تفسير الخطيب الشربيني المسمی السراج المنير

    از ویکی‌نور
    تفسیر الخطیب الشربینی المسمی السراج المنیر
    تفسير الخطيب الشربيني المسمی السراج المنير
    پدیدآورانشمس‌الدین، ابراهیم (محقق) خطیب شربینی، محمد بن احمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرالسراج المنیر فی الاعانه علی معرفه بعض معانی کلام ربنا الحکیم الخبیر

    تفسیر القرآن الکریم: المسمی بالسراج المنیر

    السراج المنیر
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1425 ق یا 2004 م
    چاپ1
    موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 10ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏96‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏س‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تفسير الخطيب الشربيني المسمی السراج المنير، اثر محمد بن احمد خطیب شربينى مصرى (متوفاى حدود 977ق) است كه به زبان عربى نوشته و در آن آيات قرآن كريم را به‌صورت ترتيبى از آغاز تا انجام و به شيوه اجتهادى و با تأكيد بر مباحث اصولى، فقهى، روايى، ادبى، صرفى، نحوى و قرائت تفسير كرده است.

    نویسنده كوشيده است كه بهترين اقوال و اعراب مورد نياز را توضيح دهد و مطالب را در حدّ متوسط بيان كند و از ايجاز مخلّ و اطناب مملّ بپرهيزد. اين اثر را آقاى ابراهیم شمس‌الدين تصحيح كرده و بر آن تعليقاتى نوشته و با افزودن مقدمه‌اى كوتاه درباره شرح‌حال نویسنده و آثار ايشان منتشر ساخته است.

    نویسنده نگارش كتاب حاضر را در سال 968ق، به پايان رسانده است..[۱]

    نام كامل كتاب چهار جلدى حاضر، عبارت است از «تفسير الخطیب الشربينیالمسمى السراج المنير في الإعانة على معرفة بعض معانیكلام ربنا الحكيم الخبير».

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه نویسنده و بعد متن اصلى كتاب (شامل 4 جلد: 1. از اول سوره فاتحه تا آخر سوره توبه؛ 2. از اول سوره يونس تا آخر سوره نور؛ 3. از اول سوره فرقان تا آخر سوره احقاف؛ 4. از اول سوره محمّد(ص) تا آخر سوره ناس) تشكيل شده است.

    روش نویسنده، اجتهادى و توضيح آيات با تأكيد بر مباحث نقلى اصولى، فقهى، روايى، ادبى، صرفى، نحوى و قرائت است.

    زبان و ادبيات اين اثر، عربى قديمى است. مصحح بعد از مقدمه مختصرش در مورد كتاب و نویسنده، مطلبى از كتاب «كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم» نوشته تهانوى به‌عنوان «مقدمه‌اى در علم تفسير» آورده است..[۲]

    همچنين مصحح در مطلبى بسيار مختصر، زندگى مؤلف و آثارش را توضيح داده است..[۳]

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. نویسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارشش معلوم نيست، توضيح داده است كه: «... قرآن معجزه‌اى است كه نهايتى براى اسرار علومش نيست و هر كسى از دانشمندان قبل درباره علوم و احكام آن، هريك به اندازه فهم و توانش اثرى پديد آورده است كه خدا پاداششان دهاد و به ذهن من رسيد كه راه آنان را ادامه دهم و از فيض آنها بهره بگيرم، ولى مدتى در اين موضوع ترديد كردم؛ به‌خاطر قول پيامبر(ص): «من قال في القرآن برأيه فأصاب، فقد أخطأ» و... تا آنكه خداى تعالى به من توفيق داد تا در سال 961ق، روضه حضرت پيامبر(ص) را زيارت كردم، پس از خداى متعال خير طلبيدم و دو ركعت نماز به‌جا آوردم و از او خواستم كه اين امر را براى من آسان گرداند؛ پس خداوند سينه‌ام را گشاده گرداند و وقتى از سفر برگشتم... برخى از يارانم كه ديدند من شرح «منهاج الطالبين» را به پايان برده‌ام، از من خواستند كه تفسيرى متوسط برایشان بنويسم، پس پذيرفتم و.....[۴]
    2. نویسنده در مورد سوره فاتحه تأكيد كرده است كه اين سوره أمّ القرآن ناميده مى‌شود؛ چون آغاز آن و گويى اصل آن است؛ چون مشتمل است بر هر آنچه كه در قرآن است از حمد و ثناى الهى و تعبدبه امر و نهيش و بيان وعد و وعيدش و.....[۵]
    3. نویسنده در ذيل تفسير آيه «... فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصيبَهُمْ فِتْنَة أَوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»..[۶]، نوشته است: اين آيه دلالت بر اين مى‌كند كه امر براى وجوب است؛ چون تارك امور، با امر مخالفت كرده است و مخالف امر، مستحقّ عذاب است و معناى وجوب، چيزى جز اين نيست..[۷]
    4. نویسنده يادآور شده است: حديثى كه بيضاوى به پيروى از زمخشرى از پيامبر(ص) نقل كرده است كه: «هر كسى كه سوره تبت را بخواند اميدوارم كه خداوند بين او و ابولهب در يك خانه جمع نكند»، روايتى مجعول است..[۸]نویسنده در موارد متعددى روايات فضايل سور را مجعول دانسته است..[۹]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، فقط فهرست مطالب..[۱۰]، تنظيم شده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى (آيات، روايات، معصومان، اشعار، اعلام، امكنه و اصطلاحات و...) و حتى فهرست منابع نيز فراهم نيامده است.

    قابل توجه است كه مصحح، نام و نشان و شماره آيات و سوره‌هاى مورد نظر را در متن مشخص كرده و اين افزودگى را با كروشه مشخص ساخته است..[۱۱]

    گفتنى است كه اين اثر را مصحح به‌صورت مستند منتشر كرده و ارجاعاتش را در قالب پاورقى در پايان هر صفحه آورده است و گاه به منابع تفسيرى و... استناد و نام كتاب و جلد و صفحه را مشخص كرده..[۱۲]

    گاه مصحح، بخشى از شعر را كه در متن ذكر نشده، آورده و توضيح داده است كه شاعر شعر كيست و وزن عروضى‌اش كدام است و در كدام منبع ذكر شده و شماره جلد و صفحه آن منبع كدام است..[۱۳]

    گاه مصحح اظهار عجز كرده و نوشته است كه روايت ذكرشده در متن را در منابع در دسترس نيافته است..[۱۴]گاه منبع مورد نظر را با ذكر جلد و صفحه آورده، ولى افزوده است كه الفاظ روايت مختلف است..[۱۵]

    گاه مصحح، وزن عروضى شعر را همراه با منبع ذكر اشعار آورده، ولى افزوده كه نام شاعر را نيافته است..[۱۶]گاه شكل‌هاى مختلف الفاظ يك روايت را آورده است..[۱۷]و...

    پانويس

    1. متن كتاب، ج4، ص726
    2. مقدمه كتاب، ج1، ص5-7
    3. همان، ج1، ص8
    4. ر.ک: همان، ج1، ص9-10
    5. متن كتاب، ج1، ص11
    6. نور: 63
    7. همان، ج2، ص715
    8. همان، ج4، ص712
    9. مثلاً ر.ک: همان، ج2، ص160 و...
    10. متن كتاب، ج1، ص757 و ج2، ص717 و ج3، ص736 و ج4، ص728
    11. مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص112 و...
    12. مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص111، پاورقى 1، و...
    13. مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص321، پاورقى 2 و...
    14. مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص327، پاورقى 2 و ص334، پاورقى 1 و ص423، پاورقى 1 و...
    15. مثلاً ر.ک: همان، ج4، ص294، پاورقى 2 و...
    16. مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص334، پاورقى 2 و...
    17. مثلاً ر.ک: همان، ج4، ص297، پاورقى 1 و...

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها