في ظلال نهجالبلاغة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شرح نهجالبلاغه (ابهام زدایی)' به 'شرح نهجالبلاغه (ابهامزدایی)') |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
| چاپ =3 | | چاپ =3 | ||
| تعداد جلد =4 | | تعداد جلد =4 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =03488 | ||
| کتابخوان همراه نور =03488 | | کتابخوان همراه نور =03488 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|شرح نهجالبلاغه (ابهامزدایی)}} | |||
'''في ظلال نهجالبلاغة'''، تألیف [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنيه]]، به زبان عربى شرح كتاب شريف نهجالبلاغه است. | '''في ظلال نهجالبلاغة'''، تألیف [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنيه]]، به زبان عربى شرح كتاب شريف نهجالبلاغه است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
مؤلف درباره چگونگى اين شرح در مقدمه خود چنين مىنويسد: «تفاوت ميان هر كتابى با كتاب ديگر در هر علمى از علوم همان تفاوت ميان هر مؤلف با مؤلف ديگر است؛ چرا كه شيوه هر كس برخاسته از شخصيت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنويسند يا متن واحد را شرح دهند، هر كدام از آنها از ديدگاه خود بدان موضوع يا كتاب خواهد پرداخت و از زاويه گرايشها و تمايل خود بدان خواهد نگريست. | مؤلف درباره چگونگى اين شرح در مقدمه خود چنين مىنويسد: «تفاوت ميان هر كتابى با كتاب ديگر در هر علمى از علوم همان تفاوت ميان هر مؤلف با مؤلف ديگر است؛ چرا كه شيوه هر كس برخاسته از شخصيت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنويسند يا متن واحد را شرح دهند، هر كدام از آنها از ديدگاه خود بدان موضوع يا كتاب خواهد پرداخت و از زاويه گرايشها و تمايل خود بدان خواهد نگريست. | ||
از همين جاست كه بر [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] جنبههاى تاريخ و ادب غلبه دارد، بر شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] علم كلام، همراه با اندكى از ذوق صوفيانه چيرگى دارد و شرح خويى تكرار همان گفتههاى [[ابن میثم، میثم بن علی| | از همين جاست كه بر [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] جنبههاى تاريخ و ادب غلبه دارد، بر شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] علم كلام، همراه با اندكى از ذوق صوفيانه چيرگى دارد و شرح خويى تكرار همان گفتههاى [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم]] همراه با پارهاى اضافاتِ برگرفته از روايات و احاديث است.» | ||
مغنيه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهجالبلاغه چنين گزارش مىكند: «از آنجا كه اعتقاد دارم و بر اين باورم كه دين اسلام تنها براى خير و سعادت بشر تشريع شده و از همين روى دانشهاى سودمند را فضيلت و فريضه مىداند و كار و تلاش براى رسيدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مىشمرد، اين اعتقاد مرا بر آن داشته است كه نهجالبلاغه را شرح كنم و يك يك واژهها و جملههاى آن را از اين نگرگاه تفسير كنم، البته اگر كه ظاهر عبارت چنين تفسيرى را برتابد يا بدان اشارهاى داشته باشد. اما معنى اين سخن آن نيست كه هيچ از دانش كهن گذشتگان در اين حوزه بهره نجستهام و همه ميراث فرهنگى گذشته را رد كرده و پشت سر نهادهام. چگونه مىتوانم چنين كنم، در حالى كه اگر اين مىكردم، كتابى كه حاصل مىآمد يا شرحى براى چيزى جز نهجالبلاغه بود يا اساساً شرح نبود و كارى كرده بودم كه هيچ آهنگ آن نداشتهام! از اين گذشته، آيا مىتوانم واژهها را به چيزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مىكند و جز آنچه در واژهنامهها آمده است، تفسير كنم يا رخدادهاى تاريخ را عوض كنم و يا سياقى را كه همه در فهم آن با همديگر وحدت نظر دارند ناديده انگارم؟ | مغنيه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهجالبلاغه چنين گزارش مىكند: «از آنجا كه اعتقاد دارم و بر اين باورم كه دين اسلام تنها براى خير و سعادت بشر تشريع شده و از همين روى دانشهاى سودمند را فضيلت و فريضه مىداند و كار و تلاش براى رسيدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مىشمرد، اين اعتقاد مرا بر آن داشته است كه نهجالبلاغه را شرح كنم و يك يك واژهها و جملههاى آن را از اين نگرگاه تفسير كنم، البته اگر كه ظاهر عبارت چنين تفسيرى را برتابد يا بدان اشارهاى داشته باشد. اما معنى اين سخن آن نيست كه هيچ از دانش كهن گذشتگان در اين حوزه بهره نجستهام و همه ميراث فرهنگى گذشته را رد كرده و پشت سر نهادهام. چگونه مىتوانم چنين كنم، در حالى كه اگر اين مىكردم، كتابى كه حاصل مىآمد يا شرحى براى چيزى جز نهجالبلاغه بود يا اساساً شرح نبود و كارى كرده بودم كه هيچ آهنگ آن نداشتهام! از اين گذشته، آيا مىتوانم واژهها را به چيزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مىكند و جز آنچه در واژهنامهها آمده است، تفسير كنم يا رخدادهاى تاريخ را عوض كنم و يا سياقى را كه همه در فهم آن با همديگر وحدت نظر دارند ناديده انگارم؟ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
#:ديگر شارحان نهجالبلاغه نيز عموماً در قسمتبندى خطبهها و نامهها به همين ملاك توجه داشتهاند. | #:ديگر شارحان نهجالبلاغه نيز عموماً در قسمتبندى خطبهها و نامهها به همين ملاك توجه داشتهاند. | ||
#:مؤلّف بدين سان شرحى آسان و در عين حال كارآمد براى نهجالبلاغه در اختيار مىگذارد. | #:مؤلّف بدين سان شرحى آسان و در عين حال كارآمد براى نهجالبلاغه در اختيار مىگذارد. | ||
{{نهجالبلاغه}} | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[في ظلال نهجالبلاغه (حکمتها)]] | |||
[[در سايهسار نهجالبلاغه]] | [[در سايهسار نهجالبلاغه]] | ||
خط ۸۶: | خط ۹۲: | ||
[[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | [[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | ||
[[رده:حالات فردی]] | [[رده:حالات فردی]] | ||
[[رده:علی | [[رده:امام علی(ع)]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۱۲
في ظلال نهجالبلاغة | |
---|---|
پدیدآوران | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول (نویسنده)
شریف الرضی، محمد بن حسین (گردآورنده) مغنیه، محمدجواد (شارح) |
عنوانهای دیگر | نهجالبلاغه. شرح
محاولة لفهم الجدید محاوله لفهم جدید |
ناشر | دار العلم للملايين |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1979 م |
چاپ | 3 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبهها
علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - نامهها علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهجالبلاغه - نقد و تفسیر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 38/02 /م6ف9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
في ظلال نهجالبلاغة، تألیف محمدجواد مغنيه، به زبان عربى شرح كتاب شريف نهجالبلاغه است.
كتاب فى ظلال نهجالبلاغه، تفسير نهجالبلاغه است كه در 4 جلد براى نخستين بار در سال (1972 م) به سرمايه دارالعلم للملايين بيروت چاپ شده است كه با زبانى ساده و شيوهاى كارآمد مىباشد.
ساختار
كتاب در چهار جلد كه جلد اول داراى مقدمه مؤلف، بخشى از خطب نهجالبلاغه مىباشد. جلد دوم، در خطب؛ جلد سوم، خطبهها و نامهها؛ جلد پنجم نامهها و كلمات قصار مىباشد.
مؤلف درباره چگونگى اين شرح در مقدمه خود چنين مىنويسد: «تفاوت ميان هر كتابى با كتاب ديگر در هر علمى از علوم همان تفاوت ميان هر مؤلف با مؤلف ديگر است؛ چرا كه شيوه هر كس برخاسته از شخصيت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنويسند يا متن واحد را شرح دهند، هر كدام از آنها از ديدگاه خود بدان موضوع يا كتاب خواهد پرداخت و از زاويه گرايشها و تمايل خود بدان خواهد نگريست.
از همين جاست كه بر شرح ابن ابىالحديد جنبههاى تاريخ و ادب غلبه دارد، بر شرح ابن ميثم بحرانى علم كلام، همراه با اندكى از ذوق صوفيانه چيرگى دارد و شرح خويى تكرار همان گفتههاى ابن ميثم همراه با پارهاى اضافاتِ برگرفته از روايات و احاديث است.»
مغنيه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهجالبلاغه چنين گزارش مىكند: «از آنجا كه اعتقاد دارم و بر اين باورم كه دين اسلام تنها براى خير و سعادت بشر تشريع شده و از همين روى دانشهاى سودمند را فضيلت و فريضه مىداند و كار و تلاش براى رسيدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مىشمرد، اين اعتقاد مرا بر آن داشته است كه نهجالبلاغه را شرح كنم و يك يك واژهها و جملههاى آن را از اين نگرگاه تفسير كنم، البته اگر كه ظاهر عبارت چنين تفسيرى را برتابد يا بدان اشارهاى داشته باشد. اما معنى اين سخن آن نيست كه هيچ از دانش كهن گذشتگان در اين حوزه بهره نجستهام و همه ميراث فرهنگى گذشته را رد كرده و پشت سر نهادهام. چگونه مىتوانم چنين كنم، در حالى كه اگر اين مىكردم، كتابى كه حاصل مىآمد يا شرحى براى چيزى جز نهجالبلاغه بود يا اساساً شرح نبود و كارى كرده بودم كه هيچ آهنگ آن نداشتهام! از اين گذشته، آيا مىتوانم واژهها را به چيزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مىكند و جز آنچه در واژهنامهها آمده است، تفسير كنم يا رخدادهاى تاريخ را عوض كنم و يا سياقى را كه همه در فهم آن با همديگر وحدت نظر دارند ناديده انگارم؟
البته، من آنچه را از برداشتهاى قديم در اين عصر شايسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چيزى از دين نمىكاهد رد كردهام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذيرفتهام، آن را توضيح دادهام و تثبيت كردهام و از همين نقطه راهى به سوى آنچه همه انسانها مىپذيرند و همه خردها در اين روزگار و در هر روزگار ديگر مىفهمند و برمىتابند گشودهام. متون دينى، همه آنها به جز آنچه عقيده و عبادت است، نيازمند چنين نگرگاهى معاصر است. اين نگرگاه كاملاً با اصول شريعت سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مىتوان جوانانى را كه از عقيده پدران و نياكان روى برتافتهاند، جذب كرد».
گزارش محتوا
جلد اول كتاب داراى مقدمه مؤلف است كه در آن هدف خود از شرح نهجالبلاغه و شيوه كار خود را به همراه صحبتى چند درباره كتاب شريف نهجالبلاغه مىباشد.
بعد از مقدمه كتاب در جلد اول با شرح خطبههاى نهجالبلاغه مىباشد و جلد دوم كتاب، در ادامه بيان خطب نهجالبلاغه مىباشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامههاى حضرت در نهجالبلاغه مربوط شده است و در جلد چهارم تتمه نامهها و كلمات قصار مىباشد.
مغنيه كتاب «فى ظلال نهجالبلاغه» را با شيوهاى همسان با آنچه در «تفسير كاشف» در پيش گرفته است، شرح مىكند؛ جزئيات اين شيوه به قرار زير است:
- همانند ديگر شارحان قسمتى از متن خطبه يا نامه و در خطبههاى كوتاه و نامههاى كوتاه همه آن را و در كلمات قصار نيز كل عبارت را در آغاز نقل مىكند. او در بالاى هر بخش يا هر قسمت عنوانى قرار مىدهد و سپس تعداد بندها يا جملههاى آن را نيز يادآور مىشود.
- براى نمونه در شرح خطبه اول نهجالبلاغه آن را به 11 بخش قسمت مىكند كه مجموع اين يازده بخش در بردارنده 31 بند (فقره) است و عناوين اين بخشهاى يازده گانه به ترتيب عبارتند از سپاس خدا (فقره 1 - 3)، آغاز دين (4 - 6)، پيدايش آفرينش (7 - 8)، آفرينش آسمانها (9 - 13)، فرشتگان (14 - 16)، خلقت آدم (17 - 19)، آدم و ابليس (20 - 21)، پيامبران (22 - 25)، محمّد (25 - 27)، قرآن و شريعت (28 - 29) و حجّ (30 - 31).
- هر يك از اين بخشها داراى حركت گذارى كامل و همچنين نشانههاى نگارش جديد است.
- در ذيل هر قسمت، پس از متن نهجالبلاغه، عنوانى به نام «اللغه» مىگشايد و در زير آن به شرح مفردات آن قسمت مىپردازد. او در اين توضيحها از كتب لغت نامى به ميان نمىآورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آيات قرآن يا شعر عربى ذكر مىكند.
- در هر قسمت پس از اللغه، عنوان ديگرى به نام «الاعراب» به چشم مىخورد و مؤلف در زير اين عنوان به تجزيه و تحليل، ساختار دستورى جمله پرداخته است.
- در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان ديگرى به نام «المعنى» وجود دارد كه در زير آن، جملههاى قسمتِ مورد بررسى از متن را يك به يك شرح و تفسير كرده است.
- افزون بر اين در هر قسمت يا پس از عنوان «المعنى» و يا پيش از آن و پس از عنوان «الاعراب» يك يا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زير اين عنوان يا عنوانها بحثى مستقل مطرح كرده است.
- افزون بر اين در برخى از قسمتها با عنوان ديگرى به نام «للمنبر» برخورد مىكنيم. مؤلّف درباره اين كار انحصارى خود چنين توضيح مىدهد:
- «متوجّه شدهام كسانى كه تنها كارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنين سحر بيان و عطرى كه در نهجالبلاغه و خطبههاى آن است به فراوانى بدين كتاب مراجعه مىكنند. به همين دليل كوشيدم هر چند به مقدارى اندك بدين گروه كمك كنم، باشد كه منبرهايشان پربارتر و مفيدتر شود... بدين ترتيب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى يافتم كه به گمان خودم در شنونده تأثيرى ويژه به جاى مىگذارد آن را با عنوان «للمنبر» بيان كردم تا هر كس در پى چنين مضمونهاى فشردهاى است با مراجعه به فهرست يا با ورق زدن كتاب بسادگى بتواند به آنها دست بيابد.» اولين نمونه للمنبر در ذيل خطبه بيستم به چشم مىخورد كه عنوانش «للمنبرالدنيا جنازه» است.
- مؤلف گاه كه شرح عبارتى را مفيد و داراى ثمره علمى نمىداند، از آن خوددارى مىكند، چنانكه در ذيل بخش مربوط به فرشتگان در خطبه يكم نهجالبلاغه تنها با گشودن عنوان «مشكل و شائك» (يك معضل و يك دشوارى) در حدود يك صفحه گزارش در اين باره كه در مورد فرشتگان بحثهايى ميان قدما رايج بوده است به دست مىدهد و با اشاره به ناكارآمدى آگاهىهاى گذشتگان و ناتوانى ما در اين زمينه و با اعتراف به اين كه حقيقت فرشتگان به كلّى بر ما پوشيده است، مىنويسد:
- «بهتر است آنچه را در توانمان نيست واگذاریم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازيم».
- مؤلّف در تقسيم خطبهها و نامههاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شيوه معمول درباره قرآن كريم كه - سجع و توازن آهنگ يكى از معيارهاى بخشبندى يك سوره است، - سجع و تناسب وزن را معيار تقسيم قرار نمىدهد و بيشتر به وحدت موضوع توجه دارد.
- ديگر شارحان نهجالبلاغه نيز عموماً در قسمتبندى خطبهها و نامهها به همين ملاك توجه داشتهاند.
- مؤلّف بدين سان شرحى آسان و در عين حال كارآمد براى نهجالبلاغه در اختيار مىگذارد.