بيان السعادة في مقامات العبادة
بیان السعادة في مقامات العبادة | |
---|---|
پدیدآوران | سلطان علیشاه، سلطان محمد بن حیدر (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده |
ناشر | مؤسسة الأعلمي للمطبوعات |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1408 ق یا 1988 م |
چاپ | 2 |
موضوع | تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ تفاسیر عرفانی - قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 100 /س8ب9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بيان السعادة في مقامات العبادة، تفسير عرفانى و شيعى قرآن به عربى، تأليف حاج ملا سلطان محمد گنابادى (1251 - 1327)، ملقب به سلطانعلىشاه و مشهور به سلطانعلى گنابادى، از اقطاب متأخر سلسله نعمتاللهى است. مؤلف، آن را به نام مرشد خود، حاج محمد كاظم اصفهانى ملقب به سعادتعلىشاه نوشته است.[۱]
سبب نگارش اين تفسير، چنانكه در مقدمۀ آن[۲] آمده، جمعآورى لطايف و نكات نغزى بوده كه در اشارات قرآن و تلويحات اخبار يافته و پيش از آن، نه در كتابى ديده و نه از كسى شنيده بوده است.
عدهاى از علما، از جمله آقا محسن مجتهد عراقى و آخوند ملا محمد كاشانى، در مورد اين تفسير چنين فرمودهاند: «تفسير السلطان، سلطان التفاسير». همچنين اديب نيشابورى، شاگردان خود را به مطالعه آن تشويق مىكرد.[۳]
ساختار
اين تفسير، در چهار جلد تنظيم شده است. در جلد اول، سورههاى فاتحه، البقره و آل عمران و در جلد دوم، از آغاز سوره نساء تا پايان سوره كهف (15 سوره) و در جلد سوم، از آغاز سوره مريم تا پايان سوره ص(20 سوره) و در جلد چهارم، از آغاز سوره زمر تا پايان سوره ناس (76 سوره)، به ترتيبى كه در قرآن مذكور است، نه بونه موضوعى، تفسير شده است.
گزارش محتوا
كتاب، با مقدمهاى در حقيقت علم و علائم آن و جهل مركب و ملازمت علم و عمل آغاز گرديده، سپس مؤلف، مطالب جامعى را درباره قرآن و فضيلت آن، تفسير، تنزيل و تأويل قرآن و ديگر مقدمات لازم براى تفسير قرآن بيان كرده و آنگاه به ترتيب آيات، به تفسير تمام آنها همت نهاده است، البته گاه نيز، در ضمن تفسير، به تناسب موضوع، مقالات مستقلى (غالباً عرفانى) تحت عنوان «تحقيق» نوشته است.
مدار اين تفسير، بر حول مفهوم ولايت به معناى عرفانى و شئون و جوانب مختلف آن است؛ چنانكه در آن، آيات راجع به كفر و ايمان، به كفر و ايمان نسبت به مقام ولايت تفسير شده است.[۴]
همچنين، مؤلف براى كلمه «رب» دو تعبير به دست مىدهد: يكى، «رب مطلق» كه مقام الوهيت است؛ ديگرى، «رب مضاف» كه منظور از آن، مقام ولايت است كه ظهور رب مطلق مىباشد.[۵]
از آنجا كه مفسر، اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مىداند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافلند، درباره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مىكند؛ چنانكه صاحب «التفسير و المفسرون».[۶]در اينكه «بيان السعادة» را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است.
