تفسیر سورة الفاتحة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۵۹: خط ۵۹:
#نويسنده در تفسير آيه ''' «الحمد لله رب العالمين» '''، در توضيح معناى عالمين، با طرح اين پرسش‌ها كه آيا عالمين شامل همه موجودات و مخلوقات مى‌شود و يا اختصاص به نوع خاصى از آنان دارد؟ و آيا اين كلمه شامل جنّ و ملائكه هم مى‌شود؟ بر اين نكته تأكيد كرده است كه مقصود از عالمين معنايى متناسب با تربيت و انتقال از حالت نقص به حال كمال است؛ چون چيزى كه قابليت تحول ندارد، تربيت‌پذير نيست. سپس نويسنده تأكيد كرده است كه اگر ما آيات قرآن را مورد بحث و بررسى قرار دهيم، خواهيم يافت كه كلمه عالمين غالبا در خصوص انسان عاقل استعمال مى‌شود. او آنگاه اين پرسش را طرح كرده كه چرا اين آيه به‌صورت ''' «الحمد لله رب العالمين» ''' آمده و به شكل «الحمد لله ربي» و يا «الحمد لله ربنا» نيامده؟ و چنين پاسخ داده كه چون خداى تعالى مى‌خواهد كه ما به‌صورت اجتماعى زندگى كنيم و تكامل فردى و شخصى كافى نيست ...<ref>همان، ص 76 - 83</ref>
#نويسنده در تفسير آيه ''' «الحمد لله رب العالمين» '''، در توضيح معناى عالمين، با طرح اين پرسش‌ها كه آيا عالمين شامل همه موجودات و مخلوقات مى‌شود و يا اختصاص به نوع خاصى از آنان دارد؟ و آيا اين كلمه شامل جنّ و ملائكه هم مى‌شود؟ بر اين نكته تأكيد كرده است كه مقصود از عالمين معنايى متناسب با تربيت و انتقال از حالت نقص به حال كمال است؛ چون چيزى كه قابليت تحول ندارد، تربيت‌پذير نيست. سپس نويسنده تأكيد كرده است كه اگر ما آيات قرآن را مورد بحث و بررسى قرار دهيم، خواهيم يافت كه كلمه عالمين غالبا در خصوص انسان عاقل استعمال مى‌شود. او آنگاه اين پرسش را طرح كرده كه چرا اين آيه به‌صورت ''' «الحمد لله رب العالمين» ''' آمده و به شكل «الحمد لله ربي» و يا «الحمد لله ربنا» نيامده؟ و چنين پاسخ داده كه چون خداى تعالى مى‌خواهد كه ما به‌صورت اجتماعى زندگى كنيم و تكامل فردى و شخصى كافى نيست ...<ref>همان، ص 76 - 83</ref>
#نويسنده در تفسير ''' «مالك يوم الدين» ''' اين بحث را مطرح كرده است كه خداى تعالى كدام نوع مالكيت را داراست؟ و در جواب به بررسى انواع مالكيت‌ها پرداخته و از جمله به مالكيت اعتبارى اشاره كرده و بعد مالكيت طبيعى را مهم‌تر از آن دانسته است و سرانجام تأكيد كرده است كه مالكيت الهى كه در آيه مالك يوم الدين آمده عبارت از مالكيت حقيقى است كه ثابت و راسخ است و هيچ ضعفى به آن نمى‌رسد و ازبين‌رفتنى نيست و هيچ محدوديت و قيدى ندارد و آن، همان مالكيتى است كه از الوهيت و ربوبيت و خالقيت او سرچشمه گرفته است ...<ref>همان، ص 106 - 108</ref>
#نويسنده در تفسير ''' «مالك يوم الدين» ''' اين بحث را مطرح كرده است كه خداى تعالى كدام نوع مالكيت را داراست؟ و در جواب به بررسى انواع مالكيت‌ها پرداخته و از جمله به مالكيت اعتبارى اشاره كرده و بعد مالكيت طبيعى را مهم‌تر از آن دانسته است و سرانجام تأكيد كرده است كه مالكيت الهى كه در آيه مالك يوم الدين آمده عبارت از مالكيت حقيقى است كه ثابت و راسخ است و هيچ ضعفى به آن نمى‌رسد و ازبين‌رفتنى نيست و هيچ محدوديت و قيدى ندارد و آن، همان مالكيتى است كه از الوهيت و ربوبيت و خالقيت او سرچشمه گرفته است ...<ref>همان، ص 106 - 108</ref>
#نويسنده در تفسير آيه ''' «إياك نعبد» '''، نخست تأكيد كرده كه با توجه به آياتى مانند ''' «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» ''' ...<ref>الذاريات / 56</ref> و ''' «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَة وَ يُؤْتُوا الزَّكَاة وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة» ''' ...<ref>البينة / 5</ref>، هدف از خلقت انسان، عبادت خداى تعالى است و بعد پرسيده است كه مقصود از عبادت چيست؟ و چنين پاسخ داده كه مقصود از اين عبادت، عبارت از انقياد و پيروى مطلق از اراده الهى در اوامر و نواهى اوست ...<ref>همان، ص 129</ref>
#نويسنده در تفسير آيه ''' «إياك نعبد» '''، نخست تأكيد كرده كه با توجه به آياتى مانند ''' «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» ''' ...<ref>الذاريات / 56</ref>و ''' «وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاَة وَ يُؤْتُوا الزَّكَاة وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَة» ''' ...<ref>البينة / 5</ref>، هدف از خلقت انسان، عبادت خداى تعالى است و بعد پرسيده است كه مقصود از عبادت چيست؟ و چنين پاسخ داده كه مقصود از اين عبادت، عبارت از انقياد و پيروى مطلق از اراده الهى در اوامر و نواهى اوست ...<ref>همان، ص 129</ref>
#نويسنده در تفسير ''' «و إياك نستعين» '''، از جمله اين بحث را طرح كرده است كه براى برخى شيرين و جالب است كه بگويند ما در آنچه عمل مى‌كنيم، هيچ استقلالى نداريم و در اعمال خودمان نمى‌توانيم هيچ اثرى بگذاريم و جز ابزارى بى‌اراده در دست خدا نيستيم و همه چيز به خدا نسبت داده مى‌شود و ما هيچ نقشى در فعاليت‌هايمان نداريم. نويسنده افزوده است، ولى چنين مطلبى صحيح نيست و عبارتى كه خداى تعالى در اين مورد استعمال كرده است نيز اختيار انسان را تأييد مى‌كند؛ زيرا به‌صورت صيغه متكلم مع الغير ''' «نعبد» ''' و ''' «نستعين» ''' تعبير كرده است كه دلالت بر اين مطلب مى‌كند كه خداى تعالى از ما مى‌خواهد كه با اراده و اختيار خودمان فعاليت كنيم ...<ref>همان، ص 139 - 140</ref>
#نويسنده در تفسير ''' «و إياك نستعين» '''، از جمله اين بحث را طرح كرده است كه براى برخى شيرين و جالب است كه بگويند ما در آنچه عمل مى‌كنيم، هيچ استقلالى نداريم و در اعمال خودمان نمى‌توانيم هيچ اثرى بگذاريم و جز ابزارى بى‌اراده در دست خدا نيستيم و همه چيز به خدا نسبت داده مى‌شود و ما هيچ نقشى در فعاليت‌هايمان نداريم. نويسنده افزوده است، ولى چنين مطلبى صحيح نيست و عبارتى كه خداى تعالى در اين مورد استعمال كرده است نيز اختيار انسان را تأييد مى‌كند؛ زيرا به‌صورت صيغه متكلم مع الغير ''' «نعبد» ''' و ''' «نستعين» ''' تعبير كرده است كه دلالت بر اين مطلب مى‌كند كه خداى تعالى از ما مى‌خواهد كه با اراده و اختيار خودمان فعاليت كنيم ...<ref>همان، ص 139 - 140</ref>
#مقصود از «صراط مستقيم» چيست؟ در برخى روايات، «اسلام»، در برخى ديگر، «[[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]» و در بعضى، «ائمه اطهار (ع)» شمرده شده است. چرا اين اختلافات وجود دارد؟ و آيا اين تناقض نيست؟ جواب نويسنده اين است كه هيچ تضادى در ميان نيست؛ زيرا وقتى ما به اسلام هدايت شديم، همان اسلام ما را به امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و همه ائمه اطهار (ع) فرامى‌خواند و همچنين اگر ما امامت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] و امامان معصوم(ع) را پذيرفتيم، آنان ما را به‌سوى اسلام دعوت مى‌كنند ...<ref>همان، ص 161 - 162</ref>
#مقصود از «صراط مستقيم» چيست؟ در برخى روايات، «اسلام»، در برخى ديگر، «[[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]» و در بعضى، «ائمه اطهار (ع)» شمرده شده است. چرا اين اختلافات وجود دارد؟ و آيا اين تناقض نيست؟ جواب نويسنده اين است كه هيچ تضادى در ميان نيست؛ زيرا وقتى ما به اسلام هدايت شديم، همان اسلام ما را به امامت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و همه ائمه اطهار (ع) فرامى‌خواند و همچنين اگر ما امامت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] و امامان معصوم(ع) را پذيرفتيم، آنان ما را به‌سوى اسلام دعوت مى‌كنند ...<ref>همان، ص 161 - 162</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش