البرهان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1911AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1911AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =5 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11903 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11903 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = |
نسخهٔ ۱ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۷
البرهان في تفسير القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | بنیاد بعثت، واحد تحقیقات اسلامی (محقق) بحرانی، هاشم بن سلیمان (نويسنده) |
ناشر | موسسة البعثة، مرکز الطباعة و النشر |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1415 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | تفاسیر شیعه - قرن 12ق. تفاسیر ماثوره - شیعه امامیه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | BP 97/3 /ب3ت7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تفسير البرهان اثر علامه سيد هاشم بحرانى از تفاسير بنام شيعه مىباشد.
انگيزه تأليف
مؤلف با چينش سه مقدمه، انگيزه خود را بيان مىدارد:
- همه بر شرف و بلندمرتبگى شأن قرآن، واقفند و مىدانند كه نجات در تمسك به آن است. بحث، تلاوت و تفكر در معانى آن، سبب حيات قلبها و علم و عمل بدان، سبب تخلص از سختىهاست.
- به اسرار و حقايق پنهان آن با عقول معمولى نتوان رسيد، بايد از اهل ذكر كه اهل تنزيل و تأويل قرآنند، اخذ نمود.
- ديدم كه مفسرين و علما، به آراء ديگرانى غير از اهلبيت عصمت(ع) رو آوردهاند؛ درحالىكه بايد در فهم اسرار و حقايق قرآن تا آشكار شدن تأويل و تفسير اهلبيت(ع)، توقف نمود؛ به همين جهت براى فهم نظرات تفسيرى و بيان اهلبيت(ع) در تأويل و اسرار كتاب الهى، اقدام به جمعآورى روايات تفسيرى وارده از آنها نمودم.
چاپ جديد اين كتاب، در پنج جلد به قطع رحلى، توسط مركز چاپ و نشر مؤسسه بعثت تهران با تحقيق گروه بحثهاى اسلامى مؤسسه و مقدمه محققانه شيخ محمدمهدى آصفى، صورت گرفته است.
استاد آصفى در مقدمه خود به مباحث ذيل اشاره دارند: 1. سه ديدگاه در تفسير؛ 2. نياز به تفسير براى فهم قرآن؛ 3. حجيت ظواهر قرآن؛ 4. سه عامل مهم از عوامل ايجادكننده ضرورت تفسير؛ 5. تاريخ تفسير (در مراحل سهگانه) و بايستههاى مرحله سوم؛ 6. خطوط و اصول كلى تفسير اهلبيت(ع): الف)- تنزيه خداوند از تجسيم؛ ب)- تنزيه انبياء(ع) از گناه؛ ج)- محال بودن رؤيت خداوند؛ د)- نظر اهلبيت(ع) در هدايت و ضلالت؛ ه)- نظر اهلبيت(ع) در جبر و تفويض؛ و)- تفسير قرآن به قرآن. 7. روشهاى تفسيرى: الف)- تفسير به رأى؛ ب)- تفسير به مأثور. 8. تفسير البرهان؛ 9. مصادر روايى تفسير البرهان؛ 10. نقد و نظر؛ 11. جعل در روايات اهلبيت(ع).
اقدامات انجامگرفته در تحقيق (از طرف گروه بحثهاى اسلامى مؤسسه بعثت):
- اصلاح و تصحيح بعضى مصادر؛
- مقابله تفسير با نسخههاى خطى و ثبت اختلافها؛
- استخراج احاديث از كتابهايى كه مصنف از آنها نقل كرده و مقابله آنها با مصادر احاديث و ثبت اختلافها؛
- تصحيح اسانيد و اسماء راويان و اعلام؛
- ضبط اسماء راويان و اعلام مختلف با حركات و اعراب؛
- اشاره به ارجاعات مصنف (تقدّم، يأتي)؛
- حذف اضافات نسخه خطى (كه از مؤلف نبوده است) از اصل كتاب و قرار دادن آنها در پرانتز؛
- ترتيب دادن (نوشتن) مستدرك البرهان، در آياتى كه مصنف ذكر نكرده است با توجه به مجموعههاى روايات تفسيرى، مانند بحار الأنوار، تفسير نور الثقلين و...؛
- ضبط صحيح نص روايى همراه با شرح مفردات مشكل؛
- دقت بر پاورقىها و هماهنگى آن با متن و روايات مطرحشده.
