الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
#قرائت: از آنجا كه مفسر، قرائت مرسوم را قرائت متواتر و معتبر مى‌داند و ساير قرائت‌ها را نادرست مى‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خوددارى مى‌كند و با نقد كوتاه و بسيار گذرا نسبت به مواردى كه ديگران اختلاف قرائت را مطرح كرده‌اند، از آن مى‌گذرد و چنانچه رواياتى باشد كه قرائتى خلاف قرائت مرسوم را توصيه كرده است، به‌شدت آن را رد مى‌كند <ref>همان، ج1، ص98</ref>.
#قرائت: از آنجا كه مفسر، قرائت مرسوم را قرائت متواتر و معتبر مى‌داند و ساير قرائت‌ها را نادرست مى‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خوددارى مى‌كند و با نقد كوتاه و بسيار گذرا نسبت به مواردى كه ديگران اختلاف قرائت را مطرح كرده‌اند، از آن مى‌گذرد و چنانچه رواياتى باشد كه قرائتى خلاف قرائت مرسوم را توصيه كرده است، به‌شدت آن را رد مى‌كند <ref>همان، ج1، ص98</ref>.
#تاريخ داستان‌هاى پيامبران و اسرائيليات: در زمينه داستان‌هاى تاريخى و قصص پيامبران، مفسر بر اين باور است كه نبايد پا را فراتر از آنچه آيات مطرح كرده است، گذاشت و نبايد وارد جزئيات شد. تعبيرى كه همواره در اين زمينه به كار مى‌برد اين است: «فلنسكت عما سكت الله». رواياتى را هم كه در اين زمينه‌ها رسيده است، بى‌اعتبار مى‌داند و گاه از روايات اسرائيلى مى‌شمرد <ref>همان، ج1، ص35</ref>.
#تاريخ داستان‌هاى پيامبران و اسرائيليات: در زمينه داستان‌هاى تاريخى و قصص پيامبران، مفسر بر اين باور است كه نبايد پا را فراتر از آنچه آيات مطرح كرده است، گذاشت و نبايد وارد جزئيات شد. تعبيرى كه همواره در اين زمينه به كار مى‌برد اين است: «فلنسكت عما سكت الله». رواياتى را هم كه در اين زمينه‌ها رسيده است، بى‌اعتبار مى‌داند و گاه از روايات اسرائيلى مى‌شمرد <ref>همان، ج1، ص35</ref>.
الفرقان نسبت به روايات اسرائيلى (اسرائيليات) كه محور عمده‌اش داستان‌ها هستند، نظر منفى دارد و با آوردن آنها در تفسير و دخالت دادن آنها در فهم آيات، سخت مخالف است و در مقدمه تفسير، يكى از دلايل روى‌گردانى از تفسير مبتنى بر روايات و روى آورى به سبك تفسير قرآن با قرآن را وجود روايات اسرائيلى و نصرانى در مجموعه حديثى مسلمانان مى‌داند و معتقد است كه چنين رواياتى حتى اگر سند صحيح نيز داشته باشد، تا آنجا كه قرآن تأييد نكند، نمى‌تواند معيار تفسير قرار گيرد <ref>همان، ج1، ص20-21</ref>.
#:الفرقان نسبت به روايات اسرائيلى (اسرائيليات) كه محور عمده‌اش داستان‌ها هستند، نظر منفى دارد و با آوردن آنها در تفسير و دخالت دادن آنها در فهم آيات، سخت مخالف است و در مقدمه تفسير، يكى از دلايل روى‌گردانى از تفسير مبتنى بر روايات و روى آورى به سبك تفسير قرآن با قرآن را وجود روايات اسرائيلى و نصرانى در مجموعه حديثى مسلمانان مى‌داند و معتقد است كه چنين رواياتى حتى اگر سند صحيح نيز داشته باشد، تا آنجا كه قرآن تأييد نكند، نمى‌تواند معيار تفسير قرار گيرد <ref>همان، ج1، ص20-21</ref>.
#مباحث اجتماعى: تفسير الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعى و واقعيت‌هاى موجود و مورد ابتلاى جامعه، اهتمام فراوانى دارد و در جاى‌جاى تفسير به مناسبت، گاه به‌صورت فصلى مستقل و گاه ضمن تفسير يك آيه به‌صورت مبسوط، متعرض مسائلى همچون نظام حكومت، اقتصاد، حقوق و جايگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌هاى اجتماعى، چندهمسرى و... شده است و با استفاده از آيات به اظهار نظر و يا نقد و رد ديدگاه‌ها پرداخته است (از جمله نقد فرقان، ج4، ص163).
#مباحث اجتماعى: تفسير الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعى و واقعيت‌هاى موجود و مورد ابتلاى جامعه، اهتمام فراوانى دارد و در جاى‌جاى تفسير به مناسبت، گاه به‌صورت فصلى مستقل و گاه ضمن تفسير يك آيه به‌صورت مبسوط، متعرض مسائلى همچون نظام حكومت، اقتصاد، حقوق و جايگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌هاى اجتماعى، چندهمسرى و... شده است و با استفاده از آيات به اظهار نظر و يا نقد و رد ديدگاه‌ها پرداخته است (از جمله نقد فرقان، ج4، ص163).
#گرايش شيعى تفسير الفرقان تفسيرى شيعى است و گرايش شيعى مفسر در جاى‌جاى تفسير آشكار است <ref>همان، ج30، ص15</ref>؛ اما بدان معنى نيست كه تفسير بر مبناى تعصب مذهبى سامان يافته باشد. مفسر در مقدمه تفسير خود بر اين اصل تأكيد دارد كه تفسير قرآن بر اساس رأى شخصى يا مذهب يا تقليد از ديگران، تفسير قرآن نيست، بلكه تفسير رأى شخص است؛ ازاين‌رو معيار اصلى در فهم آيات را، خود آيات و روايات موافق با آن قرار داده و در گزينش روايات و يا نقد نظريات، هيچ‌گونه تفاوتى بين شيعه و سنى نگذاشته است و به همان ميزان از منابع اهل سنت استفاده كرده كه از منابع شيعه و همان اندازه به نقد آراى عالمان و فقيهان شيعه پرداخته كه به ديدگاه‌هاى اهل سنت پرداخته است.
#گرايش شيعى تفسير الفرقان تفسيرى شيعى است و گرايش شيعى مفسر در جاى‌جاى تفسير آشكار است <ref>همان، ج30، ص15</ref>؛ اما بدان معنى نيست كه تفسير بر مبناى تعصب مذهبى سامان يافته باشد. مفسر در مقدمه تفسير خود بر اين اصل تأكيد دارد كه تفسير قرآن بر اساس رأى شخصى يا مذهب يا تقليد از ديگران، تفسير قرآن نيست، بلكه تفسير رأى شخص است؛ ازاين‌رو معيار اصلى در فهم آيات را، خود آيات و روايات موافق با آن قرار داده و در گزينش روايات و يا نقد نظريات، هيچ‌گونه تفاوتى بين شيعه و سنى نگذاشته است و به همان ميزان از منابع اهل سنت استفاده كرده كه از منابع شيعه و همان اندازه به نقد آراى عالمان و فقيهان شيعه پرداخته كه به ديدگاه‌هاى اهل سنت پرداخته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش