شرح نهجالبلاغه (ابن میثم، ترجمه فارسی): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شرح نهجالبلاغه (ابهام زدایی)' به 'شرح نهجالبلاغه (ابهامزدایی)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:امام علی(ع)' به 'رده:علی بن ابیطالب(ع)') برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
[[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | [[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | ||
[[رده:حالات فردی]] | [[رده:حالات فردی]] | ||
[[رده: | [[رده:علی بن ابیطالب(ع)]] |
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۸
شرح نهجالبلاغه (ابن میثم، ترجمه فارسی) | |
---|---|
پدیدآوران | نوایی یحیی زاده، علیاصغر (مترجم)
عارف، محمدصادق (مترجم) محمدی مقدم، قربانعلی (مترجم) روحانی، حبیبالله (مترجم) علی بن ابیطالب(ع)، امام اول (نویسنده) شریف الرضی، محمد بن حسین (گردآورنده) ابن میثم، میثم بن علی (شارح) عطایی، محمدرضا (مترجم) |
عنوانهای دیگر | شرح نهجالبلاغة. فارسی |
ناشر | آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى |
مکان نشر | مشهد مقدس - ایران |
سال نشر | 1417 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبهها
علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - نامهها علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغة - نقد و تفسیر |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | BP 38/02 /الف2041 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ترجمه شرح نهجالبلاغه ابن ميثم ترجمهاى است فارسى به قلم قربانعلى محمدى مقدم و علىاصغر نوايى يحيىزاده كه در پنج مجلد منتشر شده است.
گزارش محتوا
در ابتداى كتاب مقدمه مفيدى درباره عظمت نهجالبلاغة و پيشينه نگارش كلام اميرالمؤمنين على(ع) در كتب قبل از نگارش نهجالبلاغة و مطالب خواندنى ديگرى آمده است كه خلاصهاى از آن به خوانندگان عزيز ارائه مىشود:
نهجالبلاغة، آن درياى ژرف و كران ناپيدايى است كه از گوهر بيان امير سخن على(ع) تبلور يافته، كه شجره نبوّت و جايگاه نزول وحى و آمد و شد فرشتگان و گنجينه دانش و مخزن حكمت است.
امّا افسوس كه آن مجسّمه علم و تقوا، وارث علم تمام كتاب، دانشپژوهان حقيقتطلبى را نيافت كه حقايق پوشيده بر جهانيان را با آنها در ميان گذارد و آنچه تأمين كننده سعادت دنيا و آخرت انسانهاست روشن فرمايد، لذا با اندوه فراوان خطاب به كميل بن زياد فرمود: «اى كميل، اگر افراد مستعدّى مىيافتم، در اين گنجينه سينه من دانش فراوانى است». آنچه حضرتش گفته و يا نوشته به ضرورت انجام پذيرفته است؛ با اين وصف درياى كرانناپيدايى از معارف و حكمت به وجود آمده است، كه اندكى از بسيار آن را سيّد رضى(ره) جمعآورى كرده و نهجالبلاغة ناميده است.
بايد گفت نه تنها دانشمندان مسلمان، به ظرافت و زيبايى سخن امام(ع) و عمق ژرفاى معناى بلند كلام حضرتش معترف و مقرّند، بلكه تمام متفكّران، انديشمندان، سياستمداران، حقوقدانان... همه و هر كس با هر كيش و آيينى، در برابر عظمت روح، بلندى همّت، اجراى عدالت و احقاق حقوق ملّت كه در بيانات حكيمانه آن حضرت متجلّى است، سر تعظيم فرود آوردهاند:
شهرستانى مىگويد: «تعجّب و شگفتى ادبا تنها به ملاحظه نظم و هماهنگى و انسجام الفاظ نهجالبلاغة نيست، دهشت و تحيّر دانشمندان فقط از برترى و تفوّق معانى آن كه به سر حدّ اعجاز رسيده است، نمىباشد، بلكه علّت اصلى تحيّر و تعجّبشان به علّت تنوّع و گوناگون بودن اهداف و مقاصد اين خطبهها و سخنهاست: از قبيل پند و اندرز و امر به زهد و نهى از بدىها و گناهان، دستورهاى جنگى، تشويق مردم به جهاد، تعليم فنون مختلف علم و بحثهاى عالى در مورد هيئت آسمانها، اوضاع افلاك، ابواب نجوم و اسرار جهان آفرينش و اثبات وجود خدا و بيانات متفاوت و پر تفنّن در معارف الهى و بحثهاى همه جانبه در توحيد و خداشناسى، توصيف مبدأ و معاد و بحثهاى دامنهدار در امور كشور دارى و سياست و اداره شهرها و زندگى مردم و بالا بردن سطح دانش مردم و آشنا ساختن آنها با فضايل اخلاقى و انسانى و دينى و قوانينى اجتماعى و آداب معاشرت و مكارم اخلاق، توصيف شاعرانه پديدههاى زندگى و مانند اينها از اهداف و مقاصد گوناگونى است كه به عالىترين مظاهر خود در نهجالبلاغة آمده است».
جبران خليل متفكّر و انديشمند مىگويد: «على از دنيا درگذشت؛ در حالى كه شهيد عظمت خود شد، از دنيا چشم پوشيد؛ در حالى كه نماز ميان دو لبش بود، درگذشت در حالى كه دلش از شوق پروردگار لبريز بود، و عرب حقيقت مقامش را نشناخت، درگذشت مانند همه پيامبران بصير كه در كشورى وارد مىشوند كه كشور آنان نيست، به سوى مردمى مىآيند كه مردم آنان نيستند و در زمانى نمودار مىشوند كه زمانشان نيست. ولى پروردگارا، تو را در اين حكمتى است كه خود دانى».
شبلى شميل پيشواى مطلق ماديّون مىگويد: «امام علىّ بن ابىطالب بزرگ بزرگان جهان، يكتا نسخه زمان بود كه جهان شرق و غرب در عالم قديم و جديد، صورتى بسان اين نسخه كه مطابق اصلى باشد، به خود نديده است».
جاذبه و جامعيّت كلام امام(ع) علاقهمندان به دانش و حكمت را بر آن داشت كه از قرن اوّل هجرى دست به كار شوند و كتبى از مجموعه بيانات امام(ع) تأليف كنند كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود:
- خطب اميرالمؤمنين على(ع)، تأليف زيد بن وهب الجهنى (متوفّاى سال 96ق)
- كتاب خطب اميرالمؤمنين(ع) نوشته ابوالفضل نصر بن مزاحم منقرى كوفى (متوفّاى سال 202ق)
- خطب اميرالمؤمنين على(ع) تأليف محمّد بن عمر واقدى (متوفّاى سال 207ق)
- كتاب خطب اميرالمؤمنين، نوشته يعقوب اسماعيل بن مهران محمد سكونى كوفى (متوفّاى بعد از سال 148ق)
- كتابالمسترشد، نوشته ابوجعفر محمّد بن جرير بن رستم طبرى، از معاصرين ابن جرير طبرى
- كتاب خطب على(ع) نوشته ابواحمد عبدالعزيز بن يحيى بن احمد بن عيسى جلودى ازدى بصرى (متوفّاى سال 332ق)
- خطب اميرالمؤمنين(ع)، تأليف قاضى نعمانى المصرى(متوفّاى سال 363ق)
البته شهرستانى در كتاب «ما هو نهجالبلاغة» و سيّد عبدالزهرا حسينى خطیب در كتاب «مصادر نهجالبلاغة» اسامى بيشترى را ذكر كردهاند كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها صرف نظر مىشود.
پس از جمعآورى خطبهها و سخنان امام(ع) به وسيله سيّد رضى(ره) دانشمندان دريافتند كه چه گنجينه بىنظيرى فراهم آمده است و در صدد بر آمدند، هر يك فراخور توان علمى خود از اين خوان نعمت توشه برگيرند. از جمله دانشمندان مشهورى كه بر نهجالبلاغة شرح نوشتهاند و از متقدّمين شمرده مىشوند؛ عبارتند از: بيهقى، فضلالله راوندى، قطبالدين راوندى، على بن ناصر، قاضى عبدالجبار معتزلى، علامه حلى، ابن طاوس حلى، ملامحسن خوارزمى، تفتازانى، ابن ابىالحديد، ابن ميثم و....
برخى از متأخرينى هم كه بر نهجالبلاغة شرح و يا فهرست و نوشتهاند؛ عبارتند از: مولى فتحاللّه كاشانى، علىّ بن حسين زورائى، علامه كركى، سيّد حبيباللّه خوئى، ملّا صالح قزوينى، محمّد عبده، محمّد نائل ميرصفى، محمدتقى جعفرى و....
در ميان شرحهايى كه متقدّمين بر نهجالبلاغة نوشتهاند، هر چند شرح نهجالبلاغة ابن ابىالحديد به لحاظ قدمت، تفصيل و نقل قول در ميان كتابهاى مختلفى كه امروزه بر اثر مرور زمان از دسترس ما خارجاند، جايگاه ويژهاى دارد، امّا شرح نهجالبلاغة ابن ميثم بحرانى كه در سال 677ق نوشته شده و مورد تقدير و ستايش خواجه نصيرالدين طوسى و ملا صدراى شيرازى و استاد علامه حلّى و سيّد عبدالكريم بن طاوس بوده، با اهميّت و ممتاز است.
وضعيت كتاب
ترجمه يك اثر مهمّ فلسفى و برگردان آن به فارسى با عباراتى روان و زيبا كار سادهاى نيست. شايد دليل اين كه تاكنون كسى اقدام به ترجمه اين شرح نكرده، و يا حداقل يكى از ادلّه آن مشكل بودن فهم اين شرح بوده است.
لازم به ذكر است كه در اين ترجمه تنها به ترجمه شرح ابن ميثم اكتفا نشده و توضيحات مفيد و ارزشمندى نيز در پاورقى آمده است كه خواننده را در فهم مطالب يارى مىرساند. گاه مانند خطبه شقشقيه پيش از پرداختن به ترجمه مطالبى را ذكر كردهاند كه به عنوان مقدمه قبل از شرح آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب