تفسیر حدائق الحقائق: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{') |
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
از آنجا كه مؤلّف از منابع مختلف ادبى و عرفانى استفاده كرده است، لذا ساختار و نثر كتاب يكدست و يكنواخت نيست. در بعضى از موارد، نثر بسيار ساده و روان مىباشد و در بعضى از موارد در نهايت تكلّف و دشوارى است. كتاب، علاوه بر آنكه لغات تازى بسيارى دارد، از لحاظ معانى و بيان و صنايع ادبى نيز مفيد به نظر مىرسد. همچنين مشحون از بيانات و لطايف عرفانى است كه به ارزش و اهميّت آن مىافزايد. | از آنجا كه مؤلّف از منابع مختلف ادبى و عرفانى استفاده كرده است، لذا ساختار و نثر كتاب يكدست و يكنواخت نيست. در بعضى از موارد، نثر بسيار ساده و روان مىباشد و در بعضى از موارد در نهايت تكلّف و دشوارى است. كتاب، علاوه بر آنكه لغات تازى بسيارى دارد، از لحاظ معانى و بيان و صنايع ادبى نيز مفيد به نظر مىرسد. همچنين مشحون از بيانات و لطايف عرفانى است كه به ارزش و اهميّت آن مىافزايد. | ||
نسخهٔ ۱۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۰۴
تفسیر حدائق الحقائق | |
---|---|
پدیدآوران | فراهی هروی، معینالدین (نويسنده) سجادی، جعفر (مصحح) |
عنوانهای دیگر | قسمت سوره یوسف |
ناشر | دانشگاه تهران |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-03-4991-7 |
موضوع | تفاسیر (سوره یوسف)
تفاسیر اهل سنت - قرن 10ق. تفاسیر عرفانی - قرن 10ق. نثر فارسی - قرن 10ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 102/35 /ف4ت7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تفسير حدائق الحقائق، به زبان فارسى، اثر معينالدين فراهى هروى است.
تنها كتاب كامل و معروف مؤلّف كه مورد توجه واقع شده همين تفسير حدائق است كه در دو مرتبه به چاپ رسيده است. دفعهى اول به نام «احسن القصص» جوينى معروف شده و به دستور بهرام ميرزا، به سال 1278ق، چاپ و منتشر شده است و دفعهى دوم در هند لكهنو، به سال 1309ق، به چاپ رسيده است و هر دو نسخه ناقص است.
مؤلف، در مقدمهى كتاب مىگويد: «دوستان از من خواهش كردند كه تفسير كاملى بر قرآن كريم بنگارم و اين بنده در مقام اجابت مسئول آنها شروع بدين كار مهم كردم، لكن چنين مقرّر شد كه ابتدا جهت اهل ذوق و عرفان سورهى يوسف را جداگانه تفسير و به رشتهى تحرير درآورم.»
قابل توجه اينكه بسيارى از نامها كه در اين قصّه آمده است، بهطور قطع نمىتواند اصالت تاريخى داشته باشد، چه آنكه بسيارى از اين نامها از نامهاى اسلامى است كه از لحاظ تاريخى با نامهاى عبرى و چند قرن قبل از ظهور حضرت موسى(ع) وفق نمىدهد.
ساختار
از آنجا كه مؤلّف از منابع مختلف ادبى و عرفانى استفاده كرده است، لذا ساختار و نثر كتاب يكدست و يكنواخت نيست. در بعضى از موارد، نثر بسيار ساده و روان مىباشد و در بعضى از موارد در نهايت تكلّف و دشوارى است. كتاب، علاوه بر آنكه لغات تازى بسيارى دارد، از لحاظ معانى و بيان و صنايع ادبى نيز مفيد به نظر مىرسد. همچنين مشحون از بيانات و لطايف عرفانى است كه به ارزش و اهميّت آن مىافزايد.
گزارش محتوا
مؤلّف، با استفاده از مراجع و مآخذ مختلف ادبى و عرفانى فارسى و مطالعهى يوسف و زليخاهاى منثور و منظوم كتاب را به رشتهى تحرير درآورده است. پارهاى از مطالب كتاب بدين قرار است:
1. بيان عرفانى در مورد حسن و جمال يوسف(ع) و مقايسهى آن با حضرت رسول:
مؤلّف، در ذيل اين عنوان، در لطيفهاى، يوسف را صديق و محمّد را محبوب مىخواند و مىگويد: پرده از جمال يوسف برداشتند تا همه كس او را آشكار ببينند، ولى پرده از جمال محمّدى برنداشتند، چرا كه محبوب بود و محبوب را شرط باشد در پرده نگاهداشتن...
2. بيان آنكه حضرت رسول خود را نمكين خواند:
اگر در ديگ دل تو دوستى حق تعالى و دوستى همه پيغمبران(ع) باشد، تا نمك محبت محمدى عليه الصلوات الابدى در آن دل نبود، شرف قبول الهى جل جلاله درنيايد...
3. در بيان معنى غفلت:
غفلت بر سه گونه است: مذموم، محمود و غير مذموم و محمود. آن غفلت كه مذموم است، غفلت از ياد حق تعالى است و آن غفلت كه محمود است، غفلت از بدى است و آنكه غير مذموم و محمود است، آن است كه در اين آيه بيان فرمود: «ان كنت من قبله لمن الغافلين»؛ يعنى اى محمّد من قصّه مىكنم به واسطه وحى خويش به تو اين سوره يوسف را و بهدرستى كه بودى پيش از اين از جمله كسانى كه مطلع نيستند، بر قصّهى يوسف، پس مراد از غفلت اينجا نادانستن از مضمون اين حكايت است و...
4. مقدمه معاملات بنده:
معاملات بنده از چهار وجه بيرون نيست؛ معامله با خلق، معامله با دين[دنيا]، معامله با مولى و معامله با نفس. معامله با خَلق، به مايه خُلق و معامله با دنيا به سرمايه زهد و معامله با مولى تعالى، به رأس المال شكر و معامله با نفس به دستمايه صبر است...
5. در بيان نفس مكّاره و سحاره و مطمئنه و امّاره.
6. در بيان مراتب بلا و محنت:
متحمّلان بار بلا سه فرقهاند: بعضى، بلا مىكشند و مىنالند؛ اينها جَزوعانند و بعضى ديگر بلا مىكشند و مىنازند و اينها صبورانند و سبب نازيدن ايشان آن است كه در كشيدن بار بلا مشاهده مبلى كنند و فرقهى سوم، آن است كه بلا مىكشند، ولى نه مىنالند و نه مىنازند و اينها صابرانند...