تلخیص البیان في مجازات القرآن
تلخیص البیان في مجازات القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | شریف الرضی، محمد بن حسین (نویسنده) حسن، محمد عبدالغنی (مقدمهنویس و مصحح) |
عنوانهای دیگر | مجازات القرآن |
ناشر | دار الأضواء |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1406 ق یا 1986 م |
چاپ | 2 |
موضوع | قرآن - مجاز قرآن - مسایل ادبی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 83/1 /ش4ت8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تلخیص البیان في مجازات القرآن كتابى به عربى در بيان مفاهيم مجازى و استعارى قرآن، تأليف ابوالحسن محمد بن حسین شريف رضى، دانشمند امامى نيمۀ دوم قرن چهارم (متوفى 406).
اين كتاب نخستين اثر مستقل دربارۀ مجازها و استعارههاى قرآن است و خود مؤلف در المجازات النبويّة [۱] به اين نكته اشاره كرده است، هر چند كتاب مجاز القرآن ابوعبيده معمر بن مثنّى (متوفى 209) عنوان مجاز دارد، اما مجاز در نزد وى معنايى عام داشته و مراد از آن راههايى بوده كه قرآن براى بيان مقاصد خود برگزيده است[۲] ازينرو مجاز با كلمات تفسير، معنى، تقدير و تأويل مترادف شده است و معناى بلاغى آن مورد نظر نيست [۳]
تلخيص البيان كتابى ارزشمند و به نوشتۀ ابن خلّكان [۴] در نوع خود نادر است. مؤلف در المجازات النبويّة [۵] و ابن عنبه [۶]و امين [۷]، نام كتاب را تلخيص البيان عن مجازات القرآن آوردهاند، اما در پارهاى منابع نام آن تلخيص البيان من مجازات القرآن آمده است [۸] برخى نيز به دليل موضوع كتاب، آن را با عنوان مجاز يا مجازات القرآن ذكر كردهاند [۹]، ولى عنوان آن در تمام چاپها، تلخيص البيان في مجازات القرآن است.
با توجه به نثر زيباى شريف رضى [۱۰] و عبارتهاى فصيح و تركيبهاى اصيل كه استادى وى را نشان مىدهد[۱۱]، در سير علوم بلاغى، اين كتاب از مهمترين آثار تحقيقى سدۀ چهارم است [۱۲] كه مجازها و استعارهها و كنايههاى قرآن كريم را، به ترتيب سورهها و آيات و با استشهاد فراوان از اشعار عربى، با عنوان كلى مجاز آورده است [۱۳] و مىتوان آن را تفسير بيانى قرآن كريم دانست كه براى نشان دادن جنبۀ اعجاز بلاغى و بيانى قرآن نوشته شده است [۱۴]. از جمله، بحث از آيۀ: «اللّه يستهزئ بهم...» (بقره: 15)قابل ذكر است كه «استهزاء» مجازا به خداوند اسناد داده شده است، زيرا خداوند حليم و حكيم است و استهزاء، عكس اينهاست؛ ازينرو در اين آيه جزاى استهزاء كه مؤاخذه و عقاب است، استهزاء ناميده شده است [۱۵].
شريف رضى همچنين ضمن بحث از آيۀ «... من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم...» (توبه: 117) آن را استعاره دانسته و معناى حقيقى زيغ را اعوجاج و كجى ذكر كرده است. به نظر او در اين آيه حالت درونى و روانى آنانى كه از شدت ترس نزدیک بوده است خود را ببازند، به موجود محسوسى تشبيه شده كه پس از استقامت و راستى به كجى گرايد و بعد از ثبات و استوارى، منحرف شود. شريف رضى براى اثبات گفتۀ خود آيۀ بعد را دليل آورده كه مىگويد: «... حتّى اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم...» (توبه: 118) و افزوده است كه اين نيز استعاره است و در واقع تشبيه معقول به محسوس است، زيرا توصيف نفس به تنگى و گشادگى، حقيقى نيست بلكه مجازى است [۱۶].
شريف رضى در تلخيص البيان از پدر خود، ابواحمد حسین بن موسى، با عبارت «رضىاللّهعنه و أرضاه» ياد كرده است (چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص322</ref>؛ با توجه به سال درگذشت پدرش (400) و سال وفات خودش (406)، وى بايد كتاب را در شش سال آخر زندگىاش نوشته باشد. او در اين كتاب از برخى استادانش نام برده است، از جمله از ابن جنّى، قاضى عبدالجبار معتزلى و ابوبكر محمد بن موسى خوارزمى [۱۷].
برخى از ویژگیهاى تلخيص البيان عبارت است از: ذكر قرائتهاى مختلف بنابر نظر قاريان هفتگانه [۱۸]؛ بحث از معانى واژگان و تركيبهاى قرآنى [۱۹]؛ برطرف كردن مشكلات شواهد شعرى كه به آنها استناد كرده و اظهار نظر در مسائل اختلافى [۲۰] و استفاده از احاديث در بيان مجازها و تركيبهاى قرآنى [۲۱].
