دیوان اشعار حسنزاده آملی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهامزدایی)') |
||
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR55285J1.jpg | | تصویر =NUR55285J1.jpg | ||
| عنوان =دیوان اشعار | | عنوان =دیوان اشعار حسنزاده آملی | ||
| عنوانهای دیگر =ديوان اشعار حسن زاده آملي | | عنوانهای دیگر =ديوان اشعار حسن زاده آملي | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[هاشمي، سعيد]] (گردآورنده) | [[هاشمي، سعيد]] (گردآورنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =/ح5د9 / 8022 PIR | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک =978-964-28-94-22-2 | | شابک =978-964-28-94-22-2 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =55285 | ||
| کتابخوان همراه نور =55285 | |||
| کد پدیدآور =783 | | کد پدیدآور =783 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهامزدایی)}} | |||
'''دیوان اشعار حسنزاده آملی'''، مجموعه اشعار [[حسنزاده آملی، حسن|حسن حسنزاده آملی]] است که توسط [[هاشمي، سعيد|سید سعید هاشمی]]، تحقیق شده است. | |||
استاد [[الهی قمشهای، مهدی|مهدی الهی قمشهای]] در تقریظ خویش، در مورد دیوان [[حسنزاده آملی، حسن|علامه حسنزاده]] بیان میدارد که: استاد دانشمند، اشعار آبداری برای نشر معارف الهی و ترغیب نفوس شیّق به کمال و روحهای عالی طالب حقایق، این اشعار را که مضامینش همه طبق اخلاق فاضله و توحید و تزکیه و تربیت روح است بدین مقصد عالی سروده و از طبع وقّاد خداداد گوهرفشانی کرده است.<ref>ر.ک: کتاب، ص27</ref>. | |||
استاد [[الهی قمشهای، مهدی|مهدی الهی قمشهای]] در تقریظ خویش، در مورد دیوان [[حسنزاده آملی، حسن|علامه | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل است بر مقدمه محقق، تقریظ [[الهی قمشهای، مهدی|مهدی الهی قمشهای]] و مجموعه اشعار متشکل از | کتاب، مشتمل است بر مقدمه محقق، تقریظ [[الهی قمشهای، مهدی|مهدی الهی قمشهای]] و مجموعه اشعار متشکل از صدوچهلودو غزل، هجده قصیده، بیستوچهار مثنوی، قطعه، تعدادی رباعی و دوبیتی، ترجیعبند، منظومه بلند دفتر دل، اشعار عربی، سایر موارد و ابیات تبری. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
«اشعار علامه یگانه، [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسن | «اشعار علامه یگانه، [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسن حسنزاده آملی]]، نمونه کاملی از آمیختگی عرفان و ادب است. علامه در شعرهایش نشان داده است که با سابقه ادبیات پارسی آشناست. شاعران را میشناسد و سرودههای آنان را مطالعه کرده است. همچنین با عرفان همدم بوده، از محضر عرفای بزرگ همچون [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه فرزانه طباطبایی]] و دانشمند عظیمالشأن علامه شعرانی فیض برده است. همچنین از اشعار ایشان میشود پی برد که این شاعر فرهیخته با علوم شعری آشنایی کامل دارد و شاعران را شناخته، دیوان آنها را مطالعه کرده است»<ref>مقدمه محقق، ص13</ref>. | ||
با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست | با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم میشود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که میتوان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان میبیند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''دلا بازیچه نبود دار هستی''|2=''همه حق است در بازار هستی''}} | {{ب|''دلا بازیچه نبود دار هستی''|2=''همه حق است در بازار هستی''}} | ||
خط ۴۵: | خط ۴۸: | ||
{{ب|''جز تو ندارم هوس دیگری''|2=''چون نبود جز تو کس دیگری''}} | {{ب|''جز تو ندارم هوس دیگری''|2=''چون نبود جز تو کس دیگری''}} | ||
{{ب|''دانش من شد قفس جان من''|2=''تن بودش هم قفس دیگری''}} | {{ب|''دانش من شد قفس جان من''|2=''تن بودش هم قفس دیگری''}} | ||
{{ب|''ای که | {{ب|''ای که زبانها به تو گویاستی''|2=''ای که دل و دیدهی داناستی''}} | ||
{{ب|''ای که ز تو مرغ شباهنگ را''|2='' ناله | {{ب|''ای که ز تو مرغ شباهنگ را''|2='' ناله جانسوز سحرهاستی''}} | ||
{{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
دومین مطلبی که | دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم''|2=''فلانی و فلانی را | |||
{{ب|''علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم''|2=''فلانی و فلانی را نمیخواهم نمیخواهم''}} | |||
{{ب|''سخن باید بگویم از کلینی''|2=''که کافیاش زداید زنگ از دل''}} | {{ب|''سخن باید بگویم از کلینی''|2=''که کافیاش زداید زنگ از دل''}} | ||
{{ب|''همان کافی که آب زندگانی است''|2=''حیات جاودانی راست کافل''}} | {{ب|''همان کافی که آب زندگانی است''|2=''حیات جاودانی راست کافل''}} | ||
خط ۵۸: | خط ۶۳: | ||
{{ب|''همان کافی که از پیغمبر و آل''|2='' بود میراث اهل علم کامل''<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''همان کافی که از پیغمبر و آل''|2='' بود میراث اهل علم کامل''<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|باباافضل کاشانی]] یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها | از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|باباافضل کاشانی]] یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها بهنیکی یاد میکند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا بهخاطر مسائل شخصیاش از جو مذهبی دور مانده، گرامی میدارد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''ز فارابی شنو گر نکته یابی''|2='' که این یک نکته | |||
{{ب|''ز فارابی شنو گر نکته یابی''|2='' که این یک نکته میباشد کتابی''}} | |||
{{ب|''چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی''|2=''بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربانی''}} | {{ب|''چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی''|2=''بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربانی''}} | ||
{{ب|''چه غم ما را ز بیگلدانی و گلهای رنگارنگ''|2=''بود زهر الربيع سید و انوار نعمانی''}} | {{ب|''چه غم ما را ز بیگلدانی و گلهای رنگارنگ''|2=''بود زهر الربيع سید و انوار نعمانی''}} | ||
{{ب|''چه غم ما را ز سر بردن | {{ب|''چه غم ما را ز سر بردن بهتنهایی که همصحبت''|2=''بود کشکول شیخ و مجمع الأمثال میدانی''}} | ||
{{ب|''چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم''|2=''بود تا مثنوی و منطق الطير دو عرفانی''}} | {{ب|''چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم''|2=''بود تا مثنوی و منطق الطير دو عرفانی''}} | ||
{{ب|''پریشان نیستم از بیگلستانی که در پیش است ''|2='' گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی''<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''پریشان نیستم از بیگلستانی که در پیش است ''|2='' گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی''<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
از دیگر | از دیگر ویژگیهای ایشان که در اشعار وی بروز کرده است، آشنایی با دواوین شاعران و استقبال از شعرهای آنها است. این انس دیرینه و عمیق علامه با شاعران را میتوان از شعرهایی که ایشان در استقبال از بزرگان سرودهاند نیز فهمید؛ برخلاف بعضی از بزرگان حوزه که طبع شعر داشتهاند، اما دوری آنها از پشتوانه ادبی باعث شده در شعر و ادب درجا بزنند و باعث فاصله بیشتر ادب و ادبا از حوزه شوند. علامه از این پشتوانه غنی برخوردار است. | ||
در استقبال از قصیده معروف [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] که فرمودهاند: | در استقبال از قصیده معروف [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] که فرمودهاند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}} | {{ب|''چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}} | ||
خط ۷۸: | خط ۸۷: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی''|2=''پس چرا اینسان جهان خویشتن آراستی''}}{{پایان شعر}} | |||
آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و | با توجه به شعرهای علامه و ذوق جاری در اشعار او پی میبریم که در این استقبالها او صرفا تأثیر گرفته و پا را از تقلید فراتر نهاده است.<ref>ر.ک: همان، ص19-21</ref>. | ||
آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهرهگیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''صبا به کوی عزیزان روضه رضوان''|2=''سلام ما به حضور عزیز ما برسان''}} | {{ب|''صبا به کوی عزیزان روضه رضوان''|2=''سلام ما به حضور عزیز ما برسان''}} | ||
{{ب|''حضور قدسی قدیس | {{ب|''حضور قدسی قدیس عیسویمشرب''|2=''که مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان''}} | ||
{{ب|''حضور فخر اماثل جناب علامه''|2=''حضور صدر افاضل مفسر قرآن''}} | {{ب|''حضور فخر اماثل جناب علامه''|2=''حضور صدر افاضل مفسر قرآن''}} | ||
{{ب|''در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا''|2=''هریک بود بیشبهه صدر آرا''}} | {{ب|''در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا''|2=''هریک بود بیشبهه صدر آرا''}} | ||
{{ب|''با منطقی از صاحب شفا گو''|2=''در حکمت از صدرای ذوالبها گو''<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''با منطقی از صاحب شفا گو''|2=''در حکمت از صدرای ذوالبها گو''<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله | اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستارهشناسی، مانند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت''|2=''ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست''}} | {{ب|''در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت''|2=''ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست''}} | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۱۷: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''از حجازی و عراقی، تویی ار | |||
{{ب|''از حجازی و عراقی، تویی ار پردهشناس ''|2=''خوشتر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست''}}{{پایان شعر}} | |||
در فلسفه: | در فلسفه: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''گفت سوفسطایی حقناشناس''|2=''دار هستی را | |||
{{ب|''گفت سوفسطایی حقناشناس''|2=''دار هستی را نمیباشد اساس''}} | |||
{{ب|''دیدهای کاو پاک باشد از مرض''|2=''جوهر آدم بیند و جز او عرض''}} | {{ب|''دیدهای کاو پاک باشد از مرض''|2=''جوهر آدم بیند و جز او عرض''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش | در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده میشود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است. | فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است. | ||
در | در پاورقیها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر گردیده است. | ||
در پایان کتاب، جدولی تحت عنوان «اصطلاحات» درج شده و در آن، اصطلاحات | در پایان کتاب، جدولی تحت عنوان «اصطلاحات» درج شده و در آن، اصطلاحات بهکاررفته در دیوان توضیح داده شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
{{شعر و شاعری}} | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[سیری در قصیدهی صحراویهی علامه حسن زاده آملی]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | |||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده: | [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | ||
[[رده: | [[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۹
دیوان اشعار حسنزاده آملی | |
---|---|
پدیدآوران | حسنزاده آملی، حسن (شاعر) هاشمي، سعيد (گردآورنده) |
عنوانهای دیگر | ديوان اشعار حسن زاده آملي ديوان |
ناشر | الف. لام. ميم |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1391ش, |
شابک | 978-964-28-94-22-2 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ح5د9 / 8022 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان اشعار حسنزاده آملی، مجموعه اشعار حسن حسنزاده آملی است که توسط سید سعید هاشمی، تحقیق شده است.
استاد مهدی الهی قمشهای در تقریظ خویش، در مورد دیوان علامه حسنزاده بیان میدارد که: استاد دانشمند، اشعار آبداری برای نشر معارف الهی و ترغیب نفوس شیّق به کمال و روحهای عالی طالب حقایق، این اشعار را که مضامینش همه طبق اخلاق فاضله و توحید و تزکیه و تربیت روح است بدین مقصد عالی سروده و از طبع وقّاد خداداد گوهرفشانی کرده است.[۱].
ساختار
کتاب، مشتمل است بر مقدمه محقق، تقریظ مهدی الهی قمشهای و مجموعه اشعار متشکل از صدوچهلودو غزل، هجده قصیده، بیستوچهار مثنوی، قطعه، تعدادی رباعی و دوبیتی، ترجیعبند، منظومه بلند دفتر دل، اشعار عربی، سایر موارد و ابیات تبری.
گزارش محتوا
«اشعار علامه یگانه، آیتالله حسن حسنزاده آملی، نمونه کاملی از آمیختگی عرفان و ادب است. علامه در شعرهایش نشان داده است که با سابقه ادبیات پارسی آشناست. شاعران را میشناسد و سرودههای آنان را مطالعه کرده است. همچنین با عرفان همدم بوده، از محضر عرفای بزرگ همچون علامه فرزانه طباطبایی و دانشمند عظیمالشأن علامه شعرانی فیض برده است. همچنین از اشعار ایشان میشود پی برد که این شاعر فرهیخته با علوم شعری آشنایی کامل دارد و شاعران را شناخته، دیوان آنها را مطالعه کرده است»[۲].
با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم میشود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که میتوان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان میبیند:
دلا بازیچه نبود دار هستی | همه حق است در بازار هستی | |
دلا تا مرغ باغ کبریایی | یگانه محرم سر خدایی | |
جز تو ندارم هوس دیگری | چون نبود جز تو کس دیگری | |
دانش من شد قفس جان من | تن بودش هم قفس دیگری | |
ای که زبانها به تو گویاستی | ای که دل و دیدهی داناستی | |
ای که ز تو مرغ شباهنگ را | ناله جانسوز سحرهاستی | |
دیده و دل خیره و سرگشتهاند | زانچه در این گنبد میناستی[۳] |
.
دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است:
علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم | فلانی و فلانی را نمیخواهم نمیخواهم | |
سخن باید بگویم از کلینی | که کافیاش زداید زنگ از دل | |
همان کافی که آب زندگانی است | حیات جاودانی راست کافل | |
همان کافی که چون کشتی نوح است | به حق مرسلین و حق مرسل | |
همان کافی که از پیغمبر و آل | بود میراث اهل علم کامل[۴] |
.
از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا باباافضل کاشانی یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها بهنیکی یاد میکند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا بهخاطر مسائل شخصیاش از جو مذهبی دور مانده، گرامی میدارد:
ز فارابی شنو گر نکته یابی | که این یک نکته میباشد کتابی | |
چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی | بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربانی | |
چه غم ما را ز بیگلدانی و گلهای رنگارنگ | بود زهر الربيع سید و انوار نعمانی | |
چه غم ما را ز سر بردن بهتنهایی که همصحبت | بود کشکول شیخ و مجمع الأمثال میدانی | |
چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم | بود تا مثنوی و منطق الطير دو عرفانی | |
پریشان نیستم از بیگلستانی که در پیش است | گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی[۵] |
.
از دیگر ویژگیهای ایشان که در اشعار وی بروز کرده است، آشنایی با دواوین شاعران و استقبال از شعرهای آنها است. این انس دیرینه و عمیق علامه با شاعران را میتوان از شعرهایی که ایشان در استقبال از بزرگان سرودهاند نیز فهمید؛ برخلاف بعضی از بزرگان حوزه که طبع شعر داشتهاند، اما دوری آنها از پشتوانه ادبی باعث شده در شعر و ادب درجا بزنند و باعث فاصله بیشتر ادب و ادبا از حوزه شوند. علامه از این پشتوانه غنی برخوردار است.
در استقبال از قصیده معروف میرفندرسکی که فرمودهاند:
علامه چنین سروده است:
چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی | صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی |
گرنه کارت دلبری و غارت و یغماستی | پس چرا اینسان جهان خویشتن آراستی |
با توجه به شعرهای علامه و ذوق جاری در اشعار او پی میبریم که در این استقبالها او صرفا تأثیر گرفته و پا را از تقلید فراتر نهاده است.[۶].
آشنایی با دانشمندان و علوم گوناگون و بهرهگیری از دانش عمیق در اشعار ایشان، از دیگر خصوصیات علامه و شعرسرایی وی است:
صبا به کوی عزیزان روضه رضوان | سلام ما به حضور عزیز ما برسان | |
حضور قدسی قدیس عیسویمشرب | که مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان | |
حضور فخر اماثل جناب علامه | حضور صدر افاضل مفسر قرآن | |
در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا | هریک بود بیشبهه صدر آرا | |
با منطقی از صاحب شفا گو | در حکمت از صدرای ذوالبها گو[۷] |
.
اشعار ایشان در علوم مختلف از جمله ستارهشناسی، مانند:
در شبی از صورت عقرب، حسن با خویش گفت | ای کم از عقرب تو را این قلب رخشان است؟ نیست | |
ز بیرونی که قانونش چه باشد | مجسطی را یکی نیکومماثل | |
ز استادان در ارصاد و ازیاج | در اسطرلاب و ربع و رمل و رامل |
اشعار ایشان در موسیقی، مانند:
از حجازی و عراقی، تویی ار پردهشناس | خوشتر از ساز نگارم، نگری، رودی نیست |
در فلسفه:
گفت سوفسطایی حقناشناس | دار هستی را نمیباشد اساس | |
دیدهای کاو پاک باشد از مرض | جوهر آدم بیند و جز او عرض |
در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده میشود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست[۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است. در پاورقیها آدرس و توضیح برخی مطالب ذکر گردیده است. در پایان کتاب، جدولی تحت عنوان «اصطلاحات» درج شده و در آن، اصطلاحات بهکاررفته در دیوان توضیح داده شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.