التأويل في مختلف المذاهب و الآراء

    از ویکی‌نور
    التأویل في مختلف المذاهب و آلاراء
    التأويل في مختلف المذاهب و الآراء
    پدیدآورانمعرفت، محمدهادی (نويسنده)
    عنوان‌های دیگربحث علمی مقارن و هادف یعنی بشوون التاویل و علاقته بالتفسیر و المجاز و الهرمینوطیقا
    ناشرالمجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية، المعاونية الثقافية، مرکز التحقیقات و الدراسات العلمیة
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1427 ‌‎ق یا 2006 م
    چاپ1
    شابک964-8889-21-x
    موضوعتاویل قرآن - حروف مقطعه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏91‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ت‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    التأويل في مختلف المذاهب و الآراء، از آثار مفسر و متخصص علوم قرآن، آيت‌الله محمدهادى معرفت (كربلا 1309 - 1385ش، قم) رضوان‌الله‌عليه، به زبان عربى جديد است كه در آن يكى از مهم‌ترين بحث‌هاى قرآن‌پژوهى؛ يعنى تأويل قرآن را به‌صورت مقايسه‌اى از منظر مكاتب و شخصيت‌هاى گوناگون قديم و جديد، مورد بررسى و كاوش قرار داده است.

    نام كامل اين اثر، «التأويل في مختلف المذاهب و الآراء؛ بحث علمي مقارن و هادف؛ يعني بشؤون التأويل و علاقته بالتفسير و المجاز و الهرمنيوطيقا» است. همان‌طوركه در عنوان كتاب ذكر شده، در اين اثر، ارتباط تأويل و تفسير و همچنين مجاز و هرمنوتيك تبيين شده و به شبهاتى مانند نسبيت فهم و... نيز پاسخ داده شده است.

    ساختار

    در اين اثر، نخست مقدمه مركز تحقيقات اسلامى وابسته به مجمع جهانى تقريب بين مذاهب اسلامى و بعد مقدمه مؤلف و سپس مطالبى بدون تقسيم به بخش و فصل، به ترتيب ذيل ذكر شده است:

    1. تأويل متشابهات؛
    2. تأويل به معناى تبيين مفهوم عام آيه (بطون در برابر ظهور)؛
    3. آيا تفسير، توقيفى است؟؛
    4. مجاز در قرآن و چگونگى ارتباطش با مسئله تأويل؛
    5. هرمنوتيك و مشكله فهم نصوص؛
    6. تأويل حروف مقطعه قرآن؛
    7. اعجاز عددى در آغاز سوره‌ها و استفاده از كامپيوتر براى كشف رمز حروف مقطعه؛
    8. اعجاز عددى قرآن كريم؛
    9. كوششى جديد و عجيب براى كشف رمز حروف مقطعه مطابق با خط هيروگليف قديم؛
    10. رد نظر استاد زبان مصرى قديم و رئيس بخش آثار مصرى دانشگاه قاهره در ضمن گفتگويى با وى.

    گزارش محتوا

    درباره روش و محتواى اثر حاضر، چند نكته گفتنى است:

    1. نويسنده در مقدمه كوتاهش كه در قم به تاريخ 10 بهمن 1383ش، نوشته، يادآور شده است كه تأويل از نظر لغوى و اصطلاحى بحثى دامنه‌دار است و روش‌هاى گوناگونى در تفسير و تبيين آن وجود دارد... تأويل، غير از «تفسير به رأى» و همچنين جداى از «قول بدون علم» است و در اصطلاح براى تعبير كردن از مفاهيم عام و كلى استفاده مى‌شود كه در وراى ظواهر آيات قرآن حكيم، پنهان است و فقط راسخان در علم، به آن دست مى‌يابند... براى آيات قرآن، دلالت باطنى نيز هست كه در طى آن، هدف گسترده آن را به‌صورت قانون جاودانه‌اى براى همه نسل‌ها قرار مى‌دهد.[۱]
    2. همچنين نويسنده برخى از تأويلات صحيح را كه از اهل بيت(ع) نقل شده، آورده است؛ به‌عنوان مثال خداى كريم فرموده است: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ».[۲]؛ «بايد انسان در غذايش، نيك بنگرد». اين آيه به اين معناست كه لازم است انسان به‌خوبى نظر كند تا دريابد طبيعت چگونه شرايط رشد و پرورش آن طعام را فراهم كرده... تا مقدار فضل و رحمت الهى را بر بندگان بشناسد. شيخ كلينى از حضرت امام جعفر صادق(ع) روايت كرده است كه ايشان در پاسخ اين پرسش كه مقصود از طعام در اين آيه چيست؟ گفت: «علمه الذي يأخذه عمن يأخذه»؛ «منظور علم است كه بايد بنگرد كه از چه كسى مى‌آموزد».[۳]
    3. همچنين نويسنده نمونه‌هايى از تأويلاتى را ذكر كرده كه مفاهيم عامى هستند كه از بطون قرآن كريم استخراج شده‌اند: «زمانى كه موسى از شهر و ديارش هراسان گريخت و وارد مدين شد و در آبگاهى براى آن دو زن آب كشيد و براى استراحت به سايه‌اى رفت و سخت گرسنه بود، چنين دعا كرد: «... فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ»؛ «خدايا! به آنچه از خير به من نازل كنى نيازمندم».[۴]امام اميرالمؤمنين، على(ع) فرمود: «به خدا قسم، موسى به‌جز نانى براى سير شدن درخواست نكرده بود...». هدف كلى اين آيه عبارت است از يادآورى عظمت مقام عبوديت و اينكه بنده خدا به آن نمى‌رسد مگر بعد از آنكه اميد به غير از او نداشته باشد و از همه ببُرد و به او بپيوندد و حالت كمال انقطاع برايش حاصل شود و خودش را جز فقير و بيچاره‌اى كه فقرش او را به‌سوى خداى كريم و رحيم و غنى بخشنده كشانده، نبيند».[۵]
    4. نويسنده در مورد تفسير به رأى، تأكيد كرده است كه آنچه در روايت «من فسر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار»، مورد مذمت قرار گرفته است، عبارت است از دو موضوع:
      الف) اينكه كسانى براى فريب‌كارى و گمراه كردن افراد ساده، آيه‌اى از قرآن را دستاويز قرار دهند و آن آيه را بر عقيده يا مرام و مسلك خود تطبيق كنند؛
      ب) استبداد به رأى و مخالفت با روش عقلايى در فهم كلام و منحصر كردن به برداشت خاص.[۶]
    5. نويسنده با بيان اين نكته كه قرآن كريم، عرب را با زبان خودش و با روش و اسلوب آنها مورد خطاب قرار داده است و عرب‌زبانان از اطلاق اوصافى مانند عالم، قادر، سميع، بصير و... بر ذات الهى، همان معنايى را برداشت مى‌كنند كه در هنگام اطلاق بر مخلوقات مى‌فهمند، افزوده است: «در نتيجه، چون تفاوتى در اطلاق نيست پس دليلى ندارد كه گفته شود اطلاق اين اوصاف بر بارى تعالى، مغاير با اطلاق بر غير اوست و در مورد او، مجاز و در مورد ديگران، حقيقت است و همچنين احتياط و ترساندن و ابهام و ايهامى كه اشاعره و معتزله در اين مورد به ميان آورده‌اند، نابجاست».[۷]
