عقاید اسلام در قرآن کریم: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنع' به 'ابن ع') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس، عبدالله بن عباس' به 'ابن عباس، عبدالله بن عباس') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در فهم و درايت حديث، روش بزرگان حديث تا سده ششم هجرى را برگزيده است. | در فهم و درايت حديث، روش بزرگان حديث تا سده ششم هجرى را برگزيده است. | ||
ب- تفسير لغوى: تفسير آيات با اشاره به معناى واژهها و اصطلاحات، بدان گونه كه [[سيوطى]] در رواياتش از [[ | ب- تفسير لغوى: تفسير آيات با اشاره به معناى واژهها و اصطلاحات، بدان گونه كه [[سيوطى]] در رواياتش از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و غير او آورده است، و چون دانشمندان لغوى گاهى با آوردن معناى حقيقى و مجازى كلمه، بحث را به درازا مىكشند، از اين روش دورى شده و آن معنائى را كه با سياق آيه سازگار است، آورده شده است. | ||
ت- تفسير موضوعى: تفسير آيات يك موضوع در كنار هم، مانند آنچه فقها در تفسيرشان از آيات احكام آوردهاند. | ت- تفسير موضوعى: تفسير آيات يك موضوع در كنار هم، مانند آنچه فقها در تفسيرشان از آيات احكام آوردهاند. |
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۰
عقاید اسلام در قرآن کریم | |
---|---|
پدیدآوران | کرمی، محمدجواد (مترجم)
سردارنیا، عطاء محمد (مترجم) عسکری، مرتضی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | عقاید الاسلام من القرآن الکریم. فارسی عقاید الاسلام من القرآن الکریم |
ناشر | مجمع علمی اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - عقاید - جنبههای قرآنی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | BP 104 /ع67 ع56041 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عقايد اسلام در قرآن كريم نوشته علامه سيد مرتضى عسکرى در سه جلد كه دو جلد اول آن توسط آقاى محمد جواد كرمى و جلد سوم توسط آقاى عطا محمد سردار نيا به زبان فارسى ترجمه شده است. موضوع اين كتاب، خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت بر طبق بيان قرآن، و سيره مبلغان الهى كه شامل انبياء عليهمالسلام میشود بر حسب ترتيب زمانى و بررسى اخبار ايشان در قرآن كريم و عهدين تورات و انجيل و ديگر مصادر اسلامى میباشد.
انگيزه تألیف
علامه عسکرى براى رسيدن به چند هدف، به تأليف اين كتاب اقدام نموده است، چنانچه خودش میگوید:
- از آنجا كه ديدم مكاتب گوناگون بشرى با قرآن كريم مخالفت دارند، و قانونگذاران نظام اجتماعى، قوانين جامعه را بر اساس چنين ديدگاهى، در ستيز با احكام قرآنى، بنا مىنهند، و اين بنيان بىريشه نسل به نسل مورد اعتماد و استناد و دست مايه آيندگان مىگردد، و اين امر، برخى علماى مسلمان را بر آن داشته تا به پا خيزند و با توجيهات گوناگون، بيان خداوند در قرآن كريم در پيدايش خلقت را كه زير بناى وحى در تشريع قوانين اسلام است، با ديدگاه مادّى مخلوقين، يكسان و يكسو جلوه دهند، و اين تلاشها، به نابودى بينش صحيح از بيان قرآن كريم درباره پيدايش خلقت و رابطه آن با خداى خالق و پروردگار قانونگذار انجاميد؛ اينها همه را كه ديدم، به تدوين مباحث اين كتاب همت گماشتم، و با تلاشى متواضعانه به استنباط برخى از فرمودههاى قرآن كريم درباره خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او مبادرت كردم، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت- به بيان قرآن مراجعه كردم، و بدون آنكه از مسير اين بيان، به چيزى از گفتارآدميان منحرف گردم، به تحقيق و پژوهش پرداختم.
- پس از آنكه در جلد دوم كتاب (قرآن كريم و روايات دو مكتب) برخى روايات مكتب خلفا را مردود دانستم - رواياتى كه به پيامبر خدا نسبت داده و گفتهاند: آن حضرت جا به جائى نامهاى خدا در قرآن كريم را اجازه فرمودهاند- به اين نتيجه رسيدم كه اين مبحث چنانكه شايد نيازمند بررسى ويژهاى است تا، با مقايسه و تطبيق بين موارد استعمال دو نام از نامهاى خدا در قرآن كريم و شرح و تفصيل آن، حق مطلب ادا گردد. در بررسى پيرامون دو نام (اله) و (ربّ) كه در اين كتاب انجام گرفته، نادرستى نسبت اين روايات به رسول خدا(ص) و صحابه اثبات، و دور بودن چنين نسبتها از حق و صواب مبرهن و آشكار گرديده است.
- پس از تشكيل و استوارى نظام جمهورى اسلامى، چون ديدم همه چشمها متوجه اسلام و شناخت آن شده، و از سرزمينهاى دور و نزدیک، در پى درك و فهم اسلام و دريافت آن هستند، قبل از آن نيز، هجرت گروههاى مسلمان به كشورهاى غربى و قطع رابطه آنان با منابع اسلامى كشورشان را كه ديده بودم، بر خود واجب دانستم، دورههائى از كتب آموزشى اسلامى را، در ردههاى مختلف فكرى تهيه و ارائه نمائيم، براى اين كار، به يارى خدا، برنامه ويژهاى ترتيب داده و سلسله درسهاى «نقش ائمه در احياى دين» را تدوين كرديم كه بخش اول آن به نام «اصطلاحات اسلامى» مقدمه اين كتاب قرار گرفته است.
شيوه و چينش مطالب
اصول و مبانى بحثها- در اين كتاب- چنين است:
1- روش بررسى اصول عقايد اسلامى- در اين كتاب- برگرفته از آيات روشن قرآن كريم است. خداى متعال قرآن را به زبان عربى فرستاده، و فرموده: "إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ" ما آن را قرآنى به زبان عربى فرستاديم باشد كه شما انديشه كنيد.
چون مقصود خداوند از «زبان عربى روشن»، زبان عصر نزول قرآن است، به خاطر فاصله زمانى عصر ما از عصر نزول، از كاربرد زبان عرب عصر نزول، در مواردى از تفسير آيات، به کتابهاى لغت عرب مراجعه شده است.
براى شناخت بهتر تفسير آيات، به روايات سيره و حديث، مراجعه شده است. از اين رو، در مباحث كتاب، به سه گونه از انواع تفسير قرآن كريم، اعتماد شده است:
أ- تفسير روائى: تفسير آيات به وسيله روايات، مانند آنچه سيوطى در تفسير (الدر المنثور) و بحرانى در تفسير (البرهان) خود آوردهاند، جز آنكه من، تنها به رواياتى كه صحّتش را پذيرفتهام اعتماد كردهام، در حالى كه سيوطى هر روايتى را كه به دستش رسيده، در تفسير خود، آورده است، آنگونه كه برخى از روايات منقوله، برخى ديگر را نقض مىكند، بدين سبب پارهاى از رواياتش را، در اين كتاب، نقد و بررسى شده است.
در مراجعه به کتابهاى حديث، احاديث مورد اعتماد را از همه كتب معتبر مسلمانان، اعم از صحاح و مسانيد و سنن و غيره، برگرفته و به اخذ حديث از مكتب خاصى بسنده نكرده است. گاهى نيز، به بررسى تطبيقى و مقارن بين حديثى با حديث ديگر پرداخته، و ديدگاهى را كه بر يكى از دو حديث اعتماد كرده با رأى ديگر مقايسه، و با اشاره به صاحب رأى، برداشت خود را با آوردن دليل، تقويت و اثبات كردهاست.
در فهم و درايت حديث، روش بزرگان حديث تا سده ششم هجرى را برگزيده است.
ب- تفسير لغوى: تفسير آيات با اشاره به معناى واژهها و اصطلاحات، بدان گونه كه سيوطى در رواياتش از ابن عباس و غير او آورده است، و چون دانشمندان لغوى گاهى با آوردن معناى حقيقى و مجازى كلمه، بحث را به درازا مىكشند، از اين روش دورى شده و آن معنائى را كه با سياق آيه سازگار است، آورده شده است.
ت- تفسير موضوعى: تفسير آيات يك موضوع در كنار هم، مانند آنچه فقها در تفسيرشان از آيات احكام آوردهاند.
چون اكثر آيات قرآن مجيد، بيش از يك مقصود را در خود دارد، از الفاظ آيات، فقط آن بخشى را كه ويژه و مربوط به بحث مىشود، آورده و غير آن را ترك شده تا جمع بندى مطالب براى دانشجويان آسان گردد. بدين سبب گاهى يك آيه، چندين بار در مباحث پيوسته، به تناسب معانى آن با موضوعات بحثها تكرار مىشود. همچنين گاهى معناى يك لفظ قرآنى، به دليل فاصله موضوعات و امكان فراموشى، يا تغيير معنى در محل جديد با موضع قبلى، تكرار مىگردد.
در استفاده از روايات نيز، گاهى علاوه بر رواياتى كه در تفسير و توضيح آيات آمده، به رواياتى هم كه در بردارنده شرح و بيان بخشى از جوانب بحث مىباشد، مراجعه شده، زيرا، جمعبندى و فراگيرى همه اطراف بحث، چنين ضرورتى را ايجاب مىكرده است.
در برخى از مباحث، به آنچه در تورات و انجيل، در تاييد و تصديق ديدگاه ما آمده، به ويژه در موارد ذيل، استشهاد شده است:
أ- داستان پيامبران؛ زيرا قديمترين نصّ تاريخى از سيره پيامبران قبل از نبىّ خاتم(ص) در تورات و انجيل است، و خداى متعال در قرآن كريم به آنچه در تورات، درباره تحريم اسرائيل بر خود، آمده، استشهاد كرده و فرموده:
"كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرائِيلَ إِلَّا ما حَرَّمَ إِسْرائِيلُ عَلى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ"
همه خوردنيها بر بنى اسرائيل روا بود، جز آنچه اسرائيل (- يعقوب) پيش از آمدن تورات بر خود حرام كرد. بگو: تورات را بياوريد و بخوانيد اگر راست مىگوئيد.
بديهى است از داستانهاى اين دو كتاب، آنچه كه در بردارنده نسبتهاى ناروا به خداوند و رسولان و انبياى او باشد- و ساحت قدس ربوبى و انبياى گراميش پاک و منزه از آنند- و نيز مطالب مخالف علم و عقل آنها، رها شده است.
ب- آنچه از مژده و بشارات درباره بعثت خاتم انبياء(ص)، در اين دو كتاب آمده، چنانكه قرآن كريم، به بشارت عيسى(ع) استشهاد كرده، و فرموده:
"وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ..."
و آنگاه كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شمايم، و با آمدنم پيش گوئيهاى تورات درباره خودم را اثبات كرده و آمدن پيامبرى به نام احمد را، پس از خود، مژده مىدهم...
در ذكر مطالب، تا حد امكان، از آوردن اصطلاحات علمى دورى جسته، و تعبيرات علمى با عباراتى در خور فهم خواننده عادى، آمده است
در آوردن ديدگاهها و نظرات، در موضوع بحث، به ذكر ديدگاه انتخابى خود نویسنده با دليل آن، بسنده شده است.
خلاصه آنكه، سلسله عقايد اسلام در اين كتاب را، همانگونه كه در قرآن كريم آمده، ترتيب داده شده است. مجموعهاى هماهنگ و همگون كه، هر بخشى بخش ديگر را تكميل كرده، و مبحث پيشين راهگشاى موضوع بحث آينده مىگردد. و با اين اسلوب است كه عقايد اسلام و حكمت آن دانسته مىشود.
ساختار
وقتى براى بررسى عقايد اسلام، به ژرفاى عميق قرآن كريم نزدیک شويم، ميبينيم: قرآن كريم عقايد اسلام را چنان ساده و روان عرضه مىكند كه، هر كس زبان عرب را بداند و به سن بلوغ و رشد عقلى رسيده و مخاطب فرموده "يا ايّها الناس" باشد، كلام خدا را پس از اين خطاب، به خوبى درك مىكند.
