جعفی، جابر بن یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه')
    جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۴۸: خط ۴۸:


    ==وثاقت==
    ==وثاقت==
    نیز روایاتى در دست است که نشان مى‌دهد او از صاحبان سرّ اهل بیت علیهم‌السّلام بوده است؛ لذا کوته نظران او را به غلو متهم نموده رافضى‌اش خوانده‌اند، گر چه در عین حال او را راستگو و پرهیزگار مى‌دانستند؛ که همین شناخت و اعتراف به صحت گفتار و استوارى ایمان او، در ستایش او کافى است.
    نیز روایاتى در دست است که نشان مى‌دهد او از صاحبان سرّ اهل‌بیت علیهم‌السّلام بوده است؛ لذا کوته نظران او را به غلو متهم نموده رافضى‌اش خوانده‌اند، گر چه در عین حال او را راستگو و پرهیزگار مى‌دانستند؛ که همین شناخت و اعتراف به صحت گفتار و استوارى ایمان او، در ستایش او کافى است.


    [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] مى‌گوید: «در باورهایش نارسایى وجود دارد.» آرى، او درباره امامان اهل بیت علیهم‌السّلام عقیده‌اى برتر و والاتر از دیگران داشت و همین موجب گردید که او را غالى بشمارند. ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشى از ابوالعلاء روایت مى‌کند: «وقتى ولید کشته شد وارد مسجد شدم؛ مردم گرد آمده بودند من هم به جمع آنان پیوستم؛ در این هنگام جابر جعفى را دیدم که عمامه‌اى از خز سرخ به سر داشت و مى‌گفت: وصى اوصیا و وارث علم انبیا، محمد بن على علیه‌السّلام به من فرمود...
    [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] مى‌گوید: «در باورهایش نارسایى وجود دارد.» آرى، او درباره امامان اهل‌بیت علیهم‌السّلام عقیده‌اى برتر و والاتر از دیگران داشت و همین موجب گردید که او را غالى بشمارند. ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشى از ابوالعلاء روایت مى‌کند: «وقتى ولید کشته شد وارد مسجد شدم؛ مردم گرد آمده بودند من هم به جمع آنان پیوستم؛ در این هنگام جابر جعفى را دیدم که عمامه‌اى از خز سرخ به سر داشت و مى‌گفت: وصى اوصیا و وارث علم انبیا، محمد بن على علیه‌السّلام به من فرمود...


    که در این هنگام مردم گفتند: جابر دیوانه شده؛ جابر دیوانه شده است»؛ از این روست که جریر مى‌گوید: «نقل روایت از جابر را جایز نمى‌شمرم؛ او به رجعت عقیده داشت». ابوالأحوص مى‌گوید: «هر گاه از کنار جابر مى‌گذشتم از خدا طلب عافیت مى‌کردم»... و نکاتى از این قبیل که قصور فهم عامه، تاب شنیدن آن را نداشت. امام باقر علیه‌السّلام به او سفارش کرد که چیزى از اسرار آنان را فاش نسازد و براى مردم چیزى را که عقلشان توان شنیدن ندارد بیان نکند. حضرت به او فرمود: «اى جابر! سخن ما به غایت مشکل است که جز مؤمنان امتحان شده تاب شنیدن آن را ندارند».
    که در این هنگام مردم گفتند: جابر دیوانه شده؛ جابر دیوانه شده است»؛ از این روست که جریر مى‌گوید: «نقل روایت از جابر را جایز نمى‌شمرم؛ او به رجعت عقیده داشت». ابوالأحوص مى‌گوید: «هر گاه از کنار جابر مى‌گذشتم از خدا طلب عافیت مى‌کردم»... و نکاتى از این قبیل که قصور فهم عامه، تاب شنیدن آن را نداشت. امام باقر علیه‌السّلام به او سفارش کرد که چیزى از اسرار آنان را فاش نسازد و براى مردم چیزى را که عقلشان توان شنیدن ندارد بیان نکند. حضرت به او فرمود: «اى جابر! سخن ما به غایت مشکل است که جز مؤمنان امتحان شده تاب شنیدن آن را ندارند».

    نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۷

    جعفی، جابر بن یزید
    NUR94364.jpg
    نام کاملابوعبداللّه یا ابويزيد، جابر بن يزيد بن حارث بن عبديغوث جعفى كوفى
    نام‌های دیگرجابر بن یزید جعفی
    نسبجعفی کوفی
    نام پدریزید
    محل زندگیکوفه
    رحلت128ق
    مدفنکوفه
    فرزندانعبدالله، محمد، یزید
    دیناسلام
    مذهبتشیع
    اطلاعات علمی
    اساتیدامام باقر(ع)، امام صادق(ع)
    برخی آثارتفسیر القرآن

    ابوعبداللّه یا ابویزید، جابر بن یزید بن حارث بن عبدیغوث جعفى کوفى (متوفای 128ق) و عربى اصیل است. از عکرمه، عطاء، طاووس، خیثمه، مغیره بن شبیل و گروهى دیگر روایت کرده است. راویان از وى، شعبه، ثورى، مسعر و دیگران بودند.

    جابر در کلام بزرگان

    ابن حجر مى‌گوید: «ابونعیم از ثورى نقل مى‌کند که هر گاه جابر در موقع نقل حدیث بگوید: حدثنا و أخبرنا، روایت او صحیح است. ابن مهدى از سفیان نقل مى‌کند: در مقام نقل حدیث، پرهیزگارتر از او ندیده‌ام. ابن علیه از شعبه نقل مى‌کند که: جابر در نقل حدیث صدوق است. یحیى بن ابى‌بکیر از شعبه نقل مى‌کند که: هر گاه جابر بگوید: حدثنا و سمعت، از موثق‌ترین مردم است. از زهیر بن معاویه نیز نقل شده است: وقتى مى‌گفت: سمعت یا سألت، از راستگوترین مردم بود. وکیع مى‌گوید: در هر چه خواستید شک کنید، ولى در اینکه جابر ثقه است شک روا مدارید».

    وثاقت

    نیز روایاتى در دست است که نشان مى‌دهد او از صاحبان سرّ اهل‌بیت علیهم‌السّلام بوده است؛ لذا کوته نظران او را به غلو متهم نموده رافضى‌اش خوانده‌اند، گر چه در عین حال او را راستگو و پرهیزگار مى‌دانستند؛ که همین شناخت و اعتراف به صحت گفتار و استوارى ایمان او، در ستایش او کافى است.

    نجاشى مى‌گوید: «در باورهایش نارسایى وجود دارد.» آرى، او درباره امامان اهل‌بیت علیهم‌السّلام عقیده‌اى برتر و والاتر از دیگران داشت و همین موجب گردید که او را غالى بشمارند. ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشى از ابوالعلاء روایت مى‌کند: «وقتى ولید کشته شد وارد مسجد شدم؛ مردم گرد آمده بودند من هم به جمع آنان پیوستم؛ در این هنگام جابر جعفى را دیدم که عمامه‌اى از خز سرخ به سر داشت و مى‌گفت: وصى اوصیا و وارث علم انبیا، محمد بن على علیه‌السّلام به من فرمود...

    که در این هنگام مردم گفتند: جابر دیوانه شده؛ جابر دیوانه شده است»؛ از این روست که جریر مى‌گوید: «نقل روایت از جابر را جایز نمى‌شمرم؛ او به رجعت عقیده داشت». ابوالأحوص مى‌گوید: «هر گاه از کنار جابر مى‌گذشتم از خدا طلب عافیت مى‌کردم»... و نکاتى از این قبیل که قصور فهم عامه، تاب شنیدن آن را نداشت. امام باقر علیه‌السّلام به او سفارش کرد که چیزى از اسرار آنان را فاش نسازد و براى مردم چیزى را که عقلشان توان شنیدن ندارد بیان نکند. حضرت به او فرمود: «اى جابر! سخن ما به غایت مشکل است که جز مؤمنان امتحان شده تاب شنیدن آن را ندارند».

    تنها اشکال جابر همین بود؛ و گرنه خدشه‌اى بر شخصیت او وارد نیست؛ چنان که شعبه مى‌گوید: «جابر در نقل حدیث راستگوست». استاد بزرگوار آیت‌اللّه خویى رحمه‌اللّه درباره جابر سخنانى دارد که از مقام شامخ و قدر والاى او حکایت دارد.

    آثار

    عادل نویهض مى‌گوید: «جابر از تابعان و فقهاى امامیه و از مردم کوفه است؛ روایات زیادى دارد. دانش وى از دین، فراوان است. برخى از حدیث شناسان بزرگ او را ستوده‌اند و برخى دیگر او را به اعتقاد به رجعت متهم کرده‌اند». جابر در کوفه وفات یافت. کتابى به نام «تفسیر القرآن» دارد. زرکلى در کتاب «اعلام» از آن یاد کرده است.

    شیخ طوسى او را از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسّلام شمرده است.

    سید حسن صدر درباره او گفته است: «جابر بن یزید جعفى از پیشوایان حدیث و تفسیر است و آنها را از محضر امام باقر علیه‌السّلام آموخته است». نجاشى مى‌گوید: «جابر بن یزید، ابوعبداللّه- و به گفته‌اى ابومحمد- جعفى عربى اصیل بود. به دیدار امام باقر و امام صادق علیهماالسّلام نایل آمد و در زمان حضرت صادق علیه‌السّلام در سال 128 درگذشت. چند کتاب دارد که از جمله آنها «تفسیر» است». آنگاه سند خود را درباره آن تفسیر آورده است. شیخ مفید در رساله «عددیه» او را در زمره کسانى آورده است که طعن بر آنان روا نیست و راهى براى نکوهش آنان وجود ندارد. ابن شهرآشوب او را از اصحاب خاص امام صادق علیه‌السّلام به شمار آورده است.

    علامه از حسین بن ابى‌علاء روایت کرده است که امام صادق علیه‌السّلام بر او رحمت فرستاد و فرمود: «آنچه او از ما نقل مى‌کند درست است». کشّی از مفضّل بن عمر جعفى روایت کرده است که: «از امام علیه‌السّلام درباره تفسیر جابر پرسیدم؛ حضرت فرمود: درباره آن با مردم فرومایه سخن مگوى که آن را ناروا پخش مى‌کنند». از این پاسخ چنین برمى‌آید که تفسیر او مشتمل بر مطالب ارزنده و والایى بوده- به ویژه درباره شناخت مقام شامخ امام معصوم- که از فهم و درک عامه به دور بوده است.

    وفات

    او در سال 128 وفات یافت[۱].

    پانویس

    1. معرفت، محمدهادی، ج1، ص384-386

    منابع مقاله

    معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ یکم، 1379-1380ش.

    وابسته‌ها