر سنجيدهايم و این كلام در مقايسه با آن كلام در هيچ مورد قابل خلط و تشابه نيست».
ابن ابىالحديد در جاى ديگر گوید: «گروهى از پيروان هوى و هوس بر این گمانند كه بخش عمده «نهجالبلاغه» ساخته و پرداخته جمعى از سخندانان شيعى مىباشد و كلامى نو است و چه بسا بخشى از آن را از ساختهها و تراوشات خامه سيد رضى و ديگران دانستهاند. اما این گروه، مردم متعصبى هستند كه عصبيت چشم دل آنان را نابينا گردانيده و از راه استوار و طريق مستقيم منحرف گشتهاند و از روى كجروى و قلت معرفت و عدم آشنايى به سخن سنجى به بيراهه رفتهاند».
برخ از ادلهاى كه نویسنده در صحت نهجالبلاغه ذكر كرده است؛ به طور خلاصه عبارت است از:
- سبک و شيوه كلام: هر كس اندكى ادب عربى را چشيده باشد و تجربه كرده باشد، با تأمّلى در نهجالبلاغه درمىيابد كه این عبارتها چيزى نيست كه از یک شاعر و سخنور عادى برآيد و برای كسى جز امیر سخنوران عرب میسّر شود.
- همگنى و همنواختى درونى:همنواختى و سازگارى درونى در یک مجموعه خود، یکى از مهمترين دلايل اعتبار و اصالت آن است.
- همنواختى مضمونى با ديگر احاديث: بسيارى از آنچه در نهجالبلاغه در زمینههاى گوناگون كلامى، اخلاقى، اجتماعى و ديگر زمینهها آمده با آنچه در همین خصوص از رسول خدا(ص) و يا از ديگر امامان(ع) روايت شده، داراى نوعى همسویى و همگنى مشخص و مشهود است و این خود گواهى ديگر بر این حقيقت مىشود كه آنچه در نهجالبلاغه آمده از همان سرچشمهاى است كه ديگر روايات معصومین از آنجاست.
- اعتبار تاريخى روايات مذكور در نهجالبلاغه: آنچه در نهجالبلاغه آمده، پيش و پس از این کتاب در ديگر منابع شيعه و سنّى نيز ديده مىشود. تلاش سيدرضى برای گردآورى سخنان على(ع) تنها یک نمونه از سلسله تلاشهاى نامورانى است كه پيش از او نيز درصدد این مهم برآمده بودند.
به هر روى نویسنده به بررسى سند یک یک خطبهها، نامهها و كلمات قصار نهجالبلاغه پرداخته و در آنها نشان هر یک روايت به صورت مستقل در چندين کتاب يا رساله ارائه شده است.
پاسخ به شبهات از ديگر بخشهاى خواندنى کتاب است كه نویسنده با دقت و درايت آنها را سامان داده است. از جمله شبهاتى كه امتياز علىخان درصدد پاسخ به آن برآمده «وجود كلمه وصىّ و وصايت در نهجالبلاغه» است. وى در پاسخ بدين شبهه به همین بسنده مىكند كه این دو واژه نه واژههایى پديد آمده يا معنا يافته در عصر سيد رضى، بلكه واژههایى است كه در عصر وحى كاربرد و معنا داشته است. مراجعهاى اندك به آيات قرآن، احاديث نبوى مشتمل بر این واژهها، اشعار شاعران غيرشيعى و يا شيعى، خواننده را از هر توضيحى در این خصوص بىنياز خواهد ساخت.
گروهى ديگر كوشيدهاند كه طولانى بودن خطبهها را دليلى بر نادرستى انتساب به مولاى متّقيان جلوه دهند، اما واقعيت این است كه كوتاهى يا بلندى یک گفتار نه مىتواند، دليلى بر درستى انتساب آن به یک سخنور باشد و نه دليلى بر نادرستى انتساب آن، به ویژه آن كه خطبه از امیر سخنوران و میداندار فصاحت و بلاغت رسيده باشد كه مىداند كجا جاى كوتاه گفتن و كجا جاى طولانى گفتن است.
از ديگر شبههایى كه به آنها پاسخ داده شده: وجود عبارتهاى حاكى از علم به غيب، انتساب برخى از جملهها و خطبهها به ديگران و عدم استشهاد به عبارتهاى نهجالبلاغه در كتب پيشين است.
روش تحقيق نویسنده کتاب حاضر بر اساس زير است:
الف: بحث در جمع و گردآورى نهجالبلاغه.
ب: اقوال و اظهار نظر مورخان و اختلاف نظر ايشان درباره گرد آورنده نهجالبلاغه.
ج: رد اقوال مورخانى كه نهجالبلاغه را از تأليفات شريف مرتضى مىدانند.
د: استناد به آثار شريف رضى برای اثبات انتساب کتاب «نهجالبلاغه» به او.
ه: بررسى اقوال محققان كه با شريف مرتضى و شريف رضى معاصر بودهاند.
و: بررسى اسناد و مدارک «نهجالبلاغه» از منابع شيعى و سنى كه پيش از سيد رضى بوده است.
ز: نام راویان و ناقلان سخنان امام(ع).
ناگفته نماند، چنانچه از مطالب این کتاب برمىآيد، مؤلف محترم توفيق دسترسى و مراجعه مستقيم بر بعضى از منابع را نداشته است و لذا آنها را بواسطه نقل كرده است.
مؤلف در پایان کتاب با تواضع خاص عالمان و فروتنى مردم شريف هند مىگوید: «هرگز مدعى آن نيستم كه با این كوشش مختصر تمام اطراف و جوانب موضوع را فرا گرفتهام. اما با كوششى كه در این راه صرف كردهام، سر آن داشتهام كه تا مرز امكان حقيقت را بيابم، امید آن كه پس از اتمام از بررسى مدارک «نهجالبلاغه» فراغتى بيابم و به تحقيق در جنبه درائى آن بپردازم».
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب