تفسیر شریف البلابل القلاقل

    از ویکی‌نور
    تفسیر شریف البلابل القلاقل
    تفسیر شریف البلابل القلاقل
    پدیدآورانحسنی واعظ، محمود بن محمد (نویسنده) صفاخواه، محمدحسین (محقق)
    عنوان‌های دیگرالبلابل القلاقل
    ناشراحياء کتاب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1376 ش
    چاپ1
    شابک964-5844-29-0
    موضوعتفاسیر ادبی - قرن 7ق.

    تفاسیر شیعه - قرن 7ق.

    تفاسیر کلامی - قرن 7ق.

    نثر فارسی - قرن 7ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏95‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ب‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تفسير شريف بلابل القلاقل، اثر ابوالمكارم محمود بن ابى‌المكارم قوام‌الدين محمد بن ابى‌الفضل محمدحسنى واعظ، با تصحيح و تحقيق محمدحسين صفاخواه، تدبيرى است ژرف و طرحى نو در تفسير آياتى كه مصدر به «قل» مى‌باشد؛ بر محور احاديث شريف كه به زبان فارسى و در قرن هشتم قمرى (حدود سال 720ق)، تأليف شده است.

    گويا نویسنده، كتاب را به اشاره دوستى عزيز و مخلص، به رشته تحرير درآورده است.[۱]

    ميرزا عبدالله افندى اصفهانى در مكتوبى به علامه مجلسى، اين كتاب را چنين توصيف كرده است: «كتاب بلابل القلاقل، تأليف يكى از بزرگان شيعه است كه به تفسير آياتى كه با كلمه «قل» آغاز مى‌شوند، پرداخته است».[۲]

    ساختار

    كتاب، با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب در چهار جلد، تنظيم شده است. اثر حاضر، تفسيرى است روايى و مختصر، به ترتيب سوره‌هاى قرآن كريم، براى آياتى كه با لفظ «قل» شروع شده و يا لفظ «قل» در آن به كار رفته است.[۳]

    نویسنده در كنار نقل روايات، از صحابه و تابعين نيز نقل قول كرده و مطالب، مشتمل بر رد و ايرادهايى است و آنجا كه نظر خود را بيان كرده، با جمله «مؤلف كتاب مى‌گويد» اشاره نموده است.[۴]

    تفسير حاضر، ويژگى‌هاى نثر ادبى قرن هفتم و هشتم را داراست.[۵]

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، در ابتدا، از بزرگانى كه شناساى مفسر اين كتاب و تفسير او بوده‌اند، از جمله ميرزا عبدالله اصفهانى، شيخ آقابزرگ تهرانى، علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى و... و همچنين تفاسير مشابه و همنام آن، همچون: بلابل القلاقل منسوب به ابن زهره و القلاقل تفسير شيعى قرن دهم از جلال‌الدين محمد بن اسعد دوانى، نام برده شده و سپس، روش مفسر در تفسير حاضر، تبيين شده است.[۶]

    در ادامه، ضمن توضيح خصوصيات ادبى و ويژگى‌هاى املايى و نگارشى اين تفسير، در هفت مقدمه اجمالى و هفت مقدمه تفصيلى ديگر، تحت عنوان «ضرورت تفسير كلام الهى به لسان حاملان وحى» به عناوين زير، اشاره گرديده است: اجمال قرآن، ذكر بودن قرآن، قرآن ساده است، قرآن حجت خداست بر خلق، قرآن به‌تنهايى كافى نيست، عدم مراجعه به قرآن مساوى است با گمراهى و ضلالت و ضرورت مراجعه به اهل قرآن در متشابهات.[۷]

    در مقدمه نویسنده، به انگيزه تأليف، اشاره شده است.[۸]

    شيوه تفسيرى مفسر در اين اثر، به شرح زير مى‌باشد:

