التفسير المنسوب إلى الإمام أبيمحمد الحسن بن علي العسكري عليهمالسلام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
جز (جایگزینی متن - 'من لايحضره الفقيه' به 'من لايحضره الفقيه') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به [[شيخ صدوق]] (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است. | با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به [[شيخ صدوق]] (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است. | ||
[[ابنبابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[ | [[ابنبابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من لايحضره الفقيه]].<ref>ج 1، ص3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پایان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است.<ref>1413، ج 2، ص211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد.<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است.<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص50-52</ref> | ||
نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسین بن عبيداللّه غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از [[امام حسن عسکری(ع)]] روايت كردهاند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.<ref>علامه حلّى، ص256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص288، پانويس</ref> | نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسین بن عبيداللّه غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از [[امام حسن عسکری(ع)]] روايت كردهاند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.<ref>علامه حلّى، ص256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص288، پانويس</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]؛ [[ابنبابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]]، الامالى، قم 1417؛همو، التوحيد، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم[؟ 1357 ش]؛همو، معانى الاخبار، چاپ [[غفاری، علیاکبر|على اكبر غفارى]]، قم 1361 ش؛همو، [[ | [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]؛ [[ابنبابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]]، الامالى، قم 1417؛همو، التوحيد، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم[؟ 1357 ش]؛همو، معانى الاخبار، چاپ [[غفاری، علیاکبر|على اكبر غفارى]]، قم 1361 ش؛همو، [[من لايحضره الفقيه]]، قم 1413؛[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، المنتظم في تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1992/1412؛ [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]]، معالم العلماء، نجف 1961/1380؛همو، مناقب آل ابىطالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم[بىتا. ]؛[[استادی، رضا|رضا استادى]]، رسالة اخرى حول التفسير المنسوب الى الامام العسكری عليهالسلام در الرسائل الاربعة عشرة، چاپ [[استادی، رضا|رضا استادى]]، قم: مؤسسة النشر الاسلامى، 1415؛ محمدحسن بكائى، كتابنامۀ بزرگ قرآن كريم، تهران 1374 ش-؛ تسترى؛ حسن بن على(ع)، امام يازدهم، التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، چاپ محمدباقرابطحى، قم 1409؛[[خطيب بغدادى]]؛ خوئى؛ سعيد رضوى، «نگاهى به تفسير منسوب به [[امام حسن عسکری(ع)|امام حسن عسكری عليهالسلام]]»، فصلنامۀ پژوهشهاى قرآنى،ش 5-6 (بهار و تابستان 1375)؛[[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]]، تاريخ التراث العربى، ج 1، جزء 1، نقله الى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1983/1403؛ محمد كاظم بن عبدالعظيم طباطبائى يزدى، ال[[العروة الوثقی]]، بيروت 1409؛ احمد بن على طبرسى، ال[[الاحتجاج (نشر المرتضی)|احتجاج]]، چاپ ابراهیم بهارى و محمد هادى به، قم 1413؛ محمد بن حسن طوسى، رجال الطوسى، نجف 1961/1380؛ محمود طيار مراغى، «فهرست نسخههاى عكسى و ميكروفيلمهاى كتابخانۀ محقق طباطبائى»، در المحقق الطباطبائى في ذكراه السنوية الاولى، ج 3، قم: آل البيت، 1417؛ [[قزوینی رازی، عبدالجلیل|عبدالجليل قزوينى]]، نقض، چاپ جلالالدين محدّث ارموى، تهران 1358 ش؛ حسن بن يوسف علامه حلّى، رجال العلامة الحلّى، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، نجف 1961/1381، چاپ افست قم 1402؛ [[قطب راوندی، سعید بن هبةالله|سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى]]، [[الخرائج و الجرائح]]، قم 1409؛ مجلسى؛ احمد بن على [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال ال[[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، چاپ موسى [[شبیری زنجانی، موسی|شبيرى زنجانى]]، قم 1407؛ حسین بن محمدتقى نورى، خاتمة [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك الوسائل]]، قم 1415-1420. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۵
التفسير المنسوب إلى الإمام أبيمحمد الحسن بن علي العسكري عليهمالسلام | |
---|---|
پدیدآوران | مدرسه الامام المهدی عجلاللهتعالیفرجه الشریف (محقق)
نجل المرتضی، سید محمدباقر (اشراف) امام حسن عسکری(ع) (نویسنده) |
ناشر | مدرسة الإمام المهدي (علیهالسلام) |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1409 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | تفاسیر (سوره بقره) تفاسیر ماثوره |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 102/1 /ح5ت7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
التفسير المنسوب إلى الإمام أبيمحمد الحسن بن علي العسكري عليهمالسلام از تفاسير روايى اماميه، متعلق به قرن سوم.
متن اين تفسير تا پایان آيۀ 282 سورۀ بقره موجود است. اين تفسير با بيان رواياتى راجع به فضائل قرآن و تأويل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذكر احاديثى مشتمل بر فضائل اهلبيت.[۱] و مثالب دشمنان اهلبيت.[۲] ادامه يافته است. بحثهاى متعددى نيز دربارۀ سيرۀ نبوى، بخصوص راجع به مناسبات پيامبر و يهوديان، مطرح شده است.[۳] در مجموع، در اين تفسير 379 حديث آمده است. بيشتر روايات طولانى و مفصّل است، به طورى كه گاه يك روايت چندين صفحه را در بر مىگيرد.[۴] و به همين جهت، در برخى موارد ساختار روايى از بين رفته است. در برخى روايات نيز آشفتگى وجود دارد.
در اين تفسير برخى آيات تأويل شده و بيشتر تأويلها دربارۀ معجزات پيامبر و امامان است.[۵]
در اين تفسير به اسباب نزول آيات كمتر توجه شده، گر چه به مصاديق آيات اشاره شده است. مباحث صرفى و نحوى و بلاغى نيز در اين تفسير وجود ندارد.[۶]
سلسلۀ سند روايت كتاب نشان مىدهد كه نقل اين تفسير در ميان محدّثان و فقهاى قم در قرن چهارم و پنجم متداول بوده است.[۷] مطالب تفسير را محمد بن قاسم استرآبادى خطيب، مشهور به مفسر جرجانى، كه شايد تدوين كنندۀ تفسير نيز باشد، از دو راوى آن، يعنى ابوالحسن على بن محمد بن سيار و ابويعقوب يوسف بن محمد بن زياد، نقل كرده است.
در مقدمۀ كوتاه اين دو بر تفسير آمده است كه بعد از به قدرت رسيدن حسن بن زيد آنان مجبور به مهاجرت از وطن خود شدند.
از آنجا كه آنها از آمدن خود نزد امام حسن عسكری عليهالسلام سخن گفتهاند، تاريخ ورودشان به سامرا مىبايست بعد از 254 بوده باشد، زيرا اين سال، زمان آغاز امامت امام عسكری عليهالسلام بوده است.[۸] در ادامه گفتهاند كه متن كل تفسير را به مدت هفت سال نزد امام فراگرفتهاند.[۹]، حال آنكه از وفات امام در 260 سخنى به ميان نيامده است و ظاهرا پس از درگذشت امام، آن دو به موطن خود بازگشتهاند.[۱۰]
با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به شيخ صدوق (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است.
ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، من لايحضره الفقيه.[۱۱]، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پایان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است.[۱۲] بر اين اساس، اگر شيخ صدوق خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن نجاشى (متوفى 450؛[۱۳] است كه در ذيل آثار شيخ صدوق به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد.[۱۴] شيخ صدوق است. در آخر آن روايت نيز شيخ صدوق بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است.[۱۵]
نخستين منتقد وثاقت تفسير، احمد بن حسین بن عبيداللّه غضائرى، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسکری(ع) روايت كردهاند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.[۱۶]
معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آوردهاند، از جمله گفتهاند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد.[۱۷] و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابويعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كردهاند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند.[۱۸] و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست.[۱۹]
بنابراین، ذكر نام آنها در برخى روايات ديگر، سهو كاتب است.[۲۰]، اما اين مطلب پذيرفتنى نيست، زيرا نام پدران ابن سيار و ابويعقوب در تمام روايات منقول از اين تفسير در آثار متعدد شيخ صدوق آمده است.[۲۱]
دربارۀ سهل بن احمد هم نجاشى.[۲۲]، ضمن معرفى او، وى را از جمله كسانى دانسته كه بر آنها خردهاى نيست. خطيب بغدادى.[۲۳] تنها به تشيع سهل بن احمد و نمازگزاردن شيخ مفيد (متوفى 413) بر جنازۀ وى اشاره كرده است كه اين مطلب بر جلالت مكان وى در بين اماميه دلالت دارد.
نكتۀ جالب توجه ديگر قرار داشتن پدر ابن غضائرى در طريق روايت تفسير با همين سلسله سند متداول است.[۲۴] برخى گفتهاند كه طريق شيخ صدوق در روايت اين تفسير، متعدد است، زيرا در مواردى به جاى محمد بن قاسم استرآبادى از محمد بن على استرآبادى، در طريق خود از دو راوى تفسير، ياد كرده است.[۲۵] بعيد نيست كه اين دو، يكى بوده باشند، زيرا ذكر نام جد به جاى پدر متداول بوده است.
همچنين ذكر شده كه حسن بن خالد برقى تفسيرى در 120 جزء به املاى امام حسن عسکری(ع) نگاشته است.[۲۶]، اما شيخ طوسى.[۲۷] حسن بن خالد برقى را جزو كسانى دانسته كه ائمه را درك نكرده و از آنان به طور غير مستقيم روايت كردهاند. محدّث نورى (متوفى 1320؛ج 5، ص188)، با استناد به گفتۀ ابن شهر آشوب (متوفى 588)، قاطعانه تفسير برقى را طريق ديگر روايت متن تفسير امام عسكرى دانسته است، اما مشكل پذيرش اين قول اين است كه هيچ روايتى از اين تفسير وجود ندارد كه نام برقى در آن ذكر شده باشد. همچنين آقا بزرگ طهرانى.[۲۸] اشاره كرده كه مراد از عسكرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادی عليهالسلام است و حسن بن خالد نمىتواند از راويان امام حسن عسکری(ع) باشد.[۲۹]
در فهرست نسخههاى عكسى و ريز فيلمهاى كتابخانۀ سيدعبدالعزيز طباطبائى (متوفى بهمن 1374) در قم، سه نسخه با عنوان تفسير نگاشتۀ ابوعلى حسن بن خالد برقى معرفى شده است.[۳۰]؛ اما با مراجعۀ نويسندۀ مقاله و رؤيت نسخهها مشخص شد كه آنها همين تفسير منسوب به امام حسن عسکری(ع) و با همين سلسله سند متداولاند و دليلى برای انتساب اين نسخهها به برقى، حداقل در اين نسخهها، وجود ندارد.
پس از شيخ صدوق، ابومنصور احمد بن على طبرسى در كتاب احتجاج ضمن معرفى منابع خود از تفسير امام حسن عسکری(ع) ياد كرده، اما به عدم اشتهار آن اشاره نموده و به اين دليل، سند روايت كتاب را به طور كامل آورده است.[۳۱] سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى.[۳۲] نيز از اين تفسير، بدون اشاره به نام آن، مطلبى نقل كرده است.
ابن شهر آشوب نيز از اين تفسير، با تصريح به نام آن ولى بدون ذكر سند، مطلبى آورده است.[۳۳] عبدالجليل قزوينى، كه در حدود 560 كتاب نقض را مىنوشته، از جمله تفاسير مشهور امامى به تفسيرى با عنوان تفسير امام حسن عسکری(ع) اشاره كرده، اما چون از اين تفسير مطلبى نقل نكرده است، نمىتوان به طور حتم مقصود وى را همين تفسير موجود دانست.[۳۴]
محقق كركى (متوفى 940) و شهيد ثانى زينالدين بن على عاملى (متوفى 965) در اجازات خود، در شمار كتبى كه اجازۀ روايت آن را دادهاند، حديثى را از اين تفسير با ذكر طريق خود به آن آوردهاند.[۳۵] در ميان فقهاى معاصر امامى، شيخ محمد جواد بلاغى (متوفى 1352 ش) ضمن رسالهاى از نادرستى انتساب اين تفسير به امام حسن عسكری عليهالسلام سخن گفته و متن را مجعول دانسته است.[۳۶] آيتاللّه خوئى.[۳۷] و شيخ محمدتقى تسترى.[۳۸] نيز با او هم رأىاند. با اين حال، مطالبى در اين تفسير وجود دارد كه معمولا فقها آن را پذيرفتهاند. برای نمونه مىتوان به حديث مشهور در بيان اوصاف فقهایى كه مىتوان از آنها تقليد كرد اشاره نمود.[۳۹] گزارش تقريبا كاملى از اقوال علماى اماميه دربارۀ اين تفسير را استادى.[۴۰] آورده است.
نسخههاى خطى متعددى از اين تفسير موجود است.[۴۱] متن تفسير به فارسی ترجمه شده است.[۴۲] قديمترين ترجمۀ فارسی موجود آن، آثار الاخيار نام دارد كه ترجمۀ ابوالحسن على بن حسن زوارهاى (متوفى 984) و ترجمۀ تمام متن موجود است.[۴۳] قدرت اللّه حسینى شاهمرادى نيز سورۀ فاتحۀ اين تفسير را با عنوان تفسير فاتحة الكتاب از امام حسن عسکری(ع) سلام اللّه عليه و پژوهشى پيرامون آن (تهران 1404) با مقدمهاى مبسوط در اثبات و ثاقت تفسير، ترجمه و منتشر كرده است.
سيدحسين بهريلوى (بريلوى؛ متوفى 1361) اين تفسير را به زبان اردو ترجمه كرد و با عنوان آثار حيدرى به چاپ رساند.[۴۴] متن عربى تفسير چند بار چاپ شده است.[۴۵]
اين كتاب، بر اساس شش نسخۀ خطى و به كوشش سيدمحمدباقرابطحى، در 1409 در قم چاپ انتقادى شد.
منابع مقاله
آقا بزرگ طهرانى؛ ابن بابويه، الامالى، قم 1417؛همو، التوحيد، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم[؟ 1357 ش]؛همو، معانى الاخبار، چاپ على اكبر غفارى، قم 1361 ش؛همو، من لايحضره الفقيه، قم 1413؛ابن جوزى، المنتظم في تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1992/1412؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، نجف 1961/1380؛همو، مناقب آل ابىطالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم[بىتا. ]؛رضا استادى، رسالة اخرى حول التفسير المنسوب الى الامام العسكری عليهالسلام در الرسائل الاربعة عشرة، چاپ رضا استادى، قم: مؤسسة النشر الاسلامى، 1415؛ محمدحسن بكائى، كتابنامۀ بزرگ قرآن كريم، تهران 1374 ش-؛ تسترى؛ حسن بن على(ع)، امام يازدهم، التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، چاپ محمدباقرابطحى، قم 1409؛خطيب بغدادى؛ خوئى؛ سعيد رضوى، «نگاهى به تفسير منسوب به امام حسن عسكری عليهالسلام»، فصلنامۀ پژوهشهاى قرآنى،ش 5-6 (بهار و تابستان 1375)؛فؤاد سزگين، تاريخ التراث العربى، ج 1، جزء 1، نقله الى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1983/1403؛ محمد كاظم بن عبدالعظيم طباطبائى يزدى، الالعروة الوثقی، بيروت 1409؛ احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ ابراهیم بهارى و محمد هادى به، قم 1413؛ محمد بن حسن طوسى، رجال الطوسى، نجف 1961/1380؛ محمود طيار مراغى، «فهرست نسخههاى عكسى و ميكروفيلمهاى كتابخانۀ محقق طباطبائى»، در المحقق الطباطبائى في ذكراه السنوية الاولى، ج 3، قم: آل البيت، 1417؛ عبدالجليل قزوينى، نقض، چاپ جلالالدين محدّث ارموى، تهران 1358 ش؛ حسن بن يوسف علامه حلّى، رجال العلامة الحلّى، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، نجف 1961/1381، چاپ افست قم 1402؛ سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛ مجلسى؛ احمد بن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407؛ حسین بن محمدتقى نورى، خاتمة مستدرك الوسائل، قم 1415-1420.
پانویس
- ↑ برای نمونه-حديث سد الابواب، ص17
- ↑ ص 47
- ↑ -ص 161-163، 190- 192، 406-407
- ↑ -ص 656-672
- ↑ -ص 429-441، 497-500
- ↑ رضوى، ص313
- ↑ -ص 7-8
- ↑ التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص9-10؛ قس ابن جوزى، ج 12، ص74؛آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص286-288
- ↑ التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص12
- ↑ همانجا
- ↑ ج 1، ص3
- ↑ 1413، ج 2، ص211-212
- ↑ ص 391-392
- ↑ ص 47
- ↑ -التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص50-52
- ↑ علامه حلّى، ص256-257؛آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص288، پانويس
- ↑ آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص288-289، پانويس، ج 10، ص88-89
- ↑ ص 12
- ↑ ص 9
- ↑ آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص292
- ↑ برای نمونه 1361 ش، ص4، 24، 33
- ↑ ص 186
- ↑ ج 9، ص122
- ↑ مجلسى، ج 105، ص78
- ↑ -ابن بابويه، 1417، ص240؛آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص286، پانويس
- ↑ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص34
- ↑ متوفى 460؛ص 462
- ↑ ج 4، ص283- 285
- ↑ قس تسترى، ج 3، ص228
- ↑ طيار مراغى، ص1436، 1440، 1489
- ↑ ج 1، ص6- 8
- ↑ ج 2، ص519-521
- ↑ مناقب، ج 1، ص92
- ↑ -ص 212، 285
- ↑ مجلسى، ج 105، ص77-79، 169-170
- ↑ -استادى، ص161-184
- ↑ ج 12، ص147
- ↑ ج 7، ص558
- ↑ التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص300؛ نيز طباطبائى يزدى، ج 1، ص9-10، باب التقليد، مسئلۀ 22 و شروح اين كتاب ذيل همان مسئله
- ↑ ص 186-215
- ↑ - بكائى، ج 5، ص1904-1905؛ سزگين، ج 1، جزء 1، ص95- 96
- ↑ آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص89-90
- ↑ قس بكائى، ج 1، ص2
- ↑ بكائى، ج 1، ص3
- ↑ -آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص292؛ بكائى، ج 5، ص1904