ترجمه نهجالبلاغه (آقامیرزایی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{') |
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها =={{وابستهها}}' به '== وابستهها == {{وابستهها}} ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
مقدمه و متن كتاب | مقدمه و متن كتاب | ||
== وابستهها =={{وابستهها}} | == وابستهها == | ||
{{وابستهها}} | |||
[[ترجمه نهجالبلاغه (آیتی)]] | [[ترجمه نهجالبلاغه (آیتی)]] |
نسخهٔ ۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۶
نهجالبلاغه | |
---|---|
پدیدآوران | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول (نويسنده)
شریف الرضی، محمد بن حسین (گردآورنده) آقامیرزایی، ناهید (مترجم) |
عنوانهای دیگر | نهجالبلاغه. فارسی - عربی |
ناشر | بهزاد |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5959-38-1 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبهها
علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - نامهها علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 38/041 1379ﻫ |
ترجمه نهجالبلاغه ترجمهاى فارسى است كه در سالهاى اخير توسط خانم ناهيد آقاميرزايى در يك مجلد منتشر شده است. او كه از دشوارى كلامى كه نزدیک ترين كلام به وحى است، مطلع است. خود اينچنين اذعان مىكند: «با توجه به بلاغت و صنعتى كه در سخنان مولا على(ع) وجود دارد، ترجمه نهجالبلاغه، اگر نگوييم غير ممكن، امرى بس دشوار است». وى با ابراز محبت به مقام والاى امام خويش مىافزايد: «عشق به نهجالبلاغه و مولا اميرالمؤمنين على(ع) وادارم كرد تا به اين مهم رو آورم». او همچنين با احترام به مقام علما و بزرگانى كه در اين مقام برآمده و ترجمههاى ارزشمندى از اين كتاب شريف عرضه كردهاند، دانش خود را همچون قطرهاى در برابر درياى دانش آنها تصوير مىكند: «هر يك از مترجمين مختلف نهجالبلاغه در حد بضاعت خود ترجمهاى ارائه داده است، و من نيز در انتهاى اين رشته افتخار پيدا كردهام كه با بزرگان همنشين شوم، هر چند اصلاً داعيه بزرگى ندارم و خود را در مقابل درياى دانش آنها قطرهاى بيش نمىدانم».
گزارش محتوا
ترجمه حاضر از جمله ترجمههاى ادبى محسوب شده و «در ترجمه حاضر سعى بر اين بوده كه علاوه بر حفظ امانت در بيان كلام امام(ع)، تا آن جا كه مقدور بوده و به مفهوم آسيب نمىرسيده، بلاغت و سجع نيز رعايت شود».
سجع عبارات، بيشتر در خطبهها مشهود است و در جملات قصار گاه عبارات به يك ترجمه ساده بسيار نزدیک شده است و از كلمات و عبارات ادبى فاصله گرفته است.
اگرچه مترجم تلاش كرده است كه ترجمه خوبى ارائه دهد و تا حدود زيادى از اين كار سربلند بيرون آمده است؛ اما اشكالاتى نيز بر ترجمه وى وارد است. در اين باره به چند نمونه اشاره مىشود:
1- در اولين نامه نهجالبلاغه كلمه «جبهه» كه به معناى گروه و جماعت است، به اشتباه «جانبدار» ترجمه شده است. روشن است كه مقصود حضرت گروه انصار بوده است، نه طرفداران انصار و اينكه چرا مترجم چنين ترجمه كرده روشن نيست.
2- عبارت «الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ» در حكمت سوم نهجالبلاغه به «تنگدستى گنگ كننده باهوشى در برابر حجت» ترجمه شده است. مترجم «الفطن» را كه اسم فاعل و به معناى زيرك و باهوش است، به باهوشى ترجمه كرده است. با مراجعه به ترجمه شهيدى اين عبارت به «درويشى كند كننده زبان زيرك در برهان» و در ترجمه آيتى «تنگدستى، زبان زيرك را از بيان حجتش بر بندد» ترجمه شده است. روشن است كه معناى عبارت آنست كه فقر فرد زيرك را از بيان حجتش باز مىدارد و معناى مورد نظر در ترجمه مذكور ارائه نشده است.
3- فقرات ابتدايى خطبه شقشقيه «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّى مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّح» چنين ترجمه شده است: «به خدا فلان جامه خلافت پوشيد؛ حالى كه مىدانست كسى را جز من سزاوار نيست، چون ميله سنگ آسيابم كه آن را به گردش در مىآورد، مرتبتم بلند است». در اين بخش از عبارت حضرت عبارت «محلّى منها» آمده است كه به معناى «جايگاه من نسبت به آن» است. در واقع حضرت با اين مثال به محوريت خود براى به حركت درآوردن اين مسئوليت مهم و اينكه كسى جز حضرتشان صلاحيت به عهده گرفتن آن را نداشته، اشاره كرده است. اگر چه ترجمه حاضر تحتاللفظى نبوده و دست مترجم بازتر است؛ اما با دقت در ترجمه متوجه مىشويم كه نويسنده با افزودن عبارت «مرتبتم بلند است» از جانب خود به ترجمه معناى ناصوابى از ترجمه بدست داده است. آيتى اين عبارت را اين گونه ترجمه مىكند: «به خدا سوگند كه «فلان» خلافت را چون جامهاى بر تن كرد و نيك مىدانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب». در ترجمه شهيدى نيز مىخوانيم: «هان به خدا سوگند- فلان- جامه خلافت را پوشيد و مىدانست، خلافت جز مرا نشايد، كه آسيا سنگ تنها گرد استوانه به گردش در آيد».
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب