پرش به محتوا

امام حسن علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'هها' به 'ه‌ها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'ه‌ها')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۱: خط ۴۱:


== در عهد خلفای راشدین==
== در عهد خلفای راشدین==
با درگذشت پیامبر اکرم(ص) بخش نوینی از زندگی حسن بن علی(ع) آغاز گشت. اندوه از دست دادن پیامبر(ص) از سویی، و متعاقب آن کنارنهادن پدر بزرگوارش، [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] از خلافت و برآمدن ابوبکر به‌عنوان جانشین نبی(ص)، به‌ویژه با توجه به صغر سن امام حسن(ع)، اثر شگرفی بر روح وی نهاد. در همین دوره، آنچه در قضیۀ فدک و موضوع میراث فاطمۀ زهرا(ع) روی داد، بر این اندوه می‌افزود. درواقع بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانی امام حسن(ع) در زمان خلافت ابوبکر و عمر، با چنین شرایطی سپری شد. اندک روایات موجود دربارۀ این دورۀ زمانی، نشان از آن دارد که به‌رغم سن کم، آن حضرت حضور اجتماعی قابل التفاتی داشته‌است. در برخی روایات مربوط به میراث فدک، از حسنین(ع) به‌عنوان گواهانی یادشده که از سوی حضرت فاطمه(ع) برای شهادت دادن به صحت بیانات دخت پیامبر(ص)، در محضر ابوبکر حاضر شده‌اند. برای نمونه‌ای پراهمیت، در انتقال خلافت از عمر به خلیفۀ پسین و تشکیل شورایی که در نهایت به انتخاب عثمان به‌عنوان خلیفۀ سوم انجامید، خواست عمر از امام حسن(ع) برای حضور در این شورای ۶ نفره به‌عنوان شاهد از درجۀ اهمیت بالایی برخوردار است؛ این امر از سویی به جایگاه اجتماعی آن حضرت به مثابۀ یکی از اهل بیت پیامبر(ص) اشاره دارد و از سوی دیگر، از موقعیت فردی وی نزد انصار و مهاجرین خبر می‌دهد.
با درگذشت پیامبر اکرم(ص) بخش نوینی از زندگی حسن بن علی(ع) آغاز گشت. اندوه از دست دادن پیامبر(ص) از سویی، و متعاقب آن کنارنهادن پدر بزرگوارش، [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] از خلافت و برآمدن ابوبکر به‌عنوان جانشین نبی(ص)، به‌ویژه با توجه به صغر سن امام حسن(ع)، اثر شگرفی بر روح وی نهاد. در همین دوره، آنچه در قضیۀ فدک و موضوع میراث فاطمۀ زهرا(ع) روی داد، بر این اندوه می‌افزود. درواقع بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانی امام حسن(ع) در زمان خلافت ابوبکر و عمر، با چنین شرایطی سپری شد. اندک روایات موجود دربارۀ این دورۀ زمانی، نشان از آن دارد که به‌رغم سن کم، آن حضرت حضور اجتماعی قابل التفاتی داشته‌است. در برخی روایات مربوط به میراث فدک، از حسنین(ع) به‌عنوان گواهانی یادشده که از سوی حضرت فاطمه(ع) برای شهادت دادن به صحت بیانات دخت پیامبر(ص)، در محضر ابوبکر حاضر شده‌اند. برای نمونه‌ای پراهمیت، در انتقال خلافت از عمر به خلیفۀ پسین و تشکیل شورایی که در نهایت به انتخاب عثمان به‌عنوان خلیفۀ سوم انجامید، خواست عمر از امام حسن(ع) برای حضور در این شورای ۶ نفره به‌عنوان شاهد از درجۀ اهمیت بالایی برخوردار است؛ این امر از سویی به جایگاه اجتماعی آن حضرت به مثابۀ یکی از اهل‌بیت پیامبر(ص) اشاره دارد و از سوی دیگر، از موقعیت فردی وی نزد انصار و مهاجرین خبر می‌دهد.


به نظر می‌رسد با رسیدن آن حضرت به دورۀ بلوغ در زمان عثمان، این دوره را باید با حساسیت بیشتری نگریست. درست در همین زمان است که برخی رویاروییهای مسلمانان با ساکنان سرزمینهای دیگر فزونی می‌یابد و روایتهایی پیرامون امام حسن(ع) در قالب جنگاوری توانا در آن میادین نبرد بروز می‌کند؛ در برخی از پیروزیهای سپاه اسلام همچون در طبرستان و مناطق داخلی ایران در ۳۰ ق/۶۵۱ م، روایاتی دربارۀ حضور حسن بن علی(ع) به چشم می‌خورد؛ روایاتی که چه از صحت تاریخی برخوردار باشند و چه نباشند، در هر دو حالت بر اهمیت محوری آن شخصیت در وقایع آن عصر دلالت دارند. در این دوره یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخی مخالفت گروههایی از مسلمانان نسبت به نوع عملکرد عثمان در مقام خلیفه بود. درواقع مشاهدۀ آنچه عثمان در مدینه و کارگزار او، معاویه در دمشق، انجام می‌دادند همچون گماشتن خویشان بر امور مهم و اعطای مقرریهای کلان و ثروت‌اندوزیها و اسراف‌کاریها و بی‌پروایی برخی رجال سیاسی در برابر دستورهای پیامبر(ص)، مردم را به خشم آورد و کسی چون ابوذر غفاری را به رویارویی با خلیفه برانگیخت. در این میان در طول رخدادهای مرتبط با مخالفتهای ابوذر ــ که در نهایت به تبعید او به رَبَذه منجر شد ــ امام حسن(ع) به جِدّ در دفاع از حق در کنار ابوذر بود. در منابع آمده است که هنگام اخراج وی از شهر و تأکید حکومتیان به اینکه کسی با وی سخن نگوید، امام به همراه پدرش، حضرت علی(ع) به پاسداشت وی و تأییدی بر حقانیت ابوذر به کنار او رفته و به همدردی پرداختند؛ عملی که سبب درگیری ایشان با عثمان شد.
به نظر می‌رسد با رسیدن آن حضرت به دورۀ بلوغ در زمان عثمان، این دوره را باید با حساسیت بیشتری نگریست. درست در همین زمان است که برخی رویاروییهای مسلمانان با ساکنان سرزمینهای دیگر فزونی می‌یابد و روایتهایی پیرامون امام حسن(ع) در قالب جنگاوری توانا در آن میادین نبرد بروز می‌کند؛ در برخی از پیروزیهای سپاه اسلام همچون در طبرستان و مناطق داخلی ایران در ۳۰ ق/۶۵۱ م، روایاتی دربارۀ حضور حسن بن علی(ع) به چشم می‌خورد؛ روایاتی که چه از صحت تاریخی برخوردار باشند و چه نباشند، در هر دو حالت بر اهمیت محوری آن شخصیت در وقایع آن عصر دلالت دارند. در این دوره یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخی مخالفت گروه‌هایی از مسلمانان نسبت به نوع عملکرد عثمان در مقام خلیفه بود. درواقع مشاهدۀ آنچه عثمان در مدینه و کارگزار او، معاویه در دمشق، انجام می‌دادند همچون گماشتن خویشان بر امور مهم و اعطای مقرریهای کلان و ثروت‌اندوزیها و اسراف‌کاریها و بی‌پروایی برخی رجال سیاسی در برابر دستورهای پیامبر(ص)، مردم را به خشم آورد و کسی چون ابوذر غفاری را به رویارویی با خلیفه برانگیخت. در این میان در طول رخدادهای مرتبط با مخالفتهای ابوذر ــ که در نهایت به تبعید او به رَبَذه منجر شد ــ امام حسن(ع) به جِدّ در دفاع از حق در کنار ابوذر بود. در منابع آمده است که هنگام اخراج وی از شهر و تأکید حکومتیان به اینکه کسی با وی سخن نگوید، امام به همراه پدرش، حضرت علی(ع) به پاسداشت وی و تأییدی بر حقانیت ابوذر به کنار او رفته و به همدردی پرداختند؛ عملی که سبب درگیری ایشان با عثمان شد.


قوت گرفتن تقابلهای سیاسی در خلافت عثمان، در نهایت سبب آن شد تا پایه‌های حکومت وی سست گردد و گروههای تشکیل‌شدۀ مردمی در قالب شورشیانی درصدد از میان برداشتن وی برآیند؛ قضیه‌ای که به یورش ایشان به سمت خانۀ عثمان انجامید. در روایات تاریخی آمده است که [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] برای حفظ اسلام و برخی ملاحظات سیاسی بر آن بود از عثمان محافظت شود تا مبادا شورشیان پرحرارت، وی را به قتل رسانند. او به همین دلیل فرزندان جوان خود، حسنین(ع) را به خانۀ خلیفۀ وقت روانه کرد تا از سلامت وی اطمینان یابد؛ البته مقابله با شورشیان چندان دشوار بود که در نهایت عثمان کشته شد. گفتنی است اختلاف روایی در منابع این مبحث در ذکر جزئیات بسیار است.
قوت گرفتن تقابلهای سیاسی در خلافت عثمان، در نهایت سبب آن شد تا پایه‌های حکومت وی سست گردد و گروه‌های تشکیل‌شدۀ مردمی در قالب شورشیانی درصدد از میان برداشتن وی برآیند؛ قضیه‌ای که به یورش ایشان به سمت خانۀ عثمان انجامید. در روایات تاریخی آمده است که [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] برای حفظ اسلام و برخی ملاحظات سیاسی بر آن بود از عثمان محافظت شود تا مبادا شورشیان پرحرارت، وی را به قتل رسانند. او به همین دلیل فرزندان جوان خود، حسنین(ع) را به خانۀ خلیفۀ وقت روانه کرد تا از سلامت وی اطمینان یابد؛ البته مقابله با شورشیان چندان دشوار بود که در نهایت عثمان کشته شد. گفتنی است اختلاف روایی در منابع این مبحث در ذکر جزئیات بسیار است.


پس از کشته شدن عثمان و متعاقب آن بیعت با [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]]، فرزند آن بزرگوار، در آماده‌سازی این بیعت میان مردم و [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] نقش مهمی ایفا نمود. امام حسن(ع) در طول خلافت آن حضرت همیشه یاری‌رسان پدر بود. در یک تقسیم‌بندی تاریخی براساس مهم‌ترین رخدادهای دورۀ خلافت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]، باید به حضور امام حسن(ع) در تمامی صحنه‌های اصلی در جنگ جمل، صفین، نهروان و نیز در جریان شهادت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] اشاره کرد. در نگاهی محدودتر باید گفت سفارت آن حضرت به همراه گروهی ۴ نفره، از جمله عمار یاسر، برای برکنار ساختن ابوموسى از ولایت کوفه در جنگ جمل از مهم‌ترین نقشهای سیاسی او به‌شمار می‌رود. [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] بارها از والی کوفه، ابوموسى اشعری، خواسته بود تا برای نبرد آماده باشند، اما ابوموسى طفره می‌رفت. چند بار ارسال سفیرانی برای همراه نمودن ابوموسى اثری نبخشید، تا آنکه [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] فرزند خود، حسن را با برخی از یاران چون عمار یاسر به سفارت به کوفه روان ساختند. مواجهۀ امام حسن(ع) با لجاجت ابوموسى و خطابه‌های آتشین ابوموسى و عمار و دیگران در تاریخ ثبت است. اما شکیبایی طولانی امام در برابر ابوموسى و سپس ایراد خطبه‌ای اثرگذار برای او و مردم، حجت را بر همگان تمام کرد و این نمونه از مصادیق قابل ذکر دربارۀ قدرت کلام و منطق آن حضرت است.
پس از کشته شدن عثمان و متعاقب آن بیعت با [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]]، فرزند آن بزرگوار، در آماده‌سازی این بیعت میان مردم و [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] نقش مهمی ایفا نمود. امام حسن(ع) در طول خلافت آن حضرت همیشه یاری‌رسان پدر بود. در یک تقسیم‌بندی تاریخی براساس مهم‌ترین رخدادهای دورۀ خلافت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]، باید به حضور امام حسن(ع) در تمامی صحنه‌های اصلی در جنگ جمل، صفین، نهروان و نیز در جریان شهادت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] اشاره کرد. در نگاهی محدودتر باید گفت سفارت آن حضرت به همراه گروهی ۴ نفره، از جمله عمار یاسر، برای برکنار ساختن ابوموسى از ولایت کوفه در جنگ جمل از مهم‌ترین نقشهای سیاسی او به‌شمار می‌رود. [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] بارها از والی کوفه، ابوموسى اشعری، خواسته بود تا برای نبرد آماده باشند، اما ابوموسى طفره می‌رفت. چند بار ارسال سفیرانی برای همراه نمودن ابوموسى اثری نبخشید، تا آنکه [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] فرزند خود، حسن را با برخی از یاران چون عمار یاسر به سفارت به کوفه روان ساختند. مواجهۀ امام حسن(ع) با لجاجت ابوموسى و خطابه‌های آتشین ابوموسى و عمار و دیگران در تاریخ ثبت است. اما شکیبایی طولانی امام در برابر ابوموسى و سپس ایراد خطبه‌ای اثرگذار برای او و مردم، حجت را بر همگان تمام کرد و این نمونه از مصادیق قابل ذکر دربارۀ قدرت کلام و منطق آن حضرت است.
خط ۵۳: خط ۵۳:
در صفین، امام حسن(ع) در مقام فرمانده قلب سپاه، یکی از جنگاوران میدان بود. پس از قضیۀ حکمیت، آنچه با ساده‌دلی ابوموسى اشعری بر سر خلافت آمد، زبان پرشکایت و ملامت مردم را به سوی امام علی(ع) گشود؛ امام حسن(ع) که بارها توانمندی خود در دفاع از حق، هواداری از پدر و البته قدرت در خطابت را تجربه کرده بود، در خطبه‌ای تمام‌عیارْ شورای حکمیت، اعضا و شیوۀ عملکرد آن را به طور جدی به نقد کشید. دور نیست اگر گفته شود که شهادت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] از آغاز فتنه تا ضربت خوردن و سپس شهادت، از مهم‌ترین رخدادهای این دوره از زندگی امام حسن(ع) به‌شمار می‌رود. نگرانی امام حسن(ع) بر جان پدر که در برخی از روایات در قالب حضور شبانه به همراه آن حضرت نمود یافته، یا جایگاه فرزند ارشد نزد پدر که نمود و بروز آن را می‌توان در وصیت تاریخی امام علی(ع) به فرزند مشاهده نمود، همه در همین حیطه جای دارد.
در صفین، امام حسن(ع) در مقام فرمانده قلب سپاه، یکی از جنگاوران میدان بود. پس از قضیۀ حکمیت، آنچه با ساده‌دلی ابوموسى اشعری بر سر خلافت آمد، زبان پرشکایت و ملامت مردم را به سوی امام علی(ع) گشود؛ امام حسن(ع) که بارها توانمندی خود در دفاع از حق، هواداری از پدر و البته قدرت در خطابت را تجربه کرده بود، در خطبه‌ای تمام‌عیارْ شورای حکمیت، اعضا و شیوۀ عملکرد آن را به طور جدی به نقد کشید. دور نیست اگر گفته شود که شهادت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] از آغاز فتنه تا ضربت خوردن و سپس شهادت، از مهم‌ترین رخدادهای این دوره از زندگی امام حسن(ع) به‌شمار می‌رود. نگرانی امام حسن(ع) بر جان پدر که در برخی از روایات در قالب حضور شبانه به همراه آن حضرت نمود یافته، یا جایگاه فرزند ارشد نزد پدر که نمود و بروز آن را می‌توان در وصیت تاریخی امام علی(ع) به فرزند مشاهده نمود، همه در همین حیطه جای دارد.


امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، در مراسم خاکسپاری بر او نماز خواند و با مساعدت یاران مراسم را به جای آورد. در این میان خودداری و شکیبایی حسن بن علی(ع) در برابر قاتل پدر و گونۀ عملکرد او براساس فرمان برحق [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] از شاخصه‌های رفتاری وی به‌شمار می‌رود. در توضیح باید گفت امام حسن(ع) با آرام نمودن برادر خود، امام حسین(ع)، باتوجه به وصیت پـدر، ابن‌ملجم را با ضربتی قصاص نمود.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref>  
امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، در مراسم خاکسپاری بر او نماز خواند و با مساعدت یاران مراسم را به جای آورد. در این میان خودداری و شکیبایی حسن بن علی(ع) در برابر قاتل پدر و گونۀ عملکرد او براساس فرمان برحق [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] از شاخصه‌های رفتاری وی به‌شمار می‌رود. در توضیح باید گفت امام حسن(ع) با آرام نمودن برادر خود، امام حسین(ع)، باتوجه به وصیت پدر، ابن‌ملجم را با ضربتی قصاص نمود.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref>  


==خلافت==
==خلافت==
پس از شهادت امام علی(ع)، در ۲۱ رمضان ۴۰ق، مردم برای بیعت به سوی امام حسن(ع)، به‌عنوان جانشین پدر شتافتند. بر پایۀ روایات تاریخی، آن حضرت بر منبر رفت و به ایراد خطبه‌ای پرداخت که یادکردی از شرایط و نه دعوتی برای بیعت بود؛ اما با پایان یافتن خطبه، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]] مردم را به بیعت فرا خواند. بدین ترتیب عملاً مسلمانان در سرزمینهای مختلف چون عراق و حجاز و ایران نیز خلافت حسن بن علی(ع) را به رسمیت شناختند. براساس آنچه امام در خطبۀ خود بیان داشت، شرط برای پذیرش خلافت، تمکین مردم از اوامر و تصمیمات وی بود. برخی چون سخن آن حضرت را حمل بر تلاشی در راه صلح با معاویه پنداشتند، در آغاز از بیعت سرباز زدند. ایشان به بیعت، سوی [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] شتافتند؛ اما آن حضرت خود را مطیع برادر بزرگ دانست و گروه رمیده که مانند بسیاری دیگر از مردم، خواهان نبرد با سپاه شام بودند، باری دیگر به سوی حسن بن علی(ع) رفتند و با وی بیعت کردند. در این میان منطقۀ شام که به شدت تحت نفوذ معاویه و یاران وی بود، در شمار بیعت‌کنندگان قرار نداشت.
پس از شهادت امام علی(ع)، در ۲۱ رمضان ۴۰ق، مردم برای بیعت به سوی امام حسن(ع)، به‌عنوان جانشین پدر شتافتند. بر پایۀ روایات تاریخی، آن حضرت بر منبر رفت و به ایراد خطبه‌ای پرداخت که یادکردی از شرایط و نه دعوتی برای بیعت بود؛ اما با پایان یافتن خطبه، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]] مردم را به بیعت فرا خواند. بدین ترتیب عملاً مسلمانان در سرزمینهای مختلف چون عراق و حجاز و ایران نیز خلافت حسن بن علی(ع) را به رسمیت شناختند. براساس آنچه امام در خطبۀ خود بیان داشت، شرط برای پذیرش خلافت، تمکین مردم از اوامر و تصمیمات وی بود. برخی چون سخن آن حضرت را حمل بر تلاشی در راه صلح با معاویه پنداشتند، در آغاز از بیعت سرباز زدند. ایشان به بیعت، سوی [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] شتافتند؛ اما آن حضرت خود را مطیع برادر بزرگ دانست و گروه رمیده که مانند بسیاری دیگر از مردم، خواهان نبرد با سپاه شام بودند، باری دیگر به سوی حسن بن علی(ع) رفتند و با وی بیعت کردند. در این میان منطقۀ شام که به شدت تحت نفوذ معاویه و یاران وی بود، در شمار بیعت‌کنندگان قرار نداشت.


از مهم‌ترین نکات در این زمان شخصیت دووجهی امام است؛ چه، ایشان از یک‌سو به‌عنوان خلیفه، زمام امور مسلمانان را در دست داشت و از سوی دیگر در مقام امام معصوم، رهبری دست‌کم بخشی از جامعه بر عهدۀ ایشان بود. در یک تقسیم‌بندی از لایه‌های فرهنگی و گرایشهای اعتقادی میان بیعت‌کنندگان، می‌توان آنها را در چند گروه مجزا نهاد. در این تقسیم‌بندی، ابتنای سخن بر دو نوع رویکرد عام در میان مردم است: رویکرد اعتقادی و رویکرد دنیایی. بر این اساس در هر بخش گروههایی متشکل از همفکرانی قرار دارند که دارندۀ مجموعه‌ای از گرایشهای متفاوت‌اند.
از مهم‌ترین نکات در این زمان شخصیت دووجهی امام است؛ چه، ایشان از یک‌سو به‌عنوان خلیفه، زمام امور مسلمانان را در دست داشت و از سوی دیگر در مقام امام معصوم، رهبری دست‌کم بخشی از جامعه بر عهدۀ ایشان بود. در یک تقسیم‌بندی از لایه‌های فرهنگی و گرایشهای اعتقادی میان بیعت‌کنندگان، می‌توان آنها را در چند گروه مجزا نهاد. در این تقسیم‌بندی، ابتنای سخن بر دو نوع رویکرد عام در میان مردم است: رویکرد اعتقادی و رویکرد دنیایی. بر این اساس در هر بخش گروه‌هایی متشکل از همفکرانی قرار دارند که دارندۀ مجموعه‌ای از گرایشهای متفاوت‌اند.


در رویکرد اعتقادی نخست باید از شیعیان [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] یاد کرد که پس از شهادت آن امام، در رکاب فرزند و وصی او بودند و مسائل خود را از آن طریق حل‌وفصل می‌نمودند و دست‌کم به دلیل ارادت به اهل بیت(ع) و اعتقاد به عصمت امامان، به رأی امام به مثابۀ حجت می‌نگریستند. دیگر، گروهی که در شمار محکّمه بودند و همّ ایشان مبارزه با بنی‌امیه بود و دوستی با امام حسن(ع) برای ایشان، به معنای مطلقِ دشمنی با بنی‌امیه و تنها راهبردی برای از میان بردن معاویه بود. در رویکرد اعتقادی، گروه سوم، معتقدان کم‌مایه‌ای بودند که دو طیف مخرب خوارج و بنی‌امیه از دو سو با القائات اعتقادی، ایشان را تحت تأثیر قرار می‌داد و سبب غوطه‌ور شدن آنها در شک و عملاً اتخاذ شیوه‌های انفعالی بود.
در رویکرد اعتقادی نخست باید از شیعیان [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] یاد کرد که پس از شهادت آن امام، در رکاب فرزند و وصی او بودند و مسائل خود را از آن طریق حل‌وفصل می‌نمودند و دست‌کم به دلیل ارادت به اهل‌بیت(ع) و اعتقاد به عصمت امامان، به رأی امام به مثابۀ حجت می‌نگریستند. دیگر، گروهی که در شمار محکّمه بودند و همّ ایشان مبارزه با بنی‌امیه بود و دوستی با امام حسن(ع) برای ایشان، به معنای مطلقِ دشمنی با بنی‌امیه و تنها راهبردی برای از میان بردن معاویه بود. در رویکرد اعتقادی، گروه سوم، معتقدان کم‌مایه‌ای بودند که دو طیف مخرب خوارج و بنی‌امیه از دو سو با القائات اعتقادی، ایشان را تحت تأثیر قرار می‌داد و سبب غوطه‌ور شدن آنها در شک و عملاً اتخاذ شیوه‌های انفعالی بود.


در رویکرد دنیایی، دو گروه بسیار اثرگذار وجود داشتند: سودجویانی که بهره‌های فردی اصلی‌ترین ایده‌آل آنها به‌شمار می‌رفت. در مرحله‌ای که معاویه شیوۀ تطمیع را برای گسستن سپاه امام برگزید، این گروه بسیار مخرب عمل نمود. متعصبان به قوم و قبیله، برسازندۀ دستۀ دیگری از افراد سپاه امام بودند؛ ایشان به‌طور کامل از رؤسای قبایل خویش پیروی و اطاعت می‌کردند؛ حال‌آنکه این رؤسا، چه برای حفاظت از قبیلۀ خود و چه به دلیل سودجوییهای شخصی، به هر کاری حتى برخلاف مصالح مسلمین دست می‌زدند.
در رویکرد دنیایی، دو گروه بسیار اثرگذار وجود داشتند: سودجویانی که بهره‌های فردی اصلی‌ترین ایده‌آل آنها به‌شمار می‌رفت. در مرحله‌ای که معاویه شیوۀ تطمیع را برای گسستن سپاه امام برگزید، این گروه بسیار مخرب عمل نمود. متعصبان به قوم و قبیله، برسازندۀ دستۀ دیگری از افراد سپاه امام بودند؛ ایشان به‌طور کامل از رؤسای قبایل خویش پیروی و اطاعت می‌کردند؛ حال‌آنکه این رؤسا، چه برای حفاظت از قبیلۀ خود و چه به دلیل سودجوییهای شخصی، به هر کاری حتى برخلاف مصالح مسلمین دست می‌زدند.


در چنین اوضاعی خلیفه، امام حسن(ع)، با استقرار حکومت خویش، حکام و عمال انتخابی خود را به سوی ولایات مختلف گسیل داشت؛ اگرچه بیشتر ولات را بر منصب خود ابقا نمود. از سوی دیگر معاویه با شنیدن کشته شدن [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] درصدد نیرنگ برآمد و با اعزام جاسوسانی به عراق، به کسب اخباری از شهرهای کوفه و بصره اهتمام ورزید. امام حسن(ع) با آگاهی از این امر، جاسوس کوفی را که بنابر روایات از قبیلۀ حمیر بود، دستگیر و اعدام نمود و به والی بصره، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]] هم فرمان داد تا با جاسوس بنی قین چنین کنند. امام و [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن‌ عباس]] هر کدام به تفکیک، نامه‌هایی در تقبیح این‌گونه اعمال به معاویه فرستادند. امام در پایانِ نامۀ خویش عملاً به گونه‌ای معاویه را در صورت ادامه دادن این رفتارها تهدید به جنگ کرد. دنباله‌دار بودن رفتارهای فریب‌کارانۀ معاویه و گسترش آنها سبب شد تا باری دیگر امام در طی نامه‌ای، این‌بار به تفصیل، معاویه را از اعمال خویش برحذر دارد. وی در این نامه با ذکری از جایگاه خود و خاندانش، حقانیت خویش برای خلافت را بیان نمود و از معاویه خواست تا بدان گردن نهد و تهدید کرد که در غیراین‌صورت ناگزیر به اقدامات نظامی خواهد شد. معاویه که نه از منظر نسب و نه از بابت دیانت، یارای هماوردی با جایگاه امام حسن(ع) را ـ که از اهل بیت پیامبر(ص) بود ـ نداشت، در پاسخ به سفیران امام، جُندُب بن عبدالله ازدی و حارث بن سوید تمیمی، با عنایت به کبر سن و پیشینه و تجربۀ خویش در حکومت‌داری، خود را بر حسن بن علی(ع) برتر دانست. او در ادامه بر آن شد تا با تهدید و تطمیع و دست‌یازی به فریب‌کاری، امام حسن(ع) را ــ که دیگر خلیفۀ مؤمنان بود ـ به تسلیم آوَرَد.
در چنین اوضاعی خلیفه، امام حسن(ع)، با استقرار حکومت خویش، حکام و عمال انتخابی خود را به سوی ولایات مختلف گسیل داشت؛ اگرچه بیشتر ولات را بر منصب خود ابقا نمود. از سوی دیگر معاویه با شنیدن کشته شدن [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] درصدد نیرنگ برآمد و با اعزام جاسوسانی به عراق، به کسب اخباری از شهرهای کوفه و بصره اهتمام ورزید. امام حسن(ع) با آگاهی از این امر، جاسوس کوفی را که بنابر روایات از قبیلۀ حمیر بود، دستگیر و اعدام نمود و به والی بصره، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]] هم فرمان داد تا با جاسوس بنی قین چنین کنند. امام و [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن‌ عباس]] هر کدام به تفکیک، نامه‌هایی در تقبیح این‌گونه اعمال به معاویه فرستادند. امام در پایانِ نامۀ خویش عملاً به گونه‌ای معاویه را در صورت ادامه دادن این رفتارها تهدید به جنگ کرد. دنباله‌دار بودن رفتارهای فریب‌کارانۀ معاویه و گسترش آنها سبب شد تا باری دیگر امام در طی نامه‌ای، این‌بار به تفصیل، معاویه را از اعمال خویش برحذر دارد. وی در این نامه با ذکری از جایگاه خود و خاندانش، حقانیت خویش برای خلافت را بیان نمود و از معاویه خواست تا بدان گردن نهد و تهدید کرد که در غیراین‌صورت ناگزیر به اقدامات نظامی خواهد شد. معاویه که نه از منظر نسب و نه از بابت دیانت، یارای هماوردی با جایگاه امام حسن(ع) را ـ که از اهل‌بیت پیامبر(ص) بود ـ نداشت، در پاسخ به سفیران امام، جُندُب بن عبدالله ازدی و حارث بن سوید تمیمی، با عنایت به کبر سن و پیشینه و تجربۀ خویش در حکومت‌داری، خود را بر حسن بن علی(ع) برتر دانست. او در ادامه بر آن شد تا با تهدید و تطمیع و دست‌یازی به فریب‌کاری، امام حسن(ع) را ــ که دیگر خلیفۀ مؤمنان بود ـ به تسلیم آوَرَد.


آمده است که در یکی از این نامه‌ها، معاویه، امام حسن(ع) را عملاً تهدید به قتل کرد و این چنان بود که از آن پس امام در زیر لباس خویش، زرهی به تن می‌کرد تا از حمله‌های احتمالی در امان ماند. در حرکتی دیگر، معاویه توسط سفیران خود به حسن بن علی(ع) پیغام داد که در صورت پذیرش صلح، هرچه از اموال عراق بخواهد، به وی داده خواهد شد و نیز پس از مرگش، خلافت به حسن بن علی(ع) رسد. بی‌شک این روش، بیشتر برای تحریک به جنگ بود؛ از سویی، عراقیان نیز مشتاقانه امام را به جنگ ترغیب می‌کردند؛ چه، معاویه با سپاه عظیمی که در اختیار داشت و نیز با آگاهی از تفرقه‌های موجود در سپاه امام حسن(ع) ـ که البته خود نیز بر آن دامن می‌زد ـ هرگونه حرکت قهرآمیز منجر به نبرد را به سود خود می‌دانست.
آمده است که در یکی از این نامه‌ها، معاویه، امام حسن(ع) را عملاً تهدید به قتل کرد و این چنان بود که از آن پس امام در زیر لباس خویش، زرهی به تن می‌کرد تا از حمله‌های احتمالی در امان ماند. در حرکتی دیگر، معاویه توسط سفیران خود به حسن بن علی(ع) پیغام داد که در صورت پذیرش صلح، هرچه از اموال عراق بخواهد، به وی داده خواهد شد و نیز پس از مرگش، خلافت به حسن بن علی(ع) رسد. بی‌شک این روش، بیشتر برای تحریک به جنگ بود؛ از سویی، عراقیان نیز مشتاقانه امام را به جنگ ترغیب می‌کردند؛ چه، معاویه با سپاه عظیمی که در اختیار داشت و نیز با آگاهی از تفرقه‌های موجود در سپاه امام حسن(ع) ـ که البته خود نیز بر آن دامن می‌زد ـ هرگونه حرکت قهرآمیز منجر به نبرد را به سود خود می‌دانست.
خط ۸۲: خط ۸۲:
دراین‌حال، معاویه دو تن از یاران خود، عبدالله بن عامر و عبدالرحمان بن سمره را به سفارت صلح نزد امام حسن(ع) گسیل نمود با این توصیف که وی همۀ شروط امام را می‌پذیرد. معاویه برای تضعیف روحیۀ امام، نامه‌های رؤسای قبایل را هم به سفرا داده بود تا به امام حسن(ع) نشان دهند. نمایندگان معاویه ضمن یادکرد جلوگیری از خون‌ریزی، خلافت امام پس از معاویه را مطرح ساختند. در یک برآورد کلی، سپاه مسکِن که از نظر نفرات به کم‌ترین حد رسیده بود، از جنبۀ روحی نیز به دلایل مختلفی چون فرار فرمانده و شایعۀ صلح‌جویی امام، به‌طور کامل از هم گسیخته می‌نمود. سپاه باقی‌مانده در مداین هم که از اخبار مسکن مطلع بودند و احتمال مرگ قیس را نیز می‌دادند، در وضعیت نامناسبی قرار داشتند؛ حال آنکه در یک رویارویی با خلیفۀ خود، امام حسن(ع) را هم به سستی و کفر متهم ساخته بودند. امام هم که از ایشان دلسرد گشته، و ضربه دیده، و خیمه‌اش غارت شده بود، به هیچ‌وجه احتمال پایداری آنها در نبرد را نمی‌دید؛ حال آنکه بخش بسیار عظیمی از ایشان دارندۀ تعصبهای قبیلگی بودند و رؤسای آنها پیک دوستی به معاویه فرستاده بودند. حسن بن علی(ع) با دو مسئولیت بزرگ، یکی خلافت مسلمین و دیگری امامت شیعیان، ناگزیر بود از جان و مال امت خویش محافظت کند. از یک‌سو وقوع درگیری به‌جز خون‌ریزی بسیار و عدم توفیق نداشت و از سوی دیگر استواری که لازمۀ پیروزی است هم در مردان سپاه خود نمی‌دید و بی‌شک با اندک وفاداران نمی‌توانست بر معاویه چیره آید. امام حسن(ع) در چنین میدانی، با اتخاذ سنگین‌ترین و دشوارترین تصمیم تاریخ زندگی خویش، حفظ کیان اسلام را مرجح دانست.
دراین‌حال، معاویه دو تن از یاران خود، عبدالله بن عامر و عبدالرحمان بن سمره را به سفارت صلح نزد امام حسن(ع) گسیل نمود با این توصیف که وی همۀ شروط امام را می‌پذیرد. معاویه برای تضعیف روحیۀ امام، نامه‌های رؤسای قبایل را هم به سفرا داده بود تا به امام حسن(ع) نشان دهند. نمایندگان معاویه ضمن یادکرد جلوگیری از خون‌ریزی، خلافت امام پس از معاویه را مطرح ساختند. در یک برآورد کلی، سپاه مسکِن که از نظر نفرات به کم‌ترین حد رسیده بود، از جنبۀ روحی نیز به دلایل مختلفی چون فرار فرمانده و شایعۀ صلح‌جویی امام، به‌طور کامل از هم گسیخته می‌نمود. سپاه باقی‌مانده در مداین هم که از اخبار مسکن مطلع بودند و احتمال مرگ قیس را نیز می‌دادند، در وضعیت نامناسبی قرار داشتند؛ حال آنکه در یک رویارویی با خلیفۀ خود، امام حسن(ع) را هم به سستی و کفر متهم ساخته بودند. امام هم که از ایشان دلسرد گشته، و ضربه دیده، و خیمه‌اش غارت شده بود، به هیچ‌وجه احتمال پایداری آنها در نبرد را نمی‌دید؛ حال آنکه بخش بسیار عظیمی از ایشان دارندۀ تعصبهای قبیلگی بودند و رؤسای آنها پیک دوستی به معاویه فرستاده بودند. حسن بن علی(ع) با دو مسئولیت بزرگ، یکی خلافت مسلمین و دیگری امامت شیعیان، ناگزیر بود از جان و مال امت خویش محافظت کند. از یک‌سو وقوع درگیری به‌جز خون‌ریزی بسیار و عدم توفیق نداشت و از سوی دیگر استواری که لازمۀ پیروزی است هم در مردان سپاه خود نمی‌دید و بی‌شک با اندک وفاداران نمی‌توانست بر معاویه چیره آید. امام حسن(ع) در چنین میدانی، با اتخاذ سنگین‌ترین و دشوارترین تصمیم تاریخ زندگی خویش، حفظ کیان اسلام را مرجح دانست.


بدین‌ترتیب امام نمایندگان خود را به همراه سفرا نزد معاویه روان داشت. این جمع نامه‌ای را امضا نمودند و نزد امام فرستادند که در آن، خواسته‌ها و شروط ایشان محترم داشته می‌شد. حسن ابن علی(ع) باری دیگر با ارسال نماینده‌ای، تأمین خواسته‌ها و شروط خود را تصریحی دیگرباره کرد. سپس با قبول طرفین، معاهده‌ای میان ایشان تنظیم گشت. شروط این معاهده در منابع به صورتهای مختلف آمده که در یک جمع‌بندی کلی اینها ست: واگذاری حکومت به معاویه به شرط عمل به کتاب و سنت، اجتناب از انتخاب جانشین، و انتقال خلافت پس از معاویه به امام حسن(ع) و در صورت ضرورت، برادر وی، [[امام حسین علیه‌السلام|حسین(ع)]]، اجتناب معاویه از سبّ علی(ع) و یادکرد وی به نیکی، تعیین مستمری برای بنی‌هاشم و اختصاص مبالغی مشخص برای خاندان کشته‌شدگان جمل و صفین، درگذشتن از اعمال پیشین و اجتناب از کینه‌توزی و مجازات عراقیان، تأمین جانی و مالی برای یاران امام و شیعۀ [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]]، و در نهایت تأمین جانی اهل بیت رسول خدا(ص). این موارد در روایات شیعی و عامه به اختلاف آمده اسـت.
بدین‌ترتیب امام نمایندگان خود را به همراه سفرا نزد معاویه روان داشت. این جمع نامه‌ای را امضا نمودند و نزد امام فرستادند که در آن، خواسته‌ها و شروط ایشان محترم داشته می‌شد. حسن ابن علی(ع) باری دیگر با ارسال نماینده‌ای، تأمین خواسته‌ها و شروط خود را تصریحی دیگرباره کرد. سپس با قبول طرفین، معاهده‌ای میان ایشان تنظیم گشت. شروط این معاهده در منابع به صورتهای مختلف آمده که در یک جمع‌بندی کلی اینها ست: واگذاری حکومت به معاویه به شرط عمل به کتاب و سنت، اجتناب از انتخاب جانشین، و انتقال خلافت پس از معاویه به امام حسن(ع) و در صورت ضرورت، برادر وی، [[امام حسین علیه‌السلام|حسین(ع)]]، اجتناب معاویه از سبّ علی(ع) و یادکرد وی به نیکی، تعیین مستمری برای بنی‌هاشم و اختصاص مبالغی مشخص برای خاندان کشته‌شدگان جمل و صفین، درگذشتن از اعمال پیشین و اجتناب از کینه‌توزی و مجازات عراقیان، تأمین جانی و مالی برای یاران امام و شیعۀ [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]]، و در نهایت تأمین جانی اهل‌بیت رسول خدا(ص). این موارد در روایات شیعی و عامه به اختلاف آمده است.


با شروط تعیین‌شده توسط امام حسن(ع)، در بخش اخیر از نیمۀ نخست سال ۴۱ ق، معاهدۀ صلح امضا شد، ولی معاویه به‌رغم پذیرش آنها، در نخستین حضورش در کوفه ـ که برای ملاقات دو سپاه معین شده بود ـ با ایراد خطبه برای مردم، همۀ عهود خود را زیرپانهاده تلقی کرد. وی ضمن آنکه امام حسن(ع) را خواستار صلح معرفی نمود، به [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] هم ناسزا گفت. [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] قصد پاسخ دادن کرد، اما برادرش او را برحذر داشت و خود در خطبه‌ای، وصفی کلی از موضوع معاهده و پیشنهاد صلح معاویه را برای مردم شرح داد و سپس با بیانی شیوا در پاسخ به بی‌حرمتی به پدرش، به مقایسۀ اصل و نسب خود با معاویه پرداخت؛ این عمل وی بسیار بر معاویه گران آمد. امام حسن(ع) روز پس از آن به قصد مدینه از کوفه خارج شد و تا آخر عمر در آن دیار بماند.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref>  
با شروط تعیین‌شده توسط امام حسن(ع)، در بخش اخیر از نیمۀ نخست سال ۴۱ ق، معاهدۀ صلح امضا شد، ولی معاویه به‌رغم پذیرش آنها، در نخستین حضورش در کوفه ـ که برای ملاقات دو سپاه معین شده بود ـ با ایراد خطبه برای مردم، همۀ عهود خود را زیرپانهاده تلقی کرد. وی ضمن آنکه امام حسن(ع) را خواستار صلح معرفی نمود، به [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] هم ناسزا گفت. [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] قصد پاسخ دادن کرد، اما برادرش او را برحذر داشت و خود در خطبه‌ای، وصفی کلی از موضوع معاهده و پیشنهاد صلح معاویه را برای مردم شرح داد و سپس با بیانی شیوا در پاسخ به بی‌حرمتی به پدرش، به مقایسۀ اصل و نسب خود با معاویه پرداخت؛ این عمل وی بسیار بر معاویه گران آمد. امام حسن(ع) روز پس از آن به قصد مدینه از کوفه خارج شد و تا آخر عمر در آن دیار بماند.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref>  
خط ۹۷: خط ۹۷:
به دور از انتقادهای امام معصوم و تن ندادن به خواسته‌های او، آن حضرت بر آن بود که تا از میان رفتن معاویه، مصلحت بر حرکت مقابله‌جویانه نیست و بر همین اساس بر این معنا پای می‌فشرد. امام در زمان خروج از کوفه، یاران را دعوت می‌کند که خود را برای زمانی مناسب مهیا دارند. معاویه بارها در تقابلهای بیرونی لزوم هماهنگی با امام و تأییدهای وی را لازم می‌دانست. به‌همین سبب، زمانی که در قضیۀ خروج برخی از هوازن در زیر پرچم مستورد بن عُلفّه، معاویه برای نبرد آماده می‌شد، ضمن درخواست تأیید، حضور امام را نیز در کنار خود ضروری می‌دید. در این‌میان عملکرد هوشمندانۀ امام و بهره‌جویی و اعتباردهی به سخنی از حضرت علی(ع) در تفکیک بر خطا رفتگان از کافران، که نقدی بر خود معاویه نیز هست، و نیز با توجه به اینکه بنا بر شروط معاهده، امام معاویه را امیر مؤمنان نمی‌داند، لزومی بر پیروی و پذیرش درخواست وی نمی‌بیند؛ لذا از قرارگرفتن در زیر پرچم معاویه خودداری می‌کند، بدون آنکه خدشه‌ای آشکار در مناسبات ایشان روی دهد.
به دور از انتقادهای امام معصوم و تن ندادن به خواسته‌های او، آن حضرت بر آن بود که تا از میان رفتن معاویه، مصلحت بر حرکت مقابله‌جویانه نیست و بر همین اساس بر این معنا پای می‌فشرد. امام در زمان خروج از کوفه، یاران را دعوت می‌کند که خود را برای زمانی مناسب مهیا دارند. معاویه بارها در تقابلهای بیرونی لزوم هماهنگی با امام و تأییدهای وی را لازم می‌دانست. به‌همین سبب، زمانی که در قضیۀ خروج برخی از هوازن در زیر پرچم مستورد بن عُلفّه، معاویه برای نبرد آماده می‌شد، ضمن درخواست تأیید، حضور امام را نیز در کنار خود ضروری می‌دید. در این‌میان عملکرد هوشمندانۀ امام و بهره‌جویی و اعتباردهی به سخنی از حضرت علی(ع) در تفکیک بر خطا رفتگان از کافران، که نقدی بر خود معاویه نیز هست، و نیز با توجه به اینکه بنا بر شروط معاهده، امام معاویه را امیر مؤمنان نمی‌داند، لزومی بر پیروی و پذیرش درخواست وی نمی‌بیند؛ لذا از قرارگرفتن در زیر پرچم معاویه خودداری می‌کند، بدون آنکه خدشه‌ای آشکار در مناسبات ایشان روی دهد.


واهمۀ همیشگی معاویه از حکایتها و پشتیبانیهای شیعیان از امام و مخالفتهای ایشان، و نگاه دیگران نسبت به حسن بن علی(ع) ـ کـه در آن زمان همگـی شیعیان، او را امام خود می‌دانستند ـ معاویه را برمی‌آشفت و سبب می‌شد تا فارغ از نوع عملکردی فریبنده در جمع، گونه‌ای دیگر رفتار نماید. آنچه دربارۀ رخداد تاریخی یادشده در دورۀ ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه اشاره شد، از رویه‌ای دیگر هم اهمیت بسیار دارد. در این روایت، یکی از یاران امام هنگام بروز مشکل با زیاد، تنها راه حل معضل را رجوع به امام حسن(ع) می‌بیند؛ و این دقیقاً تبیین مفهوم امامت وی نزد شیعیان است. شاید هراس معاویه نیز از همین امر باعث شد تا شرط در امان ماندن شیعیان را زیر پا نهد و با تعقیب و آزاررسانی، در نهایت آنها را به شهادت رسانَد.
واهمۀ همیشگی معاویه از حکایتها و پشتیبانیهای شیعیان از امام و مخالفتهای ایشان، و نگاه دیگران نسبت به حسن بن علی(ع) ـ که در آن زمان همگی شیعیان، او را امام خود می‌دانستند ـ معاویه را برمی‌آشفت و سبب می‌شد تا فارغ از نوع عملکردی فریبنده در جمع، گونه‌ای دیگر رفتار نماید. آنچه دربارۀ رخداد تاریخی یادشده در دورۀ ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه اشاره شد، از رویه‌ای دیگر هم اهمیت بسیار دارد. در این روایت، یکی از یاران امام هنگام بروز مشکل با زیاد، تنها راه حل معضل را رجوع به امام حسن(ع) می‌بیند؛ و این دقیقاً تبیین مفهوم امامت وی نزد شیعیان است. شاید هراس معاویه نیز از همین امر باعث شد تا شرط در امان ماندن شیعیان را زیر پا نهد و با تعقیب و آزاررسانی، در نهایت آنها را به شهادت رسانَد.


در روایت است که معاویه به‌رغم رفتار موجه خود در جمع، در خفا حتى فرمان داده بود که ضمن تعقیب شیعیان [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]]، در منابر به سبّ وی پردازند. گماردن فردی مانند زیاد بر ولایت کوفه هم بر همین اساس بوده است. بدین‌ترتیب، یاران امام ــ که برخی از آنها حتى در شمار صحابۀ گرامی پیامبر(ص) نیز بودند و با مشاهدۀ عملکرد معاویه و ولات او همچون زیاد بن ابیه، لب به انتقاد می‌گشودند ــ همیشه مورد آزار حکومتیان قرار داشتند. آنچه بر سر عمرو بن حَمِق خزاعی در دهه‌های پایانی عمر او آمد، نمونۀ آشکار از این امر است. عمرو به سبب نقد رفتار معاویه تعقیب، و در نهایت دستگیر شد و در زندان کوفه به شهادت رسید. امام حسن بن علی(ع) چون از شهادت عمرو، یار دیرین نیای گرامی و پدر بزرگوارش آگاه شد، طی نامه‌ای به شدت معاویه را نکوهید. از دیگر نمونه‌های شیوۀ عملکرد معاویه در شکستن عهد خویش باید به رفتار او با حجر بن عدی و یارانش اشاره کرد که در ادامۀ انتقادهایی شدید، در کوفه دستگیر و به دمشق روان گشتند و سرانجام به شهادت رسیدند. به این فهرست می‌توان نام رشید هَجَری از یاران پارسای [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] را هم اضافه کرد که برخلاف خواست امام حسن(ع) در مجموعۀ شروط صلح، به شهادت رسید.
در روایت است که معاویه به‌رغم رفتار موجه خود در جمع، در خفا حتى فرمان داده بود که ضمن تعقیب شیعیان [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]]، در منابر به سبّ وی پردازند. گماردن فردی مانند زیاد بر ولایت کوفه هم بر همین اساس بوده است. بدین‌ترتیب، یاران امام ــ که برخی از آنها حتى در شمار صحابۀ گرامی پیامبر(ص) نیز بودند و با مشاهدۀ عملکرد معاویه و ولات او همچون زیاد بن ابیه، لب به انتقاد می‌گشودند ــ همیشه مورد آزار حکومتیان قرار داشتند. آنچه بر سر عمرو بن حَمِق خزاعی در دهه‌های پایانی عمر او آمد، نمونۀ آشکار از این امر است. عمرو به سبب نقد رفتار معاویه تعقیب، و در نهایت دستگیر شد و در زندان کوفه به شهادت رسید. امام حسن بن علی(ع) چون از شهادت عمرو، یار دیرین نیای گرامی و پدر بزرگوارش آگاه شد، طی نامه‌ای به شدت معاویه را نکوهید. از دیگر نمونه‌های شیوۀ عملکرد معاویه در شکستن عهد خویش باید به رفتار او با حجر بن عدی و یارانش اشاره کرد که در ادامۀ انتقادهایی شدید، در کوفه دستگیر و به دمشق روان گشتند و سرانجام به شهادت رسیدند. به این فهرست می‌توان نام رشید هَجَری از یاران پارسای [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] را هم اضافه کرد که برخلاف خواست امام حسن(ع) در مجموعۀ شروط صلح، به شهادت رسید.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
تعداد فرزندان امام حسن علیه‌السلام و نیز تعداد دختران و پسران آن حضرت به تفکیک، متفاوت ذکر شده است. [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|شوشتری]] درباره تعداد فرزندان امام حسن علیه‌السلام و تعداد واقعی پسران و دختران آن حضرت اظهارنظر قاطعی نکرده است. از نظر مادلونگ، زید، حسن، طلحه، عمرو، قاسم، ابوبکر، عبدالرحمان، حسین اثرم، عبداللّه، امّ الحسین، امّ عبداللّه، فاطمه، رقیه و امّ سلمه را میتوان تا حدی با قطعیت فرزندان وی دانست. ابن عنبه نام اسماعیل و حمزه و یعقوب را نیز به عنوان فرزندان وی ذکر کرده است.
تعداد فرزندان امام حسن علیه‌السلام و نیز تعداد دختران و پسران آن حضرت به تفکیک، متفاوت ذکر شده است. [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|شوشتری]] درباره تعداد فرزندان امام حسن علیه‌السلام و تعداد واقعی پسران و دختران آن حضرت اظهارنظر قاطعی نکرده است. از نظر مادلونگ، زید، حسن، طلحه، عمرو، قاسم، ابوبکر، عبدالرحمان، حسین اثرم، عبداللّه، امّ الحسین، امّ عبداللّه، فاطمه، رقیه و امّ سلمه را میتوان تا حدی با قطعیت فرزندان وی دانست. ابن عنبه نام اسماعیل و حمزه و یعقوب را نیز به عنوان فرزندان وی ذکر کرده است.


زیدبن حسن مأمور صدقات رسول خدا و بزرگوار و اهل بخشش بود و شاعرانی او را مدح گفته اند. وی در زمان سلیمان بن عبدالملک از سمت خود عزل شد، ولی در زمان عمربن عبدالعزیز بار دیگر به شغل خود بازگشت. وی هیچگاه ادعای امامت نکرد و تا آخر عمر با بنی امیه، از سر اعتقاد به تقیه، با صلح و آشتی زیست و مناصبی را نیز برعهده گرفت  و در نود سالگی درگذشت.
زیدبن حسن مأمور صدقات رسول خدا و بزرگوار و اهل بخشش بود و شاعرانی او را مدح گفته‌اند. وی در زمان سلیمان بن عبدالملک از سمت خود عزل شد، ولی در زمان عمربن عبدالعزیز بار دیگر به شغل خود بازگشت. وی هیچگاه ادعای امامت نکرد و تا آخر عمر با بنی امیه، از سر اعتقاد به تقیه، با صلح و آشتی زیست و مناصبی را نیز برعهده گرفت  و در نود سالگی درگذشت.


حسن بن حسن، معروف به حسن مثنی والی صدقات امام علی بن ابیطالب در عصر آن حضرت بود. وی سپس در حادثه کربلا شرکت کرد و مجروح شد. عمرو، قاسم و ابوبکر در کربلا به همراه عموی خود، امام حسین علیه‌السلام، به شهادت رسیدند. عبدالرحمان بن حسن با امام حسین علیه‌السلام در سفر حج همراه بود و در ابواء وفات یافت. درباره حسین اثرم اطلاعی در دست نیست. طلحه نیز اهل بخشش بود. نسل امام حسن علیه‌السلام از طریق چهار فرزندش، حسن و زید و عمرو و حسین اثرم، استمرار یافت ولی نسل عمرو و حسین اثرم بعدها منقرض شد.
حسن بن حسن، معروف به حسن مثنی والی صدقات امام علی بن ابیطالب در عصر آن حضرت بود. وی سپس در حادثه کربلا شرکت کرد و مجروح شد. عمرو، قاسم و ابوبکر در کربلا به همراه عموی خود، امام حسین علیه‌السلام، به شهادت رسیدند. عبدالرحمان بن حسن با امام حسین علیه‌السلام در سفر حج همراه بود و در ابواء وفات یافت. درباره حسین اثرم اطلاعی در دست نیست. طلحه نیز اهل بخشش بود. نسل امام حسن علیه‌السلام از طریق چهار فرزندش، حسن و زید و عمرو و حسین اثرم، استمرار یافت ولی نسل عمرو و حسین اثرم بعدها منقرض شد.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
#پاکتچی، احمد و دیگران، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج20، تهران، مرکز دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1388.
#پاکتچی، احمد و دیگران، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج20، تهران، مرکز دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1388.
#محمدی، رمضان، زندگی و احوال امام حسن(ع) از تولد تا شهادت؛ مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام حسن مجتبی، مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، 1393
#محمدی، رمضان، زندگی و احوال امام حسن(ع) از تولد تا شهادت؛ مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام حسن مجتبی، مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، 1393
#مدرسی، سیدمحمدتقی، فرزندان امام حسن علیه‌السلام در کربلا، ترجمه حسن خاکرند، تهران، محبان‌الحسین(ع)، چاپ چهارم، پاییز 1379   
#مدرسی، سید محمدتقی، فرزندان امام حسن علیه‌السلام در کربلا، ترجمه حسن خاکرند، تهران، محبان‌الحسین(ع)، چاپ چهارم، پاییز 1379   
#ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، انتشارات علامه، قم، بی‌تا
#ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، انتشارات علامه، قم، بی‌تا
#شفیعی، سید علی، از گوشه و کنار تاریخ: بررسی صفحه‌ای از زندگانی حضرت امام حسن مجتبی(ع)، اهواز: انتشارات خوزستان، 1384.
#شفیعی، سید علی، از گوشه و کنار تاریخ: بررسی صفحه‌ای از زندگانی حضرت امام حسن مجتبی(ع)، اهواز: انتشارات خوزستان، 1384.
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
<gallery>
<gallery>
پرونده:NURالإمام الحسن المجتبیJ1.jpg|200px|بندانگشتی|[[أعلام الهداية: الإمام الحسن المجتبی علیه‌السلام]]
پرونده:NURالإمام الحسن المجتبیJ1.jpg|200px|بندانگشتی|[[أعلام الهداية: الإمام الحسن المجتبی علیه‌السلام]]
پرونده:NUR55303J1.jpg |200px|بندانگشتی|[[ امام حسن علیه‌السلام الگوی زندگی]]
پرونده:NUR55303J1.jpg |200px|بندانگشتی|[[امام حسن علیه‌السلام الگوی زندگی]]
پرونده:NUR00937J1.jpg|200px|بندانگشتی|[[تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه‌السلام]]
پرونده:NUR00937J1.jpg|200px|بندانگشتی|[[تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه‌السلام]]
پرونده:NUR35687J1.jpg|200px|بندانگشتی|[[تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی علیه‌السلام]]
پرونده:NUR35687J1.jpg|200px|بندانگشتی|[[تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبی علیه‌السلام]]
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[فرهنگ سخنان امام حسن مجتبی(ع)]]


[[أدعية الإمام الحسن المجتبی عليه‌السلام]]


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:مقالات(تیر) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات(تیر) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی شده2 تیر 1403]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 تیر 1403]]
[[رده:امامان شیعه]]
[[رده:امام حسن مجتبی(ع)]]
[[رده:شهیدان]]
[[رده:چهارده معصوم علیهم‌السلام]]