    1. نقل اقوال مفسرين طبقه اول: در مواردى، مفسّر، اقوال مفسرينى چون مجاهد، زيد ارقم، قتاده و حتى ابن عباس را آورده و سپس آن را مورد انتقاد قرار داده است.[۹]
    2. استناد به مفسرين طبقه دوم: در مواردى، به اقوال ابن جرير اشاره شده است.[۱۰]
    3. استناد به كتب اهل سنت: اگرچه در بسيارى موارد، كتب مورد استناد را ذكر ننموده؛ ليكن در چند مورد از «مصابيح»، «صحيح بخارى» و «صحيح مسلم» ياد كرده است.[۱۱]
    4. شيوه سؤال و جواب در تفسير: مفسرينى شيوه تفسير خود را بر اين اساس نگاشته‌اند، اما مفسّر حاضر، در مواردى از اين روش استفاده كرده و گاهى نيز همين سؤال و جواب را به شكل «اگر گوئى:...، گوئيم:...» مطرح ساخته است و اين همان شيوه‌اى است كه در تفسير ديگرش «دقائق التأويل» نيز آن را به كار برده است.[۱۲]
    5. از شيوه‌هاى ديگر تفسيرى وى را مى‌توان ساده‌گوئى او دانست؛ آن‌چنان‌كه ذيل آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» ، با نقل عبارتى مبنى بر اينكه «روح چيزى است كه حيوان به آن زنده است»، مى‌نويسد: «اين قائل بسى دود چراغ خورده است و سعى كرده تا اين علم، حاصل كرده است كه اين معنى مشكل معلوم وى شد».[۱۳]
    6. وى بيش از آنكه مقيّد به اقوال مفسرين باشد، پاى‌بند به اصول است؛ چنان‌كه مى‌گويد: «علماء سنت و جماعت از ابن عباس نقل مى‌كنند كه: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل‌البيت» در حق زنان رسول آمده. مصنف كتاب گويد: اين نقل از عبدالله، كذب محض است؛ زيرا كه خطاب زنان به كاف و نون بود و خطاب مردان به كاف و ميم و اين معنى كودكان كتاب فهم كنند؛ فكيف عبدالله عباس كه رأس اهل تفسير است».[۱۴]
    7. مشرب ضدّ فلسفى مؤلف ذيل بحث روح نيز كاملا مشهود است؛ چنان‌كه تصريح مى‌كند: «گفته از آنكه سؤال فلاسفه بود و بحث در آن كردن طريق ايشان نه طريق انبياء بود».[۱۵]
    8. با اينكه مفسّر تصميم بر تفسير آيات «قل» داشته، اما از 332 مورد، مواردى را نيز از قلم انداخته و تفسير ننموده است و درعين‌حال، به تفسير آيات بدون «قل» نيز پرداخته است، مانند: احزاب / 32 و 33 و در بعضى موارد نيز با قرائتى ديگر به‌جز قرائت عاصم، كلماتى را «قل» خوانده و تفسير كرده است، مثل: انبياء / 2، «قالَ» را «قل» خوانده و آيه را تفسير كرده است.[۱۶]
    9. با اينكه در اين تفسير، فقط آيات «قل» مورد نظر بوده، اما گاهى كه براى تفسير آيه مورد نظر، نياز به تفسير آيات ديگر بوده كه آنها نيز ذكر شده‌اند؛ مثلا: براى تفسير آيات 64 و 65 سوره نمل، از آيه 60 همين سوره تا آيه 66 را متذكر شده است.[۱۷]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده و جلد چهارم، به فهارس زير، اختصاص يافته است: آيات قرآن كريم، احاديث، اشعار فارسى و عربى به ترتيب الفباى مطلع، امثال عربى، نمايه موضوعى - الفبايى و كتاب‌شناسى منابع و مآخذ.

    در پاورقى‌ها كه توسط محقق نوشته شده، علاوه بر ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات، به اختلاف نسخ، اشاره شده است.

    پانويس

    1. راد، محمدعلى و ديگران، ص88
    2. جمشيدى، اسدالله، ص92
    3. مقدمه محقق، 10
    4. همان
    5. همان، ص16
    6. مقدمه محقق، ج 1، ص12
    7. همان، ص16 - 69
    8. مقدمه نویسنده، ج 1، ص87
    9. مقدمه محقق، ج 1، ص12
    10. همان
    11. همان
    12. همان
    13. همان، ص13
    14. همان
    15. همان
    16. همان
    17. همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.

    2. جمشيدى، اسدالله، «سير تاريخى تدوين تفاسير روايى شيعه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: اديان و عرفان «معرفت»، آبان 1382، شماره 71 (12 صفحه، از 86 تا 97).

    3. مهدوی راد، محمدعلى و ديگران، «معرفى‌هاى اجمالى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: اطلاع‌رسانى و كتابدارى «آينه پژوهش»، آذر و دى 1376، شماره 47 (17 صفحه، از 76 تا 93).

    وابسته‌ها