ساختار
علامه آقابزرگ تهرانى در جلد 3 صفحه 93 الذريعة مىنويسد: «علامه بحرانى، در تفسير «البرهان» بسيارى از احاديث رسيده از اهلبيت(ع) در تفسير قرآن را جمع نموده است».
صاحب روضات الجنات در جلد 8، ص181 به بعد مىنويسد: «سيد هاشم بحرانى در كتاب البرهان، مقدارى از اخبار وارده در تفسير را از كتب قديمه غريبه و غير آن جمع نمود».
مؤلف در مقدمه خود مىنويسد: كتاب «البرهان»، شما را بر بسيارى از اسرار علوم قرآن آگاه مىسازد. برخى مسائل علوم شرعى، قصص و اخبار انبياء(ع) و فضائل اهلبيت امامت(ع) را براى شما، روشن مىگرداند و در خاتمه كتاب مىفرمايد: اين كتاب، مشتمل بر بسيارى از روايات تفسيرى اهلبيت(ع) مىباشد و شامل كثيرى از فضايل آنها و آيات نازله در شأن و حق آنها و دربرگيرنده بسيارى از علوم احكام و آداب، قصص انبياء و علوم ديگرى است كه در كتاب ديگرى نخواهيد يافت.
در مقدمه مىنويسد: من روايات را از كتب معتبر، قابل اعتماد و مورد رجوعى انتخاب كردم كه مؤلفين آنها از مشايخ معتبر و علماى منتجب هستند.
وى در مقدمه 16، مصادر كتاب و مؤلفان آنها را بيان مىكند و مىفرمايد: اغلب روايات را از طريق اماميه نقل كردهام، ولى در آنجايى كه روايات اهل سنت موافق روايات اهلبيت(ع) يا در بيان فضائل اهلبيت(ع) هستند، از آنها نيز نقل نمودهام. از ابن عباس نيز مقدار كمى در تفسير آيات، نقل كردهام؛ زيرا او شاگرد حضرت على(ع) بوده است.
مىنويسد: در جايى كه در تفسير آيات، روايت صريح و مستندى از اهلبيت(ع) نيافتم، آنچه را على بن ابراهيم قمى (كه فردى ثقه مىباشد) در تفسير خود آورده، نقل كردهام؛ زيرا تفسير او منسوب به امام صادق(ع) مىباشد.
آيتالله شيخ مهدى آصفى در مقدمه خود بر تفسير برهان مىنويسد: برهان از بهترين تأليفات علماى شيعه در اين باب است، اين تفسير شامل روايات اهلبيت(ع) در تفسير قرآن است و مصنف زحمت زيادى براى جمع و تنظيم اين احاديث از مصادر روايى متعدد، متحمل شده است، نظير تفسير نور الثقلين.
در واقع دو تفسير همعصر «البرهان» و «نور الثقلين» اقدام به جمعآورى و تنظيم روايات تفسيرى اهلبيت(ع) نمودهاند، كه قبل از آن، اين عمل انجام نگرفته بود، با اين تلاش، مجموعه تفسير روايى ارزشمندى در اختيار محققين قرآنى قرار گرفت.
در بخش «نقود و مؤاخذات» مىنويسد: با وجود تلاش علمى فراوان در تفسير البرهان، اين كتاب بخشى از روايات ضعيفه در غلو و تحريف را در بر دارد. به نظر مىرسد كه مصنف محترم اقدام به تصفيه و جداسازى احاديث ضعيف ننموده است؛ بااينكه اهتمام نموده، ولى اقدام او كافى نبوده است. ايشان از مصادرى كه متهم به وضع و ضعف هستند، استفاده نموده است و نيز رواياتى نقل نموده كه از حيث سند، ضعيف و از حيث متن، مضطرب مىباشند؛ بنابراين مىتوان گفت: «البرهان» يك تلاش علمى مفيدى است كه راه را براى محققين آشنا به نصوص، عارف به ضعف و اضطراب روايات و توانا در استخراج صحيح از سقيم، هموار كرده است.
شكى نيست كه وجود روايات ضعيف و مضطرب از اهميت كار سيد بحرانى نمىكاهد؛ همانگونهكه «بحار الأنوار» مرحوم مجلسى، داراى روايات ضعيف و مضطرب مىباشد، اما وجود آنها از اعتبار و عظمت تلاش مجلسى و خدمتى كه به كتابخانه تشيع نمود، نمىكاهد.
منتهى، جمعآورى و تنظيم، مرحله اول كار است. مرحله دوم، تنقيح و تصفيه آثار تفسيرى مرويه از اهلبيت(ع) و جداسازى صحيح از غير آن و مرحله سوم، استخراج و استنباط اصول و خطوط كلى شيوه تفسيرى اهلبيت(ع) مىباشد. بدون تكميل هر سه مرحله، نمىتوان از روايات تفسيرى اهلبيت(ع) بهره فراوانى برد؛ بنابراين براى افراد غير متخصص در شناخت روايات، بسيار مشكل به نظر مىرسد كه بتوانند با استناد به روايات اين دو مجموعه تفسير روائى (البرهان و نور الثقلين)، قطع به نظر تفسيرى ائمه(ع) پيدا كنند.
آيتالله معرفت در «التفسير و المفسرون»، صفحه 330-331 مىنويسد: «سيد هاشم بحرانى از محدثين فاضل و متتبعين روايات و گردآورندگان اخبار محسوب مىشود. ايشان در اين گردآورى هيچگونه اظهار نظرى در جرح، تعديل، تأويل روايات مخالف عقل و نقل صريح يا جمع منطقى روايات مخالف و معارض، نمىنمايد و اين شيوهاى است كه اكثر اخباريين برگزيدهاند. او در تفسير خود به كتبى اعتماد كرده است كه از حيث استناد به معصوم(ع) متزلزل بوده، اعتبارى به آنها نيست و نيز از كتبى نقل نموده كه مملو از روايات جعلى مىباشند، علاوه بر اينكه برخى روايات نقلشده داراى ضعف اسناد و يا مرسله مىباشند. در اسناد روايات به معصومين(ع) طريقه احتياط را پيش نگرفته است؛ در جايى كه حديث، منسوب به امام(ع) است، آن را به امام(ع) نسبت مىدهد. اضافه بر اينكه تمام آيات قرآن را در بر نمىگيرد. با اين وصف، البرهان در نوع خود، مجموعه كمنظيرى است كه لابهلاى آن، روايات هدايتبخش اهلبيت(ع) به محققين تيزبين و نقّاد، ارائه خواهد شد».
آقاى سيد محمدعلى ايازى در «المفسرون حياتهم و منهجهم»، ص201 مىنويسد: «مؤلف از جمله اخباريين است كه تفسير را فقط با روايات واصله از اهلبيت(ع) جايز مىدانند؛ تفسير از طريق تدبر و اجتهاد و ذوق را منع و تفسير به رواياتى غير از روايات منقول خودشان را نهى كردهاند».
ايشان ضمن اشاره به اينكه غرض مؤلف در «البرهان»، فقط جمعآورى و تنظيم روايات بوده و نسبت به جرح و تعديل و تصحيح آنها، اقدامى انجام نداده است، مىنويسد: «مقدمه اين تفسير متعلق به تفسير ديگرى به نام «مرآة الأنوار و مشكوة الأسرار» تأليف ابوالحسن عاملى اصفهانى بوده است كه از حيث ديدگاه با «البرهان» تناسب دارد».
در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، جلد 1، ص475 درباره شيوه مؤلف آمده: شيوه وى در اين كتاب چنين است كه ابتدا به نام سوره و محل نزول، فضيلت سوره و تعداد آيات، اشاره مىكند، آنگاه آياتى را كه داراى روايت تفسيرىاند، ذكر كرده، روايات مربوط به هر آيت قرآنى را به دنبال آن نقل مىنمايد. البرهان مقدمهاى دارد در شانزده بخش كه تكامليافته مقدمه «الهادي» است؛ يعنى تمام آنچه، بحرانى در آنجا آورده، اينجا هم هست، بهاضافه چند پرسمان ديگر. ضمنا چنين برمىآيد كه بحرانى باور باطل «تحريف قرآن» را پذيرفته بوده و اين از البرهان قابل برداشت است.
بحرانى در نقل روايات، يكدست عمل نمىكند؛ در برخى موارد علاوه بر سند روايت به نام كتاب و مؤلف آن نيز اشاره مىكند و در بعضى به ذكر نام كتاب و مؤلف بسنده مىنمايد و در مواردى فقط نام مؤلف را مىآورد. گفتنى است كه در گوشه و كنار از راويان اهل سنت هم نقل حديث كرده است. روىهمرفته، «البرهان» از نگريستنىترين تفسيرنامههاى روايى شيعه بشمار مىرود.
بنابراين مصنف بسيارى از روايات اهلبيت(ع) را كه در تفسير آيات آمده، رواياتى كه در آن آيات بهعنوان شاهد و مؤيد مطلبى، آورده شده، رواياتى كه بدون در بر گرفتن نص قرآنى، با مضمون خود، دلالت بر تفسير آياتى بنمايد و رواياتى كه مصداقى از مصاديق آيه را بيان مىكند، جمعآورى نموده است.
در باب نقل اسرائيليات نيز بايد گفت: ايشان سعى نموده از نقل آنها خوددارى نمايد، ولى بهراحتى مىتوان ردپايى از اينگونه روايات را لابهلاى تفسير ايشان مشاهده كرد.
مقدمه مصنف داراى 16 باب يا به تعبيرى، 17 باب به شرح ذيل مىباشد:
- بابى در فضل عالم و متعلم؛
- بابى در فضل قرآن؛
- بابى در فضل ثقلين؛
- بابى در فضل اينكه هر آنچه انسانها به آن نيازمندند، در قرآن موجود است؛ «و فيه تبيان كلّ شيء»؛
- بابى در اينكه كسى جز ائمه(ع) قرآن را همانطوركه نازل شده جمع نكردهاند و تأويل آن نيز از آنهاست؛
- بابى در نهى از تفسير به رأى و جدال؛
- بابى در اينكه قرآن، ظاهر و باطن، عام و خاص، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارد و پيامبر(ص) و اهلبيت(ع)، اينها را مىدانند و اينان راسخون در علمند؛
- بابى در تقسيم قرآن از جهت نزول؛
- بابى در اينكه قرآن به «إياك أعني و اسمعي يا جارة» نازل شده است؛
- بابى در آنچه راجع به ائمه(ع) نازل شده است؛
- بابى در تكميل باب قبل و نهى از تفسير بدون علم؛
- بابى در معناى ثقلين از طريق اهل سنت؛
- بابى در علت عربى بودن قرآن و معجزه بودن و هميشه تازه بودن آن؛
- بابى در اينكه هر آنچه مخالف قرآن است، مردود مىباشد؛
- بابى در اولين و آخرين سورههاى نازلشده؛
- بابى در ذكر كتب و منابع تفسير البرهان؛
- بابى در بيان مقدمه تفسير قمى كه على بن ابراهيم ذكر كرده است.
مصنف چند موضوع را نيز در انتهاى كتاب آورده است:
1. بابى در تأويل متشابه قرآن؛ 2. باب در فضل قرآن؛ 3. بابى در اينكه حديث اهلبيت(ع) صعب و مستصعب است؛ 4. بابى در وجوب تسليم شدن در برابر روايات اهلبيت(ع).
منابع مقاله
- أعيان الشيعة سيد محسن امين چاپ دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، لبنان با تحقيق حسن امين، جلد 10.
- «التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب»، محمدهادى معرفت، نشر الجامعة الرضوية للعلوم الإسلامية، دو جلد، چاپ اول، 1377ش، مشهد مقدس.
- «الذريعةإلى تصانيف الشيعة»، شيخ آقابزرگ طهرانى، چاپ دار الأضواء بيروت، لبنان، جلدهاى 3، 18، 24 و 25.
- «المفسرون حياتهم و منهجهم»، سيد محمدعلى ايازى، مؤسسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1373ش، تهران.
- تفسير «البرهان»، سيد هاشم بحرانى، چاپ مؤسسه بعثت، قم بههمراه مقدمه محمدمهدى آصفى، 5 جلد.
- دائرةالمعارف تشيع به كوشش جمعى از انديشمندان حوزه و دانشگاه، نشر سعيد محبى، تهران، چاپ اول، جلد سوم و چهارم.
- دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، به كوشش بهاءالدين خرمشاهى، انتشارات دوستان تهران، چاپ اول، پاييز 1377، در 2 جلد.
- روضات الجنات، محمدباقر موسوى خوانسارى، چاپ انتشارات اسماعيليان، در 8 جلد، جلد هشتم.
- كتابنامه بزرگ قرآن كريم، به تلاش شيخ محمدحسن بكايى، چاپ مركز فرهنگى نشر قبله تهران، چاپ سوم، جلد سوم.