ولى افسوس كه، دانشمندان در تفسير قرآن، به فلسفه فيلسوفان و عرفان صوفيان و كلام متكلمان و روايات اسرائيلى، و ديگر روايات بررسى نشده منسوب به رسول خدا(ص)، اعتماد كرده، و آيات قرآن كريم را به كمك آنها، تأويل و تفسير نمودهاند. و با اين كار، از «عقايد اسلام» طلسم و معمّا و چيستانهائى ساختهاند كه غير از دانايان به روش علمى علما، در فنون بلاغت و منطق و كلام و فلسفه، و مانند آنها، هيچكس را ياراى فهم آن نيست. اين روشها باعث گرديد تا مسلمانان به تفرقه گرايند، و به گروههاى معتزله و اشاعره و مرجئه و... تقسيم گردند.
ايشان ابتدا خواننده را با تعاريف لغات مصطلح از کتابهاى لغت معتبر آشنا مىسازد و سپس به توضيح و شرح هر يك از لغات و كلمات مورد بحث و مواد اصلى آنها در اصطلاح اسلامى و لغوى مىپردازد تا جهات و اسباب اختلاف در هر يك از دو اصطلاح اسلامى و لغوى را آشكار سازد، و همه اين زحمات و تلاشها را از آن رو متحمل مىشود كه زمينه بحث را آماده و امكان استنتاج و بهرهگيرى صحيح و اساسى را فراهم نمايد.
بدين خاطر، خواننده با مطالعه كتاب احساس مىكند عقايد اسلام را بگونهاى كامل و فراگير با شيوهاى علمى و جديد و روشن، به دور از پيچيدگى و ابهام، دريافته است؛ و با مطالعه آن خود را از مراجعه به ديگر كتب اعتقادى بىنياز مىبيند، و اين چيزى است كه به ندرت در کتابهاى ديگر يافت مىشود، به ويژه در دورههاى اعتقادى كه به پيچيدگى و ابهام و تكرار در سطوح علمى اسلامى مشهور شدهاند.
همچنين خواننده، با درك همه جانبه عقايد اسلام در اين كتاب، خود را در مقابل تلاش جديدى براى فهم قرآن و روش تازهاى از تفسير آن مىبيند، و اين همه مرهون شيوه و اسلوب ويژهاى است كه علامه عسكرى در برخورد با آيات قرآنى به كار گرفته است. همچنانچه ذكر شد كتاب در سه جلد میباشد كه در:
جلد اول
با فهرست مطالب و آنگاه مقدمهاى از مؤلف كتاب شروع میشود، سپس به بحث در مورد ميثاق و آيه كريمه "أ لست بربكم" وتفسير آيه و اينكه انسان مجبور محيط و پدر و مادر نيست، میپردازد. و به مباحثى از از قبيل میپردازد
- معناى اله در کتابهاى لغت
- معناى اله در محاورات و گفتگوهاى مردم عرب زبان
- معناى اله در اصطلاح اسلامى
- معناى لا اله الا الله
- آيا خداوند دختر و پسر دارد؟
و فشردهاى از بحث گذشته میپردازد.
در ادامه به مباحثى از اين قبيل میپردازد:
1- منظور از:
أ- سماء
ب- السموات
2- منظور از الأرض
3- بحث از آفرينش سموات و ارض، جن و شياطين میپردازد كه در اين باب مباحثى از از اين قبيل بحث میكند:
أ- جن و جان
ب- شيطان
ت- ابليس
ايشان در ذيل اين مباحث از امتحان خدا از مخلوقات، و همچنين حضرت آدم در چه بهشتى بودند و در كجا بود بحث مىكند و بحث از امتحان الهى و دگرگونى احوال و سپس به شرح آيات و تفسير آن در روايات در اين زمينه پرداخته است.
بعد از آن مباحثى در زمينه ربوبيت ربّ، مرحله به مرحله و از حالى به حالى ديگر، به تربيت مربوبش مىپردازد تا وى به درجه كمال برسد. خداى سبحان به مقتضاى ربوبيتش نظامى را براى انسان و متناسب با فطرت او تشريع فرموده و براى اين نظام حاملان و حافظانى قرار داده است به نام پيامبران و اوصياء پيامبران، و فرموده است: "لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ". تا مردمان را پس از (ارسال) پيامبران بر خداوند حجتى نباشد. و امام على(ع) وصى خاتم پيامبران(ص) نيز فرموده است: "لا تخلو الارض من قائم للّه بحجّة، اما ظاهرا مشهورا أو خائفا مغمورا لئلا تبطل حججه و بيناته". هيچگاه زمين از قيام كننده به حق براى خدا خالى نخواهد ماند، خواه ظاهر و آشكار باشد يا [از بيم دشمنان] پنهان و در خفا، تا دلايل و براهين الهى باطل نگردند.
سپس انواع هدايت رب العالمين براى اصناف خلق پرداخته كه
- آموزش مستقيم فرشتگان
- تسخير مسخرات
- هدايت حيوانات با الهام
- آموزش انسان و جن به واسطه پيامبران میباشد.
بخش بعد كه درباره دين و اسلام میباشد از موضوعاتى چون
- معناى دين
- اسلام و مسلمان
- مؤمن و منافق
- اسلام نامى براى همه شرايع
- تحريف شرايع گذشته و تحريف نام آنها
- اسلام با فطرت انسان سازگار است، مباحثى مطرح نموده است.
و نيز در مبحث «مبلغان الهى، آموزگاران مردم» به طور فشرده از اخبار ايشان سخن گفته، زيرا شرح مفصل آنها موجب گسستن مباحث از يكديگر مىگرديد و يكپارچگى و انسجام آنها از ميان مىرفت و در آن صورت زنجيروار بودن عقايد اسلام از مبدأ تا معاد و اينكه اين عقايد چگونه يكى هادى ديگرى و ناظر بر آن است، براى پژوهشگر پنهان مىماند. از اين رو، درباره موقعيتهاى استثنايى بنى اسرائيل كه به خاطر زمان و مكان، احكام استثنايى را براى ايشان موجب گرديده است، سخن به كوتاهى بيان شده است.
بخش بعد صفات مبلغين الهى، عصمت از گناهان و اينكه ابليس بر جانشينان خدا در زمين سلطهاى ندارد به همراه شرح كلمات و تأويل آيات و آثار عمل و جاودانگى آن و سرايت بركت و شومى از برخى كارها بر زمان و مكان و عصمت جانشينان خدا از گناه بدان خاطر كه آن را مىبينند و همچنين روايات دروغينى كه بر نبى خدا، داود(ع)، درباره ازدواج با بيوه اوريا بستند و بر خاتم انبياء(ص) درباره ازدواج با زينب مطلقه زيد نسبت دادند و حكمت اين دو ازدواج مطالبى را عنوان نموده است.
بخش بعدى مربوط به مبارزات انبيا عليهمالسلام برای «توحيد الوهيت» است.
در تمام اين مباحث و بخشهاى كتاب، هر جا كه نياز بوده است به شرح كلمات و تفسير آيات و همچنين فشرده و نتيجه بحث اشاره شده است.
جلد دوم كتاب
با فهرست و مقدمهاى شروع و سپس نمودار مباحث اين جلد عنوان شده است كه به اين اجمال میباشد: نسخ در دوره پيامبران صاحب شريعت و وحدت شرايع آدم و نوح و ابراهيم و محمد(ص)، اصطلاح نسخ و آية و معناى آنها میباشد. در بخش بعدى میگوید كه ربّ العالمين انسان را به آثار عمل چند نوع پاداش مىدهد:
أ- پاداش دنيوى
ب- پاداش اخروى
ت- به هنگام مرگ
ث- در قبر
ج- در محشر و قيامت
ح- در بهشت و دوزخ
خ- پاداش صبر
سپس در اين بخش از شايستگى شفاعت و در بحث شفاعت مطالبى از اين قبيل ذكر مىكند:
أ- تعريف شفاعت
ب- شفاعت در قرآن
ت- شفاعت در روايات، سخن میگوید.
در قسمت بعدى از اسماء و صفات" ربّ العالمين" چون:
أ- معناى اسم
ب- رحمان
ت- رحيم
ث- ذو العرش و ربّ العرش سخن به ميان میآورد.
همچنين از معناى: " و للّه الأسماء الحسنى"، " مشيّت اللّه"، "ربّ العالمين"، "بداء يا محو و اثبات"، معناى بداء، بداء در اصطلاح علماى عقايد، بداء در قرآن كريم، بداء در روايات مكتب خلفا، بداء در روايات مكتب اهلبيت عليهمالسّلام مطالبى را عنوان مى دارد. سپس از جبر و تفويص و اختيار و معناى آنها میگوید.
در بخش بعد دربارهى قضا و قدر حول دو امر بحث مىكند:
أ- معناى قضا و قدر
ب- روايات امامان اهلبيت عليهمالسّلام درباره قضا و قدر
در فصل آخر اين كتاب به راههاى بحث و بررسى در عقايد اسلامى و برترى راه اهلبيت عليهمالسلام میپردازد و اختلافات عقيدتى، ريشه و تاريخ آنها را بيان مى دارد. و سپس اصول و مبانى مكتب اهلبيت عليهمالسلام در بررسى عقايد اسلامى و راه اهلبيت عليهمالسلام كه راه قرآن میباشد را توضيح میدهند و جايگاه «عقل» در مكتب اهلبيت عليهمالسلام و اينكه عقل نيازمند وحى است و جايگاه نقل را و همچنين بىاعتبارى خبر واحد در عقايد را اشاره میكنند.
و در طى پيوستى ابتداى آفرينش و برخى صفات آفريدگان در روايات را تبيين مى دارند وكون و هستى يا عالم طبيعت در قرآن كريم را توضيح میدهند كه: قرآن كريم كه آخرين كتاب آسمانى است، با روشنى هر چه تمامتر، از حقايق اساسى عالم هستى و آفرينش آن پرده برمىدارد و توضيح مىدهد كه: هر چه در «كون و هستى» است نشان آفرينش «خداى خالق و ربّ العالمين» است.خداوند، ماه و خورشيد و آسمانها و زمين و ما بين آنها راى در اندازه متناسب آفريده است.
قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: "بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ".
«هستى بخش آسمانها و زمين اوست. و هر گاه فرمان شدن چيزى را صادر كند، تنها مىگويد: موجود باش! و آن چيز، فورى موجود مىشود».
واژه «بديع» در آيه دليل آن است كه خداوند اشياء را از نيستى به هستى آورده است.
علّامه راغب اصفهانى در كتاب «مفردات» مىگويد: «واژه «بدع» به معناى آن است كه چيزى بدون نياز به «ماده» و نمونه و «الگو» پديد آورده شود. اين واژه هر گاه درباره خداوند و در رديف يكى از صفات و اسماى حسناى الهى به كار مىرود، معنايش آن است كه خداى عزّ و جلّ اشياء را از نيستى آفريده است.» قرآن كريم در جاى ديگرى مىفرمايد: "هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ".
«اوست خدائى كه آسمانها و زمين را به حق آفريد، و روزى كه [به هر چيز] مىگويد: موجود باش! فورى موجود مىشود».
در پايان اين جلد فهرستهايى چون: فهرست اعلام، فهرست آيات كريمه بتوالى بر حسب صفحات كتاب، ملل و نحل و شعوب و قبايل و موضوعات پراكنده، فهرست احاديث و رواياتى كه در اين كتاب آمده است، فهرست اشعارى كه در اين كتاب آمده است، فهرست اسامى مؤلفين و مصنفين، اماكن جغرافيايى، فهرست كتب ذكر شده است.
جلد سوم كتاب
با فهرست ومقدمه و سپس نمودار مباحث آغاز مى گردد. در اين جلد سيره مبلغان الهى كه شامل انبياء عليهمالسلام میشود بر حسب ترتيب زمانى به بررسى اخبار ايشان در قرآن كريم و عهدين تورات و انجيل و ديگر مصادر اسلامى میپردازد.
در اين جلد مى خوانيم: آفرينش آدم(ع)، اوصياى پس از حضرت آدم در كتب سيره چون، شيث هبةالله، انوش فرزند شيث، قينان فرزند انوش، مهلائيل پسر قينان، يوارد پسر مهلائيل، به دنيا آمدن يرد و انتقال نور به او، ادريس پيامبر خدا(ع)(اخنوخ)، اختلاط نوادگان شيث و قابيل در زمان ادريس(ع)، لمك پسر متوشلح، برخى از سرگذشتهاى اوصياء تا عصر نوح(ع) به نقل از تورات، سام پسر نوح(ع)، وصيت سام به پسرش ارفخشد، ارفخشد پسر سام، شالح پسر ارفخشد، سيره هود(ع) در آيات كريمه، صالح پيامبر(ع)، و در نتيجه اين بحث مى خوانيم كه خداوند هود و صالح(ع) را بشارت دهنده (به رحمت خداوند) و ترساننده (از عذاب او) به سوى قومشان فرستاد. آنها نيز قوم خود را به عمل به شريعت و مقررات آيين نوح(ع) فرا خواندند.
بدين سان هر كس كه پس از حضرت نوح مىآمد و به تبليغ شرايع آيين آن حضرت قيام مىكرد، وصى نوح(ع) پيامبر بر شريعت او بود، خواه رسولى باشد از جانب خدا مانند هود و صالح(ع) يا نباشد چون سام فرزند نوح(ع) و ديگر اوصيائى كه بعد از او آمدند؛ تا آنگاه كه خداوند حضرت ابراهيم(ع) را با شريعت حنيفيّه به رسالت برانگيخت.
در ادامه درباره ابراهيم(ع)، «خليل الرحمن» و مشاهدى از سرگذشت او و شيوه پيامبران در طرح عقايد اسلام، و اسحاق(ع) پسر او، و پسرش يعقوب(اسرائيل) و فرزندان او(بنى اسرائيل) و همچنين شعيب پيامبر(ع) و سيره و روش حضرت شعيب با قومش در آيات قرآن كريم، سرگذشت بنى اسرائيل و پيامبرانشان و شرح حالات ويژه آنها در قرآن كريم، بنى اسرائيل در صحراى سينا و سركشيهاى ايشان در زمان موسى(ع) و بعد از او، داود و سليمان(ع)، زكريا و يحيى(ع)، عيسى بن مريم(ع) و سرگذشت بنى اسرائيل با عيسى بن مريم(ع)، عصر فترت، معناى عصر فترت را بيان میدارد و میگوید كه خاتم پيامبران، حضرت محمد مصطفى(ص) در فترت بين پيامبران، و نه فترت انبياء به رسالت برانگيخته شده است. چه، خداى تعالى بعد از حضرت عيسى بن مريم(ع) پيامبرى بشارت دهنده و انذار كننده (بشارت دهنده به ثواب و پاداش الهى و ترساننده از عذاب خدا بر اثر نافرمانى و گناه) كه همراه او آيه و معجزهاى از پروردگارش باشد مبعوث نفرموده است.
وضع بر همين منوال بود تا اينكه خداوند، خاتم پيامبران(ص) را بشير و نذير، و با معجزه قرآنى برانگيخت، تا اهالى مكه و اطراف آن را به صورت خاص، و ديگر مردمان را بطور عام انذار كند.
توجه به اين نكته ضرورى است كه در طول مدت زمانى بيش از پانصد سال، انبياء و اوصياء وجودشان از مردم منقطع نبوده و خداوند انسهگانها را در اين مدت طولانى به حال خود رها نكرده است بلكه تبليغ كنندگانى را براى دينش، و اوصيايى بر شريعت حضرت عيسى(ع) و دين حنيفيه ابراهيم آماده فرموده است. بعد از آن از انبياء و اوصياء در عصر فترت به غير از آباء و اجداد پيامبر(ص)، گسترش بت پرستى در مكه و موضع گيرى اجداد پيامبر(ص) در برابر آن پرداخته شده است. در اينجا، مباحث در اين جلد از كتاب، كه خود شرح و تفصيل مطالبى است كه به طور فشرده و خلاصه كه در جلد اول آمده- احيانا همراه با اضافه يا تغيير بيان، به پيروى از قرآن كريم در طرح عقايد اسلام در جايى به اختصار، و در موردى به شرح و تفصيل، و گاه به تغيير تعبير از موردى به مورد ديگر پرداخته است- پايان مىپذيرد. در پايان كتاب به ذكر تفصيلى چند فهرست كه شامل: فهرست اشخاص، فهرست آيات، فهرست ملل، قبايل و موضوعات پراكنده، فهرست احاديث، فهرست اشعار، فهرست مؤلفان و فهرست اماكن میباشد.
نسخه شناسى
چاپ اول اين كتاب توسط ناشر مجمع علمى اسلامى و به طرح اجراى انتشارات منير در سال 1378ش انجام گرفته است.
منابع مقاله
بر گرفته از مقدمه و متن كتاب میباشد.