الإكليل في استنباط التنزيل
الإكليل في استنباط التنزيل، اثر جلالالدين عبدالرحمان سيوطى (اسيوط (مصر) 849-911ق، همان جا) است كه در آن احكام فقهى قابل استنباط از قرآن كريم را در يك جلد مطرح كرده است.
الإکلیل في إستنباط التنزیل | |
---|---|
پدیدآوران | کاتب، سیف الدین عبدالقادر (محقق) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1428 ق یا 2007 م |
چاپ | 3 |
موضوع | تفاسیر فقهی - اهل سنت
تفاسیر فقهی - شافعی قرآن - احکام و قوانین |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 99/3 /س9الف7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اين اثر، شامل همه سورههاى قرآنى مىشود. كتاب حاضر را سيفالدين عبدالقادر الكاتب، تحقيق و تصحيح و منابع مطالبش را در پاورقى ذكر كرده است.
نويسنده توانا كه از موفقترين نويسندگان جهان اسلام بشمار مىرود و در تاريخ انديشه اسلامى بسيار تأثير گذاشته است، در نامگذارى اين اثر به اتقان و جامعيت آن اشاره كرده؛ زيرا آن را «الإكليل في استنباط التنزيل» ناميده؛ يعنى «تاج در شناسايى احكام قرآن»؛ چه آنكه اكليل (تاج) از سويى نفيس و ارزشمند است و از سوى ديگر جامع است و همه مطالب مهمّ را شامل مىشود.
مصحح محترم، نگارش مقدمه بر كتاب حاضر را در بيروت، آغاز رجب سال 1401 به پايان رسانده است.
ساختار
كتاب حاضر از مقدمه مصحح و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل تفسير ترتيبى قرآن كريم از آغاز سوره حمد تا پايان سوره ناس با تأكيد بر آيات فقهى و استنباط احكام) تشكيل شده است.
روش نويسنده، اجتهادى است و در سراسر كتاب، فراوان مشاهده مىشود كه او به نقد و بررسى و اظهار نظر پرداخته است.
گزارش محتوا
هرچند درباره محتوا و ويژگىهاى اين اثر سودمند، گفتنىها فراوان است، ولى به جهت ضيق مجال به بيان چند نكته اكتفا مىشود:
- مصحح در مقدمهاش يادآور شده است: اين اثر و نويسندهاش بىنياز از تعريف است و همواره در بين اهل فقه و انديشوران، مرجع اجتهاد و استنباط و فقه قرآن كريم بوده است، ولى چاپهاى متعدد و فراوان آن همچنان نيازمند خدمت علمى و تصحيح است... وقتى به اين كتاب براى تحقيق و تصحيح مراجعه كردم آن را پُر از اشتباه يافتم؛ بهطورىكه حتى نگارش آيات قرآن نيز بهدور از اشتباه نمانده بود و برايم روشن شد كه بسيارى از آياتى كه مصنف آورده، مغايرتى با نصّ قرآن دارد كه گاه دقيق است و مثلا حرفى بهجاى حرفى ديگر آمده و گاه اشتباه بزرگى است؛ به همين جهت در پاورقى اشتباهات بزرگ را يادآور شدهام، ولى اشتباهات ريز را اشاره نكردم؛ زيرا فراوان است و فقط تصحيحش كردم... همچنين در نگارش آيات قرآن به روايت حفص بن سليمان اسدى كوفى از قرائت عاصم بن ابىالنّجود كوفى تابعى، ملتزم شدم؛ مگر مواردى كه نويسنده به خلاف آن ملتزم شده كه در اين صورت بعد از ثبت نظر مصنف، در پاورقى وجه اختلاف را ذكر مى كنم.[۱]
- همچنين مصحح به پديده تكرار در آثار سيوطى اشاره كرده و نوشته است: كسى كه آثار سيوطى در يك علم را مطالعه كند اين ويژگى را در آن مىيابد كه مطالب تكرار شده است؛ همانطوركه سخاوى معاصر و رقيب سيوطى اين نكته را يادآور شده است. او افزوده است وقتى به كتاب اكليل مراجعه كردم و دو مقدمهاش را خواندم ديدم كه اين دو مقدمه آشنا هستند و وقتى به كتاب «الإتقان» و «معترك الأقران» مراجعه كردم، آن دو مقدمه را بهطور كامل در آنجا يافتم، همراه با اندك افزودههايى... پس اگر ما مطالب علمى «الإكليل» را بر كتاب «الدر المنثور» و «لباب النقول» و «تفسير الجلالين» - كه سيوطى مصنّف بخش اولش است - عرضه كنيم براى ما روشن مىشود كه بيشتر استنباطات او در اين كتابها يكسان است و تكرار شده است.[۲]
- نويسنده در مقدمهاش يادآور شده عزم كردم كه كتابى تأليف كنم كه اهدافش پاك و روشهايش آشكار باشد و در آن هرچه را كه از قرآن استنباط يا با آن استدلال مىكنم، از مسائل فقهى يا اصولى و اعتقادى و... بياورم؛ همراه با تفسير آيه با ذكر گويندهاش، از صحابه و تابعيان و با استخراج از كتاب نقلكنندهاش، از پيشوايان معتبر؛ تا دستت با اين كتاب پُر شود و هرگز به خاطر كمى حجمش آن را كوچك مشمار كه هركس با قلب سليم به آن بنگرد، برايش ارزش علمى آن روشن مىشود و آن را «الإكليل في استنباط التنزيل» ناميدم.[۳]
- نويسنده مفسر، در تفسير سوره حمد از جمله اينگونه توضيح داده است: قول خداى تعالى «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» ، در آن اثبات صانع و حدوث عالم است و كسى كه معتقد است آن بليغترين صيغه حمد است، به اين نكته استدلال كرده است كه سوره حمد با اين جمله شروع شده است؛ برخلاف كسى كه بر آن است كه جمله فعليه بليغتر است. بلقينى گفته است: روشنترين صيغه حمد، عبارت است از: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» ؛ چون آغازگر كتاب خداى تعالى است و پايانبخش سخن بهشتيان.[۴]
- نويسنده در مورد اين آيه «قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ» .[۵]، چنين نوشته: با اين آيه استدلال شده بر جواز طلب ولايت مانند قضاء و... براى كسى كه به خودش اطمينان دارد كه مىتواند حقّ آن را بهجا آورد و مصلحت را رعايت كند و متولى هر كارى بايد آگاه به آن و باهوش باشد و همچنين با اين آيه بر جواز پذيرش ولايت از جانب كافر و ظالم استدلال شده است.[۶]
- نويسنده در مورد اين آيه «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» .[۷]، اينگونه نوشته: كسى كه تمنا و آرزو كردن مرگ را مكروه نمىداند، با اين آيه استدلال كرده است.[۸]
- نويسنده در مورد تفسير سوره اخلاص چنين نوشته است: در اين سوره، ردّ بر يهود، نصارى، مجوس، مشركين، مجسّمه، مشبّهه، حلوليه، اتحاديه و جميع اديان باطل است.[۹]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر فقط فهرست سورههاى قرآنى و فهرست اجمالى مطالب در پايان كتاب تنظيم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى و نيز فهرست منابع آماده نشده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.