الفواتح الإلهية و المفاتح الغيبية

    از ویکی‌نور
    الفواتح الإلهیة و المفاتح الغیبیة
    الفواتح الإلهية و المفاتح الغيبية
    پدیدآورانشیخ علوان، نعمةالله بن محمود (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرالتفسیر الصوفی الکامل للقرآن الکریم

    التفسیر الصوفی الکامل للقرآن الکریم المسمی الفواتح الإلهیة و المفاتح الغیبیة: الموضحة للکلم القرآنية و الحکم الفرقانیة

    الموضحة للکلم القرآنية و الحکم الفرقانیة
    ناشردار رکابي للنشر
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1999 م
    چاپ1
    موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 10ق. تفاسیر عرفانی - قرن 10ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏100‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9‎‏ف‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الفواتح الإلهية و المفاتح الغيبية، به زبان عربى، اثر نعمة الله بن محمود نخجوانى، تفسيرى است عرفانى از قرآن كريم.

    اين كتاب، در واقع تأويلات عارفانه نخجوانى، از آيات قرآنى است كه موقوف به حال و تجربه شخصى وى مى‌باشد.

    ساختار

    كتاب، در دو جلد تنظيم شده است. جلد اول، از آغاز قرآن تا پایان سوره مؤمنون و جلد دوم، از آغاز سوره نور تا پایان قرآن را در بر دارد.

    كتاب، متكفل بيان تفسير قرآن به‌صورت موجز و به روش مزجى و به سبک اشاره‌اى و عرفانى، همراه با فصاحت در بيان و روانى در تعبير است.

    روش كلى نخجوانى به اين ترتيب است كه در ابتداى هر سوره، مقدمه‌اى را درباره مسائل عرفانى مربوط به آن بيان داشته است. وى، از بسم الله آغاز مى‌كند و در هر سوره به تناسب سياق و مطالب آن، تفسيرى متفاوت از بسم الله ارائه مى‌دهد و معتقد است كه هر سوره قرآنى، آغاز و پایانى مخصوص به خود دارد؛ بدين جهت، بسم الله آن با ديگر سوره‌ها متفاوت است.

    پس از آن، به تفسير و توضيح مختصرى از جزءبه‌جزء مقاطع آيه طبق روش خود، مى‌پردازد. اين توضيحات، در بسيارى از موارد، تأويلات عارفانه ايشان از آيات است و اصلا اشاره‌اى به لغت، قرائت، اعراب، اسباب نزول و شكل ظاهرى آيه و هم‌چنين روايات و مأثورات و امورى كه اغلب تفاسير معمولا به آن‌ها مى‌پردازند، ندارد. در پایان سوره‌ها نيز از مطالب گفته شده، بيانى اجمالى ارائه مى‌دهد كه همان خاتمه عرفانى آن است.

    بر اين مبنا، تفسير ايشان متضمن اصطلاحات صوفيه و مشرب اهل معرفت به بيانى رمزى بوده و بر مبناى قواعد اهل كشف و ذوق، بيان مختصرى از آيات را ارائه مى‌دهد؛ ازاين‌جهت، اثرى از مباحث فقهى، لغوى، قرائتى و مأثورات اسرائيلية در آن ديده نمى‌شود.

    در مباحث عقيدتى، ديدگاه اهل معرفت را بدون نقد و استدلال، بيان مى‌دارد.

    گزارش محتوا

    نخجوانى قبل از آغاز تفسير به بيان امور مهمى از مسائل عرفانى و فروع آن مى‌پردازد كه مهم‌ترين آن‌ها از اين قرارند:

    1. اصل كلى در اسرار معارف، حقايق، مكاشفات و مشاهدات وارد بر قلب كملين؛
    2. موضوع اوامر و نواهى؛
    3. عموم تكاليف و احكام وارد از جانب خداوند در كتب و صحف الهى بر اساس ديدگاه عرفا؛
    4. بيان اسرار مطلق انزال و ارسال؛
    5. حكم عموم وحى و الهام؛
    6. مصالح ولايت مطلقه و نبوت و رسالت؛
    7. جايگاه ملل و اديان بعد از ظهور اسلام؛
    8. صور طاعات و عبادات دنيوى و معتقدات اخروى، مانند حشر و نشر و بهشت و جهنم.

    مى‌توان تعبير ديگرى از اين مباحث، بدين‌قرار نمود:

    1. وحدت وجود؛
    2. عوالم خمسه؛
    3. اسماء و صفات و مظاهر و ظهورات آن‌ها؛
    4. جامعيت انسان كامل و قرآن.

    رويكرد مفسر نسبت به اهل‌بيت(ع)، رويكردى معتدل از يك عالم اهل سنت محسوب مى‌گردد؛ از تعصب كور برخى عالمان اهل سنت كه حاضر نيستند هيچ آيه‌اى را به اهل‌بيت(ع) نسبت دهند (نه در مقام شأن نزول و نه در مقام تطبيق و ذكر مصداق) اثرى در اين تفسير مشاهده نمى‌شود، بلكه جانب انصاف را رعايت كرده؛ از جمله، ذيل آيه 55 سوره مائده، در صفحه 197، جلد 1 مى‌نويسد: «نزلت في على كرم الله وجهه حين سأله سائل...» و ذيل آيه 61 سوره آل عمران (آيه مباهله) در جلد 1، صفحه 112، تصريح به نام مبارک حضرت على(ع)، حسنين(ع) و فاطمه(س) دارد و نيز در آيه 33 سوره احزاب، در جلد 2، صفحه 155، عصمت را براى اهل‌بيت بيان مى‌دارد و نام حضرت على(ع)، حسنين(ع) و فاطمه(س) را ذكر مى‌كند و بالاتر از اين در تفسير آيه 8 سوره دهر، جلد 2، صفحه 469، شأن نزول آيه را كه نذر حضرت على(ع) و فاطمه زهرا(س) در بيمارى حسنين(ع) بوده، با اجلال و اكرام و صلوات و سلام، عنوان مى‌دارد.

    نخجوانى، به مصادرى كه در تفسير از آنها بهره برده است، اشاره‌اى ندارد؛ شايد بتوان گفت علت آن، اين است كه اين تفسير، تأويلات و واردات قلبيه ايشان است؛ بنابراین، از مصدر خاصى استفاده مستقيم ننموده است، ليكن از لحاظ روش ارجاع مطالب و موضوعات قرآنى به مباحث عرفانى و بيان تأويلات، از ابن عربى متأثر بوده است. در جلد اول، صفحه 87 نيز از بايزيد بسطامى و ابن عربى مطلبى نقل مى‌نمايد. ايشان از آن دسته عرفايى است كه قائل به تأويلات عرفانى بوده و خود نيز از اين‌گونه تأويلات داشته است.

    وضعيت كتاب

    تفسير حاضر، در سال 1326ق، توسط چاپ‌خانه عثمانيه از طرف دار الخلافة العلمية الاسلامىة در استانبول، در 2 جلد، به قطع رحلى چاپ و منتشر گرديد. تصحيح و مقابله با نسخه‌هاى موجود در كتاب‌خانه‌هاى آن زمان، توسط دانشمندان و فضلاى آن ديار، از قبيل احمد مختاربيك، حافظ محمد افندى، اسماعيل صاحب، احمد رفعت، محمد خيرى و محمد كامل انجام گرفته است كه در خاتمه تفسير (انتهاى جلد دوم)، از آن سخن به ميان آمده است.

    نسخه حاضر، چاپ قاهره، است و توسط دار ركابى للنشر، در سال 1999م، / 1420ق، به قطع رحلى، در دو جلد از روى همان نسخه چاپى به طبع رسيده است. پاورقى‌ها، به توضيح و تأييد پاره‌اى از مطالب و مبهمات كتاب اختصاص يافته است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه مؤلف و مجلدات تفسير؛
    2. المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد‌ ‎محمدعلى ايازى، صفحه 563.

    وابسته‌ها