«بيان السعادة»، علاوه بر جنبههاى عرفانى، جنبههاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث درباره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن، مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است. در نقل احاديث، از تفسير صافى فيض كاشانى و تفسير برهان سيد هاشم بحرانى، استفاده كرده است.[۷]
سلطانعلىشاه، در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده درباره شجره منهيه در قصه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است؛ بهگونهاى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يكديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار، مخدوش باشد.[۸]
با اينكه اساس اين تفسير، اخبار ائمه اطهار(ع) و عرفان مبتنى بر آن است، مشتمل بر اصطلاحات و مباحث فلسفى و حكمى نيز هست، مانند تحقيق در مراتب وجود و تشكيك در حقيقت آن.[۹]كه غالباً به روش استاد خود، حاج ملا هادى سبزوارى و بر اساس آرا و اقوال ملا صدرا است و از اين حيث، به تفاسير ملا صدرا بر قرآن شباهت دارد. وى آراى فلسفى را با لطايف عرفانى و عقايد كلامى در هم آميخته و در مسائلى از قبيل معراج، جبر و اختيار و بداء كه فلاسفه و متكلمان در آنها اختلاف نظر دارند، به جمع و تطبيق آرا پرداخته است.[۱۰]
«بيان السعادة»، متضمن مباحث ادبى نيز هست و در آن، ضمن تفسير، نكات ادبى آيات و تركيب لغات هم، به تناسب موضوع، مطرح شده است؛ براى مثال، در وجوه محتمل معانى حروف آغازين برخى سورهها، مثل «الم» در بقره، بحثهاى مفصلى آمده است.[۱۱]
از ديگر ويژگىهاى اين تفسير، آن است كه مؤلف آن با وجود اعتقاد به اينكه جمعآورى آيات، به ترتيب نزول آنها صورت نگرفته، چون معتقد به ارتباط معنوى ميان آنها بوده، با توجه به ترتيب موجود ميان آيات و كلمات، به بيان ارتباط معنوى ميان آنها پرداخته است.[۱۲]
گرچه، مؤلف، مجتهد بوده، در اين تفسير كمتر به مسائل فقهى پرداخته، مگر در موارد معدودى كه نظر شخصى خود را، نه بهصورت فتوا، اظهار كرده است، از جمله در تفسير «و يسئلونك عن الخمر و الميسر».[۱۳]، به حرمت استعمال ترياك.[۱۴]رأى داده است.
وضعيت كتاب
پس از تأليف «بيان السعادة»، حاج ملا على نورعلىشاه گنابادى، فرزند و جانشين طريقتى صاحب تفسير، تقريظى بر اين تفسير مشتمل بر شرح حال مؤلف آن، به نام «رجوع الشياطين» (چاپ سنگى، تهران 1315) نوشت. «بيان السعادة»، ابتدا، در 1314 در دو جلد چاپ سنگى شد. حاج سلطان محمدحسین تابنده گنابادى، ملقب به رضاعلىشاه، آن را مقابله و تصحيح كرد و با افزودن مقدمهاى، در 1344ش، در چهار مجلد، چاپ كرد كه در 1408 در بيروت نيز افست شد.
برخى، صحت انتساب اين تفسير را به حاج ملا سلطان محمد انكار كردهاند، اما توجه به اين نكات در رفع اين شبهه ضرورت دارد:
اولا، چنانكه كيوان سميعى (ص 135) مىگويد، مقام عرفانى و علمى و ادبى مؤلف، برتر از آن بوده كه بتوان نسبت انتحال به وى داد، زيرا او عاجز از تأليف چنين تفسيرى نبوده است و با توجه به تبحر وى در علم و عرفان، چنانچه اين تفسير بدون نام مؤلف نيز چاپ مىشد، اهل فن مىتوانستند بفهمند كه اين كتاب از اوست.
ثانيا، روش بيان مطالب و جمع نكات عقلى، نقلى و قلبى در اين تفسير با ساير آثار مؤلف مشابهت كامل دارد
ثالثا، معصومعلىشاه، صاحب «طرائق الحقائق» كه در 1303 و 1304 در گناباد نزد مؤلف بوده، از اين تفسير ياد كرده و تصريح مىكند كه در دوران تأليف آن، گاه بخشهایى از آن را به درخواست مؤلف ملاحظه مىكرده است (ج 3، ص540). اصولا يكى از جهات اشتهار علمى و عرفانى مؤلف در زمان حيات كه غالب مورخان آن دوران ذكر كردهاند، تأليف همين كتاب بوده است.[۱۵]
اشتباه ديگر، درباره تفسير -«بيان السعادة»- را خاورشناس مشهور گلدزيهر goldziher مرتكب شده است. وى، از تفسيرى به نام «بيان السعادة في مقامات العبادة» نوشته سلطان محمد بن حيدر البيدختى (بيدختى، چاپ تهران، 1314) نام برده و آن را كهنترين تفسير شيعه خوانده و تاريخ اتمامش را 311، ياد كرده است. به نظر مىرسد كه اشتباه او ناشى از غلط خواندن تاريخ اتمام اين تفسير (1311)، بوده است. در ترجمه عربى كتاب گلدزيهر نيز، «حيدر» به «حجر» و «البيدختى» به «البجختى» تصحيف شده است. اما در هيچيك از منابع متقدم و متأخر شيعه، نشانهاى از اين تفسير و مؤلف آن با مشخصاتى كه گلدزيهر ذكر كرده است به چشم نمىخورد.
قسمتهایى از «بيان السعادة» را حاج سلطان حسین تابنده گنابادى (رضاعلىشاه) تحت اين عناوين به فارسی ترجمه و شرح كرده است:
- رهنماى سعادت (تهران، 1342ش)، ترجمه و تفسير مقدمه «بيان السعادة» و شرح تفسير سورههاى فاتحه، أعلى، الضحى، انشراح، قدر، نصر و اخلاص؛
- قرآن مجيد و سه داستان اسرارآميز عرفانى (تهران، 1365ش)، ترجمه و شرح تفسير سه داستان اصحاب كهف، موسى و خضر و ذو القرنين از سوره كهف؛
- سه گوهر تابناك از درياى پرفيض كلام الهى (تهران، 1376ش)، ترجمه و شرح تفسير آية الكرسى، آيات خواتيم سوره بقره و آيه نور.
از تمامى تفسير «بيان السعادة»، محمدرضاخانى و حشمت الله رياضى، ترجمه ديگرى با نام «ترجمه تفسير بيان السعادة» (تهران، 1377ش)، انجام دادهاند كه فقط بخشى از آن چاپ شده است.
پانويس
- ↑ تابنده، ص195؛ معصومعلىشاه، ج 3، ص540
- ↑ ج 1، ص2
- ↑ تابنده، ص195 - 196
- ↑ ج 1، ص223، مقدمه سلطانحسين تابنده، صه
- ↑ ج 1، ص63
- ↑ ذهبى، ج 2، ص192 - 203، 226
- ↑ سميعى، ص135
- ↑ ج 1، ص81؛ ج 2، ص173
- ↑ همان، ج 1، ص37
- ↑ ج 1، ص218 - 220، ج 2، ص276، 277، 431 - 433
- ↑ ج 1، ص39 - 43
- ↑ ج 1، ص299
- ↑ بقره: 219
- ↑ همان، ج 1، ص196
- ↑ فرصت شيرازى، ج 2، ص890، پانويس 2؛ نيز آقا بزرگ طهرانى، ج 3، ص182؛ تابنده، ص210، پانويس 1
منابع مقاله
محمد محسن آقا بزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ علىنقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1403 / 1983؛
سلطان حسین تابنده، نابغه علم و عرفان در قرن چهاردهم، شرح حال مرحوم حاج ملا سلطان محمد گنابادى (سلطانعلىشاه)، تهران، 1350ش؛
محمدحسین ذهبى، التفسير و المفسرون، قاهره 1409 / 1989؛
سلطان محمد بن حيدر (سلطانعلىشاه)، بيان السعادة في مقامات العبادة، تهران 1344ش؛
كيوان سميعى، رساله ترجمه حال كيوان قزوينى، در دو رساله در تاريخ جديد تصوف ایران، تهران، 1370ش؛
محمد نصير بن جعفر فرصت شيرازى، آثار عجم، چاپ منصور رستگار فسايى، تهران، 1377ش؛
ايگناتس گلدزيهر، مذاهب التفسير الاسلامى، ترجمه عبدالحليم نجار، قاهره 1374 / 1955؛
محمد معصوم بن زينالعابدين (معصومعلىشاه)، طرائق الحقائق، چاپ محمد جعفر محجوب، تهران 1339 - 1345ش؛
ignaz goldziher, die richtungen der islamischen koranauslegung, leiden 1970.