به تصريح مؤلف در اين كتاب، برخى سورهها معانى مجازى ندارند، مانند سورۀ عبس [۲۲] و سورۀ انفطار [۲۳]. او در كتاب خود، از شاعران دورۀ عباسى شاهدى نياورده، زيرا در گذشته اصالت شعر عربى را تا پايان دورۀ اموى مىدانستهاند [۲۴]
نخستين بار سيد محمد مشكوة نسخهاى از اين كتاب را شناسايى و عكس آن را با مقدمه و فهرستهاى مختلف در 1329 در تهران چاپ كرد. سپس محقق مصرى، محمد عبدالغنى حسن، همين نسخه را به شيوهاى بديع تحقيق و در /1374 1955 در مصر چاپ كرد و چاپ افست آن را نيز در بيروت منتشر نمود. پس از اين دو چاپ، نسخۀ ديگرى از كتاب در كتابخانۀ سيد محمد جزائرى در نجف به دست آمد و مكى سيد جاسم چاپ كامل آن را در 1375 در بغداد انتشار داد كه اساس چاپ ديگرى در تهران در 1407 شد. سيد محمدباقرسبزوارى آن را در 1330ش در تهران به فارسى برگرداند و با استشهاد از اشعار فارسى [۲۵] به چاپ رساند.
پانویس
- ↑ ص 10
- ↑ ج 1، مقدمۀ سزگين، ص19
- ↑ همان، ص18-19؛ علوى مقدم، ص133، 139؛ براى نمونهها -ابوعبيده، ج 1، ص3، 147، 205
- ↑ ج 4، ص416
- ↑ ص 9
- ↑ ص 207
- ↑ ج 9، ص218
- ↑ ابن شهرآشوب، ص51؛ حرّ عاملى، قسم 2، ص261
- ↑ نجاشى، ص398؛آقابزرگ طهرانى، ج 4، ص421؛فرّوخ، ج 3، ص60
- ↑ باخرزى، ج 1، ص293؛ ابن جوزى، ج 15، ص115؛ متز، ج 1، ص487، 491؛ تسترى، ج 8، ص148
- ↑ شريف رضى، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص161، 304؛ چاپ مشكوة، مقدمه، صم
- ↑ ضيف، ص139
- ↑ همان، ص140؛ براى نمونۀ شواهد-شريف رضى، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص143، 169، 179
- ↑ همان، مقدمه، ص61
- ↑ همان، ص113-114
- ↑ همان، ص150-151؛ علوى مقدم، ص145-146
- ↑ همان، ص148، 212، 280-281
- ↑ همان، ص114، پانويس 2، ص127، پانويس 1
- ↑ همان، فهرست، ص447-458
- ↑ همان، چاپ مشكوة، مقدمه، صم
- ↑ همان، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص157، 174، 274
- ↑ همان، ص359
- ↑ همان، ص360
- ↑ همان، مقدمۀ محمد عبدالغنى حسن، ص39
- ↑ براى نمونه- ص44-45، 49، 60
منابع مقاله
علاوه بر قرآن؛آقابزرگ طهرانى؛ابن جوزى، المنتظم في تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1992/1412؛ابن خلّكان؛ابن شهرآشوب، معالم العلماء، نجف 1961/1380؛ابن عنبه، عمدة الطّالب في انساب آل ابىطالب، چاپ محمدحسن آل طالقانى، نجف 1961/1380؛ معمر بن مثنّى ابوعبيده، مجاز القرآن، چاپ محمد فؤاد سزگين، قاهره 1988؛ امين؛ على بن حسن باخرزى، دمية القصر و عصرة اهل العصر، چاپ محمد تونجى، ج 1، دمشق[؟ 1971/1391]؛ محمدتقى تسترى، قاموس الرجال، تهران 1379-1391؛محمد بن حسن حرّ عاملى، امل الآمل، چاپ احمد حسینى، قسم 2، قم 1362 ش؛ محمد بن حسین شريف رضى، تلخيص البيان في مجازات القرآن، چاپ محمد مشكوة، تهران 1329- 1332 ش؛همان، چاپ محمد عبدالغنى حسن، بيروت 1986/1406؛ همان، ترجمۀ محمدباقرسبزوارى، تهران 1330 ش؛همو، المجازات النبويّة، چاپ طه محمد زينى، قاهره 1968، چاپ افست قم[بىتا. ]؛ شوقى ضيف، البلاغة تطور و تاريخ، قاهره 1987؛ محمد علوى مقدّم، «مقايسۀ مجاز القرآن ابوعبيده و تلخيص البيان سيد رضى»، در يادنامۀ علامه شريف رضى، به اهتمام ابراهیم سيد علوى، تهران 1366 ش؛ عمر فرّوخ، تاريخ الادب العربى، ج 3، بيروت 1989؛آدام منز، الحضارة الاسلامىّة في القرن الرابع الهجرى، نقله الى العربية محمد عبدالهادى ابوريدة، قاهره 1957/1377؛ احمد بن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر برجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407.