۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'علمالهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جزایری، سید نعمتالله' به 'جزایری، نعمتالله بن عبدالله') |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
#اهتمام به ديدگاه خاورشناسان و نقد نظرگاه آنان: نویسنده در فصل چهارم، در مبحثى تحت عنوان «گزافهگويى خاورشناسان»، گفتار گلدزيهر را منعكس ساخته و ضمن تبيين خطاهاى علمى وى، در باه كتاب «بيان السعادة»، او را از اين جهت كه براى بازشناساندن نظرگاه شيعه به اين كتاب - كه نگاشته رهبر فرقه صوفيه به نام «نعمتاللهى» است - و نيز [[تفسير القمي|تفسير قمى]] كه استنادش به مؤلف مخدوش است، اعتماد كرده، مورد نقد قرار داده است<ref>همان، ص 156</ref> | #اهتمام به ديدگاه خاورشناسان و نقد نظرگاه آنان: نویسنده در فصل چهارم، در مبحثى تحت عنوان «گزافهگويى خاورشناسان»، گفتار گلدزيهر را منعكس ساخته و ضمن تبيين خطاهاى علمى وى، در باه كتاب «بيان السعادة»، او را از اين جهت كه براى بازشناساندن نظرگاه شيعه به اين كتاب - كه نگاشته رهبر فرقه صوفيه به نام «نعمتاللهى» است - و نيز [[تفسير القمي|تفسير قمى]] كه استنادش به مؤلف مخدوش است، اعتماد كرده، مورد نقد قرار داده است<ref>همان، ص 156</ref> | ||
#بازسازى مفهوم تحريف در كتب عهدين: از نگاه نویسنده، درباره تورات و انجيل، تحريف رخ داده است؛ زيرا آنچه كه بر موسى و عيسى(ع) فرود آمد، در اثر گذر زمان و رويكرد حوادث و رخدادهاى ويرانگر مختلف همچون حمله بختالنصر نابود شد و سالها، بلكه قرنها پس از وفات اين دو پيامبر، بخشى از اين متون با تكيه به حافظهها ثبت و گردآورى شد؛ بنابراین، به نظر نویسنده، به اذعان بسيارى از صاحبنظران يهود و نصارا، تورات و انجيل فاقد اصالت و قداست است<ref>همان، ص 158</ref> | #بازسازى مفهوم تحريف در كتب عهدين: از نگاه نویسنده، درباره تورات و انجيل، تحريف رخ داده است؛ زيرا آنچه كه بر موسى و عيسى(ع) فرود آمد، در اثر گذر زمان و رويكرد حوادث و رخدادهاى ويرانگر مختلف همچون حمله بختالنصر نابود شد و سالها، بلكه قرنها پس از وفات اين دو پيامبر، بخشى از اين متون با تكيه به حافظهها ثبت و گردآورى شد؛ بنابراین، به نظر نویسنده، به اذعان بسيارى از صاحبنظران يهود و نصارا، تورات و انجيل فاقد اصالت و قداست است<ref>همان، ص 158</ref> | ||
#بازشناساندن مبانى تفكر اخباریان: نویسنده در فصل پنجم، به بررسى تفكر اخبارىگرى، هرچند بهصورت اختصار، پرداخته است. ايشان پس از تقسيم نهضت اخبارىگرى به دو دوره كهن و نوين و برشمردن [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] (م 329) و [[شيخ صدوق]] (م 380) بهعنوان پرچمداران دوره كهن، تفاوت اين دو مرحله را، تثبت و دقت در نقل روايات و تأكيد بر بررسى سندى و متنى آنها در ميان اخباریان كهن و سهلانگارى در برخورد با روايات در دوران متأخر دانسته است، سپس به معرفى شاكله فكرى و نوع تعامل [[جزایری، | #بازشناساندن مبانى تفكر اخباریان: نویسنده در فصل پنجم، به بررسى تفكر اخبارىگرى، هرچند بهصورت اختصار، پرداخته است. ايشان پس از تقسيم نهضت اخبارىگرى به دو دوره كهن و نوين و برشمردن [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] (م 329) و [[شيخ صدوق]] (م 380) بهعنوان پرچمداران دوره كهن، تفاوت اين دو مرحله را، تثبت و دقت در نقل روايات و تأكيد بر بررسى سندى و متنى آنها در ميان اخباریان كهن و سهلانگارى در برخورد با روايات در دوران متأخر دانسته است، سپس به معرفى شاكله فكرى و نوع تعامل [[جزایری، نعمتالله بن عبدالله|سيد نعمتالله جزايرى]] بهعنوان چهره شاخص اخباریان در دوره متأخر - كه در شكلدهى به شخصيت فكرى [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] بيشترين تأثير را داشته - پرداخته است. | ||
#:ايشان در مبحثى با عنوان «سادگى فاجعهآميز»، به ارائه نمونههايى از سادهانديشى محدث جزايرى پرداخته است؛ از جمله آنكه ايشان از استاد خود، حرفوشى نقل كرده است كه شخصى به نام معمر ابوالدنيا را ملاقات كرده كه مدعى بود با ائمه(ع) و صاحبان كتب اربعه مصاحبت داشته و از او اجازه روايى گرفته و روايات را بدون نياز به وسائط روايى نقل كرده است. آنگاه به نقل از [[جزایری، | #:ايشان در مبحثى با عنوان «سادگى فاجعهآميز»، به ارائه نمونههايى از سادهانديشى محدث جزايرى پرداخته است؛ از جمله آنكه ايشان از استاد خود، حرفوشى نقل كرده است كه شخصى به نام معمر ابوالدنيا را ملاقات كرده كه مدعى بود با ائمه(ع) و صاحبان كتب اربعه مصاحبت داشته و از او اجازه روايى گرفته و روايات را بدون نياز به وسائط روايى نقل كرده است. آنگاه به نقل از [[جزایری، نعمتالله بن عبدالله|سيد نعمتالله جزايرى]]، اين ادعا را آورده كه او نيز روايات كتب اربعه را تنها با واسطه استاد خود و بدون نياز به واسطه، نقل كرده است. نویسنده با اين مبحث، به اثبات اين مدعا پرداخته كه [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] متأثر از چنين سادهانديشى استاد خود، كتاب «فصل الخطاب» را فراهم آورده و بهانه به دست دشمنان شيعه داده است<ref>همان، ص 159 و 160</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||