    6. نويسنده در نقد كسى كه پنداشته عبارات، معنايى ندارد جز معنايى كه هر مفسرى براى آن بيان مى‌كند، نوشته است: «شايد اين مطلب، ناظر به عبارات داراى ابهام و ايهامى است كه «اصحاب دمدمه و زمزمه» از كاهنان مى‌گفتند و مردم نيز هركدام بنا بر ذوق و سليقه خودشان برداشتى مى‌كردند و كاهنان براى فهميدن غيب، جن را به استخدام خود درمى‌آوردند و... آنچه در اينجا به‌عنوان تأويل و هرمنوتيك و بى‌معنايى متن گفته مى‌شود، همانند كهانت داراى هاله‌اى از قداست كوركورانه است و از نظر علمى و پژوهشى، ارزش و اعتبارى ندارد. اين ادعاها و سفسطه‌ها كجا و خطبه‌ها و كلمات حكيمانه پيامبران الهى و به‌ويژه آيات سراسر حكمت قرآن كريم كجا؟!.[۸]
    7. نويسنده با بيان اين نكته كه در مورد تفسير حروف مقطعه، نظريات متعددى مطرح شده كه به بيش از بيست مورد مى‌رسد، ولى نظريات اصلى در اين زمينه سه‌تاست، نظريه مختار خودش را اين‌گونه بيان كرده است: «اين حروف، اشاراتى رمزى به اسرارى بين خدا و رسول اوست و كشف رمزش ممكن نيست و اگر قرار بود كه كسى بتواند رازش را كشف كند، از اولش هم نيازى به آوردن حروف رمزى نبود.[۹]
    8. نويسنده به توضيح و تاييد فرضيه اعجاز عددى پرداخته كه استاد عبدالرزاق نوفل در كتابى سه جلدى به نام «الإعجاز العددي للقرآن الكريم» مطرح كرده و آن را دليل بر صدق رسالت شمرده و مثال‌هايى براى آن آورده است (مثل آنكه كلمه «دنيا» در قرآن، 115 بار آمده و كلمه «آخرت» نيز به همين تعداد ذكر شده است، كلمه عقل 49 بار آمده و كلمه نور هم به همين مقدار و ابليس 11 بار ذكر شده و استعاذه از او هم همين تعداد و...)؛ البته شايان ذكر است كه اين مطلب، غير از اعجاز عددى و نظريه عدد نوزده در قرآن است كه دكتر رشاد خليفه بيان كرده و نويسنده محترم در اينجا فقط به ابعاد مثبت نظريه ايشان پرداخته است.[۱۰]
    9. شايان توجه است كه زبان اثر حاضر، عربى قديم نيست، بلكه همان‌طوركه از عنوان كتاب آشكار مى‌شود، به زبان عربى جديد و همراه با اصطلاحات ويژه عربى معاصر (مانند «دستورٌ خالدٌ»، «عبر الأجيال»، «ملابسات»، «الهرمنيوطيقا»، «علم الاجتماع»، «الأنثروبولوجى»، «فلسفة الجمال»، «النقد الأدبي» و...) نوشته شده است؛ بنابراين اثر حاضر هرچند براى آشنايان با زبان عربى قديم، چندان آسان نيست، ولى براى علاقه‌مندان آشنا با اصطلاحات عربى جديد، بس شيوا و جذاب است.
    10. با نظر به منزلت علمى استاد معرفت و اشراف ايشان بر مباحث تفسيرى و علوم قرآن و نيز آگاهى ايشان به شبهات مطرح درباره منطق فهم دين و زبان قرآن و هرمنوتيك و... اثر حاضر از نظر پاسخ‌گويى به شبهات و پرسش‌هاى موجود در اين زمينه، بسيار غنيمت و سودمند است، به‌ويژه آنكه مبحث تأويل همواره لغزشگاه، سرنوشت‌ساز و معركه آرا و نظريات بوده است.

    پانويس

    1. التأويل في مختلف المذاهب و الآراء، ص7
    2. انفال: 24
    3. همان، ص62 - 67
    4. قصص: 24
    5. همان، ص67 - 70
    6. همان، ص100 - 101
    7. همان، ص150 - 152
    8. همان، ص169
    9. همان، ص178 - 187
    10. همان، ص227 - 231

    منابع مقاله

    التأويل في مختلف المذاهب و الآراء؛ بحث علمي مقارن و هادف؛ يعني بشؤون التأويل و علاقته بالتفسير و المجاز و الهرمنيوطيقا، محمدهادى معرفة، المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية، المعاونية الثقافية، طهران، الطبعة الأولى 1427ق.


    وابسته‌ها