أطيب البيان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = }} ' به '| پس از = | پیش از = }}') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۵
اطیب البیان في تفسیر القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | طیب، عبدالحسین (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن |
ناشر | اسلام |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1378 هـ.ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-5843-03-0 |
موضوع | تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ قرآن - علوم قرآنی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 14 |
کد کنگره | BP 98 /ط9الف6 |
أطيب البيان في تفسير القرآن، به زبان فارسى، اثر سيد عبدالحسين طيب است.
مؤلف درباره وجه تسميه اين تفسير به أطيب البيان مىگويد: «چون در تفسير آيات قرآن از احاديث و بيانات خاندان نبوت و معادن علم و حكمت حضرت احديت استفاده نمودم و حقا كه بيانات ايشان بهترين و پاكيزهترين بيانات در تفسير قرآن بوده و اين جامه تنها به قامت اينان راست آمده، لذا اين کتاب را أطيب البيان في تفسير القرآن ناميدم» .[۱]
مؤلف، در شروع تفسير، مباحثى در قالب ده گفتار درباره علوم قرآنى دارد به شرح زير:
گفتار اوّل در بيان فضيلت قرآن و وجوب تمسك به آن.
گفتار دوم در بيان عدم تحريف قرآن و توجيه اخبار تحريف.
گفتار سوم در تفسير قرآن و روش مفسرين و كتب تفسيرى.
گفتار چهارم در اختلاف قرائت قرآن و تحقيق كلام در سياهى قرآن.
گفتار پنجم در فضيلت قرائت قرآن و حفظ و تعليم و تعلم آن.
گفتار ششم در بيان اعجاز قرآن و وجوه اعجاز آن.
گفتار هفتم در وجوب احترام قرآن و حرمت هتك آن.
گفتار هشتم در بيان شفاعت و خصومت قرآن و بحث مختصرى درباره شفاعت.
گفتار نهم در كيفيت نزول قرآن و مراتب نزول.
گفتار دهم در بيان استعاذه و حقيقت آن و بحثى درباره مستعيذ و مستعاذبه و مستعاذمنه.
اين تفسير از ويژگىهاى زير برخوردار است:
- نثر اين تفسير نسبتا ساده و روان است كه براى استفاده عموم مردم و اهل علم نوشته شده است.
- از آنجا كه مرحوم طيب، به هدايت عامه عنايت خاصى داشته، مترصد شده كه تفسيرى به زبان مادرى و زبانى كه مردم با آن مأنوسند، بنويسد تا بهره نيكوتر و بازده بهترى داشته باشد.
- اين تفسير، از لحاظ اينكه در استخدام واژگان، بعضا از واژههاى عربى استفاده مىكند و ابتدا و انتهاى همه سورهها، خطبههايى به زبان عربى دارد، تقريبا به يك تفسير ملمع شبيه است.
- ترجمه آيات در اين تفسير، صرف نظر از اشكالات خيلى جزئى، ترجمهاى عالمانه و محققانه و دقيق است. متأسفانه نويسنده، همه آيات را ترجمه نكرده است (بهعنوان مثال، در سوره بقره، آيات 121، 122، 253 تا 266 و 270 تا 286 ترجمه نشده است) و اگر همه آيات را ترجمه كرده بود، مىتوانست خود ترجمهاى كامل بر قرآن باشد.
- در مجموع، ترجمه مؤلف بسيار دقيق و محققانه است و بسيارى از اشتباهات مترجمين قرآن در آن وجود ندارد.
- مفردات و عبارات استفادهشده تقريبا امروزى و سليس و روان است؛ هرچند استفاده نشانه مفعولى «مر» (كه در قديم مرسوم بوده) و مانند آن در اين تفسير ديده مىشود و برخى نكات نيز رعايت نشده است؛ از باب نمونه در ترجمه آيه 78 سوره بقره: «و منهم أميون لا يعلمون الکتاب إلا أماني...» ، آمده است: «و بعضى از اهل کتاب، سواد خواندن و نوشتن را ندارند و از کتاب نمىدانند جز دروغها و بههمبافتههاى مزوران را .[۲]
- «أماني» را، «دروغها و بههمبافتههاى مزوران» ترجمه كرده است، درصورتىكه «أماني» جمع «أمنية» و به معنى آمال و آرزوهاست و مربوط به آمال و آرزوهايى است كه يهوديان داشتند، مانند اينكه بهشت را مخصوص خود مىدانند كه همين آرزوها را مفسر در صفحه 68 ذكر كرده است، ولى در ترجمه رعايت ننموده است و يا آيه 188 «... لتأكلوا فريقا من أموال الناس بالإثم...» ، چنين ترجمه شده است: «... براى اينكه قسمتى از اموال مردم را بخوريد...» .[۳]كه «بالإثم» از ترجمه ساقط شده است.
- از خصوصيات بارز اين تفسير، مقيد بودن مؤلف به دلالت لفظى آيات قرآن است و از مسائلى كه منجر به تطبيق و تأويل مىگردد و محلى براى دخالت انگيزهها و ذوقيات است، جدا پرهيز دارد. مؤلف، با تسلطى كه بر ادبيات عرب دارد، كيفيت استعمالها و دلالتهاى آن را خوب مىشناسد و در همه جا وضع لغوى و حدود دلالت و موازين لغت را مراعات مىكند.
- آنچه را كه مفسران در ذيل آيات آوردهاند، بعضا بدون اظهار نظر و اكثرا با مقايسه و سنجش نقل كرده است؛ البته در مواردى كه نظر مفسران اختلاف دارد، به ارائه نظرات ديگران اكتفا نمىكند، بلكه به سنجش آنها پرداخته و اگر خود بيانى مستقل داشته باشد بدان مىافزايد.
- نويسنده در تفسير آيات، به آيات ديگر نيز استدلال مىكند؛ يعنى همان تفسير قرآن به قرآن.
- وى احكام شرعى را شرح و بسط مىدهد و اقوال مختلف را در هر باب، بهصورت فتوايى نقل مىكند. آنجا كه اختلاف نظرى باشد، مىسنجد و جرح و تعديل مىكند و نظرى مىدهد و جهت برترى يك فتوى را بر ديگرى بيان مىكند؛ اما در همه موارد به نظر شيعه اكتفا كرده و نظر ديگران را بهندرت ذكر مىكند.
- مؤلف به اختلاف قرائات توجهى ندارد و صريحا مىگويد: «بنا بر آنچه ذكر شد ادله مشهور بر اثبات حجيت قرائات هفتگانه، هيچ قابل اعتماد نيست و تنها سياهى قرآن كه از زمان نبى(ص) تا اين زمان بهنحو تواتر به ما رسيده، معتبر است و با شش دليل قاطع، اختلاف قرائات را رد مىكند .[۴]
- نويسنده، مباحث كلامى را مفصل طرح مىكند و خود در هر قسمت مستدلا نظر مىدهد و به دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات مىنمايد و پس از آن نظر معصومين(ع) را هم ذكر مىكند و مثل ساير موارد تنها روش شيعه را منظور نظر قرار مىدهد و بعضا هم طالبين را به کتاب پرارزش خود، به نام «كلم الطيب» كه مباحث جالبى در اصول عقايد بهصورت مبرهن و مستدل دارد، ارجاع مىدهد و از اطاله كلام مىپرهيزد.
- مؤلف به لغت و اشتقاق و غير آن هم غالبا مىپردازد .[۵]؛ اما نه در حد تفسير مجمع البيان.
- نويسنده در بيان قصص قرآن، غالبا نقل تفاسير ديگر را ملاك قرار داده و در مواردى، ذكر مأخذ نيز كرده است؛ البته قصص را تا آنجايى كه از روايات و اخبار استفاده مىشود، آورده و از مابقى صرف نظر مىكند و به اندازه كافى هم تفصيل مىدهد.
- براى تتميم و تكميل بعضى از قصص، به كتب ديگر هم مراجعه و از منابع اصلى استفاده مىنمايد و اگر در ديگر آثارش بيان كرده باشد، بدانجا احاله مىدهد.
- مؤلف از تمثيلات و اصطلاحات عاميانه نيز در جاىجاى تفسير بهره برده است .[۶]
- رجال يادشده در اين تفسير، همه مورد اعتماد شيعه است و به غير كارى ندارد و حتى مراجعه به تفاسير عامه را جايز نمىداند .[۷]
- مؤلف به مسائل اخلاقى توجه فراوانى دارد و به هر بهانهاى آنها را طرح مىكند و بعضا احساس مىشود كه از کتاب تفسير خارج شده و به يك کتاب اخلاقى نزديكتر است.
- اندكى مباحث فلسفى، در اين تفسير به چشم مىخورد، اما منظور اصلى مفسر نيست و در ضمن مباحث، استشهادات زيادى، به منظومه ملا هادى سبزوارى دارد .[۸]در مواردى هم كلام حكما را طرح و جرح و تعديل مىكند .[۹]
- مؤلف براى بيان و اثبات منظور خويش از تمامى اخبار و احاديث اهلبيت(ع) استفاده مىكند و از سلسله روات و رجال آنها زياد ياد نمىنمايد، ولى همه را از طريقى مىگيرد كه رجال آن مورد اعتماد شيعهاند.
- مؤلف به احاديثى كه مستند نباشد توجهى ندارد؛ چنانكه خود مىگويد: اخبار زيادى از خواص القرآن از پيامبر و از حضرت باقر(ع) نقل كردهاند، صرف نظر كردهايم؛ چون سند نداشت .[۱۰]
پانویس