روش برداشت از قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    }}
    }}
       
       
    '''روش برداشت از قرآن'''، يكى از نوشته‌هاى ارزنده [[صفایی حائری، علی|حجت‌الاسلام آقاى على صفائى حائرى]] مشهور به «عين صاد» (1330 - 1378ش)، به زبان فارسى است. همان‌طور كه از عنوان كتاب پيداست و نويسنده خودش نيز تصريح كرده است، اثر حاضر، تفسير قرآن نيست، بلكه روش‌شناسى تفسير و توضيحى براى دست يافتن به روش مناسب فهم و برداشت از قرآن است<ref>روش برداشت از قرآن، پاورقى ص 69 - 70</ref>
    '''روش برداشت از قرآن'''، يكى از نوشته‌هاى ارزنده [[صفایی حائری، علی|حجت‌الاسلام آقاى على صفائى حائرى]] مشهور به «عين صاد» (1330 - 1378ش)، به زبان فارسى است. همان‌طور كه از عنوان كتاب پيداست و نويسنده خودش نيز تصريح كرده است، اثر حاضر، تفسير قرآن نيست، بلكه روش‌شناسى تفسير و توضيحى براى دست يافتن به روش مناسب فهم و برداشت از قرآن است.<ref>روش برداشت از قرآن، پاورقى ص 69 - 70</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    در فصل سوم كه مفصل‌ترين فصل كتاب است، نويسنده، اصول مورد نياز براى تفسير را شرح داده است. او بر آن است كه تفسير، درك مصداق‌ها و نمونه‌ها و روابط و پيوندهاست كه اين روابط، در ميان آيه‌ها با هم و با تمام سوره و يك آيه با اجزاى خودش مطرح مى‌شود. به نظر او براى رسيدن به تفسير به چند اصل نيازمند هستيم: 1. تسلط بر تمام قرآن و تسلط بر گفته‌هاى راسخون در علم؛ 2. طرح سؤال در سوره (در زمينه آيه‌ها، در روابط آيه و در اجزاء آيه)؛ 3. حلم در برابر سؤال؛ 4. تفكر در قرآن (بررسى انواع جمله‌ها و تصويرها، بررسى احتمال‌ها و شكل‌هاى ممكن در يك آيه، بررسى شروع و ختم و قطع و وصل و مقايسه احتمال‌ها)؛ 5. سير فكرى (روش و نمونه‌ها)<ref>همان، 129 - 130</ref>در اين فصل، پديدآورنده محترم به‌عنوان مثال و براى آموزش روش تفكر و برداشت از قرآن، شيوه مورد نظر خودش را درباره تفكر در سوره قيامت و ص<ref>همان، ص 69 - 80</ref>و تفكر در زمينه آيه‌هاى سوره صافات و نازعات<ref>همان، ص 81 - 90</ref>و تفكر در ارتباط آيه‌هاى سوره حمد و اخلاص و عصر<ref>همان، ص 91 - 99</ref>و تفكر در اجزاى يك آيه، با نمونه‌اى از سوره كهف و طلاق<ref>همان، ص 101 - 110</ref>توضيح داده است.
    در فصل سوم كه مفصل‌ترين فصل كتاب است، نويسنده، اصول مورد نياز براى تفسير را شرح داده است. او بر آن است كه تفسير، درك مصداق‌ها و نمونه‌ها و روابط و پيوندهاست كه اين روابط، در ميان آيه‌ها با هم و با تمام سوره و يك آيه با اجزاى خودش مطرح مى‌شود. به نظر او براى رسيدن به تفسير به چند اصل نيازمند هستيم: 1. تسلط بر تمام قرآن و تسلط بر گفته‌هاى راسخون در علم؛ 2. طرح سؤال در سوره (در زمينه آيه‌ها، در روابط آيه و در اجزاء آيه)؛ 3. حلم در برابر سؤال؛ 4. تفكر در قرآن (بررسى انواع جمله‌ها و تصويرها، بررسى احتمال‌ها و شكل‌هاى ممكن در يك آيه، بررسى شروع و ختم و قطع و وصل و مقايسه احتمال‌ها)؛ 5. سير فكرى (روش و نمونه‌ها)<ref>همان، 129 - 130</ref>در اين فصل، پديدآورنده محترم به‌عنوان مثال و براى آموزش روش تفكر و برداشت از قرآن، شيوه مورد نظر خودش را درباره تفكر در سوره قيامت و ص<ref>همان، ص 69 - 80</ref>و تفكر در زمينه آيه‌هاى سوره صافات و نازعات<ref>همان، ص 81 - 90</ref>و تفكر در ارتباط آيه‌هاى سوره حمد و اخلاص و عصر<ref>همان، ص 91 - 99</ref>و تفكر در اجزاى يك آيه، با نمونه‌اى از سوره كهف و طلاق<ref>همان، ص 101 - 110</ref>توضيح داده است.


    در فصل چهارم، معناى روح در نظر نويسنده توضيح داده شده است. به نظر نويسنده روح قرآن؛ يعنى فهميدن عواملى كه در روحيه قهرمان داستان‌ها مؤثر بوده و يا جمله‌ها را به يك صورت خاص و با شروع و ختم و قطع و وصل معينى همراه كرده است. براى رسيدن به اين فهم و درك روح قرآن، گذشته از اصولى كه در قسمت تفسير مطرح شد، دو اصل ديگر: «شناخت شكل طبيعى» و «روح ايمان» مورد نياز است<ref>همان، ص 133</ref>
    در فصل چهارم، معناى روح در نظر نويسنده توضيح داده شده است. به نظر نويسنده روح قرآن؛ يعنى فهميدن عواملى كه در روحيه قهرمان داستان‌ها مؤثر بوده و يا جمله‌ها را به يك صورت خاص و با شروع و ختم و قطع و وصل معينى همراه كرده است. براى رسيدن به اين فهم و درك روح قرآن، گذشته از اصولى كه در قسمت تفسير مطرح شد، دو اصل ديگر: «شناخت شكل طبيعى» و «روح ايمان» مورد نياز است.<ref>همان، ص 133</ref>


    در فصل پنجم، نويسنده بر آن است كه انسان براى رسيدن به نور قرآن، بايد از دو عامل آزادى و اطاعت برخوردار باشد. نور هنگامى در دل مى‌افتد كه حجاب‌ها در ميان نايستاده باشد<ref>همان، ص 151</ref>
    در فصل پنجم، نويسنده بر آن است كه انسان براى رسيدن به نور قرآن، بايد از دو عامل آزادى و اطاعت برخوردار باشد. نور هنگامى در دل مى‌افتد كه حجاب‌ها در ميان نايستاده باشد<ref>همان، ص 151</ref>


    در فصل ششم، نويسنده بر آن است كه شناخت قرآن كريم مراحلى دارد و براى رسيدن به هر مرحله، ابزار و شرايطى لازم است. براى «ترجمه قرآن»، صرف، نحو، معانى، بيان، بديع و لغت و براى «تفسير قرآن»، تسلط بر تمام قرآن، طرح سؤال‌هاى حساب‌شده، حلم در برابر سؤال‌ها، تفكر در قرآن و سير فكرى لازم است<ref>همان، ص 167 - 176.</ref>
    در فصل ششم، نويسنده بر آن است كه شناخت قرآن كريم مراحلى دارد و براى رسيدن به هر مرحله، ابزار و شرايطى لازم است. براى «ترجمه قرآن»، صرف، نحو، معانى، بيان، بديع و لغت و براى «تفسير قرآن»، تسلط بر تمام قرآن، طرح سؤال‌هاى حساب‌شده، حلم در برابر سؤال‌ها، تفكر در قرآن و سير فكرى لازم است.<ref>همان، ص 167 - 176.</ref>


    سرانجام نويسنده، كتابش را با نكته‌اى شنيدنى به پايان مى‌برد و هشدار مى‌دهد كه اگر ما از قرآن و از نورهاى عظيم آن محروميم دليلش همين است كه ظرفيتش را نداريم... اين بارش بى‌امان قرآن است و اين فيض مستمر الله است كه هميشه دم‌به‌دم ادامه دارد، اما آنها كه كاسه‌ها را پشت‌ورو گرفته‌اند و دل‌ها را واژگونه كرده‌اند بارى نمى‌گيرند و سودى نمى‌برند... نويسنده، اعلام مى‌كند بسيار شده كه در لحظه‌ها و حالت‌هايى آيه‌هايى را مى‌فهمم و حس مى‌كنم، اما در وقت ديگر و لحظه ديگر همان را كه فهميده بودم، نمى‌فهمم و با آن بيگانه مى‌شوم... من اين محروميت‌ها را از خويش مى‌دانم نه از دوست كه او بخشش‌هايش را بر همه ريخته و بر سر هستى پاشيده است..<ref>همان، ص 175 - 176</ref>
    سرانجام نويسنده، كتابش را با نكته‌اى شنيدنى به پايان مى‌برد و هشدار مى‌دهد كه اگر ما از قرآن و از نورهاى عظيم آن محروميم دليلش همين است كه ظرفيتش را نداريم... اين بارش بى‌امان قرآن است و اين فيض مستمر الله است كه هميشه دم‌به‌دم ادامه دارد، اما آنها كه كاسه‌ها را پشت‌ورو گرفته‌اند و دل‌ها را واژگونه كرده‌اند بارى نمى‌گيرند و سودى نمى‌برند... نويسنده، اعلام مى‌كند بسيار شده كه در لحظه‌ها و حالت‌هايى آيه‌هايى را مى‌فهمم و حس مى‌كنم، اما در وقت ديگر و لحظه ديگر همان را كه فهميده بودم، نمى‌فهمم و با آن بيگانه مى‌شوم... من اين محروميت‌ها را از خويش مى‌دانم نه از دوست كه او بخشش‌هايش را بر همه ريخته و بر سر هستى پاشيده است..<ref>همان، ص 175 - 176</ref>

    نسخهٔ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۱

    روش برداشت از قرآن
    روش برداشت از قرآن
    پدیدآورانصفایی حائری، علی (نويسنده)
    ناشرليلة القدر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1385 ش
    چاپ2
    شابک964-93098-9-6
    موضوعقرآن - بررسی و شناخت قرآن - تحقیق
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏65‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ر‎‏9

    روش برداشت از قرآن، يكى از نوشته‌هاى ارزنده حجت‌الاسلام آقاى على صفائى حائرى مشهور به «عين صاد» (1330 - 1378ش)، به زبان فارسى است. همان‌طور كه از عنوان كتاب پيداست و نويسنده خودش نيز تصريح كرده است، اثر حاضر، تفسير قرآن نيست، بلكه روش‌شناسى تفسير و توضيحى براى دست يافتن به روش مناسب فهم و برداشت از قرآن است.[۱]

    ساختار

    اين كتاب، از يك پيش‌گفتار و شش فصل به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1. تناقض‌ها؛ 2. روش؛ 3. كليد تفسير؛ 4. روح؛ 5. نور؛ 6. نگاهى ديگر.

    نويسنده، مطالب مورد نظرش را با بيان مثال‌هايى از آيات و سور قرآن مانند سوره حمد و اخلاص و به‌صورتى جديد و جالب و با بيانى شيوا و اديبانه و به‌دور از اصطلاحات و كليشه‌هاى مرسوم در رشته تفسير و علوم قرآن نوشته است.

    گزارش محتوا

    در پيشگفتار، نويسنده كوشيده است كه با اشاره به برخى از اشتباهات روشى در مواجهه با قرآن، مانند «تفسير به رأى»، راه درست را بشناساند. به نظر او اگر انسان با مسائل و مشكلات روبه‌رو شود و سؤال‌ها را بشناسد و سپس در جستجوى جواب به قرآن برسد و در آن به دنبال جواب بگردد و اگر شتابزده و سطحى نباشد و از تسلط بر تمام قرآن برخوردار باشد، بهره‌مند خواهد شد و به برداشت صحيحى از قرآن خواهد رسيد[۲]

    در فصل اول، توضيح داده شده است كه براى نسل جوان معاصر، تناقض‌هايى درباره قرآن به وجود آمده است و جوانان نمى‌دانند اين ناسازگارى‌ها را چگونه حل و تفسير كنند؛ چون در قرآن مواردى وجود دارد كه در نظر سطحى ناهماهنگ است. همان‌طور كه در روايات، «تفسير به رأى» ممنوع شده، ولى از طرف ديگر قرآن، ميزان سنجش روايات قرار گرفته و پيامبر(ص) توصيه كرده است كه به ثقلين متوسل شويد تا گمراه نشويد و از هدايت آن دو بهره‌مند گرديد. به نظر نويسنده، آنجا كه آيه‌ها، هماهنگ با نيازها و روحيه‌ها تلاوت شوند و در اين آيه‌ها تدبر شود، بهره‌ها زيادتر خواهد شد[۳]

    در فصل دوم، نويسنده با بيان انتقادهايى بر روشى تفسيرى كه به‌صورت طرحى چهار مرحله‌اى (1. جمع‌آورى آيه‌هاى هم‌واژه؛ 2. تفسير آنها با هم و توضيح آنها با يكديگر؛ 3. عرضه متشابه بر محكم؛ 4. ظهور و سياق آيه‌ها.) از سوى استادى ارائه شده، خودش اظهار نظر مى‌كند كه قرآن كريم چند وجهه دارد (قرائت، ترجمه، تفسير، روح و نور) و براى هركدام نياز به روشى داريم. به نظر نويسنده، بايد هدف و غرض آيات را به دست آوريم تا بتوانيم تفسير صحيحى از قرآن عرضه كنيم[۴]

    در فصل سوم كه مفصل‌ترين فصل كتاب است، نويسنده، اصول مورد نياز براى تفسير را شرح داده است. او بر آن است كه تفسير، درك مصداق‌ها و نمونه‌ها و روابط و پيوندهاست كه اين روابط، در ميان آيه‌ها با هم و با تمام سوره و يك آيه با اجزاى خودش مطرح مى‌شود. به نظر او براى رسيدن به تفسير به چند اصل نيازمند هستيم: 1. تسلط بر تمام قرآن و تسلط بر گفته‌هاى راسخون در علم؛ 2. طرح سؤال در سوره (در زمينه آيه‌ها، در روابط آيه و در اجزاء آيه)؛ 3. حلم در برابر سؤال؛ 4. تفكر در قرآن (بررسى انواع جمله‌ها و تصويرها، بررسى احتمال‌ها و شكل‌هاى ممكن در يك آيه، بررسى شروع و ختم و قطع و وصل و مقايسه احتمال‌ها)؛ 5. سير فكرى (روش و نمونه‌ها)[۵]در اين فصل، پديدآورنده محترم به‌عنوان مثال و براى آموزش روش تفكر و برداشت از قرآن، شيوه مورد نظر خودش را درباره تفكر در سوره قيامت و ص[۶]و تفكر در زمينه آيه‌هاى سوره صافات و نازعات[۷]و تفكر در ارتباط آيه‌هاى سوره حمد و اخلاص و عصر[۸]و تفكر در اجزاى يك آيه، با نمونه‌اى از سوره كهف و طلاق[۹]توضيح داده است.

    در فصل چهارم، معناى روح در نظر نويسنده توضيح داده شده است. به نظر نويسنده روح قرآن؛ يعنى فهميدن عواملى كه در روحيه قهرمان داستان‌ها مؤثر بوده و يا جمله‌ها را به يك صورت خاص و با شروع و ختم و قطع و وصل معينى همراه كرده است. براى رسيدن به اين فهم و درك روح قرآن، گذشته از اصولى كه در قسمت تفسير مطرح شد، دو اصل ديگر: «شناخت شكل طبيعى» و «روح ايمان» مورد نياز است.[۱۰]

    در فصل پنجم، نويسنده بر آن است كه انسان براى رسيدن به نور قرآن، بايد از دو عامل آزادى و اطاعت برخوردار باشد. نور هنگامى در دل مى‌افتد كه حجاب‌ها در ميان نايستاده باشد[۱۱]

    در فصل ششم، نويسنده بر آن است كه شناخت قرآن كريم مراحلى دارد و براى رسيدن به هر مرحله، ابزار و شرايطى لازم است. براى «ترجمه قرآن»، صرف، نحو، معانى، بيان، بديع و لغت و براى «تفسير قرآن»، تسلط بر تمام قرآن، طرح سؤال‌هاى حساب‌شده، حلم در برابر سؤال‌ها، تفكر در قرآن و سير فكرى لازم است.[۱۲]

    سرانجام نويسنده، كتابش را با نكته‌اى شنيدنى به پايان مى‌برد و هشدار مى‌دهد كه اگر ما از قرآن و از نورهاى عظيم آن محروميم دليلش همين است كه ظرفيتش را نداريم... اين بارش بى‌امان قرآن است و اين فيض مستمر الله است كه هميشه دم‌به‌دم ادامه دارد، اما آنها كه كاسه‌ها را پشت‌ورو گرفته‌اند و دل‌ها را واژگونه كرده‌اند بارى نمى‌گيرند و سودى نمى‌برند... نويسنده، اعلام مى‌كند بسيار شده كه در لحظه‌ها و حالت‌هايى آيه‌هايى را مى‌فهمم و حس مى‌كنم، اما در وقت ديگر و لحظه ديگر همان را كه فهميده بودم، نمى‌فهمم و با آن بيگانه مى‌شوم... من اين محروميت‌ها را از خويش مى‌دانم نه از دوست كه او بخشش‌هايش را بر همه ريخته و بر سر هستى پاشيده است..[۱۳]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب كتاب، در آغاز آن واقع شده است. در پاورقى‌ها پاره‌اى از واژه‌ها و تعبيرها توضيح داده شده و آدرس آيات و منابع روايات و گاه خود آيات و خود روايات مورد اشاره در متن، ذكر شده است.

    پانويس

    1. روش برداشت از قرآن، پاورقى ص 69 - 70
    2. همان، 9 - 14
    3. همان، ص 26
    4. همان، ص 41 - 42
    5. همان، 129 - 130
    6. همان، ص 69 - 80
    7. همان، ص 81 - 90
    8. همان، ص 91 - 99
    9. همان، ص 101 - 110
    10. همان، ص 133
    11. همان، ص 151
    12. همان، ص 167 - 176.
    13. همان، ص 175 - 176

    منابع مقاله

    روش برداشت از قرآن، على صفايى حائرى (عين - صاد)، انتشارات ليلة القدر، چاپ دوم 1385ش.

    وابسته‌ها