تحفة الفتی في تفسير سورة هل أتی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
#مصحح در مقدمهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، چند نكته را يادآور شده است: الف)- رساله تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، تفسيرى است فشرده و سرشار از اشارات فلسفى و عرفانى...؛ | #مصحح در مقدمهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، چند نكته را يادآور شده است: الف)- رساله تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، تفسيرى است فشرده و سرشار از اشارات فلسفى و عرفانى...؛ | ||
#:ب)- نويسنده، كوشيده است تا ضمن تفسير آيات سوره انسان، علاوه بر ذكر آراء ديگر مفسران، مطالب نو و كشفيات خود را كه غالباً رنگوبوى فلسفى و عرفانى و تأويلى دارد، در قالب جملاتى كوتاه و اشارهاى عرضه كند؛ | #:ب)- نويسنده، كوشيده است تا ضمن تفسير آيات سوره انسان، علاوه بر ذكر آراء ديگر مفسران، مطالب نو و كشفيات خود را كه غالباً رنگوبوى فلسفى و عرفانى و تأويلى دارد، در قالب جملاتى كوتاه و اشارهاى عرضه كند؛ | ||
#:ج)- نويسنده در موارد متعدد، تفصيل مطالب را به رسالههاى ديگر خويش احاله كرده و درك عميق آن را به داشتن ذوقى سليم و فهمى مستقيم مشروط كرده است و... .<ref>ر. ك.: مقدمه مصحح، ص يازده - بيست و نه</ref> | #:ج)- نويسنده در موارد متعدد، تفصيل مطالب را به رسالههاى ديگر خويش احاله كرده و درك عميق آن را به داشتن ذوقى سليم و فهمى مستقيم مشروط كرده است و... ..<ref>ر. ك.: مقدمه مصحح، ص يازده - بيست و نه</ref> | ||
#نويسنده در تفسير آيه {{متن قرآن|مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً|سوره=انسان|آیه=13}}چنين آورده است: «... آيه بيانگر اثبات لذات و نفى درد و رنج در بهشت است. «شمس»، مشقتى توأم با شوريدگى و «زمهرير»، سرما و جمودى است كه كاهلى و بىخبرى در پى دارند و بهشت عارى از اين دو رنج است .<ref>متن كتاب، ص 141 و مقايسه شود با: همان، ص 44</ref> | #نويسنده در تفسير آيه {{متن قرآن|مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً|سوره=انسان|آیه=13}}چنين آورده است: «... آيه بيانگر اثبات لذات و نفى درد و رنج در بهشت است. «شمس»، مشقتى توأم با شوريدگى و «زمهرير»، سرما و جمودى است كه كاهلى و بىخبرى در پى دارند و بهشت عارى از اين دو رنج است ..<ref>متن كتاب، ص 141 و مقايسه شود با: همان، ص 44</ref> | ||
#نويسنده در تفسير آيه{{متن قرآن|إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً|سوره=انسان|آیه=22}}چنين آورده است: «مقصود آن است كه آن نعمت كه به شما عنايت شد، به ميزان تلاش و كوشش شما است؛ يعنى همه آن فعاليتهاى حسى و عقلى شما براى دستيابى به آن است و سپاس از جانب خدا به اين معنا بازمىگردد كه وى در دايره علم خويش اهميت و سزاوارى اينان را به آن نعمتهاى بخشوده، سنجيده است و الله اعلم» .<ref>همان، ص 148 - 149 و مقايسه شود با: همان، ص 54</ref> | #نويسنده در تفسير آيه{{متن قرآن|إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً|سوره=انسان|آیه=22}}چنين آورده است: «مقصود آن است كه آن نعمت كه به شما عنايت شد، به ميزان تلاش و كوشش شما است؛ يعنى همه آن فعاليتهاى حسى و عقلى شما براى دستيابى به آن است و سپاس از جانب خدا به اين معنا بازمىگردد كه وى در دايره علم خويش اهميت و سزاوارى اينان را به آن نعمتهاى بخشوده، سنجيده است و الله اعلم» ..<ref>همان، ص 148 - 149 و مقايسه شود با: همان، ص 54</ref> | ||
#نويسنده مطالبش را با مناجاتى جالب به پايان برده كه سركار خانم پروين بهارزاده آن را به اين صورت زيبا ترجمه كرده است: «بارالها! اى آنكه هستى را حيات بخشيدى و اى آنكه اسير و دربند را صاحب اختيارى! بندهاى كه سر بر آستانت مىسايد و ميهمان ناخوانده خوان كرمت گشته است، اميد آن دارد كه توبهاش بپذيرى؛ عفو و بخششت مقصود اوست و...» .<ref>همان، ص 155</ref> | #نويسنده مطالبش را با مناجاتى جالب به پايان برده كه سركار خانم پروين بهارزاده آن را به اين صورت زيبا ترجمه كرده است: «بارالها! اى آنكه هستى را حيات بخشيدى و اى آنكه اسير و دربند را صاحب اختيارى! بندهاى كه سر بر آستانت مىسايد و ميهمان ناخوانده خوان كرمت گشته است، اميد آن دارد كه توبهاش بپذيرى؛ عفو و بخششت مقصود اوست و...» ..<ref>همان، ص 155</ref> | ||
#نويسنده گاه از اشعار فارسى نيز براى توضيح مطالبش استفاده كرده است، مانند استشهاد به اين ابيات از مولوى:{{شعر}} | #نويسنده گاه از اشعار فارسى نيز براى توضيح مطالبش استفاده كرده است، مانند استشهاد به اين ابيات از مولوى:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''گر نبودى خلق، محجوب و كثيف ''|2=''ور نبودى حلقها، تنگ و ضعيف''}} | #:{{ب|''گر نبودى خلق، محجوب و كثيف ''|2=''ور نبودى حلقها، تنگ و ضعيف''}} | ||
#:{{ب|''در بيابان، داد معنى دادمى ''|2=''غير از اين، نطق دگر بگشادمى''}} | #:{{ب|''در بيابان، داد معنى دادمى ''|2=''غير از اين، نطق دگر بگشادمى''}} | ||
#:{{ب|''من چه گويم يك رگم هشيار نيست''|2=''وصف آن يارى كه او را يار نيست''}} | #:{{ب|''من چه گويم يك رگم هشيار نيست''|2=''وصف آن يارى كه او را يار نيست''}} | ||
{{پایان شعر}}.<ref>متن كتاب، ص 40</ref> | {{پایان شعر}}..<ref>متن كتاب، ص 40</ref> | ||
#در پايان متن كتاب نوشته شده است: «قد تمّ كتابة تفسير سورة الإنسان في يوم الإثنين التاسع من شهر ربيعالآخر سنة تسعين و تسعمائة الهجرية» (نگارش تفسير سوره انسان در روز دوشنبه نهم ماه ربيعالثانى سال 990 هجرى تمام شد) .<ref>همان، ص 61</ref> به نظر مىرسد اين جمله كلام نويسنده كتاب نيست و گفته كاتب نسخه خطى است. | #در پايان متن كتاب نوشته شده است: «قد تمّ كتابة تفسير سورة الإنسان في يوم الإثنين التاسع من شهر ربيعالآخر سنة تسعين و تسعمائة الهجرية» (نگارش تفسير سوره انسان در روز دوشنبه نهم ماه ربيعالثانى سال 990 هجرى تمام شد) ..<ref>همان، ص 61</ref> به نظر مىرسد اين جمله كلام نويسنده كتاب نيست و گفته كاتب نسخه خطى است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (مقدمه كتاب، ص هفت - ده)، فهرستهاى فنى - شامل آيات، احاديث، كتب و اشعار - .<ref>متن كتاب، ص 159 - 169</ref> و فهرست منابع .<ref>همان، ص 171 - 180</ref> فراهم شده است. | براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (مقدمه كتاب، ص هفت - ده)، فهرستهاى فنى - شامل آيات، احاديث، كتب و اشعار - ..<ref>متن كتاب، ص 159 - 169</ref> و فهرست منابع ..<ref>همان، ص 171 - 180</ref> فراهم شده است. | ||
كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده .<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 3 و...</ref> و گاه توضيحى نسخهشناختى بهصورت كلى است .<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 1 و...</ref> و گاه موارد اختلاف نسخهها را بهصورت جزئى مطرح كرده است .<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 14، پاورقى 1، 2، 3، 5، 6، 7 و...</ref> و گاه معانى لغات را شرح داده است .<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 24، پاورقى 14 و...</ref> و گاه متن آيه يا ترجمه فارسى آن را آورده است .<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 25، پاورقى 4 و 5 و...</ref> و... | كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده ..<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 3 و...</ref> و گاه توضيحى نسخهشناختى بهصورت كلى است ..<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 1 و...</ref> و گاه موارد اختلاف نسخهها را بهصورت جزئى مطرح كرده است ..<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 14، پاورقى 1، 2، 3، 5، 6، 7 و...</ref> و گاه معانى لغات را شرح داده است ..<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 24، پاورقى 14 و...</ref> و گاه متن آيه يا ترجمه فارسى آن را آورده است ..<ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 25، پاورقى 4 و 5 و...</ref> و... | ||
همچنين مصحح پىنوشتهايى پژوهشى بر مطالب كتاب نوشته است .<ref>همان، ص 63 - 108</ref> در برخى از اين پىنوشتها، توضيحاتى تاريخى و رجالى است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 63، پىنوشت 1</ref> و برخى ديگر شرح لغات و اصطلاحات .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 81 - 82، پىنوشت 20 و ص 82، پىنوشت 21. و ص 83، پىنوشت 22 و ص 98، پىنوشت 41 و 42 و...</ref> و بعضى ديگر توضيحاتى در مورد معانى روايات است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 93، پىنوشت 33</ref> و برخى تبيين معناى يكى از اصطلاحات علم حديث، مانند روايت مستفيض است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 94، پىنوشت 34</ref> و... | همچنين مصحح پىنوشتهايى پژوهشى بر مطالب كتاب نوشته است ..<ref>همان، ص 63 - 108</ref> در برخى از اين پىنوشتها، توضيحاتى تاريخى و رجالى است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 63، پىنوشت 1</ref> و برخى ديگر شرح لغات و اصطلاحات ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 81 - 82، پىنوشت 20 و ص 82، پىنوشت 21. و ص 83، پىنوشت 22 و ص 98، پىنوشت 41 و 42 و...</ref> و بعضى ديگر توضيحاتى در مورد معانى روايات است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 93، پىنوشت 33</ref> و برخى تبيين معناى يكى از اصطلاحات علم حديث، مانند روايت مستفيض است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 94، پىنوشت 34</ref> و... | ||
همچنين مصحح، متن عربى را به زبان فارسى بهصورت شيوا و مختصر ترجمه كرده است .<ref>همان، ص 109 - 155</ref> وى تصويرى از آغاز و انجام نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است .<ref>همان، ص 90 - 91</ref> همچنين شجرهنامه خاندان دشتكى را تحت عنوان «سلسه آباء بيت دشتكى» آورده و نسب غياثالدين منصور دشتكى شيرازى را تا حضرت اميرالمؤمنين على(ع) ذكر كرده است .<ref>همان، ص سى و سه</ref> | همچنين مصحح، متن عربى را به زبان فارسى بهصورت شيوا و مختصر ترجمه كرده است ..<ref>همان، ص 109 - 155</ref> وى تصويرى از آغاز و انجام نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است ..<ref>همان، ص 90 - 91</ref> همچنين شجرهنامه خاندان دشتكى را تحت عنوان «سلسه آباء بيت دشتكى» آورده و نسب غياثالدين منصور دشتكى شيرازى را تا حضرت اميرالمؤمنين على(ع) ذكر كرده است ..<ref>همان، ص سى و سه</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
نسخهٔ ۱ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۳
نام کتاب | تحفة الفتی في تفسیر سورة هل أتی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | بهارزاده، پروين (محقق و مصحح)
دشتکی، منصور بن محمد (نويسنده) |
زبان | عربی
فارسی |
کد کنگره | BP 102/933 /د5ت7 |
موضوع | تفاسیر (سوره دهر)
تفاسیر اهل سنت - قرن 10ق. |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10668AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، از آثار غياثالدين منصور دشتكى شيرازى (866 - 948ق) است كه در آن، آيات هفتاد و ششمين سوره قرآن كريم را كه به نامهاى «انسان»، «دهر» و «هل أتى» ناميده مىشود، بهصورت تفسير ترتيبى و به شيوهاى مختصر با گرايش فلسفى و عرفانى و تأويلى توضيح داده است.
اين اثر پژوهشى، به زبان عربى قديمى و سرشار از اصطلاحات فنى كلامى، فلسفى و عرفانى نوشته شده و با تصحيح و مقدمه عالمانه سركار خانم پروين بهارزاده و همراه ترجمهاى شيوا به زبان فارسى و نيز تعليقات دو زبانه (عربى - فارسى) از ايشان منتشر گرديده است.
ساختار
اثر حاضر، از مقدمه مصحح و متن اصلى كتاب (شامل مقدمه و 26 مشرق به ترتيب آيات سىويكگانه سوره انسان) تشكيل شده است. هرچند زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر، فارسى و متناسب با نسل معاصر، روان و زيبا است، ولى زبان متن اثر، چنين نيست و عربى قديمى و سرشار از اصطلاحات فلسفى و عرفانى است و البته تعليقات مصحح كه بهصورت دو زبانه (عربى - فارسى) نوشته شده، چنين مشكلى ندارد و روشن و رسا است.
مصحح از منابع قابل توجهى (169 كتاب فارسى و عربى و 5 مقاله فارسى) از آثار مهمّ انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است.
شيوه نويسنده در اين اثر، پژوهشى است و در آن كوشيده است افزون بر نقل و بيان آراى ديگران، نقدها و نوآورىهاى خود را نيز شرح دهد.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- مصحح در مقدمهاش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، چند نكته را يادآور شده است: الف)- رساله تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، تفسيرى است فشرده و سرشار از اشارات فلسفى و عرفانى...؛
- ب)- نويسنده، كوشيده است تا ضمن تفسير آيات سوره انسان، علاوه بر ذكر آراء ديگر مفسران، مطالب نو و كشفيات خود را كه غالباً رنگوبوى فلسفى و عرفانى و تأويلى دارد، در قالب جملاتى كوتاه و اشارهاى عرضه كند؛
- ج)- نويسنده در موارد متعدد، تفصيل مطالب را به رسالههاى ديگر خويش احاله كرده و درك عميق آن را به داشتن ذوقى سليم و فهمى مستقيم مشروط كرده است و... ..[۱]
- نويسنده در تفسير آيه مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً [انسان–13]
چنين آورده است: «... آيه بيانگر اثبات لذات و نفى درد و رنج در بهشت است. «شمس»، مشقتى توأم با شوريدگى و «زمهرير»، سرما و جمودى است كه كاهلى و بىخبرى در پى دارند و بهشت عارى از اين دو رنج است ..[۲]
چنين آورده است: «مقصود آن است كه آن نعمت كه به شما عنايت شد، به ميزان تلاش و كوشش شما است؛ يعنى همه آن فعاليتهاى حسى و عقلى شما براى دستيابى به آن است و سپاس از جانب خدا به اين معنا بازمىگردد كه وى در دايره علم خويش اهميت و سزاوارى اينان را به آن نعمتهاى بخشوده، سنجيده است و الله اعلم» ..[۳]
- نويسنده مطالبش را با مناجاتى جالب به پايان برده كه سركار خانم پروين بهارزاده آن را به اين صورت زيبا ترجمه كرده است: «بارالها! اى آنكه هستى را حيات بخشيدى و اى آنكه اسير و دربند را صاحب اختيارى! بندهاى كه سر بر آستانت مىسايد و ميهمان ناخوانده خوان كرمت گشته است، اميد آن دارد كه توبهاش بپذيرى؛ عفو و بخششت مقصود اوست و...» ..[۴]
- نويسنده گاه از اشعار فارسى نيز براى توضيح مطالبش استفاده كرده است، مانند استشهاد به اين ابيات از مولوى:
گر نبودى خلق، محجوب و كثيف ور نبودى حلقها، تنگ و ضعيف در بيابان، داد معنى دادمى غير از اين، نطق دگر بگشادمى من چه گويم يك رگم هشيار نيست وصف آن يارى كه او را يار نيست - در پايان متن كتاب نوشته شده است: «قد تمّ كتابة تفسير سورة الإنسان في يوم الإثنين التاسع من شهر ربيعالآخر سنة تسعين و تسعمائة الهجرية» (نگارش تفسير سوره انسان در روز دوشنبه نهم ماه ربيعالثانى سال 990 هجرى تمام شد) ..[۶] به نظر مىرسد اين جمله كلام نويسنده كتاب نيست و گفته كاتب نسخه خطى است.
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (مقدمه كتاب، ص هفت - ده)، فهرستهاى فنى - شامل آيات، احاديث، كتب و اشعار - ..[۷] و فهرست منابع ..[۸] فراهم شده است.
كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده ..[۹] و گاه توضيحى نسخهشناختى بهصورت كلى است ..[۱۰] و گاه موارد اختلاف نسخهها را بهصورت جزئى مطرح كرده است ..[۱۱] و گاه معانى لغات را شرح داده است ..[۱۲] و گاه متن آيه يا ترجمه فارسى آن را آورده است ..[۱۳] و...
همچنين مصحح پىنوشتهايى پژوهشى بر مطالب كتاب نوشته است ..[۱۴] در برخى از اين پىنوشتها، توضيحاتى تاريخى و رجالى است ..[۱۵] و برخى ديگر شرح لغات و اصطلاحات ..[۱۶] و بعضى ديگر توضيحاتى در مورد معانى روايات است ..[۱۷] و برخى تبيين معناى يكى از اصطلاحات علم حديث، مانند روايت مستفيض است ..[۱۸] و...
همچنين مصحح، متن عربى را به زبان فارسى بهصورت شيوا و مختصر ترجمه كرده است ..[۱۹] وى تصويرى از آغاز و انجام نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است ..[۲۰] همچنين شجرهنامه خاندان دشتكى را تحت عنوان «سلسه آباء بيت دشتكى» آورده و نسب غياثالدين منصور دشتكى شيرازى را تا حضرت اميرالمؤمنين على(ع) ذكر كرده است ..[۲۱]
پانويس
- ↑ ر. ك.: مقدمه مصحح، ص يازده - بيست و نه
- ↑ متن كتاب، ص 141 و مقايسه شود با: همان، ص 44
- ↑ همان، ص 148 - 149 و مقايسه شود با: همان، ص 54
- ↑ همان، ص 155
- ↑ متن كتاب، ص 40
- ↑ همان، ص 61
- ↑ متن كتاب، ص 159 - 169
- ↑ همان، ص 171 - 180
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 3 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 1 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 14، پاورقى 1، 2، 3، 5، 6، 7 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 24، پاورقى 14 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 25، پاورقى 4 و 5 و...
- ↑ همان، ص 63 - 108
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص 63، پىنوشت 1
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص 81 - 82، پىنوشت 20 و ص 82، پىنوشت 21. و ص 83، پىنوشت 22 و ص 98، پىنوشت 41 و 42 و...
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص 93، پىنوشت 33
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص 94، پىنوشت 34
- ↑ همان، ص 109 - 155
- ↑ همان، ص 90 - 91
- ↑ همان، ص سى و سه
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
وابستهها
پیوندها